امام به مردم زمانه خویش یادآوری می کند که خداوند با هیچ کس عهدی مبنی بر عدم مجازات نبسته است، در قرآن مجید نیز آمده است که: «هیچ کس نزد خدا پیمان و عهدى ندارد که در برابر اعمال سوءش از مجازات در امان بماند».
علی علیهالسلام در زمانهای حكومت را به دست گرفت كه حاكمان جامعه، احكام و قوانین اسلام را به سلیقهی خود تحریف كرده یا كنار نهاده بودند. شكاف طبقاتی، بر اجتماع مسلمانان سایه افكنده و بیعدالتی و ستمگری، مردمان را به ستوه آورده بود. ارزشهای اسلام رنگ باخته و ضد ارزشها، منزلت یافته بودند. فریادهای اصلاحگرانه كسانی چون ابوذر و عمار را، خاموش كرده بودند. بسیاری با بهرهگیری از موقعیتهای سیاسی و اقتصادی به دست آمده، دین و دنیای مردم را به بازی گرفته بودند و در حقیقت، جاهلیت نوینی، تبلور و تولد یافته بود.
امام علی علیه السلام همواره مردم عصر خود را هشدار مى داد که اوضاع جاهلیّت، ممکن است تکرار گردد و آلودگى ها و بدبختى هاى آن زمان، دامان شما را بگیرد.که این همان تحقق تکرار تاریخ است.
امام علیه السلام، به طور ضمنى این حقیقت تلخ را اعلام مى کند که در عصر او جاهلیّت دیگرى آغاز شده و مردم در آن گرفتار شده اند. بت ها به اَشکال دیگرى ظاهر گشته اند؛ هر درهم و دینارى بتى شده و هر پست و مقامى، صنمى!
ایشان مى فرماید: «پس اى بندگان خدا! عبرت بگیرید و آن وضعى که پدران و برادرانتان (که از جهان رخت بربسته اند) در گرو آن هستند و در برابر آن محاسبه مى شوند، به یاد آورید.»
امروز شبیه گذشته است!
بر اساس ترسیم نهج البلاغه، احوال مردم زمان امام علی علیه السلام به دلایل زیر، شبیه احوال گذشتگانشان بود:
- اى مردم پدران شما داراى اعمال زشتى بودند، حال و زمان پسران از احوال و زمان پدرانشان، چندان فاصله اى ندارد.
- تفاوتى میان قدرت شنوایى شما با گذشتگان نیست (كه بهانه اى براى فرار از تكلیف و وظیفه باشد)
- اعضا و جوارحى كه گذشتگان داشتند و با آنها كسب كمال مى كردند، در شما نیز هست با این حال كسب کمال نمی کنید.
- شما در مورد آنچه پدرانتان نسبت به آنها جاهل بودند، چیزى نیاموخته اید تا بدان سبب میان شما با آنها فرقى باشد.
- شما از دنیا چیز مطلوبى انتخاب نكردید كه پدرانتان فاقد آن باشند، و بدین سبب بر آنان مزیت پیدا كرده باشید.
خلاصه سخن امام این است كه اوضاع و احوال مردمش مانند اوضاع و احوال مردمان دوران فترت و نبودن رسول الهى است، مقصود امام علیه السلام، از این كه مردم زمان خود را به مردم دوران فترت، تشبیه می کند این است:
- ایجاد نفرت نسبت به معصیت كاران گذشته، كه با دستورات الهى مخالفت كردند.
- تشویق به انتخاب كسانى است كه فرمانبردارى از خدا و رسول الله صلی الله علیه و آله، كردند.
خدا با کسی عقد اخوت نبسته است!
امام به مردم زمانه خویش یادآوری می کند که خداوند با هیچ کس عهدی مبنی برعدم مجازات نبسته است، در قرآن مجید نیز آمده است که: «هیچ کس نزد خدا پیمان و عهدى ندارد که در برابر اعمال سوءش از مجازات در امان بماند».(بقره/80).
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «به جانم سوگند! پیمان خاصى با شما و آنها بسته نشده است (و هیچ کس در برابر مجازات الهى مصونیت ندارد) و هنوز روزگار زیادى میان شما و آنها فاصله نیفتاده است، و امروزِ شما با آن روز که در صلب آنها بودید، زیاد دور نیست (و چیزى نمى گذرد که راهى دیار عدم مى شوید).»
«پس اى بندگان خدا! عبرت بگیرید و آن وضعى که پدران و برادرانتان (که از جهان رخت بربسته اند) در گرو آن هستند و در برابر آن محاسبه مى شوند، به یاد آورید.»
در واقع امام علیه السلام، به طور ضمنى این حقیقت تلخ را اعلام مى کند که در عصر او جاهلیّت دیگرى آغاز شده و مردم در آن گرفتار شده اند. بت ها به اَشکال دیگرى ظاهر گشته اند؛ هر درهم و دینارى بتى شده و هر پست و مقامى، صنمى!
حرف پایانی
جاهلیت یک مرحله تاریخی یا یک حادثه اتفاقی نیست که در ظرف زمانی و مکانی خودش به وجود آید و پس از سپری شدن به تاریخ سپرده شود؛ بلکه یک حالت اجتماعی قابل تکرار است. در زمانه ما نیز هوا و هوس هاى جاهلى و تعصّب هاى کورکورانه و رقابت هاى ویرانگر و آلودگى هاى اخلاقى، همچون خوره بر پیکر جامعه مسلمین ظاهر گشته و آنها را رنج مى دهد.
اگر کسی بپرسد چرا باید به سرنوشت پیشینیان حساس بود و دلیل هلاکت گذشتگان را دانست می توان پاسخ دادکه چون جوامع انسانی و صعود ها و سقوط های آنان در طول تاریخ بسیار به هم شباهت دارد، البته تاریخ جنبه احتمالی دارد، ولی تا حدود زیادی می توان وقایع را تعمیم داد.امامان ما نیز ما را به عبرت قرار دادن عاقبت دیگران دعوت کرده اند!
هم چون مولای متقیان علی علیه السلام که سرنوشت گذشتگان را نصب العین ما قرار می دهد و مى فرماید: پیشینیان شما، در حقیقت به سبب درازی آرزوها و از یاد بردن اجل هایشان به هلاكت افتادند.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 89؛ خطبه 147
- ترجمه شرح نهج البلاغه (ابن میثم)، ج 2، ص 661، با تلخیص
- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 15، ص 168.
حامد رفیعی - تبیان