0

فرزندان طلاق چه مشکلاتی دارند

 
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

فرزندان طلاق چه مشکلاتی دارند

چه آسیب‌هایی بچه‌های طلاق را تهدید می‌کند؟

 

زمانی که پدر و مادر ها از هم جدا می شوند تصور می کنند با جدایی بسیاری از مشکلات آن ها حل می شود،این در حالی است که طلاق باعث ایجاد مشکلات بزرگی برای فرزندان می شود.فرزندان طلاق از نظر روحی همواره با مشکلاتی رو به رو هستند.آن ها به سختی به دیگران اعتماد می کنند، به سختی قانع می شوند که آدم‌ها می‌توانند صادق باشند. به چیزهای بی‌دوام بسیار اهمیت می دهند و برای چیزهای مهم‌تر، اهمیت کم‌تری قائل هستند

 

بچه‌های طلاق با کشمکش‌های خاصی در سراسر عمرشان زندگی می‌کنند که فقط خودشان می‌توانند درک کنند. ما بچه‌های طلاق از نقطه‌ی جدایی همیشگی گذر کرده‌ایم و در آن‌جا دیده‌ایم دو آدم که به آنها اهمیت می‌دهیم ما را پیش از این که بتوانیم آنها را بهتر بشناسیم ترک کردند. حالا همه‌ی دردمان را توی خودمان می‌ریزیم و نمی‌توانیم با دیگران به اشتراک بگذاریم. در ادامه این مطلب را به نقل از بازده بخوانید.

۱. ما دور و بر خودمان دیوار می‌سازیم
ما قبلا آن را تجربه کرده‌ایم. نمی‌خواهیم ببینیم آدم‌ها هم‌دیگر را ترک می‌کنند آن سان که والدین ما ترک کردند. می‌خواهیم اطمینان خاطر داشته باشیم. می‌خواهیم امنیت داشته باشیم. بنابراین دور و بر خودمان دیوار می‌کشیم‌ تا از ما در برابر اشخاصی حفاظت کند که تجربه ی ترک کردن مان و یافتن مسیری جدید را تکرار می‌کنند.۲. ما بیش از حد دلبسته و چسبیده به وسایل‌مان هستیم

 

شاید این بهترین اطمینان خاطر و تضمین ما باشد. وقتی والدینمان طلاق گرفتند٬ وسایل خانه میان آن دو تقسیم شد. بنابراین می‌دانیم وسایل می‌توانند چقدر مهم باشند و همیشه می‌خواهیم هر آن‌چه را داریم محکم بچسبیم.ما بچه های طلاق هستیم و باید همین داشته هایمان را حفظ کنیم.

۳. ما یکی از والدین را به دیگری ترجیح می‌دهیم
هر قدر مقاومت می‌کنیم که نخواهیم ترجیحی بین والدین‌مان داشته باشیم ولی همیشه یکی از آن دو تقاضاهای ما را اجابت می‌کند و می‌توانیم با او رابطه‌ی بهتری داشته باشیم. اگرچه واقعا درباره‌ی آن با هیچ‌کس حرف نمی‌زنیم٬ ولی وقتی با ما صمیمی‌تر می‌شوید درخواهید یافت یکی را به دیگری ترجیح می‌دهیم.۴.ما از تعهد می‌ترسیم

 

اگر چه در بعضی مواقع مجبوریم مرتکب خطا شویم و خودمان را به یکی متعهد کنیم٬ ولی تعهد چیزی است که ما را سرگشته و متحیر می‌کند. نمی‌خواهیم آن‌چه برای والدین‌مان اتفاق افتاد برای ما نیز تکرار شود.

۵. ما آدم‌های متقلب را دوست نداریم
این احساس وقتی به سراغمان می‌آید که یکی از والدین‌مان نسبت به دیگری تقلب و خیانت کرده باشد و این امر باعث طلاق شده باشد. بنابراین نمی‌خواهیم ارزش مسئول بودن نسبت به روابطی را که داریم تایید و تقویت کنیم. ما از آدم‌های متقلب بیزاریم و نمی‌خواهیم گرفتار آنها باشیم.۶. ما بیش از حد منتقد هستیم

 

ما سؤال‌های زیادی می‌پرسیم. به سختی به دیگران اعتماد می‌کنیم و به سختی قانع می‌شویم که آدم‌ها می‌توانند صادق باشند. به چیزهای بی‌دوام بسیار اهمیت می‌دهیم و برای چیزهای مهم‌تر، اهمیت کم‌تری قائل هستیم و آنها را به صورتی که دل‌مان می‌خواهد تفسیر و ترجمه می‌کنیم.

۷. ما از اطلاعات و ارتباطات استقبال می‌کنیم

ما ارتباطات یکنواخت و ثابتی را دریافت نکردیم چون والدینمان اصلا ارتباطات خوبی نداشتند. عاشق دریافت خبرهای دست اول هستیم و خیلی به جزییات اهمیت می‌دهیم. هر جمله‌ی کوتاهی مثل «خوبه»، «باشه» یا «خوبم» بی‌درنگ ما را دست‌پاچه می‌کند. راست‌گویی را ارج می‌نهیم و ذهن پذیرا و آدم‌ پذیرنده را گرامی می‌داریم چون آن را نشانه‌ای می‌دانیم از یک رابطه‌ی مهم.

۸. ما به خواهرها و برادرهای خودمان دل‌بسته هستیم

هیچ‌کس مثل آنها با دردمان آشنا نیست. صادقانه بگویم همه‌ی ما خواهر برادرها می‌توانیم درک کنیم چه دردی کشیده‌ایم و هنوز هم چه رنجی می‌کشیم. ما درک می‌کنیم که به حمایت هم دیگر برای ادامه‌دادن و زندگی‌کردن نیاز داریم. از همه مهم‌تر می‌توانیم هر خاطره و نکته‌ای دردآور از طلاق والدینمان را با آنها در میان بگذاریم و آنها حمایتی را که نیاز داریم از ما دریغ نخواهند کرد و به ما خواهند داد.

۹.ما می‌خواهیم همه‌ ما را دوست داشته باشند و بپذیرند

ما عاطفه‌ای متوازن و موثر را از سوی هر دو والدینمان در یک زمان نداشته‌ایم. کمی این‌جا، کمی آن‌جا، و بسیار پراکنده بوده است. ما چیزی جامع و کامل می‌خواهیم. می‌خواهیم با ما صحبت شود و با ما مثل هر کودک دیگر رفتار شود. می‌خواهیم به والدینمان نشان دهیم با هم و کامل هستیم. چون این امکان وجود ندارد سعی می‌کنیم آن را از یکی دیگر به‌دست آوریم که می‌تواند واقعا به ما اهمیت بدهد و آن را به ما برساند.

منبع: فردا

جمعه 27 اسفند 1395  8:43 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرزندان طلاق چه مشکلاتی دارند

چه آسیب‌هایی بچه‌های طلاق را تهدید می‌کند؟

 

 

روشهای کاهش استرس بچه های طلاق

سلامت نیوز: «مهرم حلال جانم آزاد» ، «میرم راحت میشم»، «خدا که نمرده! بچه هام خدا دارن» و... حرف هایی از این دست، فریادهایی است که در خانواده های درگیر توفان اختلاف سلیقه و عقاید زوج ها بسیار شنیده می‌شود. فریادهایی که شاید با یک مهر آبی رنگ در صفحه سوم به سکوت تبدیل شود، اما نتیجه آن از دست دادن پدر یا مادری است برای فرزندان باقی مانده از آن روزها.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از قدس آنلاین، بچه‌های معصومی که درصد زیادی از آنها برای بهتر شدن اوضاع زندگی پدر و مادرشان، به این دنیا دعوت شده‌اند، حالا بدون حامی و پشتیبان منتظر هستند تا بفهمند خانه‌شان کجاست؟ با خاطراتشان چه کنند؟ با خانواده جدید چطور کنار بیایند؟ و بسیار مشکلات دیگر. این بچه ها که همیشه رد آن مهر طلاق را بر پیشانی خود حس می‌کنند با مشکلات زیادی دست به گریبان اند. صحبت‌های ما با آقای حسن حاجی‌پور،كارشناس ارشد روانشناسي باليني و كارشناس مسؤول مراكز مشاوره استان خراسان رضوی، پیرامون آن مصائب است. با ما همراه باشید.



به نظر شما در یک خانواده در حال فروپاشی، پدر و مادر بیشترین آسیب را می‌بینند یا فرزندان؟

مسلماً افرادی که می خواهند طلاق بگیرند و فرزند دارند، بسیار نگران آینده فرزندانشان هستند و این نگرانی حتی می‌تواند آینده خودشان را تحت الشعاع قرار دهد. اما از آنجا که آنچه در این دنیا ظریف‌تر است میزان آسیبش هم بیشتر است، فرزندان که مانند نهال هستند زودتر آسیب دیده و آینده شان تباه می‌شود.


چه آسیب‌هایی بچه‌های طلاق را تهدید می‌کند؟

ارتباط عاطفی والد-کودک در مراحل اولیه زندگی اثر اجتناب ناپذیری در مراحل بعدی زندگی دارد، به نحوی که بسیاری از اختلالات دوران بزرگسالی ریشه در دوران کودکی دارد. لذا هر گونه اتفاقات منفی از قبیل غفلت مکرر از کودک و طرد واقعی و خشونت فیزیکی و... میتواند آثار غیر قابل جبرانی ایجاد نماید. آثاری مانند ترس و اضطراب، وسواس، افسردگی و پرخاشگری، حسادت و...

وقتی موقعیت کودک در خطر بیفتد، او دچار ترس و اضطراب می‌شود، چون موقعیت ثابتی ندارد. همینطور این کودک ممکن است دچار اضطراب شود. والد محترمی که درگیر طلاق شده است، خواسته یا ناخواسته زمینه‌های اختلالات اضطرابی را در دختران و پسران را ایجاد می‌کند. چون خودش در موقعیتی قرار می‌گیرد که نمی‌تواند تصمیم بگیرد و این ناتوانی در تصمیم‌گیری عیناً به فرزندان منتقل می‌شود. باید در نظر داشته باشیم که یادگیری مشاهده‌ای است. بروز افسردگی هم از آسیب‌های دیگر است. آسیبی که بخاطر از دست دادن کانون امن خانواده به وجود می‎آید. دیگر کسی نیست که به او دل بندد، او را ببیند و درک کند، نوازش کند و آغوشی گرم برای او باز کند. ضمن اینکه ممکن است عصیان و پرخاشگری هم در او بروز پیدا کند. وقتی فرزند موقعیت ثابتی نداشته باشد و امنیت و شرایط زندگی‌اش به خطر افتاده باشد، عصیان‌گری را یاد می‌گیرد. از رفتارهای پرخاشگرانه پدر و مادر یاد می‌گیرد که او هم می‌تواند حریم‌ها و ارزش‌ها را بشکند. حسادت و سوءظن به اطرافیان هم از همان آسیب‌هاست که تاثیر زیادی در زندگی فردی و اجتماعی او خواهد داشت. مواردی که عرض شد تنها بخشی از اتفاقات منفی اثرگذار بر رشد روانی کودک در مراحل رشدی پدیده طلاق است.



این آسیب ها به سن بچه ها ربطی دارد؟در چه سنی کمترین آسیب برای بچه وجود دارد؟

بله، اثرهای طلاق به جنسیت و مرحله رشدی کودک به لحاظ سنی تاثیر دارد. به نحوی که هر چقدر میزان رشد سنی کودک کمتر باشد، اثرات منفی بیشتری از خود بر جای می‌گذارد.کودکان در مرحله پیش دبستانی نسبت به کودکان سنین مدرسه و پس از آن، بیشتر از طلاق والدین آسیب می‌بینند. البته متغیرهایی از قبیل میزان حمایت اجتماعی از کودک، حمایت عاطفی والدین از کودک و... در میزان عوارض پس از طلاق نقش دارند.



آثار و نتایج طلاق در فرزندان چطور نمود پیدا می‌کند؟

این کودکان خود را موجودی اضافی می‌دانند و احساس گناه دارند. در دعواهای بین پدر و مادر نقش خود را نمی‌دانند و حالت گیجی و بهت زدگی دارند. حتی این طلاق در بهره هوشی آنها هم می‌تواند تاثیر گذار باشد و در رشد عقلانی و هوش آنها اثر منفی خواهد گذاشت. علاوه بر اینکه طلاق باعث ایجاد حس بدبینی به پدر و مادر از طرف فرزند می‌شود، که در نتیجه آن این کودک به هیچ فردی در آینده نمی‌تواند اعتماد کند و گذشت کردن را یاد نمی‌گیرد. در این کودکان کمبودهای عاطفی بسیاری دیده می‌شود و شیوه رفتاری بچه‌ها در مکان‌های عمومی و اجتماع کاملاً متفاوت از بچه‌های رشد پیدا کرده در خانواده‌های سالم است.



نیازی وجود دارد تا کودک از طلاق پدر و مادر و یا علت این جدایی مطلع شود؟

کودک باید از کلیات موضوع جدایی والدین آگاهی داشته باشد نه از جزییات، یعنی والدین باید طرح کنند که با یکدیگر تفاهم نداشته و قادر به ادامه زندگی نیستند. نکته بسیار قابل تامل اینکه والدین نباید تصور منفی از یکدیگر در ذهن کودکی ایجاد کنند. چون کودک به تصور مثبت از پدر و مادر جهت ادامه زندگی نیاز دارد.



زندگی کردن کودک با یکی از والدین برای سلامت روان او خطر آفرین است؟

بله، حتماً. زندگی کردن کودک با یکی از والدین می تواند آسیب زا باشد و ضرورت دارد تا بعد از جدایی والدین، کودک بتواند به نوعی با هر دو والد دیدار داشته باشد. بر اساس پژوهشهای صورت گرفته، آسیب‌هایی از قبیل اعتیاد، شکست تحصیلی یا ترک تحصیل، خشونت و اضطراب و افسردگی می‌تواند از عوارض طلاق بر کودکان باشد لذا مراقبت عاطفی از کودکان طلاق توسط والدین بسیار مهم است.



متاسفانه این روزها طلاق در خانواده ها زیاد شده است. چکار کنیم تا فرزندان آسیب کمتری از این اتفاق ناخوشایند ببینند؟

مهمترین توصیه عملی برای والدینی که در شرف جدایی هستند یا طلاق گرفته اند این است که احترام یکدیگر را حفظ کنند و در حضور بچه ها از اختلافاتشان حرف نزنند و حرمت ها را حفظ کنند. حتماً قبل از طلاق به مشاور و روان شناس مراجعه کنند. حتی اگر طلاقشان قطعی است، بهتر است شیوه جداشدن را از طریق روان شناس و مشاور خانواده شناسایی کنند تا برای فرزندانشان مشکلاتی ایجاد نشود یا کمتر ایجاد شود. نقش آموزش در مدارس و ارگان‌های حمایتی مانند بهزیستی و خدمات مشاوره‌ای پس از طلاق برای کودکان و والدین در این راه بسیار مهم و تاثیرگذار است.

 

 

 

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

جمعه 27 اسفند 1395  8:46 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
fatemeh_75
fatemeh_75
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 10557
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرزندان طلاق چه مشکلاتی دارند

بچه‌هاي طلاق؛ کدام سن؟ کدام نياز؟ کدام آسیب؟

 

 

زماني که بچه ها از اختلافات والدين سر درنمي آورند.مشکل آغاز مي شود. تأخيرهاي رشدي يا بازگشت به دوره هاي قبل در زمينه توالت رفتن، خوابيدن يا غذا خوردن مي تواند در اين شرايط مشاهده شود. افسردگي نيز در اين گروه سني مي تواند روي دهد. کابوس هاي شبانه از ديگر مشکلات بچه ها در اين گروه سني است.

میگنا - آسيب هاي رواني «کودکان طلاق» باعث مي شود برخي از همسران با وجود مشکلات فراوان در زندگي مشترک ترجيح دهند طلاق نگيرند، چرا که در صورت جدايي آينده تيره اي در انتظار فرزندان آن هاست. از طرفي والديني که مجبور به طلاق شده اند، هميشه در پس ذهن خود نگراني و دغدغه دارند که آينده فرزند آن ها چه طور خواهد شد و آيا در شرايطي که آن ها طلاق گرفته اند و فرزندان شان برچسب کودکان طلاق دارند مي توان به آينده آن ها اميدي داشت؟

اگر چنين سوالي را از هر فرد متخصص و آگاهي بپرسيد به شما خواهد گفت کيفيت ارتباط کودکان با والدين آنها مهم ترين عاملي است که مي تواند ميزان عوارض طلاق برکودکان را تعيين کند و آينده کودکان را روشن يا تيره سازد. اما قدم اول براي داشتن ارتباطي مناسب با کودکان بعد از طلاق، آگاهي داشتن از نيازهاي کودکان در سنين مختلف و برنامه ريزي بر مبناي نيازها و ويژگي هاست.«سپيده دانايي» در گزارشي اشاره اي مختصر به اين موضوع در چهار گروه سني داشته است که در ادامه مي خوانيد:

۳ تا ۶ سال(سال هاي پيش از دبستان)

چه ويژگي هايي دارند؟ در اين سن بچه ها توانايي هاي شناختي، زباني و ارتباطي خود را تقويت مي کنند. اگر جدايي والدين با درگيري هاي کمي همراه باشد يا حداقل به کودک منتقل نشود و از سويي ارتباط او با والدين حفظ شود کودک مي تواند به مهدکودک برود و رشد منظم و خوبي داشته باشد و اعتماد به نفس و عزت نفس او نيز حفظ شود.

عوارض طلاق: زماني که بچه ها از اختلافات والدين سر درنمي آورند.مشکل آغاز مي شود. تأخيرهاي رشدي يا بازگشت به دوره هاي قبل در زمينه توالت رفتن، خوابيدن يا غذا خوردن مي تواند در اين شرايط مشاهده شود. افسردگي نيز در اين گروه سني مي تواند روي دهد. کابوس هاي شبانه از ديگر مشکلات بچه ها در اين گروه سني است. آسيب به اعتماد به نفس يا بروز رفتارهاي پرخاشگرانه يا اضطرابي نيز ممکن است در بچه ها ديده شود. بچه ها در اين سن نگران والدين خود هستند و دوست دارند از آن ها مراقبت و آن ها را براي خود حفظ کنند.

نکاتي که بايد به آن ها توجه شود:

* بچه هاي بالاتر از سه سال به خوبي مي توانند شبي را نزد والد ديگر خود بگذرانند و به مشکلي بر نخورند. البته اگر قرار باشد اين تغييرات با فواصل کوتاه و پي درپي روي دهد احتمال بروز مشکل وجود دارد.

* قوانين و نظم در خانه هر کدام از والدين بهتر است مشابه باشد براي اين منظور لازم است حتماً در مورد برنامه هاي تغذيه، خواب، وضعيت پزشکي، دستشويي رفتن، ارتباطات اجتماعي و عاطفي او و ديگر مسائل با همسر سابق خود گفت وگو کنيد.

* بچه ها در اين دوره سني براي خود خواسته هايي دارند و خودشان هم ممکن است اعمال نظر کنند، نظر آن ها را محترم بشماريد و سعي کنيد آن را در برنامه ريزي براي ملاقات با والدين دخالت دهيد.

بدوتولد تا ۳ سالگي

چه ويژگي هايي دارند؟ مهم ترين نکته در اين سن اعتماد کودکان به اطرافيان و دنياي بيرون است. در پايان سه سالگي انتظار اين است که کودک بتواند خودش را جداي از والدين و مراقبان در نظر بگيرد، از نظر هيجاني تا حدي خودش را بشناسد و از فوران اوليه هيجانات خارج شده باشد، مهارت هاي کلامي براي برقراري ارتباط بيابد و آموزش دست شويي رفتن در او پايان پذيرفته باشد. در اين محدوده سني بچه ها نياز دارند بتوانند اتفاقات اطراف خود را پيش بيني کنند.

عوارض طلاق: در اين دوره در صورتي که برنامه روزانه و باثبات بچه ها به شدت به هم بريزد يا طلاق والدين پرتنش باشد مي تواند با عوارضي چون بازگشت بچه ها به رفتارهاي سنين پايين، مثل خيس کردن خود يا انگشت مکيدن همراه باشد، علاه بر اين مي تواند اختلال در خواب و تحريک پذيري در اين بچه ها ديده شود.برخي بچه ها ممکن است علائم افسردگي را از خود نشان دهند، به ويژه که غالب آنها توان بيان کردن دقيق احساسات و خواسته هاي خود را ندارند.ميگناir اضطراب جدايي که در اين گروه سني به صورت معمول تا حدي ديده مي شود در اين گروه از بچه ها مي تواند شکلي اغراق شده به خود بگيرد.در اين شرايط اگر والدين که از هم جدا شده اند نيز دچار افسردگي شوند، احتمالاً مراقبت هاي اوليه از کودکان مي تواند مختل شود. بايد توجه داشت بچه هاي اين گروه سني از نظر اختلال در رشد بسيار آسيب پذير هستند.

نکاتي که بايد توجه داشت:

* تا هجده ماهگي دقت شود برنامه مراقبتي کودک تغييري نکند و فقط يک نفر از او مواظبت کند. ثبات مراقبت در اين سن براي ايجاد اعتماد در بچه ها اهميت بسياري دارد.

* در زير يک سالگي، زماني که کودک با والد ديگري که پيش او زندگي نمي کند، مي خواهد سر کند، فقط در حد چند ساعت باشد و براي خواب دوباره نزد همان والد ثابت خود برگردد.

* در محدوده هجده ماهگي تا سه سالگي با توجه به افزايش توانايي شناختي کودک و حافظه او مي تواند براي يک شب در هفته نزد والد ديگر برود.

اگر مي خواهيد فرزند شما آسيب کمتري بعد از طلاق ببيند سعي کنيد برنامه هايي که براي او در خانه هر کدام از والدين در نظر داريد کاملا مشابه هم باشد.

برنامه هايي مانند زمان خواب ، نوع و ميزان تغذيه، تفريح، بازي و سرگرمي، تماشاي تلويزيون و ...

براي اين منظور لازم است قبل از آن‌که فرزندان شما با دو برنامه متفاوت درگير شوند با همسر سابق خود به گفت و گو بنشينيد و در اين با ره به يک جمع بندي کلي برسيد

در ضمن به ياد داشته باشيد اگر فرزند شما در سنين نوجواني است حتما بايد برنامه ريزي براي حضور در خانه هر کدام از والدين با مشورت او باشد. برخي از بچه ها ترجيح مي دهند بيشتر در خانه يکي از والدين باشند تا از اين طريق راحت تر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواس تان باشد برخي از بچه ها موضوع حضور در خانه هر کدام از والدين را تبديل به موضوعي براي تحت فشار قرار دادن والد ديگر مي کنند و از اين طريق به دنبال عملي کردن خواسته هاي خود هستند.

۱۳ تا ۱۷ سالگي (سال هاي نوجواني)

چه ويژگي هايي دارند؟ مهم ترين تغيير در دوران نوجواني استقلال و خودمختاري نوجوانان است. در اين سن نوسانات خلقي، لجبازي يا عدم اطاعت از دستور بزرگ ترها ديده مي شود که البته بخشي از آن به هويت يابي نوجوانان بازمي گردد. باورها، تفکرات و اصول اخلاقي بچه ها در اين سنين مي تواند تغيير کند.

عوارض طلاق: زماني که طلاق در اين دوره روي مي دهد احساسات و هيجانات متفاوتي را نوجوانان تجربه مي کنند. خشم، احساس گناه و نگراني از آينده خود و خانواده از شايع ترين مواردي است که آن ها را مشغول خود مي سازد. اگر قرار باشد والدين اختلافات خود را جلوي آن ها بيان کنند، ممکن است نوجوان از هر دو والد دوري کند و بين خود و آن ها فاصل بيندازد. اگر درگيري ها در خانه شديد باشد ممکن است افسردگي، خودکشي، سوء مصرف مواد، افت تحصيلي و رفتارهاي پرخاشگرانه در اين بچه ها ديده شود.

نکاتي که بايد توجه کرد:

* نوجوانان به دلايل گوناگون ممکن است بخواهند از هر دو والد دوري کنند، در اين شرايط در عوض فشار آوردن بيشتر سعي کنيد کمي آن ها را درک کنيد يا از نزديکان معتمد يا مشاور بخواهيد به فرزندتان کمک کند تا فاصله او با شما بيشتر از اين نشود.

* برنامه ريزي براي حضور در خانه هر کدام از والدين در اين سن بايد با مشورت نوجوانان باشد. برخي از بچه ها ترجيح مي دهند بيشتر در خانه يکي از والدين باشند تا از اين طريق راحت تر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواس تان باشد برخي از بچه ها موضوع حضور در خانه هر کدام از والدين را تبديل به موضوعي براي تحت فشار قرار دادن والد ديگر مي کنند و از اين طريق به دنبال عملي کردن خواسته هاي خود هستند.

* اگر بيش از يک فرزند در اين سن داشته باشيد ممکن است براي برنامه ريزي ها دچار مشکل شويد. چرا که هر کدام از آن ها اصرار دارند مطابق نظرشان عمل شود. در اين شرايط با گفت وگو مسئله را حل کنيد تا رابطه شما وارد لجبازي نشود.

۶ تا ۱۲ سالگي( سال هاي دبستان)

چه ويژگي هايي دارند؟ در اين دوره سني بچه ها مي توانند انضباط اجتماعي را درک کنند و با قوانين به خوبي کنار بيايند. از سويي ارتباط با همسالان اهميت بسياري دارد. مشارکت در کارهاي گروهي يکي از موضوعات مهم در اين گروه سني است. طي اين دوره بچه ها مي توانند احساسات خود را بهتر بشناسند و از نظر شناختي رشد قابل توجهي دارند. آن ها مي توانند در حوزه هاي مختلف ورزشي، هنري، شناختي و... مهارت کسب کنند. زماني که بتوانند عملکردي خوب در مدرسه، گروه هاي بازي و همسالان و خانواده داشته باشند، عزت نفس شان افزايش مي يابد.

عوارض طلاق: در سال هاي ابتدايي دبستان ممکن است، بعد از طلاق، کودک احساس غم و ناراحتي کند و دلش براي ديگر اعضاي خانواده تنگ شود. اما در سال هاي بالاتر احساس خشم يا احساس گناه هم مي تواند ديده شود. ممکن است کودک احساس کند در طلاق مقصر است، به ويژه اگر اختلافات مربوط به حضانت او نيز وارد ماجرا شود. اين گروه از بچه ها علايم گسترده اي را مي توانند نشان دهند. از افت درسي بگيريد تا مشکلات ارتباطي با همکلاسي ها و دوستان و از مشکلات خواب تا تغذيه و افسردگي و خشم و... در اين سن، بچه ها از اختلافات به شدت آسيب مي بينند و اگر يکي از والدين افسرده باشد رفتارهاي مراقبتي مي تواند در کودک افزايش يابد.

نکاتي که بايد توجه داشت:

* بچه ها در اين سن خودشان نظراتي خاص براي حضور در خانه هر کدام از والدين دارند. شايد آن ها بخواهند به صورت مساوي در خانه هر کدام از والدين باشند. اما واقعيت اين است که حضور مساوي نه ممکن است و نه مي تواند چندان مفيد باشد. با توجه به اين که وسايل مدرسه بچه ها زياد است امکان جابه جايي به ميزان زياد وجود ندارد.

* استفاده از بچه ها به عنوان پيام رسان يا جاسوس يکي ديگر از خطراتي است که ممکن است در اين دوره روي دهد. چرا که بچه ها آن قدر بزرگ هستند که بتوانند پيغام ببرند يا گزارش دهند و البته آن قدر کوچک هستند که نمي توانند در مقابل پدر و مادر نه بگويند. اما يادتان باشد اين کار مي تواند عوارض زيادي براي کودک داشته باشد.

 

 

آفتاب آمد دلیل آفتاب     گر دلیلت باید از وی رخ متاب

جمعه 27 اسفند 1395  8:47 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها