0

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 
جمعمان جمع كه تا نقش خیالی بزنیم 
كوچه باغی برویم و پر و بالی بزنیم 
 
پای حافظ مِی از شعر زلالی بزنیم 
جمعمان جمع بیایید كه فالی بزنیم 
 
شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان 
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان 
 
بگذارید از این فاصله بویی بكشیم 
در ِخُم را بگشاییم و سبویی بكشیم 
 
تیغ ابروی كجش را به گلویی بكشیم 
صد و سی و سه نفس نعره ی هویی بكشیم 
 
از دلِ ما چه به جا مانده؟ كه غارت كرده 
پسر سوم زهراست قیامت كرده 
 
ماه و خورشید دو حیران و دو سرگردانند 
سالها دل سر ِ این طایفه میگردانند 
 
بال در بال فرشته غزلی میخوانند 
ما همه بنده و این قوم خداوندانند 
 
آمده تا ز علی تیغ دو دَم را گیرد 
قد برافرازد و بر دوش علم را گیرد 
 
جمع مِهر و غضب و جذبه و زیبایی را 
در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را 
 
محشری كن كه ببینند دل آرایی را 
برده ای ارث از این سلسله آقایی را 
 
حق بده مات شود چشم ، تماشا داری 
هرچه خوبان همه دارند تو یكجا داری 
 
آسمان پیش قدم‌هات به حیرت افتاد 
كهكشان وقت تماشات به زحمت افتاد 
 
موج برخاست و از آنهمه هیبت افتاد 
كوه تا نام تو را بُرد به لكنت افتاد 
 
این علی هست خودش هست جنابش آمد 
خوش به حال دلِ زینب كه ركابش آمد 
 
تشنه خاكیم و ترك خورده ولی دریا تو 
شوره زاری همه با ماست وَ باران با تو 
 
و نوشتیم كه یا هیچ پناهی یا تو 
دلمان قُرص بُوَد ، قُرص چرا؟ زیرا تو 
 
بعد مرگم به هوای حرمت پر گیرم 
من كفن پاره كفن زندگی از سر گیرم 
 
رگِ پیشانی تو تا كه تَوَرم می‌كرد 
لشگر انگار كه با مرگ تكلم می‌كرد 
 
دست و پا را نه فقط راهِ نفس گم می‌كرد 
بیرقت در وسط دشت تلاطم می‌كرد 
 
تو سلیمانی و تختت وسط میدان است 
چقدر سر ز سر ِتیغ تو سرگردان است 
 
میكشی تا وسط معركه ها طوفان را 
بند آورده نگاهت نفس میدان را 
 
 تا كه ارباب بگیرد به سرت قرآن را 
میدرد نعره ی تو زَهره ی سرداران را 
 
شور ِآن قله كه آتش فوران كرد تویی 
آن كماندار كه ابروش كمان كرد تویی 
 
سایه بان دلِ زینب دلِ ما هم با توست 
حاجتی گرچه نگفتیم فراهم با توست 
 
ماهِ شب های محرم تویی و دم با توست 
ای علمدار ِ ادب شور محرم با توست 
 
دستِ ما نیست كه در پای غمت می‌گرییم 
لطف زهراست كه زیر علمت می‌گرییم 
 
بی تو از چشم حرم خونِ جگر می‌ریزد 
خون از ساقه ی صد تیر و تبر می‌ریزد 
 
و رباب اشك به لبهای پسر می‌ریزد 
خیز از خاك و ببین خاك به سر می‌ریزد 
 
ابرویت بند دلش بود كه از هم وا شد 
وای بر حال سكینه كه سرت دعوا شد 
  
شعر از حسن لطفی 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:19 AM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

شام مارا سحر رسید امشب
آسمان را قمر رسید امشب
می به ما بیشتر رسید امشب
که علی را ثمر رسید امشب

عشق اینجا قدم قدم آمد
حضرتِ صاحبِ علم آمد

بنویسید او ابالادب است
او به خلق تمام ما سبب است
از دم او مسیح در عجب است
شیر غران حیدری نسب است

در کرمخانه کار او بذل است
مرحبا هر که با ابالفضل است

ذکر هر روز ما ابوفاضل
درد هارا دوا ابوفاضل
شاه مشگل گشا ابوفاضل
کاشف الکرب یا ابوفاضل

