0

اشعار عید مبعث

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار عید مبعث

آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم


اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است
بی مهرتو که صاحب ایمان نمی شدیم

قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی
مامفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم

در جهل مانده بود تمامی عقل ها
حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم

تو روشنای مشعل سبز هدایتی
پایان کار  امر خدا  در  رسالتی

نقل محافل همه ی ما کلام توست
شیرینی دهان رطب ذکر نام توست

هر کس نرفت راه تو گمراه میشود
روشنگر مسیر حقیقی پیام توست

باید به سیره ی عملی ات عمل کنیم
راه سعادت بشریت مرام توست

جایی که جبرئیل هم آنجا نمی رسد
اوج همیشگی بلندای بام توست

دل زنده شدبه عشق تو چیزی که بی گمان
ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست

 
امشب بخوان به نام خدایی که منجلیست
از این به بعد یار و مددکار تو علیست

محمدحسن بیات لو

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

ای منتهی رحمت والا محمد
ای جلوه ی لطف خدابر ما محمد
ماذره و خورشید بی همتا محمد
مابنده هستیم و فقط آقا، محمد

ذکرتو شد آرامش دلها محمد
جام ولای تو شرابی ناب ناب است
کوی تو درعالم فقط راه ثواب است
آنقدر آقایی که حُسنت بی حساب است
وقتی علمدار سپاهت بوتراب است
عالم شود سرباز تو یکجا محمد
ای عرشیان محو صدای دلنشینت
درآرزوی وصل روی بی قرینت
نورخدا می تابد از صحن جبینت
جبرییل بی تاب است، باشد هم نشینت
تاپر بگیرد باتو در بالا محمد
عالم اگر ظلمت توهستی نورعالم
ای روشنی بخش دوچشم کورعالم
از عشق تو جاری شده این شور عالم
شرمنده از لطفت دل معذورعالم
عالم همه یک قطره ودریا محمد
دنیا وهرچه دارد این دنیا برایت
ای جان عالم، عالمی جانش فدایت
خلقت شده وقف شما و بچه هایت
روزی بده مارا ،تکانی ده عبایت
ای جایگاهت قرب أو أدنیٰ محمد
امشب که طوفانی است دریای دل ما
باتو ثمرداده است حالا حاصل ما
با حبّ آل تو به بارآمد گِل ما
ای نام تو مشکل گشای مشکل ما
یا احمدو یا مصطفی و یامحمد
حیران احمد میشود یزدان محمد
پیک الهی هم شود مهمان احمد
غار حرا شد روضه ی رضوان احمد
گوش فلک آماده بر فرمان احمد
برآن رسول الله ،آن مولا، محمد!!
تو آن رسول نور و روح کبریایی
زیباترین حُسن ختام انبیایی
تو محور اصلی نفس هل اتایی
بابای خوب شیعیان مرتضایی
شد مبتلایت هر دل شیدا محمد
هرچند بودی تو رسول مهر و رحمت
هرچند افتادی برای دین به زحمت
هرچه شدی درسالهای سخت اذیت
أجررسالت را سپردی تو به امت
امت چه کرده باتو وزهرا محمد??
بر سرخی آلاله دست زرد افتاد
دگرمی مولا چرا دلسرد افتاد??!!
باضربه ی شلاق آن نامرد افتاد
در کوچه ها از فرط پهلودرد افتاد

مهدی قاسمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

ای ثناگوی تو رب العالمین
آفریدت بهر اهداف برین
برد جسمت مسجد الاقصای دور
جان پاکت تا به دریاهای نور
سینه ات بشکافت و قلبت بشست
از غم و از کینه ها وز رای سست
گفت در غار حرا آن پیک وحی
بهر خواندن با لبت بنما تو سعی
یک به یک خواندی تو آن آیات نور
حکمت حق در دلت کردی ظهور
گفت اقرا ای رسول پاک ما
ای تو زینت بخش این افلاک ما
پس بخوان با نام رب العالمین
آنکه انسان را بدادش علم ودین
آن که انسان آفرید از خاک وگل
سینه اش پر کرد از احساس و دل
بعد از آن بگذاشت در دستش قلم
سرنوشتت خود نگار بی بیش وکم
هرچه بنویسی همان خوانش کنی
بس بکوش تا جان خود پایش کنی
گرنگاری باقلم افکار زشت
می نشاید پانهی اندربهشت
ای محمد ای رسول دین مهر
گو به خلقم یک پیامی از سپهر
کی همه ابناء آن اول بشر
پی نگیرید حرف آن استاد شر
تن کنید تقوای حق همچون لباس
بازبان دل بگوییدم سپاس
جان خود لبریز از ایمان کنید
نفس خود قربانی جانان کنید

