بعد از طی مسیری سه ساعته و گذر از شهرهای تاکستان و ابهر و خرمدره از دور دستها در دشتی سرسبز گنبدی نیلگون چشم را نوازش میدهد.
اسدالله قربان زاده- نزدیکتر که میشویم، زیبایی معماری این بنای عظیم تاریخی چیز دیگری است. گنبد در جایی است که از هر کوی و برزن آن میشود، برگ برگ تاریخ را ورق زد.
اینجا سلطانیه است؛ شهری از جنس تاریخ. دیاری کهن که مهر تاییدی بر قدمت این منطقه از ایران زده است. باران محرومیت از سیما و منظر شهری میبارد. به شهر که وارد میشویم، سراغ مسیر گنبد را میگیریم. هر چقدر که نزدیک میشویم، عظمت این بنای تاریخی برای ما بیشتر روشن میشود. باور نمیکنیم که سومین بنای بزرگ تاریخی جهان و نخستین بنای بزرگ تاریخی ایران در این دیار کهن سوت و کور روزگار میگذراند.
گنبد سلطانیه بهعنوان یکی از آثار ثبتشده جهان در یونسکو یکی از سه اثر بر جای مانده از معماری دوران مغول و نخستین بنای نشاندهنده تحول معماری دوران سلجوقی به ایلخانی است. این اثر ناب تاریخی پس از اسلام آوردن و شیعه شدن اولجایتو به دستور او در طول نه سال ساخته شد. اولجایتو در طول دوران ولیعهدی در خراسان، گنبد سلطان سنجر در مرو را دید و آن را الگوی ساخت این گنبد در سلطانیه قرار داد. از ضلع شمالی وارد حریم گنبد میشویم، نزدیکتر که میشویم آثارکاوشهایی را مشاهده میکنیم که حکایت از برگ دیگری از تاریخ در این نقطه از گنبد دارد. اندکی مکث میکنیم و معماریهای محوطه بیرونی گنبد را نظارهگر هستیم. ریزهکاریها و نقش و نگارهای بیرونی گنبد آجری معماری روزگاری را در دل خود نقش بسته که در چشم هر گردشگر خارجی جذابیت خاصی دارد و آنها را وادار به بحث و مکاشفه و ثبت لحظات خاطره انگیز با دوربین میکند.
گنبد سلطانیه در سالهای نخستین ساخت خود چهار ورودی بزرگ و چهار ورودی کوچک داشت و به نظر میرسد ورودیهای بزرگ برای مردان و ورودیهای کوچک برای زنان ساخته شده است. در زمان سلطان محمد خدابنده ورودی جنوبی گنبد به لحاظ ساخت تربتخانه بهعنوان ورودی این بنای الحاقی استفاده میشد. هنوز وارد گنبد نشدهایم که ورودی آن ما را وادار به ایستادن میکند. کاشیکاریها و گچبریهای درب بنای گنبد زیبایی خاصی را به گنبد بخشیده است.
ایوانهای بزرگ و کوچک در طبقات و ارتباط گنبدخانه، تربتخانه و سرداب با هم و هماهنگ با قوسها و طاقها و نیز تزییناتی نظیر ترنجهای بزرگ شبکهای، گلهای یاقوتی، کاشیکاری منقوش و کتیبههایی به خط کوفی و نسبت هماهنگ، رنگهای درخشان و روغنی به بنای گنبد ظاهری یگانه بخشیده و سالها است دوستداران فرهنگ و تاریخ معماری ایران را برای تماشا به این شهر میکشاند.
بعد از بازدید از جای جای این گنبد نیلگون از اهالی، سراغ بنای چلبی اوغلو را میگیریم؛ بنایی منسوب به مقبره سلطان چلبی است که به احتمال نزدیک در قرن هشتم هجری قمری ساخته شده و در جنوب غربی این شهر تاریخی در مسیر عبوری سلطانیه به سمت خدابنده قرار گرفته است. این بنا را میتوان به دو بخش خانقاه و مقبره تقسیم کرد. کتیبهای در قسمت ایوان جنوبی حک شده که حکایت از تاریخ دقیق خانقاه دارد.
در سمت غرب بنا و غرب خانقاه نه حجره بهطور قرینه و رو به روی هم قرار گرفتهاند که بازدیدکنندگان را به تفکر می دارد؛ شاید در دل خود رمز و رازی دارد.
آرامگاه سلطان چلپی از نظر جایگیری گورها در آن، جالب توجه است و حلقه ذکر صوفیه را به شیوهای دیگر تداعی میکند؛ طوری که درون آرامگاه به فضاهایی تقسیم شده که سلطان در وسط و مریدان او با توجه به درجه و مراتبشان در گرداگردش دفن شدهاند. بنای چلپی اوغلو رو به روی گنبد بزرگ سلطانیه و بقعه ملاحسن کاشی قرار گرفته و جالب اینکه از کنار هر یک از این سه بنا، دو بنای دیگر قابل مشاهده است. این پایان سفر ما به این شهر تاریخی نیست و ترجیح میدهیم کمی آن طرفتر درست ۲۵۰۰ متری جنوب شهر بقعه ملاحسن کاشی را نیز از نزدیک ببینیم. راهنما تاریخ ساخت این بنا را به قرن دهم هجری قمری اعلام میکند و بر روی کاشیهای داخل بقعه نیز تاریخ ۹۷۳ هجری قمری؛ درست اواخر سلطان شاه تهماسب حک شده است. بقعه دو طبقه است و از بیرون طرح هشت ضلعی آن به چشم میآید که در نمای داخلی مربعی شکل است. مقرنسکاری گچی داخل بنا زیبایی خاصی به محیط بخشیده که تاریخ میگوید، در دوره فتحعلی شاه قاجار توسط حاکم وقت زنجان ساخته شده است.
جلوهای دیگر از تاریخ در پانصد کیلومتری جنوب شهر سلطانیه در روستای تاریخی ویر نهفته است؛ «معبد داش کسن»(به معنای سنگ بریده) که دوران ساسانی و ایلخانی را حکایت میکند.
این معبد مشتمل بر مجموعه سه غار نسبتا عمیق است که در دل کوه بهطور هنرمندانه ایجاد و بر دیوارههای آن نقوشی کندهکاری دیده میشود. دو تصویر اژدها در مقابل یکدیگر به شکل قرینه حک شدهاند. در طرفین این نقشها، محرابهای نقشداری با طرحهای اسلیمی، گل بوته و مقرنسهای سنگی کندهکاری برای بازدیدکنندگان جالب توجه است. معبد داش کسن نخست در دوره ساسانیان، نیایش گاه آیین مهرپرستی در ایران بوده که از این دوره آثار مشخصی بر جای مانده است.
دوره دوم که نقشهای اژدها، برگ مو، پیچک و طرحهای اسلیمی شاخصه های آن هستند، به دوره ایلخانیان تعلق دارد که هنرمندان چینی به فرمان الجایتو حک کردهاند. در دوره دوم به صورت معبد بودایی و آرامگاه حکام مغول درآمده است. داشکسن از لحاظ نقشه و خطوط تزیینی از باارزشترین نمونههای معماری صخرهای در طول تاریخ معماری ایران زمین است و نقوشی از هنر چین و ایران را در تن دارد.