فرزند شما هم مثل بسیاری دیگر از کودکان، کتاب قصههای فراوانی دارد؟ رنگارنگ و در قطع و اندازههای مختلف؟ اما چند بار تا به حال برایش واقعا قصه گفتهاید؟ از قصههای کودکی خودتان تعریف کردهاید؟ قصه را چهطور انتخاب کردهاید؟ چهقدر به محتوای قصه فکر کردهاید؟ چهقدر سعی کردهاید مشکلات فرزند خود را در دل یک قصه جای بدهید و آن را با ظرافت برایش تعریف کنید تا در قالب همین قصه، به او راهحلهایی را معرفی کنید که میتوانند کمککننده باشند؟
اصلا چهطور برایش قصه میگویید؟ قصه گفتن در خانه شما هم مثل خیلی از خانهها فراموش شده؟ یا گاهی که فرزندتان حسابی اصرار کند، برای خلاص شدن از اصرارهایش قصهای سر هم میکنید؟ احتمال این که پاسختان به این سوالها، خوشایند خودتان هم نباشد، زیاد است. ناراحت نشوید، والدین زیادی مثل شما هستند. اما شاید فکرش را هم نکنیدکه خودتان را از چه قدرت جادویی و خارقالعادهای محروم کردهاید! بله، قدرت جادویی! تصور کنید بسیاری از حرفهایی که هر روز با اعتراض و گلایه و دعوا مجبورید به فرزندتان بگویید را بتوانید با حوصله و دل خوش و تازه خیلی موثرتر بیان کنید. خوب نیست؟ فقط کافی است بدانید چه قصهای را انتخاب کنید یا این که چهطور یک قصه مناسب اوضاع موجود بسازید، چه شخصیتهایی را در آن جای بدهید و ماجرا را چهطور پیش ببرید. مرحله بعدی و البته تاثیرگذارترین و لذتبخشترین بخش، این است که بدانید قصهای که انتخاب کرده یا خودتان پرداختهاید را چهطور تعریف کنید.
در مورد من که نیست!
شاید باورتان نشود، اما تجربه، مطالعه و بررسی نشان داده قصه ابزاری عالی در دست والدین و معلمین برای آموزش است. چرا؟ آموختن مطالب، مفاهیم، رفتارها و ایدهها از طریق قصه، به چند دلیل بسیار موثرتر از بسیاری دیگر از روشها است. اول این که قصه به شخصیتهایی میپردازد که هر کدام ویژگیهای خاص خودشان را دارند. به همین دلیل، هر قدر هم که شنونده با شخصیتها همراه شود و با آنها همانندپنداری داشته باشد، باز تصورش این است که هر چه گفته میشود، مربوط به شخصیتهای داستان است، نه او! بیایید خودمان تجسم کنیم که کسی دارد برایمان چیزی تعریف میکند. وقتی ذهنیت من این باشد که جملهها، اتفاقها، نصیحتها، پیامدها و .... به شخصیت داستان مربوط میشود و نه من، راحتتر و بازتر به آن نگاه ميکنم. بنابراین دیگر دفاع و یا حتی لجبازی ندارم و ميتوانم آن را راحتتر بپذیرم. شما اینطور فکر نمیکنید؟ در واقع، در قصه میتوان از هر چیزی صحبت کرد، پیامد رفتارها را به تصویر کشید، نصایح دیگران را بازگو کرد، در مورد احساسات حرف زد و همه اینها غیرمستقیم هستند. همین آموزش غیرمستقیم از سخنرانیهای مستقیم، تنبیه و بسیاری دیگر از روشها در تربیت کودک موثرتر است.
قصه ابزاری عالی در دست والدین و معلمین برای آموزش است
دنیای بیحد و مرز!
به علاوه، در قصه، امکانات بیشتری در اختیار شما قرار میگیرد. در قصه میتوانید فضایی را تجسم کنید که در دنیای واقعی نمیتوانید آن را خلق کنید یا در آنجا حضور داشته باشید. پس دستتان بازتر است و محدودیت کمتری دارید.
دنیای موجودات سخنگو و احساساتی!
امتیاز دیگر قصهها، امکان جانبخشی به موجوداتی است که واقعا رفتارهای شبیه به انسان ندارند. در قصه همه موجودات میتوانند حرف بزنند، حرکت کنند و احساس داشته باشند. در قصه شما، یک لیوان هم میتواند ناراحت شود، یک عروسک میتواند با عجله حرکت کند، یک خرگوش میتواند خسته حسادت کند و ....... در قالب همین جانبخشی، میتوانید مفاهیم بسیاری را به کودک انتقال دهید. مطالعات روانشناختی فراوان نشان دادهاند کودکان با حیوانات بیشتر از انسانها همذاتپنداری دارند. انگار که حیوانها را بهتر درک ميکنند و با آنها و دنیایشان راحتتر ارتباط برقرار میکنند. در نتیجه از آنها بیشتر هم تاثیر میگیرند. به همین دلیل هم شخصیتهای بسیاری از کارتونهای کودکان، حیوانات هستند.
دنیای خیالبافیها!
از طرف دیگر، با توجه به این که کودکان از تخیل خود برای تکمیل، پردازش و درک آنچه در زندگی روزمره دریافت میکنند، استفاده میکنند، قصه سهم زیادی در هدایت این خیالپردازیها دارد. با گفتن یک قصه خوب، میتوانید به تصویری که فرزندتان از دنیا دارد شکل بدهید و به او کمک کنید درک بهتری از افراد، احساسها، رفتار، پیامدهایی که هر رفتار به دنبال دارد، معنای کلمات، رفتار مناسب هر موقعیت و ..... داشته باشد، بی این که او را تحت فشار قرار داده باشید یا خط و نشانی کشیده باشید. خیلی جذابتر است، نه؟
شاید در ابتدا قصهگویی به نظر دشوار برسد، اما بعد از مدتی، اگر نکات لازم را در نظر بگیرید، خودتان میبینید که قصه چه تاثیر شگفتانگیزی دارد. پس تنها کاری که باید انجام بدهید این است که شروع کنید به قصه گفتن. میبینید که کودکتان لذت خواهد برد و آموزش برایتان سادهتر خواهد شد. امتحان کنید!
منبع: ninisite.com