 

حسین رهنمائی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

پیامبر اعظم(ص)-بعثت

 

امشب دلم از عالم اسرار خبر یافت

شد بی خبر از خویش و ز دلدار خبر یافت

از گمشدۀ خویش دگر بار خبر یافت

در دشت کویر از گُل بی خار خبر یافت

وز مهر فروزان به شب تار خبر یافت

در غار حرا پر زد و از یار خبر یافت

صحرای کویر آمده گلزار نبوّت

امشب شده ام غرق در انوار نبوّت

تنزیل ملایک به زمین باد مبارک

تهلیل به جبریل امین باد مبارک

تسبیح خداوند مبین باد مبارک

رحمت زیسار و ز یمین باد مبارک

بر اهل یقین نور یقین باد مبارک

بر ختم رسل رایت دین باد مبارک

بت ها همه اقرار به توحید نمودند

یکباره لب خویش به تکبیر گشودند

ای شهر خدا این همه تمجید مبارک

ای ظلمت شب پرتو خورشید مبارک

ای مکّه به خاکت گل امّید مبارک

ای کودک در گور نهان عید مبارک

ای غار حرا جلوۀ توحید مبارک

انوار خدا در تو درخشید مبارک

ای دّر یتیم از صدفت جلوه گری کن

بیرون شو و ابناء بشر را پدری کن

این نغمۀ وحی است به پا خیز محمّد

تا چند بود تیغ ستم تیز محمّد

از خون شده جام همه لبریز محمّد

برخیز و برافروز و برانگیز محمّد

بت های حرم را تو فرو ریز محمّد

تو با حق و حق با تو بود نیز محمّد

از جانب ما منجی ابناء بشر باش

بارید اگر سنگ تو با خنده سپر باش

تو با سخن زندۀ خود مصحف نوری

تو صبح امید همه را شمس ظهوری

تو رهبر جنّ و ملک و آدم و حوری

تو در دل تاریکی غم برق سروری

تو منجی هر دخترک زنده به گوری

تو ریشه کن ظلم و فساد و زر و زوری

فریاد برآور که بشیریّ و نذیری

تا حشر رسولی و سراجّی و منیری

پیغامبران دست به دامان تو بودند

در بین کتب پیرو قرآن تو بودند

گمگشتۀ صحرا و بیابان تو بودند

گلهای خدا بوی گلستان تو بودند

پیش از تو همه در خط فرمان تو بودند

آری همه شاگرد دبستان تو بودند

پیش از گِل آدم گُل این باغ تو بودی

تعلیم ده بلبل این باغ تو بودی

تا چند خرد بسته به زنجیر جهالت

تا چند بشر دستخوش کفر و ضلالت

تا کی گذرد عمر خلایق به بطالت

تا چند زند پست ترین، لاف جلالت

تا چند شود طعمۀ بیداد، عدالت

ای بر سرت از جانب حق تاج رسالت

شب رو به زوال است و سحر منتظر تو است

از غار برون آ که بشر منتظر تو است

ای مکتب توحیدِ تو تا حشر سر افراز

ای روح خرد بر سر کوی تو به پرواز

ای کرده خدا حکم نبوّت به تو ابراز

دین و سخن و حکم و کتابت همه اعجاز

آیین تو در کلّ ملل هست بشر ساز

اسلام تو با آیه اقراء شده آغاز

جز تو نتواند نتواند نتواند

از جهل بشر را برهاند برهاند

ای ختم رسل باز نگر امّت خود را

پا مال قلم ها بنگر حرمت خود را

دادند زکف امّت تو وحدت خود را

مظلوم تر از پیش ببین عترت خود را

نادیده گرفتند بسی عزّت خود را

کردند فراموش همه قدرت خود را

شیطان ز کمین گاه بر آورده سر امروز

بسته است به نابودی قرآن کمر امروز

برخیز و دعا کن که شب هجر سر آید

شاید سحری گردد و صبحی دگر آید

برخیز و دعا کن که بشیری ز درآید

از یوسف گمگشتۀ قرآن خبر آید

از دیدۀ شیعه همه خون جگر آید

کز قلب شب آن مهر فروزنده در آید

دین، علم، نبوّت، سه گرامی اثر توست

این هر سه، کمالش به ظهور پسر توست

مهدی است که تکمیل کند مکتب دین را

مهدی است که بخشد به بشر نور یقین را

مهدی است که آرد به جهان فتح مبین را

مهدی است که پر می کند از عدل زمین را

مهدی است که پیروز کند اهل یقین را

مهدی است که کوبد سر شیطان لعین را

از بعثت پیغمبر، تا نهضت مهدی

بوده همه جا صحبت، از دولت مهدی

شیعه است که در موج بلا زندۀ مهدی است

شیعه است که پوینده و پایندۀ مهدی است

شیعه است که پیدا به لبش خندۀ مهدی است

شیعه است که فریاد خروشندۀ مهدی است

شیعه است که جان بر کف و رزمندۀ مهدی است

شیعه گلی از گلشن فرخندۀ مهدی است

«میثم» که بود منتظر روز ظهورش

باشد که شود قسمت او فیض حضورش

 

 

غلامرضا سازگار

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

پیامبر اعظم(ص)-بعثت

 

ای بلند آفتاب بی شفق

صبح روشن ای ستارۀ فلق

قل أعوذ ُ ای کسی که عاشقی

در پناه دل ز شرّ ماخَلَق

کیست این؟ برادر تو جبرئیل

می زند کلون خانه تقّ و تق

سینه سینه مژدۀ پیمبران

خندۀ فرشتگان طبق طبق

مصطفی بخوان به نام آفتاب

مصطفی بخوان به نام اهل حق

نون والقلم؛ به مکتب آمدی

نانوشته ها ورق ورق ورق

مصطفی بخوان و مصطفی بخوان

مست حق تویی، جهان چه مُستحق

در سکوت چشم های منتظر

در قنوت دست های بی رمق

مصطفی بخوان که خواندنت خوش است

إقرَ باسم ربّک الذی خَلق...

 

 

مهدی جهاندار

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

پیامبر اعظم(ص)-بعثت

 

ای بشر را رهبر آگاه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

ای خدایت تا ابد همراه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

ای خلایق را چراغ راه أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

یا محمّد یا رسول الله أِقرَأ بِسمِ رَبِّک

آفتاب آفرینش چند در غار حرایی

مکّه نه، عالم سراسر چشم گشته تا بر آیی

ای سراج نور تا بی انتها روشنگری کن

ای دو عالم خاک پایت سر برآر و سروری کن

ای تمام عدل برخیز و عدالت گستری کن

ای از اوّل خاتم پیغمبران پیغمبری کن

پیشتر از انبیا بودی اگر چه آخر استی

تا خدا را حکم فرمایی است تو پیغمبر استی

انبیا نورند و تو خورشید تابانی محمّد

آن همه همچون کتابند و تو قرآنی محمّد

کس چه داند کیستی آغاز و پایانی محمّد

اوّلین و آخرین را جان و جانانی محمّد

ای تمام سرافرازان سر به زیر و سر فرازت

انبیا را ما فرستادیم از اوّل پیشبازت

حرف آخر را تو می گویی، تو، تو حسن ختامی

هم بشیری هم نذیری هم رسولی هم امامی

هم تو خیر المرسلین استی و هم خیر الانامی

تو کلیمیّ و کلیم الله را خیر الکلامی

ای درخشان تر زصد خورشید تابان کوکب تو

ای امیرالمؤمنین زانو زده در مکتب تو

سنگ کو و دُرّ و گوهر، مهر و ماه و موج و دریا

ابر و باران، رود و چشمه، باغ و بستان، دشت و صحرا

آب و خاک و باد و آتش، نور و ظلمت، زشت و زیبا

مرد و زن، پیر و جوان، عالّی و دانی، عبد و مولا

با تو گویند ای یگانه منجی عالم کجایی

یا محمّد یا محمّد یا محمّد کی میایی

جلوه کن ای آفتاب امشب زشام تار مکّه

با تو میگویند ذکر امشب در و دیوار مکّه

تا به کی چشم انتظارت چشم گوهر بار مکّه

خلق را بیدار کن ای رهبر بیدار مکّه

پاک کن ناپاک ها را، اهل کن نا اهل ها را

با کمان حمزه ات بشکن سر بوجهل ها را

ای چراغ انجمن ها جلوه در هر انجمن کن

خلعتی را کز ازل بخشنده معبودت به تن کن

بانگ وحدت زن خلایق را رها از ما و من کن

بت پرستان را موّحد، بت گران را بت شکن کن

تا ید واحد کنی خیل عجم را و عرب را

قطع کن با تیغ وحدت دست های بولهب را

ای جهان آفرینش صبح قرآن زد سپیده

نور اقرأ بسم ربّک در همه عالم دمیده

طایر تهلیل ها تا فوق هستی پر کشیده

با چراغ نور از غار حرا احمد رسیده

پیک وحی امشب دهد ما را نوید، الله اکبر

بانگ اِضرب مُرد، اقرأ بشنوید، الله اکبر

آفتابا بار دیگر از حرا جلوه گری کن

ماه مجلس شو دوباره اختران را مشتری کن

با چراغ نور، ره گم کرده گان را رهبری کن

با «اشدّاءُ عَلَی الکُفار» ما را یاوری کن

چند از بوجهل ها بیند بشر خیره سری را

خیز و کن آغاز اینک جنگ بدر دیگری را

باز جنگ خیبری باید سلحشوران دین را

باز باید ریخت در کام جهنّم مشرکین را

باز باید شست از خون ستم کاران زمین را

یا اباالزّهرا مسلّح کن امیرالمؤمنین را

با جسارت حرمت اسلام را بشکسته دشمن

بهر جنگ عترتت شمشیر از رو بسته دشمن

یابن زهرا مسلمین را اشگ در پیمانه تا کی

کعبه ی اسلام دست دشمن بیگانه تا کی

خانه تنها، خون روان از چشم صاحب خانه تا کی

قبر باب و مام و جدّ و عمّه ات ویرانه تا کی

شیعه بر عمق جگر هر روز داغی تازه دارد

آخر ای فرزند زهرا صبر هم اندازه دارد

جان به کف گیرید ای یاران که جانان خواهد آمد

وارث عترت پناه دین و قرآن خواهد آمد

عاقبت آن شهریار ملک امکان خواهد آمد

«خستگان هجر را ایّام درمان خواهد آمد»

غم مخور «میثم» امام داد گستر خواهد آمد

حیدری دیگر به عزم فتح خیبر خواهد آمد

 

غلامرضا سازگار

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

پیامبر اعظم(ص)-بعثت

 

و آن حضرت از كوه حراء پایین آمد، انوار جلال او را فرا گرفته بود كه هیچكس را یاراى آن نبود كـه به آن حضرت نظر كند و بر هر درخت و گیاه و سنگ كه مى ‏گذشت آن حضرت را سجده مى‏ كردند و به زبان فصـیح مى‏ گفـتند: السّلام علیك یا نبىّ اللّه، السّلام علیك یا رسول اللّه.

منتهى الآمال، ج‏1، ص130

 

عالم شده روشن از وجودت ای ماه

از منزلتت کیست به جز حق، آگاه

در پای تو هستی به سجود افتاده ست

اِنَّ اللهَ اصطَفاکَ یا وجه الله

 

یوسف رحیمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

مبعث پیامبر اعظم(ص)

 

وصف تو را خدا به بیانی رسا نوشت

روز ازل به یمن شما « هَل اَتی » نوشت

زیباترین قصیده ی خلقت کلید خورد

آن جا که استعاره ی چشم تو را نوشت

هفت آسمان خلاصه ی « وَالشّمس » روی توست

دیباچه ی فروغ تو را « والضّحی » نوشت

وقتی که در جهان به تجلّی در آمدی

اسرار « یا» و «سین » تو را در خفا نوشت

منظور خلقتی و خداوند از ابتدا

نام تو را به دفتر خود مبتدا نوشت

آن گاه آیه آیه تو را منتشر نمود

تشریح انبعاث تو را در حرا نوشت

نوری شد و تمام تو را در خودش سرود

در «نَجم » و «دَهر » و «نور » و « دُخان » بر ملا نوشت

آن قدر خوب و پاک و زلالی که دست حق

یک پرده از مقام تورا در «کسا» نوشت

محمودِ آفرینشی، نام تو را خدا

در هر کجا نوشت یقیناً به جا نوشت

شرح تو را خدا به بیانی دگر نوشت

تو خوبِ خوب بودی و او خوب تر نوشت

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

مبعث پیامبر اعظم(ص)

 

تازه مسلمانم مسلمانِ محمد

عاشق شدم امشب به قرانِ محمد

معلوم شد سررشته كار دلِ ما

دست ابوذر بود و سلمانِ محمد

محبوب اهل آسمان ها و زمین است

ذكر حسن جان و حسین جانِ محمد

امیّد دارم كه خدا ما را ببخشد

تنها به حقّ این عزیزانِ محمد

جانم به ایمانی كه دارد این پیمبر

عشق علی مخلوط ایمانِ محمد

امشب حبیبم را حبیب الله كردند

قلب مرا اینگونه خاطر خواه كردند

مبعوث گردید آخرین پیغام آور

قربان این پیغمبر اسلام آور

او آمده انسانِ توحیدی بسازد

در این فضای كفری و سرسام آور

از جا دوباره كنده ما را اسم او، چون

اسمش بُود تكبیرة الاحرام آور

نام اباالقاسم چه غوغاها كه كرده

روی لب پیغمبرانِ نام آور

تو آسمانی هستی و روی زمین هست

معراج های تو هنوز ابهام آور

فهمیده ام كه سینۀ زهرا بهشت است

چون بوده خیلی بوسه ات الهام آور

***

پیغمبر رحمت بیا رحمت بیاور

از مكه تا یثرب بیا هجرت بیاور

موسای ما شو از دل دریا گذر كن

عیسای ما شو با دَمت بركت بیاور

پشت تمام سنگ باران ها بهشت است

جان خدیجه یك كمی طاقت بیاور

این جا فقط دزدی و غارت می شناسند

قدری برای مردها غیرت بیاور

مردان حق زیر شكنجه آب رفتند

برخیز و با اسلام خود قدرت بیاور

عمار یاسرها هنوز چشم انتظارند

دلگرمی از آیین توحید تو دارند

كار رسالت از همین حالا شروع شد

با اسم ربك عشق بازی ها شروع شد

خاكستر روی سرت داده علامت

ام ابیها بودن زهرا شروع شد

تنهایی ات حالا به اوج خود رسیده

شعب ابی طالب و هجرت ها شروع شد

پرچم به دست حمزه دادی مانده ام كه

جنگ احد یا روز عاشورا شروع شد

***

با اینكه تو پیغمبر امیّ مایی

اما سرآمد از تمام انبیایی

یك ریز می خواهم به عشقت بنویسم

تو مصطفایی مصطفایی مصطفایی

گردت همیشه بچه های كوچه جمعند

از بس كه آقا جان تو خوب و با صفایی

داری خودت را می كشی از غصه ما

بابای امت تو چقدر درد آشنایی

اما حسابی وا نكن آقا كه این قوم

اجر رسالت می دهند با بی وفایی

تو قبل اقرا گریه كردی بر حسین پس

تو اولین گریه كن خون خدایی

ای رحمت للعالمین جانم فدایت

عشق امیرالمومنین جانم فدایت

در زیر دین مصطفایند منبری ها

مدیون آن سیب بهشتند مادری ها

فردا علی گویان امیران بهشتند

چون نور چشمی تواند این حیدری ها

اربابمان را از سر لطف تو داریم

قابل ندارد به خدا این نوكری ها

مركب شدی داری سواری می دهی پس

عشق حسین است فوق این پیغمبری ها

با یا علی دل بردنت زحمت ندارد

چه زحمتی؟ تا باشد از این دلبری ها

یك روز دینت می شود آقا جهان گیر

قران و عترت با همین تاج سری ها

كار خودش را كرده بیداری اسلام

دارد به باور می رسد ناباوری ها

مهدی دعای فرجش را نیز خوانده

تا انتقام كربلا چیزی نمانده

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

مقام محمّد


مطلع گـفتار به احترام محمّد
از دل و جان می دهم سلام محمّد
تا به ابد نشئه وسرمست و خراب است
هر که زند جرعه ای زِجام محمّد
غیر خدا کس نبوَد واقف شانش
عقل فرو ماند از مقام محمّد
حاشا اگر خدشه ی ناچیزی پذیرد
سلطنت بی زوالِ مدام محمّد
چشمی به تاج و سریر شاهی ندارد
هر که بوَد بنده و غلام محمّد
خورده گره کار تو گر دل،مشو محزون
وا بشود هر گره به نام محمّد

 


حمید رضا گلرخی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

سیاه چشم دو عالم، خرام آهوی عشق

نبیِ سوسن و مریم، طبیب و داروی عشق

دوگونه ات نمکین و نگاه، یوسف کش

وخال کنج لبت وزنه ترازوی عشق

نفس بزن که دوعالم بگیرد عطر تورا

قدم بزن که بگیرد ترانه ام بوی عشق

توپلک می زنی و دهر می رود ز نفس

ونام توست از آغاز هست بر روی عشق

نشان حضرت لولاک از ملک پرسید

دلم، نشانی او داد برسر کوی عشق

پیمبری و دوعالم اسیر معجزه ات

نشسته عقل به پیش تو با دوزانوی عشق

بخوان که حضرت داوود محضرت شاگرد

بخوان به سبک حجازی کلام دلجوی عشق

صنم تویی بت عیار، کعبه ام چشمت

نوای ما به طواف تو هست "یا هوی" عشق

نبی! پیاله بیافشان، علیست ساقی تو

بیا و دست بکش برسیاه گیسوی عشق

تویک نفس زدی و آن نفس علی می گفت

تو راس عشق شدی و علیست بازوی عشق

 

نبی شدی که خدا دست بر قلم بشود

خودت بهانه شدی تا علی عَلَم بشود

 

خوش آنشبی که ببینیم مست ، خواب تورا

به جان و دل بنشانیم ما کتاب تورا

به چشم خسته کشانیم ذره ای از آن

غبار کهنه پای ابی تراب تورا

و کاش جمعه ای از سرزمین آمدنت

ببیند این دل ما باز آفتاب تورا

خداکند که خداوند باز هم بکشد

دمی زسایه خود برسرم سحاب تورا

کجا رود ز سر مست گر به لب بزند

نمی ز قطره ای از ساغر شراب تورا

خدا کند که به عالم علم شود دینت

و بشنود دل خسته کلام ناب تورا

به کیش خویش کشانی یهود و ترسا را

اگر که باد بگیرد ز رخ نقاب تورا

 

تورا چگونه سرایم یتیمِ شاه شده

غبار تو به سما رفت،حال ماه شده

شاعر: محمد علي رضاپور

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

مبعث پیامبر اعظم(ص)

 

به آن خدای كه بخشد به انس و جان، جان را

به آن نبی كه فروغش گرفت امكان را

اگر سعادت دنیا و آخرت خواهید

ز اهل بیت بگیرید حكم قرآن را

كه اهلبیت، خدا را مظاهر حلمند

كه اهلبیت همان راسخون فی العلمند

قسم به جان محمد كه سیّد دو سراست

قسم به سوره كوثر كه سوره زهراست

كه شیعه راست دو میلاد از كرامت حق

یكی به قلب غدیر و یكی به غار حراست

غدیر و غار حرا رمز وحدت شیعه است

خدا گواست كه این دو، دو بعثت شیعه است

غدیر چشمه جوشان فیض لم یزلی ست

غدیر مثل حرا یك حقیقت ازلی ست

غدیر مكتب اسلام ناب اهل ولاست

غدیر كعبه میلاد پیروان علی است

نبوّت نبوی در غدیر كامل شد

تمام نعمت حق در غدیر نازل شد

به آن خدا كه جهان وجود را آراست

به جان امّ ابیها كه حضرت زهراست

تمام هستی شیعه كه متصل به همند

غدیر و غار حرا و حسین و عاشوراست

به این چهار و به ارواح چارده معصوم

كه خط ما ز حرا و غدیر شد معلوم

خدا و احمد و قرآن و عترتند گواه

كه بی ولای علی هر عبادتی است تباه

به قلب شیعه نوشتند از ازل میثم

محمد است رسول و علی ولی‌الله

به حق كه نعمت حق شد تمام بر شیعه

علی است اول و آخر امام بر شیعه

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

مبعث پیامبر اعظم(ص)

 

نوبت درست لحظه ی آخر به ما رسید

انسان به عاشقانه ترین ماجرا رسید

حوا درنگ کرد زمین سیب سرخ شد

آدم سکوت کرد قیامت فرا رسید

کشتی شکستگان و رسولان نا امید

در انتظار معجزه بودند تا رسید

از دشت ها تلاوت باران شروع شد

از کوه ها به گوش بیابان صدا رسید

تاریخ ایستاد جهان مکث کرد و بعد

فواره ای بلند شد و تا خدا رسید

پیغمبری به رنگ گل سرخ باز شد

عطر تنش به دور ترین روستا رسید

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

عید مبعث مبارک

کهکشان تا کهکشان از این خبر زیبا شده
نامه ی آقــــــــایی آقـای ما امضــــــــا شده
خاکیان ،افلاکیان ، در رقص و آوازند ، چـون
جشن مبعث در زمین و آسمان بر پا شده
(جواد مرنگی)

صدها سلام نذر ماه جمال ســـــرمد
جان ها فدای نام آقای عشق ، احمد
اکنون که نور مبعث تابیده بر دو عـالم
فرخنده باد عید آقایمان ، محمد (ص)

(جواد مرنگی)

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید مبعث

السلام عليك يا رسول الله(ص)

روز مبعث روز فخر انبياست  

مصطفىٰ نورٌ عَلىٰ نور خداست  

عيد مبعث وعده گاه كبرياست  

رستگارى، مژدگانىِّ خداست   ---

  عيد مبعث وعده ى قالو بَلىٰ ست

  سرّ مكنونات هستى بر مَلاست  

بر دل كعبه  طنين  اين  نواست

  يا  رسول  الله  لفظ  كيمياست   -

--   روز مبعث مبدأ عشق و صفاست  

جلوه گاه  مظهر  نور  هُداست  

يا رسول الله ذكر ما سواست  

وعده گاه عشق بازى با خداست  

---   مصطفىٰ آئينه ى مهر و وفاست

  قلب او با روح قرآن آشناست  

نور او افزون ز نور انبياست  

سروريّش بر همه عالم رواست  

بر لب پيك خدا شور و نواست  

لفظ حاتم در ثناى او خطاست  

كشتى او مأمن شاه و گداست

  ساحلش مطلوب اصحاب رضاست  

هر چه باشد او رسول كيمياست

  او شفيع روز  فرداى شماست

  ذكر روز مبعثم يا مصطفاست  

يا رسولالله مدد ذكر خداست 

اصغر چرمی

 
 
چهارشنبه 13 بهمن 1395  7:13 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها