بر اساس صریح قرآن؛ احسان و نیکوکاری، دلیل مهمی برای این هدیه الهی بوده است: «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنین»؛[1] هنگامى که او به مرحله بلوغ و تکامل جسم و جان رسید و آمادگى براى پذیرش انوار وحى پیدا کرد، ما حکم و علم به او دادیم و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم.
«اشُد» از ماده «شد» به معناى گره محکم است[2] و در اینجا اشاره به استحکام جسمانى و روحانى میباشد.[3]
منظور از «حکم» و «علم» در این آیه؛ یا مقام وحى و نبوت است،[4] و یا اینکه منظور از «حکم»، عقل و فهم و قدرت بر داورى صحیح که خالى از هواپرستى و اشتباه باشد. و منظور از «علم»، آگاهى و دانشى است که جهلى با آن توام نباشد.[5] یا حکم به معناى این است که انسان به مقام «نفس مطمئنه» برسد و تسلط بر خویشتن پیدا کند آنچنان که بتواند نفس اماره و وسوسهگر را کنترل کند و منظور از علم، انوار قدسیه و اشعه فیض الهى است که از عالم ملکوت بر قلب پاک آدمى پرتوافکن میشود.[6]
به هر حال؛ هر چه باشد این «حکم و علم» دو بهره ممتاز و پُر ارزش الهى بود که خدا به یوسف(ع) بر اثر پاکى و تقوا و صبر و شکیبایى و توکل داد، که همه اینها در کلمه «محسنین» جمع است.[7]
نکته قابل توجه اینکه؛ قرآن در آیات فوق هنگام سخن از اعطای حکمت و علم به یوسف(ع) اضافه میکند: «این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم»؛ یعنى مواهب الهى حتى به پیامبران بیحساب نیست، و هرکس به اندازه نیکوکارى و احسانش از دریاى بیکران فیض الهى بهره میگیرد. همانگونه که حضرت یوسف(ع) در برابر صبر و استقامت در مقابل آن همه مشکلات سهم وافرى نصیبش شد.[8]
[1]. یوسف، 22.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 447، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 360، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 5، ص 29، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش؛ ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالشافی محمد، عبدالسلام، ج 3، ص 231، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق.
[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 118، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ تفسیر نمونه، ج 9، ص 360.
[6]. فخر رازى، محمد بن عمر، تفسیر مفاتیح الغیب، ج 18، ص 437، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، 1420ق.
[7]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 11، ص 118 - 119؛ تفسیر نمونه، ج 9، ص 360.
[8]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 360 و 365.