عالمی غرق در جمال تو باد
شیر ام البنین حلال تو باد

مرد میدان ما جگر دارد
رزم حیدر در او اثر دارد
مالک از خشم او خبر دارد
وای اگر که نقاب بردارد

کیست او؟ اینقدر مثال علیست
که در او عزت و جلال علیست

آمده اقتدا به یار کند
لشگر کفر تار و مار کند
یک به یک صید را شکار کند
لشگر از خشم او فرار کند

بین میدان رزم شد غوغا
بی پسر مانده بود ابوشعثا

ای دلیر نبرد ها عباس
غیرت شاه کربلا عباس
ساقی علقمه اَلا عباس
دست ما بگیر یا عباس

گرچه دستی نمانده بر تن تو
دستهای همه به دامن تو

امیرفرخنده

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:26 AM
تشکرات از این پست
siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است
یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است
یا که قدَّ آسمان آوار  اگر داری کم است
یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است

غم جگر دارد بیاید گفته‌ام در هر غمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد می‌کند
کربلا را قسمت ما راهِ مشهد می‌کند
یک دوراهی هست ما را هِی مُردد می‌کند
در میانِ دو حرم دل رفت آمد می‌کند

مثل اینکه شهریار آنجاست می‌خواند : هَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟
حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست
تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست
جان عزائیل در دست علمدار علیست

بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی
یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

تا زره را می‌کشد بر شانه مُحکم می‌کند
تا که اَبرو را زمان رزم در هم می‌کند
چیست لشکر کوه از هولش کمر خم می‌کند
یا که عزرائیل را پیشش مجسم می‌کند

آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

یک قدم کوبیدی و هفت آسمان‌ها ریختند
یک علم کوبیدی و هِی کهکشان‌ها ریختند
ضرب شصت توست یا آتشفشان‌ها ریختند
مصرعی خواندی رجز ، سیف و سنان‌ها ریختند

این به مولارفته دارد ضربه های محکمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

جذب تو جبرئیل تا شد شهپرش بر باد رفت
خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت
هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت…
یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت

شاهباز کربلایی شهریار القمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی
شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی
بِرکه‌ای رفتی و عکست را به آب انداختی
یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی

ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

شانه‌ات نازم که جایِ دستهای زینب است
تا تویی ، بالاترین مَحمل برای زینب است
روی زانوی تو ، تنها ردِّ پایِ زینب است
هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است

کور می‌سازد نگاهت چشم هر نامحرمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد
کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد
بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد
فاطمه هست حسن  شد فاطمه هست تو شد

از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

قبله وقتی رو به تو هر صبح راهی میشود
قبله‌ی ما چشم تو خواهی نخواهی میشود
گاه گاهی هم نمازم اشتباهی میشود
قلبِ ما بِین حرم انگار ماهی میشود

تو شراب کوثری و موج موجِ زمزمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

ناز مجنون را اگر در کوی لیلا می‌کِشند
ناز دستان تو را دستان زهرا می‌کِشند
آش نذری تو را هم ارمنی‌ها می‌کِشند
در جوارت منتِ بیچاره‌ها را می‌کِشند

دل ، ابالفضلی نمی‌ماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

مَشک وقتی می‌چکد تقدیر می‌ریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر می‌ریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر می‌ریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر می‌ریزد بِهَم

بر زمین اُفتاده‌ای بد جور آقا درهَمی…
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

حسن لطفی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

دوتا بازو به دنیا آمده نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم پیغامش اباالفضل است

به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته ضامن وامش اباالفضل است

همان که خَلقَن و خُلقَن شده مانند پیغمبر
علیِ اکبری که نسخه ی خامش اباالفضل است

علی در ضربه های مستقیمش چون حسین است و
علی در ضربه های نا به هنگامش اباالفضل است

حسین بن علی خاصیت خاصش علی اصغر
حسین بن علی خاصیت عامش اباالفضل است

اباالفضل است معنای ابوالقِربَه به وقت صلح
و عباس است شیر آن شیر که رامش اباالفضل است

فرات این فالگیر کهنه چون بر عکس شد در خود
خودش هم دیده که عکس تَه جامش اباالفضل است

شبیه تو شبیه او میان مردمان من هم
کسی را می شناسم کُل اسلامش اباالفضل است

اگر کوهی به دریا تکیه دارد در دل شیعه است
که زینب نیز اقیانوس آرامش اباالفضل است

مهدی رحیمی زمستان

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ابرو گره زدی و گره خوردلشکری
“به به”به این صلابت وشور و دلاوری

وقتی میان معرکه شمشیر میزنی
یک نسخه ی برابراصلی زحیدری

میدان جنگ قبضه ی جنگاوری توست
“لشگر” “نفر”شود ز میانش که بگذری

صفین رابه هم زده بودی تو یک تنه
تفریح نوجوانی تو جنگ و دلبری

باچشم خودکه دسته ای ازشیروآهواست
ازگرگهای دوروبرت زهره می دری

علامه ای به سطح توعالم ندیده است
توگوی سبقت ازعلما همه می بری

شاگردحیدروحسن و زینب وحسین
ای خطبه خوان کعبه که استادمنبری

روزجزاشفاعت ماها به دست توست
روزجزا توباز علمدارمحشری!

سنی وارمنی ومسیحی چه فرق داشت
ماهی و کل اهل زمین برتو مشتری

مادلشکسته ی غم مشک و سر توایم
آقا دل شکسته ی مارا نمیخری؟

گشتم پی لغت که به عنوان قافیه
بنویسم از وجوده تو یک بیت دیگری

افتادیادمن لغتی،روضه شد غزل
شرمنده ام که روضه شداین بیت آخری

سر بسکه زخم بود نشدصاف روی نی
ازگوش روی نیزه سرت رفت،چه سری!

رأس تورا به گردن یک اسب بسته اند
پاشیده چهره ی تو زبس خورده هر وری…

محمد کابلی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

خـنده هایـت طـلوع امـید است

ابروانت غروب خورشید است

بـین دست تـو کهکشـان ها و

زیر پایـت بهشت جاوید است

ماه شهر مدینه کم نور است

صورت تو به ماه تابیده است

سـجده کـردی بـه دامن مـادر

سجده های تواصل توحید است

بـازی ِ کودکـی  ِ تـو خـلـق

زحل ومشتری و ناهید است

روز محشر به توشه ی نوکر

گوشه چشم تو مهر تائید است

نا امیدی گرفته ایم ، بخند

خنده هایت طلوع امید است

شاعر: مجتبي خرسندي

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

وجه علی گشته میان قاب ،تصویر

در قوس ابرویش شده محراب تصویر

دارد تقابل می کند با ماه رویش

مهتاب می گیرد از این مهتاب ، تصویر

لبهای حیدر خوشه می چیند ز دستش

وه  که چه زیباتر شد از این باب ، تصویر

ناگاه چشمانم بهم خورد و دلم رفت

بر گشت اینجا بعد پیچ و تاب ، تصویر

در انعکاس موج افتاده است انگار

از چهره ای زیبا میان آب ، تصویر

دیده یقینا در قنوت دست هایش

از خشکی لبها ، حرم ، ارباب ، تصویر

میمیرم آن لحظه که در ذهنم شود باز

بانگ *برادر جان * مرا دریاب ، تصویر

 

شاعر : حسین واعظی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

حضرت عباس(ع)-مدح و ولادت

 

کار دارند عاشقان با شب

بهترین فرصت تمنا شب

مزد امشب نماز فردا شب

من مناجات مى کنم با شب

شب مناجات مى کند با ماه

سر ماه است عمامه خورشید

دست ماه است نامه خورشید

تن ماه است جامه خورشید

ماه یعنى ادامه خورشید

مى شود آفتاب شب ها ماه

سر و کارم که با سحر افتاد

جگر من به دردسر افتاد

خواب در چشم ها اگر افتاد

بار ما گردن قمر افتاد

همه خوابیده اند الا ماه

اشک هاى مرا جگر گفتند

به من از کودکى شرر گفتند

از ابوالفضل بیشتر گفتند

اشتباه است اگر قمر گفتند

تازه یک چشم اوست صدتا ماه

تا کنار حسین ما رفتیم

تا که باب الحسین را رفتیم

با ابوالفضل کربلا رفتیم

هر کجا رفت و هر کجا رفتیم

جلو انداخت کار ما را ماه

همه در محضرش وضو دارند

از سر کویش آبرو دارند

و توسل به دست او دارند

بعد ازین اهل بیت عمو دارند

چه عمویی -ببین- سراپا ماه

چشم هایش همان جلالش باد

ماه قربان آن جمالش باد

صلوات خدا به بالش باد

شیر ام البنین حلالش باد

کیست عباس: کوه، دریا، ماه

بیشتر جلوه مى کنى در شب

مى شود با تو دیدنى تر شب

وقت وصل است وقت آخر شب

شب که از راه مى رسد هر شب...

ماه را مى کند تماشا ماه

وچه کوچه پى گدا مى گشت

سنگ در دست او طلا مى گشت

سایبان سه ساله ها مى گشت

آنقدر بین کربلا مى گشت

دور زینب به جاى زهرا ماه

غیر از ام البنین ندیده کسى

چشم او را نبین، ندیده کسى

ماه را در زمین ندیده کسى

هیچ جا این چنین ندیده کسى...

تشنه لب آفتاب، سقا ماه

چشم هایش به خیمه ها افتاد

مشک هم زیر دست و پا افتاد

هیبتش از سر و صدا افتاد

دست هایش جدا جدا افتاد

شد ستاره ستاره حالا ماه

 

علی اکبر لطیفیان

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

ابالفضل...

عشق، امشب خودنمایی می کند

تا سحر فرمانروایی می کند

آمده میلاد ماهی بی نظیر

می رسد فرزند دلبند امیر

ای مسلمانان گل حیدر رسید

کودکی مانند پیغمبر رسید

عطر وبوی یاس، دنیا آمده

حضرت عباس دنیا آمده

آمده عمری المداری کند

لشکر اسلام را یاری کند

دین خود را برجهان اثبات کن

مجلس مارا پر از صلوات کن

این گل زیبا، ابوالفضل علیست

خوش قدو بالا ابوالفضل علیست

جلوۀ ماه بنی هاشم نکوست

اوبرای اهل ایمان آبروست

با مرام وبا کمال وبا ادب

خدمت مولای عالم روز وشب

حضرت عباس، ماه عالمین

ای که بستی عهد وپیمان با حسین 

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

سید الساجدین...

ای که زینت می دهد نامت به دین

ای که امشب، در شب میلاد تو

میشود دلهای عالم شاد تو

گرمی جانها، امام چهارمین

ای قرار شیعه، زین العابدین

ای عبادت در نگاهت منجلی

آه ای فرزند فرزند علی

شد شب میلاد، مارا شاد کن

شهرمان را غرق در صلوات کن

هر که پای مکتب تو سوخته

ازتو عشق ومعرفت آموخته

دستگیر جملۀ افتاده ها

نام تو روشنگر سجاده ها

سجده گاهت قبلۀ اهل یقین

ای امیر عشق زین العابدین

آمده میلاد تو، مولای ما

روشنی بخش دل شبهای ما

درشب میلادت ای نیکوسرشت

روبه دل، بازاست درهای بهشت

آن پری رو، وان پری زاد آمده

عاشقان صلوات، سجاد آمده

ای وجودت معنی دلدادگی

حضرت جانها، امام سادگی

گوهر شبهای در، رازو نیاز

ای تمام عمر در حال نماز

ای عبادت شمه ای از ذات تو

صرف دین حق شده اوقات تو

ای جماعت، با همان صوت جلی

باز هم صلوات بر آل علی

مرحبا امشب شب میلاد توست

ماه شعبان است ودلها یاد توست

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

آلاله نو دمیده چیدن دارد


آواز فرشتگان شنیدن دارد


میلاد حسین است و ابوالفضل و علی


یک ماه و دو افتاب دیدن دارد

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

حضرت عباس(ع)-مدح و ولادت

 

علم افراشته قلۀ دنیا عباس

قمرهاشمی عالم بالا عباس

اولین گل پسر ام بنین و حیدر

سومین شیر نر حضرت زهرا عباس

وارث هیبت مولا همۀ عشق حسین

دانش آموز حسن حضرت سقا عباس

صاحب پرچم فرماندهی عاشورا

پارکاب قدم زینب کبری عباس

ای عموی علی اکبر٬پدر تشنۀ مشک

ای لبت آب بقا صاحب دریا عباس

بانفسهای تو هر مرده دلی زنده شود

ای دم تو دم صد حضرت عیسی عباس

با ادب هست هر آنکس به شما منتصب است

روز میلاد تو میلاد خدای ادب است

متولد شدی و ام بنین دلشاد است

روز میلاد تو هر سینه علی آباد است

ساقی کرببلا هستی و با آمدنت

کاسۀ خالی هر دلشده ای پر باده ست

چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است

خوردن می فقط از دست شما آزاد است

روز میلاد تو حیدر بخودش گفت علی

بازوان پسرت سخت تر از فولاد است

بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا

بوسه زد برلب شیرین شدهٔ آقا دست؟

نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد

عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است

به علی حیدر کرار شدن می آید

به تو عباس علمدار شدن می آید

عالم از عشق تو بی تاب شود حق دارد

ماه از نور تو بی خواب شود حق دارد

سالی یک دوره اگر درس ادب داشتنت

در تمامی جهان باب شود حق دارد

دری از صحن تو باز است سوی صحن حسین

درِ صحنت اولوالالباب شود حق دارد

باادب هستی و باغیرتی و آقا پس

چون تویی ساقی ارباب شود حق دارد

پسر شیر خدا ای گهر ام بنین

خاک پای تو زرِ ناب شود حق دارد

پدر مشک تویی آب بفرمان تو است

پس ضریح تو پر از آب شود حق دارد

تو جگردارترین زادۀ حیدر هستی

مثل ارباب به زینب تو برادر هستی

تو ابوفاضلی و دلبری ات بی همتاست

تو اباالفضلی و ویرانگری ات بی همتاست

جنگ صفین شد و عالم و آدم دیدند

نحوۀ سرزدن حیدری ات بی همتاست

با غضب کردن تو مالک اشتر ترسید

بعدفهمید که جنگاوری ات بی همتاست

نوجوان بودی و پرچم  به سرِ دوش تو بود

همه دیدند که سرلشگری ات بی همتاست

آفرین ام بنین چه پسری پرورده

به خدا تربیت مادری ات بی همتاست

عبد صالح شدنت بنده اللهم کرد

یااباالفضل خداباوری ات بی همتاست

گرهی بسته ندارد به تو دلبسته شده

خوش بحال دل آنکه به تو وابسته شده

کربلا رفتی و ماه از برت افتاد زمین

اشکها از سر چشم ترت افتاد زمین

به فدای سرو دستت که علی می بوسید

ناگهان بازوی آب آورت افتاد زمین

تیری آمد وسط هلهله ها خورد به مشک

شیشه عمر علی اصغرت افتاد زمین

خبر آمد به سوی اهل حرم وای عمو

بازمین خوردن تو خواهرت افتاد زمین

کاش این قصه غم خاتمه اش اینجا بود

از سر نیزه عزیزم سرت افتاد زمین

در مدینه خبر پرچم سقا پیچید

بی هوا ام بنین مادرت افتاد زمین

ای عموجانِ حرم، باز به من احسان کن

یک شب جمعه مرا کرببلا مهمان کن

 

مهدی نظری

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

به نفسی انت ای سر تا قدم ایثار و آقایی

جمالت با نگاه یوسف زهرا تماشایی

 

حیا را تا صف محشر حیا از گردش چشمت

خجالت می کشد از ماه زیبای تو زیبایی

 

تمام روزها ای کاش بودی چهارم شعبان

که میکردی تو با خورشید حسنت عالم آرایی

 

گرفته در بغل  ام بنینت دم به دم گوید

که عباس من از روز ولادت هست زهرایی

 

امیرالمومنین نفس نبی بوسیده دستت را

که این دست است روز رزم یک لشکر به تنهایی

 

تو ای سر تا قدم غیرت چه کردی در دل دریا

که بر لبهای خشکت چشم غیرت گشته دریایی

 

به جز تو ای علی خصلت ندارد هیچ فرمانده

مقام پاسداری و علمداری و سقایی

 

تو آن ماه دل افروزی که در جمع بنی هاشم

به دنبال سرت خورشید کرده راه پیمایی

 

توهم باب المراد عالمی هم اشجع الناسی

تو عباسی تو عباسی تو عباسی تو عباسی

 

به نفسی انت ای دست علی در آستین تو

شجاعت سجده آورد است بر خاک زمین تو

 

کی ام من تا فدایی تو گردم ای که در وصفت

به نفسی انت فرموده امام راستین تو

 

از آن رو سجده می بالد به خود تا دامن محشر

که نقشش مانده ای روح عبادت بر جبین تو

 

سزد بر خود ببالد تا قیامت ظهر عاشورا

به یاد دست و تیغ و حمله فتح المبین تو

 

امیرالمومنین دست خداوند است و می بیند

که جای بوسه اش مانده به دست نازنین تو

 

امامت پیش رو خیزد ادب پشت سرت آید

شرافت در یسار تو شجاعت در یمین تو

 

تو آن عبد خداوندی که در دامان گهواره

تولای حسین بن علی بوده است دین تو

 

اگر اذن شهادت می گرفتی از امام خود

به دشت کربلا خون می گذشت از صدر زین تو

 

درود تشنگی بر لب سلام آب بر خاکت

که گردد تا قیامت بحر دور تربت پاکت

 

سلام الله بر دستی که با آن در صف محشر

شفاعت می کند از شیعیان صدیقه اطهر

 

اگر زهرای مرضیه تو را فرزند خود خوانده

یقین دارم به فرزندی قبولت کرده پیغمبر

 

سزد جبریل هنگام نبردت ظهر عاشور

برآرد از جگر پیوسته فریاد هوالحیدر

 

تو داری از از امیرالمومنین ارث شجاعت را

تو بردی از همان اول ادب را ارث از مادر

 

تو و بابت امیرالمومنین هستید دو ساقی

تو سقای بیابان بلا او ساقی کوثر

 

بر غیر از تو که سر نشناختی از آب موج خون

که یک لحظه به راه دوست داده دست و چشم و سر

 

بسا عاشق شنیدم در همه دوران عمر خود

خدا داند ندیدم عاشقی را از تو عاشق تر

 

گرفتی چون علم بر دوش خود انگار می دیدم

امیرالمومنین آورده رو در قلعه خیبر

 

ندیده دیده تاریخ جز روز نبرد تو

که از یک تن گریزد در صف پیکار یک لشگر

 

چگونه حمله آوردی که دشمن شد ثناگویت

سلام «میثم» بی دست و پا بر دست و بازویت

 

غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

انروزکه عشق سرفرازی میکرد...

برقله عشق یکه تازی میکرد....

انروزکه عباس یل زینب بود...

رستم سرکوچه خاک بازی میکرد...

 

شاعر : محمد صادق باقی زاده

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 ذکر تو اهلِ تزکیه را مست می کند

حتی ردیف و قافیه را مست می کند

بلخ و حجاز و قونیه را مست می کند

در ری به اشک، قرنیه را مست می کند

 

نام مبارکت چقدر چاره ساز شد!

هرکس نیازمندِ تو شد، بی نیاز شد

 

در کشور عجم، عربی سروری کنی!

چیزی نمانده است که پیغمبری کنی!

دل نازکیم! وای اگر دلبری کنی

 از کشته پشته سازی و ویرانگری کنی

 

آوازه ات گرفته نجف تا دمشق را

ابرویِ ذوالفقاریِ تو کشته عشق را

 

گیسو به باد می دهی آخر برای چه!؟

از رو کشیده هر مژه خنجر برای چه؟

صف بسته اند این همه لشکر برای چه؟

ترسیده است مالک اشتر برای چه؟

 

حیدر مرام، ای یلِ از پشت بی زره

خورده نگاه تو به نگاه علی گره

 

بخشندگیت،قصه ی دست و نخیل نیست

کوتاهی من است که دستم دخیل نیست

در خشکسال عاطفه، دستت بخیل نیست

باران بوسه هایِ علی بی دلیل نیست

 

سینه به سینه تا به ابد عشق رایجی

یبن الأبوترابی و باب الحوائجی

 

از ذکر تو لبانِ دعا قند می خورند

چینی شکسته هایِ شفا بند می خورند

با عشق تو ارامنه پیوند می خورند

در کاروکسب شان به تو سوگند می خورند

 

ماندم چگونه این همه اعجاز می کنی!؟

داری بدون دست، گره باز می کنی!

شاعر:وحید قاسمی

 
 
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  10:32 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها