در آیه مزبور پنج علم مختص به خداوند دانسته شد که کسی از آنها خبر ندارد اما حصر بدا معنا نیست که اگر خداوند بخواهد انساهایی را از آنها با خبر کند، امکان ندارد. اگر خدا بخواهد میتواند بعضی از افراد لایق و با ظرفیت را از گوشههایی از علمش آگاه سازد، چنان که فرمود: «ولا یحیطون بشیء من علمه إلاّ بما شاء»(1).
در باره این آیات و کثیری از روایات آمده است که افراد خاصی از چنین علم و آگاهی برخودار بودند. در نهج البلاغه میخوانیم که علی(ع) از پارهای حوادث آینده خبر داده، یکی از یارانش گفت: آیا از غیب سخن میگویی؟ امام خندید و به آن مرد فرمود: این علم غیب نیست، بلکه آموختهای است از عالمی (یعنی پیامبر).
این پنج علم به صورت گسترده در اختیار خدا است و بنابر این میتوان گفت که منافات ندارد بخشی از آن (با وسایط مادی یا معنوی از سوی او) در اختیار بعضی از بندگان خاص وی قرار گیرد. در تاریخ و کتابهای روایی میخوانیم ائمه اهل بیت(ع) و یا بعضی از اولیای خدا از مرگ خویش خبر میدادند و یا محل دفن خود یا دیگری را بیان میکردند، ولی گاهی با اشاره یا تصریح آن را اعلام و اَخبار از سوی خدا معرفی میکردند تا دیگران بدانند این آگاهی، ذاتی و استقلالی نبوده، بلکه اجمالی و عَرَضی و با تعلیم از طریق الهی است.
یکی از یاران امام صادق (ع) میپرسد: آیا امام علم غیب میداند، حضرت فرمود: خیر، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند، خدا به او یاد میدهد(2
1ـ بقره (2) آیه 257.
2ـ اصول کافی، ج 1، ص 202، به نقل از تفسیر نمونه، ج 17، ص 112.
منبع: t-pasokhgoo.ir