0

اشعار ولادت امام سجاد (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار ولادت امام سجاد (ع)

 شاعر علی اکبر لطیفیان

 

 از سکوتم صدا درست کنید

ذکر یا ربنا درست کنید

 

ببرید و بیاورید مرا

بلکه از من گدا درست کنید

 

در دلم گر بناست خانه کنید

اول این خانه را درست کنید

 

میشود سنگ دستتان بدهم

میشود که طلا درست کنید

 

هرچه میل شماست تسلیمیم 

یا خرابم ویا درست کنید

 

فقر ما را کسی درست نکرد

ای کریمان شما درست کنید

 

شد اگر شکر ، اگر نشد یک وقت

می نشینم تا درست کنید

 

بعد از آن که مدینه ام بردید

سفر کربلا درست کنید

 

از لب ما دعا نمی افتد

کربلا ،کربلا نمی افتد

 

این قبیله هم شبیه هم اند

این کرم زاده ها چه با کرم اند 

 

چه نیازی است تا بزرگ شوند

در همان کودکی مسیح دم اند

 

زنده ام میکنند مثل مسیح

بر تن مرده ام اگر بدمند

 

همه آماده ی بلا هستند

جاده های عروج پیچ و خم اند

 

عاشقان بیشتر پی نامند

عاشقانی که عاشقند کم اند

 

عاشقان در نگاه آل علی

گر اسیرند باز محترم اند 

 

دختران قبیله های عرب

خادم شهربانوی عجم اند 

 

عجمی کرده اند جانان را 

آبرو داده اند ایران را

 

ای مناجات تا خدا رفته

عرش را تا به انتها رفته

 

کیسه کیسه به شانه نان برده

خانه خانه سوی گدا رفته

 

بی تو معراج هم کسی برود

بی وضو محضر خدا رفته

 

بسکه در حال سجده افتاده

رنگ پیشانی شما رفته

 

برکت می رسد غلامت اگر....

سر سجاده ی دعا رفته

 

محمل ما به گِل فرو رفته

محمل ما شکسته وا رفته

 

چاره ای کن برای ما ور نه

رمضان ، آبروی ما رفته

 

آبرو دار پنجم شعبان

دارد از راه  میرسد رمضان

 

ای مناجاتی سرای حسین

ذکر آمین ربنای حسین

 

ای تمام صحیفه ات شرح

آخرین ناله و دعای حسین

 

مقتل تو صحیفه ات باشد

داده ای شرح کربلای حسین

 

کاش مثل تو روضه خوان بشویم

تا اقامه کنیم عزای حسین

 

به زبان دعا بیان کردی

چه کشیدند بچه های حسین 

 

آه تیر سه شعبه و حلق

طفل معصوم بی خطای حسین

 

الامان از حکایت زینب

وای از روز ماجرای حسین

 

چقدر کریه میکنی یعقوب

مژه ات ریخته برای حسین

 

بعد از آن که بدن مرتب شد

سر بنه روی بوریای حسین

 

روی قبرش نوشتی یا مظلوم

لک روحی فدا ابا المهموم

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

رحمان نوازی

 

سلام عطر خوش دلپذیر سجاده

سلام دلبر سجده ، امیر سجاده

 

سلام سفره پر نعمت دعا خوانی

سلام سفره مهمان پذیر سجاده

 

سلام تازه شعر و شعور و احساسم

سلام تازه مریدی به پیر سجاده

 

چقدر دست مرام من از تو خالی شد

شبی که دور شدم از مسیر سجاده

 

پیاده می شوم اینجا کنار اشکم تا

بیفتم از سر خجلت به زیر سجاده

 

و یطعمون علی حبه شما هستید

منم یتیم و فقیر و اسیر سجاده

 

منم فقیر شما یک عطا به من بدهید

مرااسیر کنید و خدا به من بدهید

 

شبي كه مثل هميشه خدا تو را می دید

و داشت عرش نمازت ستاره می بارید -

 

جقدر حجم حضورت وسیع و ناپیدا

که لحظه لحظه در آن جز خدا نمی گنجید

 

همان شب از نفس سجده های پرنورت

که داشت قامت ابلیس روح می لرزید

 

به شکل افعی خشمی در آمد و آمد

به گرد پای حضور تو داشت می چرخید

 

و نیش هم زد و تا از حضور درآیی

ولی چگونه شود نور منفک از خورشید

 

تو هم علی خدایی و محو محو خدا

که تیر و نیش ندارد به عشق تو تردید

 

و ناگهان پس از آن اتفاق رویایی

عبای سبز خودش را خدا به تو بخشید

 

چنان به رحمت خود موج زد به خاطر تو

که بر سواحل پیشانیت صدف پاشید

 

 و بعد روی صدفها به رنگ آب نوشت

از این به بعد شما زین العابدین هستید

 

از این به بعد نه ، از قبل عالم ذر بود

که سجده های تو در ساق عرش محشر بود

 

بهشت قطعه ای از تربت زمینت بود

و عرش آینه ای از دل یقینت بود

 

فرات کوفی ، ابوحمزه ثمالی ها

زیاد از این صلحا توی آستینت بود

 

صدای آیه ترتیل تو که می آمد

خدا هم عاشق اصوات دلنشینت بود

 

هزار رکعت هر شب نماز می خواندی

نماز یکسره مهمان شب نشینت بود

 

  انبیاء به پیشانی تو بوسه زدند

چرا که نقش علی نقش بر جبینت بود

 

هزار دسته ملک در صف عبادت تو

گدای روز و شب زین العابدینت بود

 

همیشه خاطره عمه در دلت می سوخت

و عکس قافله در چشم نازنینت بود

 

 

در آن غروب که عمه اسیر اعدا شد

دل تو خون و شد و سجاده تو دریا شد

 

چقدر آیه بریزد خدا به نام شما

چقدر معرفت آرد همین سلام شما

 

مرورتان بخدا از همیشه تازه تر است

برای هر که بخواند به احترام شما

 

کنار جاده دنیا پیاده گردیدم

فقط برای عبودیت مقام شما

 

به احترام شما از خدا طلب کردم

مرا برد به بهشت پر از کلام شما  

 

کنار مادرتان هم غذا نمی خوردید

چقدر درس ادب دارد این مرام شما

 

اگر کرامت عالم به دستهای شماست

منم گدای شما و منم گدای شما

 

منم گدای شما و گدای مادرتان

منم شوم فدای شما و فدای مادرتان

 

رسیده اید از آن سوی باور ایمان

به روی دوش گرفتید سوره انسان

 

منم که سوره افتاده از نگاه توام

منم که دور شدم از نگاه الرحمان

 

چه می شود که نگاهی به ما کنید آقا

که اسم ما بخورد بر کتیبه باران

 

که یک نفس بزنی تا دلم بهشت شود

که یک نفس بزنی تا دلم بگیرد جان

 

 صحیفه های دعا را به من بیاموزان

که از دل کلماتت در آورم قرآن

 

خداکه اسم تو را یاد دادبر آدم

منم صدات زدم ، صدا زدم با آن –

 

دو اسم ناز و قشنگت یکی به نام علی

یکی به نام حسین ، یا بن سید العطشان

 

علی ترین پسر کربلا نگاهم کن

مرا ستاره ستاره اسیر ماهم کن

 

در آن غروب که مقتل پر از کبوتر بود

پر از تهاجم تیر و سنان و خنجر بود

 

در آن غروب که چادر زخیمه ها افتاد

و دشت پر شده از ناله های معجر بود

 

در آن غروب که عمه کبود و نیلی شد

و دست و بازویش از تازیانه پرپر شد  

 

در آن غروب که مشکی به آسمان می رفت

و روی نیزه در آن سو نگاه اصغر بود

 

در آن غروب که عمه تو را تسلی داد

و آتش دل او از تو نیز بدتر بود

 

در آن غروب که هر نیزه ای به سویی رفت

و روی نیزه که دعوا برای یک سر بود

 

در آن غروب تو در کربلا شهید شدی

کنار عمه به شام بلا شهید شدی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

 یوسف رحیمی 

 

 نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو

چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو

 

می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت

آنکه از روز نخستین شده دلداده‌ی تو

 

زمزم و کوثر و تسنیم به وجد آمده اند

از زلالی مي و روشني باده‌ی تو

 

هر کسي معجزه‌ی چشم تو را باور کرد

مي شود بنده ولي بنده‌ی آزاده‌ی تو

 

با کرامات نگاهت دل هر عاشق را

می برد سمت خدا روشنی جاده‌ی تو

 

آمدي تا به جهان نور يقين برگردد

نور ايمان و سعادت به زمين برگردد

 

مکه با مقدم تو عطر بهاران دارد

ديده‌ی روشن تو رحمت باران دارد

 

کعبه بر شانه‌ی لطف تو توکل کرده

با نفس هاي مسيحايي تو جان دارد

 

مثل جدّت تو نهادي حجر الاسود را

ور نه بي مرحمتت قامت لرزان دارد

 

هر کسي در دل او نور ولايت جاري ست

به کرامات تو و چشم تو ايمان دارد

 

از نگاهت همه اعجاز و يقين مي بارد

چشمهايت چقدر تازه مسلمان دارد

 

آيه آيه کلمات تو همه روشني اند

خط به خط مصحف تو جلوه‌ی قرآن دارد

 

لحظاتت همه از نور خدا لبريزند

مگر اين شوق الهي تو پايان دارد

 

شب گذشت و سر تو بر روي تربت مانده

در عروجي تو ولي شوق عبادت مانده

 

با تو هر لحظه‌ی من بوي خدا مي گيرد

عطر اخلاص و مناجات و دعا مي گيرد

 

بچشان بر دل ما طعم عبوديّت را

سجده هامان به نگاه تو بها مي گيرد

 

تو ولي نعمت ما و همه عبدت هستيم

رحمت واسعه ات دست مرا مي گيرد

 

تا بقيعت دل شيداي مرا راهي کن

عشق از گوشه‌ی چشمان تو پا مي گيرد

 

آنقدر بنده نوازي که دل چون من هم

عاقبت تذکره‌ی کرب و بلا مي گيرد

 

باني روضه‌ی اربابي و باران باران

شمم از محضر تو اذن بکا مي گيرد

 

از تو بر گردن اسلام چه دِيْني مانده

با فداکاري تو شور حسيني مانده

 

رهبر جان به کف اهل ولايي آقا

مظهر بي بدل صبر و رضايي آقا

 

به تو و عزت و ايثار و شکوهت سوگند

علم افراشته‌ی خون خدايي آقا

 

بيرق نهضت ارباب به روي دوشت

وارث سرخي خون شهدايي آقا

 

خطبه‌ی حيدري ات کاخ ستم را لرزاند

دشمن تو نبرد راه به جايي آقا

 

کربلا را که تو به کوفه و شام آوردي

همه ديدند که مصباح هدايي آقا

 

مصحف چشم تو از عشق حکايت دارد

راوي غيرت و ايمان و وفايي آقا

 

ديده‌ی غرق به خون تو گواهي داده

تو عزادار چهل سال منايي آقا

 

اشک هم از غم چشمان تو خون می‌گرید

زائر جان به لب کرب و بلايي آقا

 

چشمهاي تو از آن ظهر قيامت مي خواند

دم بدم در همه جا داشت مصيبت مي خواند

 

غربت و بي کسي قافله يادت مانده

شام اندوه و شب هلهله يادت مانده

 

خار غم چشم تو را باز نشانده در خون

پاي زخمي و پر از آبله يادت مانده

 

در خرابه تو هم از پاي نشستي آخر

قامت خم شده‌ی نافله يادت مانده

 

زخم بي مرهم چل روز اسارت آقا

سالها سلسله در سلسله يادت مانده

 

سالياني ست که اين داغ شهيدت کرده

تلخي طعنه‌ی صد حرمله يادت مانده

 

قاتلت درد و غم و بي کسي عاشوراست

سالياني ست دل زخمي ات ارباً ارباست

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

محسن عرب خالقی 

 

  نشیب های دل من فراز میخواهد

      فراز اشک مرا در نماز میخواهد

      

      مؤید است به روح القدُس قلم اما

      برای شعر سرودن نیاز میخواهد

      

      اگر چه کرده دل من خیال پردازی

      حقیقت است که عاشق مجاز میخواهد

      

      برای سفره ی بازش نیامدم اینجا

      گدای این در، آغوش باز می خواهد

      

      اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم

      دلم دوباره شراب حجاز می خواهد

      

      پیاله ای بدهیدم که دم زنم حق را

      دوباره زنده کنم قصه ی فرزدق را

      

      نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است

      صدای پای بهاران ز راه آمده است

      

      ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل

      دوباره آیه ی قرآن ز راه آمده است

      

      میان بیشه ی شیران هاشمی امشب

      غزال عرصه ی ایمان ز راه آمده است

      

      فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب

      عزیز دختر ایران ز راه آمده است

      

      زنی که در رگ او خون آریایی هاست

      که از دیار دلیران ز راه آمده است

      

      شب تولد فرزند شاه دختر ماست

      زبان مادری او زبان کشور ماست

      

      کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان

      کسی که خسته شد از سجده های او شیطان

      

      کسی که هست تجلی پنج تن در او

      کسی که شد پدر هشت قبله ی ایمان

      

      کسی که با نفس یک غلام ساده ی او

      نفس گرفته زمین مدینه از باران

      

      کسی که موقع انفاق بین سائل ها

      ملقّب است دل شب به صاحب انبان

      

      به حق او حجر الاسودی شهادت داد

      که جز به حق علی وا نکرده است دهان

      

      به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام

      ز اهتمام خلایق به احترام امام

      

      بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را

      صحیفه پخش کند بعد این نوایت را

      

      برای این که بخوانیم " لا تؤدّبنی "

      بخوان برای ابوحمزه ها دعایت را

      

      تو با زبان خدا حرف می زنی آخر

      چگونه یاد بگیریم ربنایت را

      

      بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا

      بیا و شرح بده داغ کربلایت را

      

      بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل

      بگو که بست به زنجیر دست و پایت را

      

      بیا بگو چه به روز رقیه آوردند

      بگو چگونه کشیدند عمه هایت را

      

      کسی که حرف خدا و کتاب می آورد

      کنار یک سر تشنه شراب می آورد

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

      حسن لطفی

 

      سوي مجنون برسانيد كه ليلايي هست

      ما شنيديم در اين شهر كه آقائي هست

 

      دورِ اين خانه شلوغ است اگر جائي هست

      دردمنديم و دلي خوش كه مداوائي هست

      

      شب عيد است بيائيد حنا بگذاريم

      سر به خاكِ قدمِ مردِ دعا بگذاريم

      

      تا پدر چشم به چشمانِ تو احيا دارد

      پر گهواره ي تو روحِ مسيحا دارد

 

      و حسن خيره به چشمانِ تو نجوا دارد

      نوه­ي حضرت زهراست تماشا دارد

      

      جلوه ي تام علي بر تو مبارك بادا

      سومين نام علي بر تو مبارك بادا

      

      فطرسي آمده و از تو پري مي خواهد

      از تو عيسي نفسِ ناب تري مي خواهد

 

      يوسف از دستِ تو مژگانِ تري مي خواهد

      كه غبارِ قدمت رفته گَري مي خواهد

      

      يا كريميم و سرِ جاده ي تو شيعه شديم

      ما كنارِ پرِ سجاده ي تو شيعه شديم

      

      عشق وقتي به نهايت به نهايت برسد

      تازه شايد كه سرش بر كفِ پايت برسد

 

      چشمِ جبريل اگر سوي عبايت برسد

      نه محال است مقامش به گدايت برسد

      

      نه فقط پهنه­ي افلاك نمك گير تواند

      تو از اين كشور و اين خاك نمك گير تواند

      

      مثلِ پيراهنِ يوسف كه به كنعان آمد

      مثلِ ابري كه سرِ خاك بيابان آمد

 

      صاحب خانه­ي خود جانبِ ايران آمد

      خانه­ي مادري اش شاهِ خراسان آمد

      

      خاكِ ما خانه ي تو سايه مطلق داري

      حقِ آب و گِل و بر گردنِ ما حق داري

      

      عشقِ ايرانيِ ما كارِ بنايت با ماست

      حوض و فوّاره و ايوانِ طلايت با ماست

 

      طاقِ گلدسته، رواق، آينه هايت با ماست

      خادميِ حرم و صحن و سرايت با ماست

      

      طرحِ زيباتري از باغِ جنان مي سازيم

      و ضريحِ نويي با فرشچيان مي سازيم

      

      مصلحت بود اگر شيرِ خدا مي گشتي

      تو علي هستي و شمشيرِ خدا مي گشتي

 

      مست از جلوه­ي تكبيرِ خدا مي گشتي

      تكسوارِ عرب و شيرِ خدا مي گشتي

      

      بازوي هاشمي ات تيغ اگر بر مي داشت

      كربلا زيرِ قدم هات تَرَك بر مي داشت

      

      رخصتت بود اگر يك تنه لشكر بودي

      ميمنه، ميسره بودي و مكرّر بودي

 

      اي امام ابنِ امام از همه بهتر بودي

      رخصتت بود اگر حضرتِ حيدربودي

      

      كربلا ديد پدر را نفست ياري كرد

      وه كه با نامِ تو عباس علمداري كرد

      

      واژه ات خطبه شد و تيغِ علي وار آورد

      خطبه ات شورِ علي در دلِ پيكار آورد

 

      چه بلائي به سرِ كاخِ ستمكار آورد

      شيعه را با شب و شمشير و دعا با آورد

      

      با تو در شام عجب معركه بر پا شده است

      كه دعا گوي شما زينبِ كبري شده است

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

رضا اسماعیلی 

 

 نذر تو کردم دلم را ، مولای من ! بار دیگر

از کوچه باغ دل من ، ای روح آیینه بگذر

 

امروز ، روز بهشت است ، عطر تو می بارد از عرش

از عطر ناب حضورت ، شد آفرینش معطر

 

هستی ز نورت جوان شد ، خورشید در آسمان شد

شد فجر صادق شکوفا ، شب شد ز نور تو پرپر

 

رفت از جهان بوی پاییز ، آمد بهاری دل انگیز

در ذهن خاک سترون ، شد باغ مینو مصور

 

ما را اجابت کن ای عشق ، ای قبله گاه ملایک !

ما را اجابت کن ای عشق ، سجاد ، نور مطهر

 

تبریک یاران سحر شد ، خورشید دین جلوه گر شد

نور خدا منتشر شد ، در این جهان بار دیگر

 

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

بحر طویل میلاد امام سجاد

 

باز کیفیّت کوثر لب من را تر کرد ،

کار صد ساغر کرد ، حالت هوش مرا بدتر کرد ،

باز این باده مرا دربه در میکده کوثر کرد،

سه شب اینجا همه جا بزم محبّت برپاست

 

و فلک هم غوغاست ، هرکجا روح خدا هست دل ما آنجاست

سه شب از عقل فراری شده ام،  غرق در حال بهاری شده ام

سه شب از باده پیاپی خوردم ، تا گلو می خوردم

ساقی هی ریخت و من هی خوردم،  می نابی که عطشناک بود

عطر آن غبطه افلاک بود ، و چه بی باک بود ، هرکه زین می زده است باز دنبال سبو آمده است ،

خبری هست که امشب همگی آمده اند،

 در این خانه دوباره همگی در زده اند ،

خبری هست که دلها همگی بی تاب است ، دیده ها پرآب است ،

چه شبی جذّاب است ، ساقی امشب این بزم خود ارباب است ،

دل زسینه به مدینه شده راهی پی ماهی که رخش خانه ارباب منّور کرده

و فلک را سر زلفش چه معطّر کرده ، خبری هست بگو قمری هست بگو پسری هست بگو کآمده امشب که شده باده لبالب که شده خنده به لب حضرت زینب

شب سوم ، شب روئیدن یک شمشاداست ، میکده آباد است

دل عالم شاد است ، شب میلاد جگر گوشه ارباب همه سجاد است،

 آمد آنکس که ادامه دهد این شبها را ، این پسر ذات خداوند دوباره رو کرد ،  معنی زمزمه یا هو کرد ،

آمد و باز صفا کرد دلم ، قبله را باز رها کرد دلم ،

رو به نجوا و دعا کرد دلم ، یک صحیفه ز لبش شعر محبت خواندم مات رویش ماندم ، و در اندیشه به محراب نمازش رفتم ،

دل به آن راز و نیازش دادم ، غصه رفت از یادم،  پای او بوسیدم ،

گرد او چرخیدم ، در نمازش همه ذات خدا را دیدم ،

به خود لرزیدم چقدر قامت رعنا شبه زهرا رفته ،

چقدر چهره زیباش به مولا رفته ، شهرتش تا به ثریا رفته ،

نسل او پاک تر از پاکی هاست ، از تباری والاست ، سیرت و صورت او نور فشان و زیباست ،

او اصالت دارد ، این پسر رکن امامت دارد ، بودنش روز جزا شور قیامت دارد ،این پسر با دل ما ست قرابت دارد ،

پدرش گستره ی ربّانی است ، روح حق در بدن انسانی است ،

خون حق است که در کرب و بلا قربانی است ، در خدا او فانی است ، و زسمت دگرش مادرا را بشنو که زنی نورانی است ،

مثل یک هدیه به نسل علوی ارزانی است ، فخر دارد دل ما مادر او ایرانی است ، کرده این قسمت حق شاد وجود ما را

دیده اش راوا کرد ،به سر دست پدر شور و شعف بر پا کرد ،

زود مهرش به قلب پدر و قلب عمو قلب برادر جا کرد ، و لبش را که پر از قند و شکر بود پدر زد بوسه عمه نازش میکرد و ابالفضل دلش غوغا بود ،

مثل اکبر دل او شیدا بود ، لایی لایی حسن بر سر او زیبا بود ، هدیه ها آوردند و همه بنشستند عهد شادی بستند وقت آن بود که کامش بدهند ، نامی از عشق به رویش بنهند ،

همه ساکت بودند که حسین بن علی بعد اذان گفت به آوای جلی ،

من زعشق پدرم بیمارم ، علوی هستم و از خصم علی بیزارم ،

و فقط خوش دارم ، که به روی پسرم اسم علی بگذارم ،

ودوباره همگی خندیدند نقل شادی به سرش پاشیدند ، ونمک باز چه خوش کرد لب دنیا را

نمک نام علی بر لب عالم جا شد ، باز هم روی زمین زیبا شد ،

باز هم خصم علی رسوا شد ، و علی بن حسین بن علی رشد نمود و  پدری کامل شد ، به امامت به ولایت ز خدا نائل شد ،

و چه بد روزی بود ، روز آقا شدنش روز مولا شدنش ، شد مصادف به صف کرب وبلا ،

همه جا گلگون بود ، دل او محزون بود ، روز گودال و سر پرخون بود ،

او اسیر تب بود ، جان او برلب بود ، غصه اش غیرت و بی معجری زینب بود ،

وسط آتش ها ، دست او را بستند ، رفت همراه زنان همره سرها و سنان ناله کنان ، خسته ز اغیار سرکوچه و بازار به هر شهر و به هر کوی به هر سوی ،

ولی وای که بند دلش آرام نشد ، هیچ جائی بخدا شام نشد ،

چه بگویم دیده اش شد پر آب ، با وجودِ بی تاب ، رفت در بزم شراب ، وسر شاه و لب چوب شرر زد جگر آقا را
مجتبی صمدی شهاب

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امام سجاد(ع)-مدح

 

کار تو مدام ربنّا بود و نماز

در هر نفست عطر دعا بود و نماز

در آینۀ چشم توای روح دعا

تصویر پر از نور خدا بود و نماز

 

سید هاشم وفائی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

همين كه بوي تو را با خودش بيارد باد
به خاكِ پات مي اُفتيم، هرچه بادا باد

هزار مرتبه ممنون چشم مست توأيم
از اينكه قرعه ي مستي به نام ما افتاد

به دام حلقه ي مويت چنان اسير شديم
كه هيچ وقت نخواهيم شد از آن آزاد

چه اتّفاق قشنگي ست اين كه در شعبان
فقط به صفحه ي تقويم حك شده ميلاد

نمازِ پنجم شعبان، به مَسلك عشق است
به سمت قبله ي رخسار حضرت سجّاد

خدا به يُمن قدمهاش بر بني آدم
براي بال گشودن به عرش، فرصت داد

هميشه دامن پُر خير شهر بانو، سبز
بهشت خانه ي آقاي ما حسين، آباد

علي، دوباره علي، باز هم علي، يا رب
عنايتي كه نگردد حسين، دشمنْ شاد

چگونه نعشه ي دنيا شود كسي كه فقط
به ذكر حيدر كرّار مي شود معتاد

عليّ عالي اعلاست، زِينِ الله و
عليّ دوّم ارباب ماست زِينُ العباد

شب ولادتيِ هر عليِّ آل علي
دعاي ماست رسيدن به صحن گوهرشاد

دعا به كسوت شاگرد در مي آيد و بس
اگر صحيفه ي سجّاديه شود اُستاد

نمي رسيم به حال بُكاء و خوف و رجاء
مگر دعاي ابوحمزه اي كند امداد

به اقتداي دو تا چشم خيس پيغمبر
بناست گريه بريزيم پاي اين اعياد

تلاش مي كند امّا غم اسيري را
اسير واقعه هرگز نمي برد از ياد

محمد قاسمی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امام سجاد(ع)-ولادت

 

مرغ دل باز هم غزل خوان شد

پنجمین روزِ ماه شعبان شد

دو سه روزی به کربلا رفت و

حال آمد دخیل سلطان شد

اول آمد سراغ خانه ی او...

...هرکسی از ازل مسلمان شد

هر که سجده نکرده بر درِ او

آخر از مسلکش پشیمان شد

پینه بسته است روی پیشانیش

سید الساجدین دوران شد

آنقدَر کیسه روی دوش گرفت

نیمه شب ها گدا فراوان شد

از ابوحمزه های او بوده

نفْس بیمار اگر که درمان شد

امشب آمد گلی به عالم که

مایه ی آبروی ایران شد

کاش بینم بقیع او مثل

بارِگاه شه خراسان شد

کار او بود اگر که چشمانم

چشمه گردید و پر زِ باران شد

اصلا از گریه های هرشب اوست

که به روی لبم حسین جان شد

تا چهل سال آب را دید و

روضه خوان گلوی عطشان شد

تا چهل سال اگر ذبیحی دید

مشکلش آب دادن آن شد

تا که چشمش به شیرخوار افتاد

یاد طفل رباب گریان شد

گریه های محرمم از اوست

شال مشکی و پرچمم از اوست

***

 

مهدی علی قاسمی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امام زین العابدین(ع)-ولادت

 

ماییم مست جام تو یا زین العابدین

خانه خراب نام تو یا زین العابدین

هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین

مست علی الدوام تو یا زین العابدین

پس می دهم سلام تو یا زین العابدین

دردم همینکه باتو دوا میشود بس است

ذکرم همینکه نام شما میشود بس است

لطف تو دستگیر گدا می شود بس است

وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است

با رحمت مدام تو یا زین العبادین

با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟

آب دهان کیست چنین کیمیا گری

آورده ام برات اگر دیده تری

فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری

به به به این مرام تو یا زین العابدین

نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما

سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما

کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما

فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما

با اشتیاق دام تو یا زین العابدین

مهر غلامی پدرت بر جبین ماست

حب الحسین روز قیامت نگین ماست

شهبانوی مجلله شورآفرین ماست

نامش شرافت همه سرزمین ماست

ایران فدای مام تو یا زین العابدین

گرچه اسیر شد امة الله شد فقط

روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط

آواره حسین دراین راه شد فقط

مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط

دلبست بر امام تو یا زین العابدین

نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت

جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت

سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت

آنقدر حسین از دولبت بوسه میگرفت

جانم به این مقام تو یا زین العابدین

نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است

بالای ساق عرش عمودت مشخص است

یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است

زهرا در این قیام و قعودت مشخص است

حق کرده احترام تو یا زین العابدین

ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات

شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات

نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات

شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات

دارد شکر کلام تو یا زین العابدین

کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر

آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر

آقای دوستان خدا ای امان شهر

ابری شده است بار دگر آسمان شهر

با سجده غلام تو یا زین العابدین

مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است

ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است

یک اربعین تکیه گاه تو زینب است

وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است

شد استوار گام تو یا زین العابدین

کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای

با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای

ابن زیاد را سرجایش نشانده ای

کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای

احسنت بر قیام تو یا زین العابدین

آویز دست مادر من نذر مرقدت

دو گوشوار دختر من نذر مرقدت

فرشی که هست در بر من نذر مرقدت

چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت

قبر بدون بام تو یا زین العابدین

شاید دوباره صحن و سرایی درست شد

بین مدینه نیز بنایی درست شد

یک گنبد امام رضایی درست شد

آخر ضریح های طلایی درست شد

آنجا به احترام تو یا زین العابدین

با ما ز دردهای شب قافله بگو

از زخم گردن و اثر سلسله بگو

از خار و پا و سوختن و آبله بگو

از طرز خنده های بد حرمله بگو

دور و بر خیام تو یا زین العابدین

با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و

دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و

با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و

جسم مرمل بدما ترجمه شد و

با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین

 

محمد جواد پرچمی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

مارو تو صفاده به صفای صلوات.

همراه ملک شوبه نوای صلوات.
گلزار بهشت است بهای صلوات.
گوی همه جاهست صدای صلوات.
خواهی ک مشکلت شود آسان اینک.

بفرست برمحمدوآلش صلوات

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

امام سجاد(ع)-مناجات

 

من آمدم کلماتت به من زبان بدهند

زبان ساده ی رفتن به آسمان بدهند

من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند

و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند

به من که کور و کر و لال هستم و تاریک

مسیر چشمه ی نوری ز کهکشان بدهند

به من که گوشه ای از دوزخ خودم هستم

به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند

به من مجال ملاقات با خدا در شب

به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند

چه می شود که درآیم ز پیله ام امشب

تمام صبح جهان را به من نشان بدهند؟

منِ سفالِ ترک خورده می شوم آرام

اگر برای شکستن به من زمان بدهند

تمام یافته هایم به لرزه افتادند

صدای تو...کلمات تو...بلکه جان بدهند

کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند

برات مرقد شش گوشه ی جهان بدهند...؟

بریده ام...کلماتت کجاست ای باران!

که قدر تشنگی ام لحظه ای توان بدهند؟

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

رها کنید مرا در هوای این آقا

گدا کنید مرا هم ، گدای این آقا

 

دوباره اذن دخولم دهید تا اینکه

بدون پر بپرم در سرای این آقا

 

اجازه ام بدهید آشیانه ای سازم

در اوج منّت و تحت لوای این آقا

 

جدا کنید مرا از زمین و بگذارید

همیشه محو شوم در صفای این آقا

 

بدون شک و تامّل رسیده ام بر این

رضای دوست بود در رضای این آقا

 

هزار چلّه نشسته است آسمان کنج

هزار توی سجود حرای این آقا

 

و جبرئیل علیک السلام می آرد

برای هرچه سلام از برای این آقا

 

هزار چلچله در نور مست و مدهوش اند

به دور زمزمه ی ربّنای این آقا

 

به پاست حسّ یتیم و کرامت حیدر

درون قصّه ی جود و سخای این آقا

 

دوباره کام دعا در دلم مصفّا شد

به پای سفره ی پهن دعای این آقا

 

دخیل بستم از آن ابتدا دل خود را

به ریشه های قشنگ عبای این آقا

 

مریض بودم و بیچاره ، خوب می دانم

شفا گرفته ام از اعتنای این آقا

 

به لب گزیده سر انگشت حیرتش هرکس

که خوانده صفحه ای از ماجرای این آقا

 

قلم زده است خدا درس صبر و عزّت را

به دفتر سفر کربلای این آقا

 

مشخّص است درون تمام این ابیات

که قاصر است زبان در ثنای این آقا

 

دعای هر نفس " تشنه " این شده است ای کاش

از این جهان برود با ولای این آقا

شاعر : وحید محمدی

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام سجاد (ع)

فال دعای سینه ی ما شاد آمده

سجّاده وا کنید که سجّاد آمده

سجّاده وا کنید و سر سفره ی نیاز

پرهای مرغ درد دل خود کنید باز

امشب به سمت قبله و محراب می رویم

با دل سراغ خانه ی ارباب می رویم

قرآن برای دیدن دلبر وضو گرفت

ایرانم از ولادت تو آبرو گرفت

بی بیِّ خاک مملکتم شاهکار کرد

با سجده ی تو شاه کرم افتخار کرد

شد کلِّ همُّ و غمِّ حقیقت سینجلی

وقتی که شاه عشق صدا زد تو را علی

آرایه های ناب دعا جلوه گر شده

حالم شبیه ناله ی شب تا سحر شده

این مثنوی مقام دلم می کند رفیع

پلکی به هم گذاشته  و می روم بقیع

از لابه لای پنجره هایی به سوی یار

خیره شدم به سمت مزاری غریب وار

قوّت به قلب خسته و بی تاب می دهم

با اشک سنگ قبر تو را آب می دهم

تصویری از حریم خیالیِّ دلبرم

حک می شود به گوشه ای از قلب و باورم

با لفظ انتظار رسیدم به این یقین

صاحب حرم تو می شوی یا زین العابدین

روزی درست روبروی گنبد نبی

شیعه بنا کند به خدا مرقد علی

با یاد هر شبی که گذشت و نبود شمع

با روضه می شویم میان رواق جمع

جای دقایقی که پر از بغض فنته بود

روزیِّ چشم گریه کنت چوب طعنه بود

شب تا سحر برای شما سینه می زنیم

با یاعلی تبر به تن کینه می زنیم

پر می شود بقیع تو با صوت مادری

با ناله های غربت و غمهای حیدری

دیگر برای روضه نیازی به چاه نیست

نفرین و لعن قاتل مادر گناه نیست

لعنت به آنکه مقبره ات را خراب کرد

سیلی زدن به صورت غمدیده باب کرد

نفرین به آنکه قلب حرم با ستم شکست

دست علی شبیه علی بین کوچه بست

رو سوی قبله کن که دعایت نیاز ماست

تنها دعای عهد و فرج چاره ساز ماست

وا کن به اشک خود گره ی کور کار ما

از حق طلب نما سحر انتظار ما

شاعر: حسين ايماني

 
 
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  12:42 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها