0

اشعار ولادت امام حسین (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار ولادت امام حسین (ع)

امشب لبم لبریز از شرب شبانه ست

چون آبشار جاری از شعر و ترانه ست

دستم ندارد اختیاری از خودش، چون

پای قلم بر جاده مدحش روانه ست

 

نامش همیشه تازگی دارد همیشه

این میوه ی تازه، صفاتش نوبرانه ست

یادش سر ذوق آورد بی ذوق ها را

از بس که گفتن از صفاتش شاعرانه ست

زرگر که او باشد کویر هر دو چشمم

لبریز از الماسهای دانه دانه ست

حال و هوای پر زدن دارم به کوی اش

امشب الهی عفوهایم فطرسانه ست

دارم مدال افتخار عشق او را

شکر خدا بر سینه ام از او نشانه ست

نه، ادعای عاشقی حرف گزافی ست

این حرفها انگار قدری ناشیانه ست

حب حسینی از صفات خواهر اوست

دریاست زینب، بازی ما کودکانه ست

در عرش بر بال ملایک پا گشا شد

امشب خدا دارای مهمانی یگانه ست

بردند تا عرش از چه رو قنداقه اش را

حرف خدا با او گمانم محرمانه ست

طرز نگاه مصطفی دارد دلیلی

گل بوسه چیدن از گلوی او بهانه ست

درسی که احمد داد بر آن امت دون

بر خاک نه، جای حسین بر روی شانه ست

حیف از پرستویی که جای دوش احمد

او را نوک نیزه سرا و آشیانه ست
قاسم احمدی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

بی خبر از تمامِ رویاها
بی خبر از شروعِ فرداها
به کسی رو نزد دلِ ماها
بیخیال تمامِ دنیاها…

 

عشق یعنی جهان و یک ارباب
این گذشت زمان و یک ارباب

قصّه ی عشق را خدا فهمید
غمِ تنهاییِ بشر را دید
دید آدم ز غصه ای رنجید
لطف او بر سر جهان تابید

آدمیّت گرفته بوی حسین
آبرویم ، ز آبروی حسین

دوّمین نورِ حیدری آمد
وارث عشقِ مادری آمد
روح و جان پیمبری آمد
به عجب نور محشری آمد

به فدایش تمامِ اجدادم
به رُخ دلرباش ، دل دادم

به مسیحا ، امام آمده است
قرصِ ماه تمام آمده است
صاحب هر زمام آمده است
شَمسِ خیرُالاَنام آمده است

گل بریزید بر سر زهرا
خیر مقدم به دلبر زهرا

چه کسی هست مثل اربابم؟
گریه بر او ، عبادت نابم
ذکر تلقین من ، رگ خوابم
در شب تار ، همچو مهتابم

او حسین بن مرتضی باشد
زینت دوش مصطفی باشد

فطرس از راه دور آمده است
غرق در اشک و شور آمده است
سوی یک تکّه نور آمده است
همچو موسی به طور آمده است

بالِ او را مرمّتی بخشید
به وجودش چه برکتی بخشید

نظری کن به این دلم آقا
رفع کن درد و مشکلم آقا
همه ی عشق و حاصلم آقا
عشقِ تو مایه ی گلَم آقا

منِ ناقابل و عطای حسین
نفسم مانده در هوای حسین

تو که از سفره ی کرم هستی
پسر شاه محترم هستی
صاحب بیرق و علم هستی
نفس و آه مادرم هستی

ببرم کربلا و دیگر هیچ…
من و یک رَبَّنا و دیگر هیچ…

شبِ جمعه کنار گودال و…
یاد آن جسم های پامال و…
خیمه ی سوخته ، و جنجال و…
مادرت هم که رفت از حال و…

باز هم شعرتان چه مضطر شد
شب میلاد ، گونه ام تر شد

اصلا انگار گریه داری تو
مثل یک پلک بی قراری تو
جشن و میلاد هم نداری تو
روضه و اشک و گریه زاری… ، تو…

شب میلاد تو صفا کردیم
باز هم گریه بر شما کردیم

پوریا باقری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

پیدا نشود جان تو دیوانه تر از ما

ای آنکه درآورد فراغت پدر از ما

 

هر چیز به کار آمده در وقت نیازش

تشریف ز تو زیر قدوم تو سر از ما

 

 هرچند که در نیمه ی هر ماه تمام است

کامل شده در سوم شعبان قمر از ما

 

ای آنکه پر و بال عطا کرده به فطرس

حتما که کنی دفع هزاران خطر از ما

 

 ما نیز خرابیم به امید نگاهت

آباد تو هستیم نگیری نظر از ما

 

 لیلا شدن و عشوه و ناز و نظر از تو

مجنون شدن از ما خطر از ما جگر از ما

 

مشغول شرابند همه عالم بالا

آمد پسر با نمک حضرت زهرا

 

ای آنکه به رقص آمده امشب غزل از تو

عالم شده فرمانبر روز ازل از تو

 

یکبار فقط نام حسین آمده بر لب

کندوی لب من شده غرق عسل از تو

 

 ارکان نمازم همگی مست تو هستند

ای حی علی خیر تمام عمل از تو

 

 در شعر تو صنعت چه بیارم بخدا هست

تشبیه و مراعات نظیر و مثل از تو

 

 ای آمدن و رفتن تو دست خداوند

کی روح طلب میکند آخر اجل از تو

 

 آغوش پر از مهر تو را دید و طلب کرد

طفلک دل گریان من امشب بغل از تو

 

 کس نیست ز اسرار دل نوکرت آگاه

در پرده بگوییم  توکلت علی الله

 

 اوقات شریفیست نباید تلف امشب

هستند گدایان مدینه به صف امشب

 

لایعقل و دیوانه مخوانید مرا هست

از خوردن انگور هزارن هدف امشب

 

 این مژده چه ها کرد که در بزم مجانین

خون میچکد از حلقه ی اطراف دف امشب

 

 فرمان بده ارباب که تا ذبح بسازیم

در پای تو یک چند غلام خلف امشب

 

 قنداقه ی تو دست به دست حسن افتاد

ایکاش بچرخد نظرت این طرف امشب

 

 ماندم چه بخواهم ز تو از فرط خجالت

یک تذکره ی کرببلا یا نجف امشب

 

 با اینهمه چندیست پریشان دمشقم

شاها نظری بی سر و سامان دمشقم

 

 مظلوم شده خواهر غم پرورت ازبس

دیوانه شده از غم تو نوکرت ازبس

 

حتی شب میلاد قرار از دل ما رفت

زد بوسه پیمبر به روی حنجرت از بس

 

 بر ما حرجی نیست اگر چهره کبودیم

در کرببلا لطمه زده مادرت ازبس

 

  بوسیدنتان روی دل خواهرتان ماند

بوسید چو شمشیر و سنان پیکرت از بس

 

دست و سر و  پایش بخدا خرد شد ازدرد

افتاد زناقه بخدا دخترت از بس

 

 بدجور به هم ریخت گلوی تو سر نی

هر سنگ که آمد به زمین زد سرت از بس

 

 ای خورده گره زندگیم با غمت ارباب

بالاست همیشه بخدا پرچمت ارباب

 

سید حجت بحرالعلومی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

اشعار ولادت حضرت سیدالشهدا(ع)

 

هرکسی دنبال دنیا رفت عزت را ندید

هرکسی با عشق بد تا کرد جنت را ندید

 

ساقه های عرش شاهدهای این حرف من اند

چشم هرکس خورد بر نور تو ظلمت را ندید

 

در زدیم و دستی آمد روزی ما را رساند

سائل اینجا لحظه ای رنگ خجالت را ندید

 

لطف شان حتی به یک تبعید رفته میرسد

مثل فطرس هیچ کس اینقدر رحمت را ندید

 

هر نفس پشت نفس مقروض اربابم ولی

این بدهکار از طلبکارش شکایت را ندید

 

هر سری بر دامنت آمد سعادت مند شد

هر سری محروم فیض ات شد سعادت را ندید

 

ما به پابوس شبیر از پیش شبّر آمدیم

با چه شوقی از برادر به برادر آمدیم

 

تو می آیی و به محض آمدن گل میکنی

کربلا را تا ابد میخانه ی کل میکنی

 

از همین گهواره چشمانت به زهرا خیره شد

از همین آغاز بر زهرا توسل میکنی

 

در قنوتت ذکر پشت ذکر بالا میرود

دستهایت را به سمت آسمان پل میکنی

 

بین دو انگشت تو جایی به ما هم میرسد؟

پس بهشتی بودن ما را تقبل میکنی؟

 

پنجمین خورشید دنیایی و با این آمدن

پنج ضلع نور را رو به تکامل میکنی

 

ساکتی انگار نه انگار اصلا تشنه ای

شیر مادر خشک شد اما تحمل میکنی

 

معنی یک روح مانده در دو پیکر میشوی

آخرش سیراب انگشت پیمبر میشوی

 

شب رسیده وقت تاریکی است ماهت را بده

یک کم از لطف های دل بخواهت را بده

 

راه دوری آمدم از ری مزاحم میشوم

خسته ام آواره ام لطف پناهت را بده

 

گر بلا داری بیایی و خریدارم شوی

زودتر از لحظه ی موعود چاهت را بده

 

خودنمایی کردن من را ریا هرگز نبین

گوشه چشمی از تو میخواهم نگاهت را بده

 

آمدم مثل رسول ترک آقایی کنم

فرصت نوکر شدن در خیمه گاهت را بده

 

سال ها شعبان به شعبان زیر دِینت رفته ام

روزی سال گدای رو سیاهت را بده

 

خوشه ای انگور داد و از تو باغش را گرفت

شیخ جعفر شد کسی که از شما حلوا گرفت

 

عرش را دیدیم ما در آسمان کربلا

پس سر ما خاک شد بر آستان کربلا

 

پیش ما اوقات شرعی از اذان مأذنه است

گوش را دادیم تنها به اذان کربلا

 

در قیامت میزبانی میکند از کل خلق

هرکسی که بود یک شب میهمان کربلا

 

از زمین و آسمان آتش ببارد باک نیست

ما همه هستیم یک یک در امان کربلا

 

از جوان و پیر وقتی نذر گنبد میشویم

اسم مان هم میشود پیر و جوان کربلا

 

چشم ما هر شب برایش میشود نهر فرات

گریه پشت گریه پای داستان کربلا

 

تو به دنیا آمدی پیغمبر ما گریه کرد

روضه گودال را تا خواند زهرا گریه کرد

 

جبرئیل آمد خبر آورد بلوا میشود

بر سر پیراهنی بد جور دعوا میشود

 

آنقدر نیزه می آید آنقدرها میرود

تا تن آقا شبیه یک معما میشود

 

یا غیاث المستغیثین روی لب می آورد

در جوابش تیر بین حلق او جا میشود

 

یک طرف با سنگ یا چوب زخمش میزنند

یک طرف هم باز قد خواهری تا میشود

 

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

اشعار ولادت حضرت سید الشهدا(ع) –  علی اشتری

 

صبح‌گاهان که خیالت به سرم می‌آید

دست بر سینه دلم سمت حرم می‌آید

 

 باد تا می‌وزد از مشرق بین‌الحرمین

پرچم سرخ شما در نظرم می‌آید

 

 بعد هر ذکر سلامی که به تو می‌گویم

عطر سیب است که از دور و برم می‌آید

 

 باز هم زائرم و اول باب‌ُالقبله

اشک شوق است که از چشم ترم می‌آید

 

 مردی از حلّه به دنبال شفا آمده است

زنی از بصره به امّید کرم می‌آید

 

 کیست بی‌فیض از این رحمت جاریِّ حسین؟

کیمیایی‌ست عجب تعزیه‌داریِّ حسین

 

 در دل ماه رسول عطر شما پیچیده

باز هم نام تو در همهمه‌ها پیچیده

 

 نذر هرساله‌ی همسایه‌‌مان آمده است

باز در کوچه‌ی ما عطر خدا پیچیده

 

هیچ بی بال و پری نیست که عاشق نشده

بانگ «مَن مِثلی» فطرس همه جا پیچیده

 

 هرکسی آمده سوی تو خدا را دارد

زائر کرب و بلا سمت خدا پیچیده

 

 چشم من وا نشده روی لبم تربت بود

تربت پاک شما نسخه‌ی ما پیچیده

 

 می‌فرستم به تو بدرود از این فاصله‌ها

دارم از دوریِّ از کرب و بلایت گله‌ها

 

 نام تو لذّت دین را به دل و جانم کرد

لُکنت قبل نماز تو مسلمانم کرد

 

 تو دعا کردی و ابر آمد و باران بارید

ربّنای تو مرا عاشق بارانم کرد

 

 رعیت مُلک ری‌ام؛ نوکری‌ات فخر من است

دست لطف تو مرا ساکن ایرانم کرد

 

کهف را خوانده‌ای و فجر تو را می‌خواند

اشتیاق تو مرا قاری قرآنم کرد

 

 بچه بودم به تنم جامه‌ی سقایی بود

مادرم عشق تو را مایه‌ی ایمانم کرد

 

 کاش می‌شد که مرا خالص و نابم بکنی

روسیاهی چو مرا «جُون» حسابم بکنی

 

آمدیّ و شجر دین خدا کاشته شد

پرچم سلطنت عشق برافراشته شد

 

در شب تار، گل روی شما شمع شده

هرچه خیر است در خانه‌ی تو جمع شده

 

 بوسه زد بر لب و دندان تو پیغمبر نور

ای سر دوش نبی رفته سر منبر نور

 

 جلوه‌ی دیگری از شیر خدا هستی تو

پنجمین آیه‌ی تقدیس کسا هستی تو

 

 اهل هفتاد و دو ملت همه قربان تواند

مست هفتاد و دو خورشیدِ درخشان تواند

 

 دین اگر هست ز ایثار اباعبدالله‌ست

و نمازی که بدهکار اباعبدالله‌ست

 

جلوه‌ی خاصّه‌ی غیرت حقّ است حسین

رحمت واسعه‌ی حضرت حقّ است حسین

 

 رزق ما از نمک خوان اباعبدالله‌ست

جان ما بسته به چشمان اباعبدالله‌ست

 

 با حسینم چه هراسی بود از دوزخ و نار

تا بهشت حرمش هست بهشتم به چه کار؟

 

شب جمعه دل من حال و هوایی دارد

هرکجا هست خودش کرب و بلایی دارد

 

 شب جمعه حرمش غرق گل یاس شود

همه‌جا عطر گل رازقی احساس شود

 

مادری می‌رسد اما کمرش خم شده است

آنقدر ناله زده که جگرش کم شده است

 

 جگرش کم شده؛ اشک بصرش کم شده است

بند انگشت ز دست پسرش کم شده است

 

 یوسف فاطمه را پیرهنی نیست که نیست

کُشته‌ی کرب و بلا را کفنی نیست که نیست

 

باز هم مرثیه‌خوان بانگ عزا سر کرده

آتشی در دل غمدیده‌ی مادر کرده

 

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست

خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست

 

علی اشتری

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

مدح ولادت سیدالشهدا علیه السلام


عین و شین گر خمارِ قاف شود
عاشقی با تو اکتشاف شود
روی ماهت اگر مَطاف شود
طوف کعبه دگر مُضاف شود
شوق گهواره گردی ات دارم
با همین کار عافیت دارم
*****
آسمان هم دخیل قنداقت
تشنه ی مرقدِ تو عشاقت
ای فدای نگاه رزاقت
هر دعا مستجابِ آن طاق ات
التماس دعا ، حسین جانم
بروم کربلا ، حسین جانم
*****
صد بهارم اسیر گیسویت
مَه گِره می زند بر ابرویت
یوسف از چاه پر زند سویت
یک جنان کشته مرده ی رویت
بین ابروی تو هزاران سر
می پرم تا حریم تو دلبر
*****
درجات بهشت در حرمت
شد مَرِمت پَرِ مَلَک ز دَمت
دلبری می کنی به هر قدمت
جان بگیرم از اشکِ ماهِ غَمت
نَفَسی بین روضه ها دارم
گر سری دارم از شما دارم
*****
حُبِ پُرقیمتِ تو ، قیمت من
ماندنِ باتو هست غیرت من
هر شبِ جمعه ات قیامت من
تا شود محضر تو قسمت من
می زنم در ، سرای مادر را
نگهش پَر دهد کبوتر را
*****
حُرمِ ذکرت به دل شود چو فزون
می رسم آخرش به اوجِ جنون
از ازل این جنون به تو مدیون
در بساطم عیان بوَد دلِ خون
جگرم خون کنم ز بی تابی
دلخوشم دلخوشم تو اربابی
*****
در نمازم قنوتِ مِی دارم
که ترابی ز خونِ وِی دارم
تاب بی آبیِ تو کِی دارم؟!
از مصیبت نوایِ نِی دارم
قحطِ آب و ذبیح عطشانم
با همین روضه دیده گریانم
*****
مفتخر بر مُحَرَمَت سال است
که زبانم ز غصه ات لال است
پَرِ تو منکسر ز گودال است
پیکرت زیر چکمه پامال است
پنجه اش بر محاسنت که رسید
از قفا بر گلوت دشنه کشید


علی احمدیان

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

اشعار ولادت حضرت سیدالشهدا(ع) – محمد حسن بیات لو

 

بی دلم بی بهانه می خوانم

غزلی عامیانه می خوانم

 

آن قدر از خودم رها شده ام

از خودم یک ترانه می خوانم

 

شب شعری چنین ندیده کسی

تا سحر عاشقانه می خوانم

 

ماهی حوض خانه ات هستم

پای تو بی کرانه می خوانم

 

نفسم در هوای تو جاریست

جان تو هر کجا نمی خوانم

 

خواندنم پای تو فقط زیباست

خواندنم با تو خط به خط زیباست

 

با دم تو کسی که دمپر شد

با دم تو مسیح پرور شد

 

کوچه پس کوچه ی بهشت خدا

با گل خنده ات معطر شد

 

فطرس از برکت قدومت بود

صاحب بال و پر نه شهپر شد

 

از همان ابتدای آمدنت

کشتی عشق تو شناور شد

 

شدی از هرنظر رسول خدا

شیره ی جانت از پیمبر شد

 

معنی فجر و انما هستی

خامس آل مصطفی هستی

 

ای قبولی طاعت همگان

مهر پیوسته -لطف بی پایان

 

رحمت واسعه؛ فضیلت جود

ای سراج المنیر؛ کهف امان

 

آیه ی عصمت و صحیفه ی نور

ای جهاد و عقیده و ایمان

 

آمدی و زمین شد آرزوی

آسمان؛ روز سوم شعبان

 

مینویسم حسین جانم حسین

می‌نشیند کنار نامت “جان”

 

بابی انت سیدالشهدا

روزی ام کن دوباره کرببلا

 

محمد حسن بیات لو

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

چه زیباست اشک سحر داشتن
خدا را فقط در نظر داشتن
به سمت حرم بال و پر داشتن
هوای زیارت به سر داشتن
خوشا آن دلی که هوایی شود

در این روزها کربلایی شود

خدا باب حاجات را باز کرد
گنه بخشی اش را که آغاز کرد
در آنجا یکی قصد پرواز کرد
به عشق حسین خویش را ناز کرد
به زهرا گلی تا که تقدیم شد
پر و بال فطرس ترمیم شد

هوای مدینه چه بارانی است
ملک غرق شور و غزلخوانی است
چه رخ داده و این چه مهمانی است
که این بزم را مرتضی بانی است
ندا آمد از عرش، با شور و شین
ز ره آمده عشق زهرا، حسین

جهالت به پوچی گرفتار شد
مدینه سحرگاه بیدار شد
خداوند با مادری یار شد
علی بار دیگر پسردار شد
زمین و زمان را چراغان کنید
حسین آمده، خویش قربان کنید

شرافت ز نامش که معنا گرفت
نمی از سرشکش که دریا گرفت
عصا را به دستش که موسی گرفت
و اذن شفا را مسیحا گرفت
ندا آمد این است خون خدا
همه کاره ی ما به روز جزا

حسین آمد و سینه بی تاب شد
برای گدا آمد ارباب شد
به دوش پیمبر فقط خواب شد
برای علی گوهری ناب شد
همه هستیِ مصطفی هستِ او
نبی می زند بوسه بر دستِ او

شبی که تو از شاخه چیده شدی
برای دلم آفریده شدی
تو از حوض کوثر چکیده شدی
برای حرم برگزیده شدی
شدی تاب دلهای بی تاب ما
شدی مثل امروز ارباب ما

تو که آمدی من شکوفا شدم
به نام غلام تو املا شدم
گرفتی دو دست مرا پا شدم
و تحت عنایات زهرا شدم
نظر کردی و شور و شینی شدم
خودت خواستی که حسینی شدم

خلاصه از این در جدایم مکن
اسیر تو هستم رهایم مکن
مرا دور از کربلایم مکن
جدا از حریم رضایم مکن
کسی را که خط امانش دهی
حریم خودت را نشانش دهی

رضاباقریان

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

هُرمت گرفت و شعله ی هیزم شروع شد
دریا تو را که دید تلاطم شروع شد
تاب و تبت رسید به مردم شروع شد
باران گرفت و عطر ترنم شروع شد

شعبان گمانم از شب سوم شروع شد

بابابزرگ تو شده سرمست، مست شد
لبخند روی لعل لبش بست مست شد
قنداقه را گرفت سر دست مست شد
حب الحسین مست کننده ست مست شد
“مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد”

قلب سیه کجا و دمیدن به آینه
جز زنگ نیست تحفه ی آهن به آینه
من دلخوشم به ناز خریدن به آینه
“آیینه خیره شد به من و من به آینه
آنقدر خیره شد که تبسم شروع شد”

ای سقف صحن کرب و بلای تو آسمان
جاری ست نام پاک تو در بستر زمان
شیرینی من و نمک لقمه ام بمان
قند لبت که ریخت روی خاک،بعد از آن
خشکید نخل و شرم پیارُم شروع شد

فترس(فطرس) به روی خاک تو از بس نوشت پر
این شد خدا برای ملائک سرشت پر
دیوار صحن و مرقد تو خشت خشت پر
وقتی که هست کرب و بلایت، بهشت پر
از نور تو درخشش انجم شروع شد

با تو نداشتم ز حساب و کتاب باک
از عشق توست زنده ام از عشق تو هلاک
بختت بلند،مادر و بابات، آب و خاک
خاک تو را سرشت خدا مثل آب،پاک
از خاک تو بنای تیمم شروع شد

ای نهضتت ادامه ی راه پیامبر
مولود سومین شب ماه پیامبر
چشم تو بود وصل نگاه پیامبر
با آه تو بلند شد آه پیامبر
نامت به لب نشست و تالم شروع شد

کرب و بلا که قبله ی بیت الحرام شد
وقت نماز ،نام تو ذکر مدام شد
دنیا برای نوکرت آقا به کام شد
دادم سلام و رکعت چارم تمام شد
مستی ولی ز رکعت پنجم شروع شد

مظاهر کثیری نژاد

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

باز هم شعر سر شور و تغزّل دارد

دفتر من چقدر رایحه ی گل دارد

به نگاه تو قلم دست توسل دارد

جلوه ی ذات خدایی، لک لبیک حسین

دلبر کرببلایی، لک لبیک حسین

بر گِل شیعه نوشتند شما اربابی

ای گُل شیعه نوشتند شما اربابی

به دل شیعه نوشتند شما اربابی

دارد این زمزمه از عرش خدا می آید

لفظ "ارباب"، خدایی به شما می آید

ای که شد زائر تو، شمس و قمر، ارض و فلک

ای که هستی به سر سفره ی هر شیعه نمک

لعن شیعه: لَعَنَ الله قومً قَتَلَک

روز میلاد شما، روز عطا و کرم است

پر قنداقه ات ارباب، گنه پوش همه است

آی ارباب، بیا پای به دنیا بگذار

روی چشمان زمین، عرش خدا، پا بگذار

سر خود را به روی دامن زهرا بگذار

جرعه ی معرفت از سینه ی کوثر، تو بنوش

شیر توحید ز انگشت پیمبر، تو بنوش

غمت ارباب، دلیل تب پیغمبرهاست

نام تو ذکر نماز شب پیغمبر هاست

لب تو بوسه سرای لب پیغمبرهاست

زینت دوش نبی، آینه دار ثقلین

تو حسینی، تو حسینی، توحسینی، تو حسین

دست خالی من از لطف تو پر برکت شد

قلب من، خاته ی مهر تو شد و هیأت شد

در عبادات من این سینه زنی عزّت شد

بی حسین بن علی، دل چو خسی در باد است

با حسین بن علی، سینه حسین آباد است

شیعه از روز ازل بوده نمک گیر حسین

بنده یِ دلشده یِ پای به زنجیر حسین

مادرت خواسته نوکر بشود پیر حسین

کار زهراست که شد شیعه ی تو، نوکر تو

من جوانیم شده، نذر علی اکبر تو

عرش نوکر، بخدا سقف همین هیأت هاست

هر کجا شیعه ی مولاست، حسینیّه بپاست

داعشی کور شود، پرچم آقا بالاست

هیأتم بخشی از استان حسین است، حسین

کشورم، کشور ایران حسین است، حسین

تو که خود تشنه لب کرببلایی ارباب

عطش نوکر خود را به زلالی دریاب

این که گفتند شده مهریه زهرا، آب

پس چرا نام شما تشنه لب کرببلاست؟

حرم حضرت عباس چرا از تو جداست؟

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

موج اشک توبه دریا زد و دریا را شست

سیل ویرانگر عشقت غم دنیا را شست

چشم ها همچو کویری سر راهت افتاد

تا که باران دعا صحن تماشا را شست

شرجی بازدمت گشت مبدل به فرات

غسل چشمان ترت عالم بالا را شست

ما لب خویش گره بر پر فطرس زده¬ ایم

که سلامش به حضورت، گنه ما را شست

عاقبت هر که جنون کرد و ز کویت رد شد

خادم سفره ی خدام شما خواهدشد

تو که گهواره ات از بال و پر جبریل است

لحن قرآنی لالایی تو ترتیل است

خنده¬ ات روح دهد بر شریان تورات

گریه¬ ات آیه به آیه سند انجیل است

در مطاف لب تو سعی کند ابراهیم

مست در هروله¬ ی چشم تو اسماعیل است

گفته ام تا بنویسید که از روز ازل

کشته¬ ی نیم نگاه تو خود هابیل است

قاب کردم به طلا گفته¬ ی استادم را

هوس دیدنت آورده زمین آدم را

ریخت هر دانه¬ ی اشک تو به پای تسبیح

فیض روح القدسی داده دعایت به مسیح

جمله¬ ی روبروی تخت سلیمان این است

ریزه خواری حسین بن علی نیست قبیح

آمدی تا که ملائک به شما سجده کنند

آمدی تا بنمایند خدا را تصریح

یک به یک اهل کساء چون بغلت می کردند

قصه¬ ی کرب و بلا بود که می شد تشریح

آستان بوس شما صورت الیاس شده

دست بوس علمت حضرت عباس شده

چشم زهرا به سماءِ تو قمر ریخته است

یا علی سمت نگاه تو سحر ریخته است

ای پر شال تو را جن و ملک بسته دخیل

چقدر دور و برِ شال تو پر ریخته است

عشوه ای کرده¬ ای انگار قیامت شده و

تا بخواهی سر راه تو خبر ریخته است

التفاتی به هدایای غلامانت کن

چشم تا کار کند پای تو سر ریخته است

عاشقان تو جگردارترین¬ها هستند

سالکانت همه بردارترین¬ها هستند

سحر چشم شما مست مناجاتم کرد

قبله¬ ی روی تو پابست مناجاتم کرد

شکر لله به اذکار تو عادت کردم

و قنوت تو که همدست مناجاتم کرد

روزیم بود سجودی که سر تربت تو

از حضیض قدمت پست مناجاتم کرد

یاد من داد خدا نیست شدن را در تو

نیست بودم، نفست هستِ مناجاتم کرد

تار و پود دل من پاره تر از سجاده

که چنین زیر قدم های شما افتاده

بعد لاحول و لا قوه الا بالله

وحی شد گفتن یک عمر اباعبدالله

روز اول که به نام تو لبم وا می شد

در سماوات عیان بود که وا می شد راه

حلقه کردیم خدا را که ایاک نعبد

نستعین تو که آمد همه خواندند ایّاه

ورز آمد چو گِل سینه زنانت گفتند

« هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله »

هاتفی آمد و از جام تو ساغر می¬ داد

دل ما را به طواف حرمت پر می¬ داد

چشم هایت که گل عشق تعارف می¬ کرد

چقدر خون به دل حضرت یوسف می¬ کرد

چشمتان جای خودش، که حرمت روز ازل

هرچه دل روی زمین بود تصرف می¬ کرد

از کرامات شما نعره زنان موسی گفت

خضر در کرب و بلای تو توقف می¬ کرد

خاک زوّار تو را کرده تبرک با چشم

روز اول که علی قصد تشرف می کرد

آن خدایی که تو را قبله جان همه کرد

شب جمعه حرمت را قرق فاطمه کرد

به حضور تو گمانم که دعایی نرسد!

دردمند حرمم، از چه دوایی نرسد؟!

« گر چه از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد »

هرکجا می روم آرام نمی گیرم که ...

هیچ جایی به حریم تو خدایی نرسد

قسمتم می¬ شود آیا که بیایم پابوس

باورم نیست که پایان جدایی نرسد

شیره ¬ی جان شده طعم خنک شربتتان

مزّه کرده به دهانم نمک تربتتان

تو که سرداری و سرها همه پشت سر تو

بدنت روی زمین، همهمه پشت سر تو

خوش بحالت که می¬ آید روی نی تا آخر

شانه بر شانه یل علقمه پشت سر تو

بین چشمان پلید همه نامحرم ها

کیست این بانوی قامت خمِ پشت سر تو؟

کاشکی راه می¬ آمد گلویت با خنجر

بود چشمان تر فاطمه پشت سر تو

پیکرت رفت به تاراج حرامی¬ها، تا

بشکند قامت زینب بشود آنجا تا

کاش بر نیزه سرت در بر خواهر نشود

آه این سر که به نی رفت دگر سر نشود

هول می زد که سرت بند شود یک طوری

تا عقیق تو به دست کس دیگر نشود

بی مروت چقدر عاطفه در چشمش بود

نیزه را دست سرت داد که لب پر نشود

کاشکی هرچه که خواهد بشود پرتابِ

سنگها، سمت سرِ کوچک اصغر نشود

روی گودال غم سینه¬ ی تو رفته به خواب

بدن بی سر شش ماهه گل ناز رباب


شاعر : رضا دین پرور

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ای بام صبح، خورشید، ای شب، سحر مبارك

در دامن ستاره، قرص قمر مبارك

بر گلبن ولایت یاس دگر مبارك

طوبی ثمر مبارك، دریا گهر مبارك

میلاد ماه آمد، خورشید راه آمد

یوسف ز چاه آمد، میر سپاه آمد

شمشیر آل هاشم، شیر حسین و حیدر  

دریای معرفت را در كف گهر ببینید

بعد از طلوع خورشید قرص قمر ببینید

شیر خدا علی را، شیر دگر ببینید

در ماه روی عباس، روی پدر ببینید

روح فتوت است این، جان محبت است این

دریای غیرت است این، سقای عترت است این

دادند بوالحسن را امشب حسین دیگر

گلبوسة ولایت، بر چشم و فرق و دستش

ناخورده شیر، دادند، پیمانة الستش

شد در نگاه اول، وقف حسین هستش

از اشك شوق لبریز، شد جام چشم مستش

از عشق رنگ و بو داشت، در مهد های‌وهو داشت

با یار گفتگو داشت انگار آرزو داشت

ناخورده شیر، گردد، قربانی برادر

امّ ‌البنین گرفته، در دست ماهپاره

ای آسمان بیفشان، در مقدمش ستاره

آغوش یار بر او، گردیده گاهواره

گوید هزار نكته، چشمش به یك اشاره

من جان نثار یارم، سر روی دست دارم

این قلب بی‌قرارم، این چشم اشكبارم

از گاهواره روحم، در كربلا زند پر

در هر نی وجودم، آوای نی نوایی است

شورم همه حسینی، عشقم همه خدایی است

جانم، تنم، وجودم، دستم، سرم، فدایی است

عالم همه بدانند، عباس كربلایی است

ایثار دین و دینم، زخم است زیب و زینم

مرگ است نور عینم، من عاشق حسینم

كو مرگ تا بگیرم، او را چو روح در بر

دریای سرخ غیرت، روح وفاست عباس

خون حسین یعنی، خون خداست عباس

عشاق جان به كف را، فرمان رواست عباس

باب الحوائج خلق، مشكل گشاست عباس

مهر و وفاش عادت، دلداده‌اش عبادت

از لحظة ولادت، تا لحظۀ شهادت

عشق حسین در دل، شور حسین در سر

ناخورده شیر مادر، زد ساغر بلا را

در مهد ناز می‌دید، صحرای كربلا را

خوشتر ز شیر نوشید، صهبای سرخ لا را

از لحظۀ ولادت، بشنید این صلا را

تو كشتۀ ولایی، تو عاشق بلایی

عطشان بحر لایی، سقای كربلایی

زیبد كه بوسدت دست، شیر خدا مكرر

تا حشر می‌درخشد، در موج بحر، نامت

در عین خشك كامی، دریاست تشنه كامت

حسرت برند عشاق، در حشر بر مقامت

از اولیا درودت، از انبیا سلامت

خون برادر تو، جوشد به پیكر تو

از پای تا سر تو، زهراست مادر تو

بهر شفاعت آرد، دست تو را به محشر

ای تشنۀ لب تو، آب حیات، عباس

باب المراد عباس، باب النجات، عباس

گردیده دور قبرت، آب فرات، عباس

خون خدات فرمود، جانم فدات، عباس

خوی حسین خویت، روی حسین رویت

چشم حسین سویت، میثم گدای كویت

لطفت نمی‌گذارد، او را برانی از در

 

غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

امشب شب تبسم و اشک پیمبر است

بی‌شبهه از هزار شب قدر بهتر است

جان محمّد است در آغوش مرتضی

یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است

امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش

با جلوۀ حسینی خود نور گستر است

امشب بوَد برای خدا هم شب حسین

گل بوسۀ نبی است به لعل لب حسین

امشب خدا ولیمه به خلق جهان دهد

امشب خدا به پیکر توحید جان دهد

امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول

روی حسین را به محمّد نشان دهد

تنها به یک ملک ندهد باز بال و پر

امشب حسین بر همه خط امان دهد

«فطرس» به فوج فوج ملک ناز می‌کند

دور حسیـنِ فاطمــه پـرواز می‌کند

این قبلۀ دل همه، جان پیمبر است

این روح انبیا و روان پیمبر است

این مصحف نبی به سر دست فاطمه

این دست حیدر است و زبان پیمبر است

این بر فراز شانه مدال محمّد است

این روی سینه تاب و توان پیمبر است

این است آن حسین که آقای عالم است

آقایـی تمــامی عالــم بــر او کـم است

ماه رسول، ماه خدا را نظاره کن

خورشید آسمان هدا را نظاره کن

بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم

رخسار سیدالشهدا را نظاره کن

بر گرد کعبۀ دلِ ختم رسل بگرد

سعی آور و صفای صفا را نظاره کن

سر تا قدم رسول خدا زاد فاطمه

الحـق که سیدالشهدا زاد فاطمه

مادر، حسین زاده بر این مادر آفرین

این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین

این منظر جمال خداوند سرمد است

بر منظر آفرین و بر این منظر آفرین

گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه

بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین

امشب خدا سلام فرستد به سوی او

گیرد رسـول در بر و بوسد گلوی او

ای خاک پات تاجِ سرِ شهریارها

ای برده دل ز طایفه‌ها و تبارها

احمد که انبیا همه بوسند دست او

داده است عضوعضو تو را بوسه بارها

بیش از هزار سال گذشت زمان هنوز

باشد هزاره‌ات همه لیل و نهارها

دل‌هـای دوستـان خـدا نینـوای توست

هر لحظه یک هزارۀ کرب و بلای توست

ملک وجود گوشۀ صحن و سرای تو

دل‌های انبیا حرم باصفای تو

بالله قسم چراغ هدایت به هر زمان

باشد به نوک نی سر از تن جدای تو

دین خدا ز خون گلویت وضو گرفت

خود کیستی که هست خدا خونبهای تو؟

سر تا به پا تمام سرشت محمّدی

اقرار می‌کنم که بهشت محمّدی

تو از خدا جلال خدایی گرفته‌ای

بر عالمی برات رهایی گرفته‌ای

در بین انبیا و امامان تو از خدا

عنوان سیدالشهدایی گرفته‌ای

هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم

هم روی دست خویش فدایی گرفته‌ای

وقتی که تیغ خصم گلوی تو را برید

خون تو را خدا به بهای خودش خرید

ای بر تن مطهر تو جای نیزه‌ها

آوای دلربای تو در نای نیزه‌ها

غیر از سر مقدس تو در چهل مقام

خورشید را که دیده به بالای نیزه‌ها؟

قرآن بخوان که تا در دروازه‌های شام

آیند مرد و زن به تماشای نیزه‌ها

از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نیشتر

زخمت ز حلقه‌های زره گشت بیشتر

ای خون زخم‌های تو فرش عبادتت

لطف و کرم، سجیّه و ایثار، عادتت

هر چند چهره در مه شعبان گشوده‌ای

میلاد توست روز بزرگ شهادتت

تا بامداد روز جزا روح انبیا

آیند کربلا پی عرض ارادتت

تنها نه در طریق تو «میثم» حسینی است

عالـم حسینینـد و خـدا هم حسینی است

 

حاج غلامرضا سازگار

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

ای که از طلعت تو شمس و قمر آشفته

شب پریشان شده، دامان سحر آشفته

جوهر از وسعت اوصافِ تو لب خشکیده

و به توصیف تو ارکان هنر آشفته

رحمة الواسعه ای، عرش خدا مسند توست

به کران تو بلندای نظر آشفته

تا تو از ذات خداوند زمینی بشوی

مادرت دلنگران است و پدر آشفته

به زمین می رسی و حضرت خاتم از تو

سرخوش اما ز سویدای جگر آشفته

تو همان قبله ی بین الحرمینی آقا

تو حسینی، تو حسینی، تو حسینی آقا

پیش پایت سر خوبان دو عالم بسجود

نه که یکبار، که هر بار، دمادم بسجود

تا که آدم بشود، گول خسی را نخورد

سمت گلواژه ی اسمت سر آدم بسجود

سر نوح و سر موسی، سر ابراهیم و

سر جبرییل، سر عیسی مریم بسجود

کعبه ی صورت تو زمزم خود را دارد

به هوای دو لبت شد سر خاتم بسجود

پدرم سجده به پاهای تو را یادم داد

ناخلف باشم اگر باز نمانم بسجود

قبله یکبار توانست که مایل بشود

کاش سمت حرمت هم متمایل بشود

هر که رفته است به جز راه شما کج رفته

بی شما سجده کند سمت خدا کج رفته

قبله ابروی شما باشد اگر معلوم است

از چه رو گوشه ی محراب دعا کج رفته

قبله ی ما نه دقیقاً به جنوب است حسین

سمت شش گوشه ی تو قبله نما کج رفته

بشر امروز به دنبال که راه افتاده

آدمی راه خدا را به خدا کج رفته

عشق در پیچ و خم وصل شما می تازد

متعجّب شده ام عقل چرا کج رفته

عشقت آقا ابدیّ و ازلی می باشد

شیعه در بند حسین بن علی می باشد

ای که صد خال لب از لعل خیالت پیداست

لذّت لعل لبان تو ز خالت پیداست

اینکه احمد لب و دندان تو را می بوسید

خواهرت دیده از آن بوسه کمالت پیداست

پیکرت غرق به خون هم بشود زیبایی

روی نیزه بِرَوی نیز جمالت پیداست

تو سر سینه ی خود وَه چه مدالی داری

داغ اسم دو "علی" روی مدالت پیداست

پَرِ قنداقه ی تو کاش به بالم بخورد

حرز هر سوختگی در پر و بالت پیداست

تشنه ام تشنه ی تو، آب حیاتم روضه است

پسر فاطمه، کشتیِّ نجاتم روضه است

فکر کردم به نبود تو، سرم درد گرفت

نظر انداختم از تو، نظرم درد گرفت

خواستم ناز کنم بال به شوقت نزنم

به علی اصغر تو بال و پرم درد گرفت

خواستم شعله ای از داغ تو را لمس کنم

به علی اکبرت آقا، جگرم درد گرفت

آمدم فکر کنم بی کسی ات یعنی چه

به علمدار قسم که کمرم درد گرفت

داغ تو قامت ایّام مرا خم کرده

حال هر روز مرا حال محرّم کرده

 

امیر عظیمی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام حسین (ع)

دل مشرّف شد به درگاه حضور

روح چون مِی گشت و تن شد چون بلور

«کلّمینی زارِ» عرفانی شدم

برکه ی پاک مسلمانی شدم

دیشب از روحم تنم را شسته ام

رفتنم را ماندنم را شسته ام

یک نفر در من مرا تقدیس کرد

اشک من آمد، دلم را خیس کرد

کیست این طوفان معماری شده؟

چیست این در سینه ام کاری شده؟

ای معارف در سبوی تو نمی

ای نم ته جرعه ی تو عالمی

ما عدم زاریم و السّابق تویی

عشق تو، معشوق تو، عاشق تویی

عشق تو تعلیم مادر زاد بود

سینه ی تو جبرئیل آباد بود

حنجرت از قبل حکاکی شده

گونه ات روز ازل خاکی شده

آب ها جاری شد از خاک درت

سایه ها افتاد بر ما از سرت

کوکان در زیر مهر مادری

شیرها خوردند از خوش باوری

کاین تویی شیرینی شیر و عسل

السلام ای شهدباز بی بدل

آری آری قوم تو خوش باورند

قوم بد باور تو را کی می خرند؟

در زلال آبی تو سال ها

باز کردیم ای حسین جان بال ها

در خم گیسوی تو شب کرده ایم

کودکی ها را فقط تب کرده ایم

نم نمک در سایه ی مردی سِتُرگ

کودک دل قد کشید و شد بزرگ

حال من تسلیم حلقوم توام

کشته ی حلقوم معصوم توام

کیست خیّاط لباست ای عزیز

تا به حلقومش برم دست ستیز

این یقه تنگ است دل تنگم نکن

تو اذیّت می شوی رنگم نکن

با تو همبازی شدن خود دیگر است

مرکب تو حضرت پیغمبر است

ای بلور سینه ات صیقل ترین

راه تو بسته امیرالمؤمنین

صید حیدر شو که احمد خسته شد

راه تو با کام احمد بسته شد

هرچه باشد بوسه بر تو واجب است

تُکمه را واکن لباست حاجب است

یوسف مه طلعت اختر بزرگ

آن مبادا طالعت افتد به گرگ

بگذریم از این مقال دل خراش

رزق را خونین مکن وقت معاش

بوسه بر تو رزق جان مصطفاست

اصلاً این سینه دکان مصطفاست

اصلاً از امروز پیراهن مپوش

یا اگر پوشیدی، از آهن مپوش

ای ز دست جد گرفته شیر خود

خورده ای شیر از سر تصویر خود

پس تو در واقع ز خود نوشیده ای

سال ها هر چند سِر پوشیده ای

آخر این تصویر طغیان می کند

یک علی اکبر نمایان می کند

بین سینه تا سرت سرخ است و صاف

وای از شمشیرهای بی غلاف

این محل بیت الحرام انبیاست

حنجر این طفل، جام انبیاست

جبرئیل از این محل جبریل شد

موسی از اینجا امیر نیل شد

این گلوگاه عروج انبیاست

این گلو، گاه گذرهای خداست

این گلو نرم است، گل پیچش کنید

خون آن گرم است، گل پیچش کنید

اف بر این حنجر فروشان دنی

اف بر این گل پیچ های آهنی

ما تو را در پرده ی دل بسته ایم

بهر تو از اشک محمل بسته ایم

ما مواظب می شویم احساس را

قاب می گیریم عطر یاس را

در خبرها آمده گیسوی تو

زخم بر می داشت مثل روی تو

من حکایت می کنم تفهیم را

در حسین بن علی ترسیم را

سرخی این گونه را آسیب نیست

راه زردی در مسیر سیب نیست

لیک باید ایمنی از خاک داشت

گونه را بر خاک اگر سیبی گذاشت

شاید از سمّ فرس نیمش کنند

مردم پر حرص تقسیمش کنند

ما سر یک ظهر عاشق می شویم

لایق داغ شقایق می شویم

چشم هایت مسلخ سیّار ماست

مردن از چشم عزیزان کار ماست

وقت آن آمد که گل پاشی کنم

دلبران را تازه نقاشی کنم

ای حبیبت از حنا رعنا شده

در غمت پیر جوان معنا شده

عابست را بی لباس آمد جنون

کاین منم انّا الیه راجعون

مسلمت را عشق تو بر دار کرد

بی سران را شوق تو سردار کرد

حُر ز دشنام تو شیرین کرد کام

بر تو و دشنام تلخت السلام

ای بُریرت دل بریده از فلک

ای زهیرت هاتف انا معک

ای به عباس تو دریا معتقد

وی به اطفالت مسیحا معتقد

این تویی احلی من القاسم شده

تلخیِ من را هو الدائم شده

ای علی اکبر اذانت را افق

ای افق ها در نماز تو قُرُق

ای همه یاران تو فانی شده

معنی از اعیاد، طوفانی شده

هر کجا عید ولایت داشتیم

ما به یک ششماهه عادت داشتیم

باز هم عید است و هنگام نوید

ترک عادت کی کنم هنگام عید

گر چه تو در تشنگی کوشیده ای

از سر انگشت نبی نوشیده ای

اصغرت حتی به خاتم لب نزد

لب به انگشت تو و زینب نزد


شاعر : محمد سهرابی

 
 
شنبه 9 اردیبهشت 1396  6:42 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها