«اگر از رهگذر جایگاه و پُست و مقام خویش، كبر و عُجب و غرور تو را گرفت، به عظمت ملكوت پروردگار، كه مافوق توست، و نیز قدرت و برتری وی نسبت به آنچه تو بر آن قادر نیستی، نظر كن.»
تکبر چیست؟
«تكبّر»، یك حالت نفسانی است كه انسان احساس خود برتربینی داشته باشد؛ خود را صاحب كمال و دیگران را فاقد آن بپندارد. امام خمینی (ره) میفرماید: تكبّر از جمله اوصاف مخرّبی است كه هم فینفسه مفسده دارد و هم منشأ مفاسد دیگر به حساب میآید.
قرآن كریم در موارد متعددی، تكبّر را تقبیح كرده و آن را یكی از اوصاف شیطان معرفی نموده است. در روایات نیز آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی تکبر، بیان گردیده است. حضرت علی علیه السلام، میفرماید: متكبّر در دنیا دوست و همكاری ندارد: «لَیْسَ لِلمُتَكَبِّرٍ صَدِیقٌ» همچنین به نابودی خوبی ها با کبر و غرور اشاره میفرماید: «ابلیس شش هزار سال خداوند را عبادت كرد، اما همه را با تكبّر نابود ساخت و سرانجام، نام «إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِین» به او اختصاص یافت».
راهكارهای نجات از تكبّر
مهمترین راه نجات و درمان یك معضل، شناسایی عوامل و یافتن ریشههای آن است. عوامل زیادی در پیدایش تكبّر دخالت دارند؛ مانند موقعیت، ثروت، علم و وراثت كه در همگی آنها جهل دخالت دارد. بدینروی، میتوان «جهل» را منشأ اصلی تكبّر معرفی نمود.
«بیچاره فرزند آدم! اجلش پنهان، بیماریهایش پوشیده، اعمالش همه نوشتهشده، پشهای او را میآزارد، جرعهای گلوگیرش كرده او را از پای درمیآورد، و عرق كردنی او را بدبو میسازد.» در جای دیگر میفرماید: «در شگفتم از متكبّر كه دیروز نطفهای بود و فردا لاشهای است.»
برای جلوگیری از تكبّر، باید به سه حوزة معرفتی توجه شود:
به پروردگارت نظر کن
اگر انسان به رابطة خلق و خالق توجه كند ضعف و زبونی خود را در برابر ذات اقدس الهی درك میكند. امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه به مالك اشتر مینویسند: «اگر از رهگذر جایگاه و پُست و مقام خویش، كبر و عُجب و غرور تو را گرفت، به عظمت ملكوت پروردگار، كه مافوق توست، و نیز قدرت و برتری وی نسبت به آنچه تو بر آن قادر نیستی، نظر كن كه این توجه، تو را از آن سركشی پایین میآورد و شدّت و حدّت را از تو بازمیستاند و آنچه از نیروی عقل و اندیشهات، كه به دلیل خودپسندی و غرور از دست رفته است، به تو بازمیگرداند.»
قدرت ناچیزی كه انسان دارد، منشأ الهی دارد و باید در جهت ارادة خداوند به كار گرفته شود، نه برخلاف خواست او. حضرت علی علیه السلام، میفرماید: تكبّر از جمله اوصافی است كه خداوند آن را برای هیچیك از بندگانش اجازه نداده است. اگر خدای سبحان تكبّر را برای بندگانش تجویز میكرد حتماً آن را برای پیامبران خود رخصت میداد، اما تكبّر را برای آنان نپسندید، بلكه در مقابل، برای آنها تواضع را برگزید.
دیروز نطفه بودی فردا جسد!
انسان وقتی به نفس خود مراجعه كند، درمییابد كه با ضعفها و كاستیهای زیادی مواجه است. حضرت علی علیه السلام، میفرماید: بیچاره فرزند آدم! اجلش پنهان، بیماریهایش پوشیده، اعمالش همه نوشتهشده، پشهای او را میآزارد، جرعهای گلوگیرش كرده او را از پای درمیآورد، و عرق كردنی او را بدبو میسازد. در جای دیگر میفرماید: «در شگفتم از متكبّر كه دیروز نطفهای بود و فردا لاشهای است.»
«ابلیس شش هزار سال خداوند را عبادت كرد، اما همه را با تكبّر نابود ساخت و سرانجام، نام «إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِین» به او اختصاص یافت».
بنابراین، یكی از راهكارهای جلوگیری از تكبّر این است كه افراد به ضعفهای خود توجه كنند و بدانند كه به تنهایی قادر به حل آنها نیستند.
زندگی با دیگران معنا دارد!
زندگی انسان به گونهای است كه به تنهایی قادر به انجام بسیاری از كارها نیست، بلكه باید با افراد دیگر در تعامل باشد و از طریق تعامل با محیطِ پیرامونی و افراد دیگر، نیازهای خود را در بخشهای دانش، بهداشت، روان، اجتماع و اقتصاد، تأمین كند. اما افراد متكبّر به تنهایی قادر به تأمین بیشتر نیازهایشان نخواهند بود؛ زیرا زندگی اجتماعی داد و ستدهای مشخصی را اقتضا دارد كه افراد را ناچار میسازد تا به آن متعهد بوده، بر اساس آن رفتار نماید.
کلام آخر با مسئولان
از آفات خطرناک حکومت و زمامدارى، غرور و تکبر است و سه پیامد خطرناک دارد.
- فکر انسان را فاسد مى کند و تصمیمات نابخردانه و غیر عادلانه مى گیرد.
- انسان را گرفتار انواع معاصى و گناهان و ظلم و ستم مى سازد.
- سبب تغییرات و دگرگونى ها در رابطه حکومت با مردم مى شود.
اما اگر زمامدار متواضع باشد و باد غرور از سر بیرون کند، هم درست مى اندیشد، هم آلوده گناه و ضعف دین نمى شود، و هم رابطه صمیمانه با مردم خواهد داشت، همان رابطه اى که پایه هاى حکومت را قدرت مى بخشد.
امام علی علیه السلام، تعبیرات تکان دهنده اى درباره سرنوشت شوم متکبران بیان کرده است. در جایى مى فرماید: «خوشا به حال کسى که عوامل نابود کننده غرور وى را به قتل نرسانده است»؛ و مى فرماید: «انسان از مستى غفلت و غرور بسیار دیرتر از مستى شراب هوشیار مى شود».
منابع:
نهج البلاغه، خطبه 192، نامه 53، حکمت 419، حکمت 126.
محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ص1002.
امام خمینی(ره)، شرح چهل حدیث، ص85.
عبدالواحدبن محمد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ص308؛ ح 7175؛ ح 5750.
حامد رفیعی - تبیان