نهج البلاغه دریای بی کرانی از معارف اسلامی درباره مبدأ و معاد، آفرینش، وحی، فرشتگان، جهان مجرد، عالم ملکوت، سیاست، تعلیم، تربیت، عرفان، اخلاق، فضایل نفسانی، عدالت، تقوا، زهد، سیر و سلوک، جهاد، نیایش و... است.
این کتاب بزرگ و ارزشمند، گوشه های از سخنان انسان کاملی است که به واسطه استعداد ذاتی و توفیقات الاهی و با مراقبت و سعی و تلاش رسول خدا (ص) تمام علوم را فرا گرفته و به تعبیر ابن ابی الحدید، سرچشمه تمام علوم و معارف بود و علم علمای رشته های مختلف سرانجام به حضرت امیر (ع) منتهی می شود. ابن عباس می گوید: رسول خدا فرمود: "وقتی برای مناجات پروردگار حاضر شدم، با من سخن گفت و مناجات نمود، هر چه از خدا یاد گرفتم به علی (ع) یاد دادم، پس علی (ع) بابِ علم من است".[1] بنابراین، امام علی (ع) تمام علوم و معارف را از پیامبر (ص) فرا گرفت و گنجینه علوم و معارف الاهی بود.[2] آنچه در نهج البلاغه موجود است گوشه هایی از سخنان آن حضرت است که سید رضی طبق سلیقه خود آنها را از منابع معتبر روایی گل چین و دسته بندی کرده و در مجموعه ای به نام نهج البلاغه جمع آوری نموده است.
در این مجموعه، اگر چه سلسله سند روایات موجود در آن ذکر نشده است، اما از طرفی، بسیاری از این کلمات، عباراتی برگرفته و دقیقاً در انطباق با مفاهیم قرآنی بوده و از طرف دیگر، بسیاری از این سخنان در منابع اولیه، دارای سند هستند. در همین راستا، متون نهج البلاغه از سوی دانشمندان بررسی و مستند سازی شده است.[3] تذکر این نکته شاید خیلی ضروری نباشد که مفاهیم و سخنان بلند نهج البلاغه آن قدر عمیق و پر معنا است که انسان را، اولاً: از سند بی نیاز می کند، ثانیاً: این سخنان در فصاحت، بلاغت، مطالب،و... به حدی عمیق و پر محتوا است که صدور آن را از انسانی جز علی (ع) محال می کند. در این راستا آنچه مهم است مطالبی است که برای زندگی معنوی و مادی انسان مفید و راهگشا باشد که نهج البلاغه نیز این گونه است؛ یعنی محتوا و مفاهیم این سخنان است که به گفته دانشمندان فوق کلام بشر و دون کلام خدا است.[4]
امام خمینی (ره) آن عارف بزرگ، در باره نهج البلاغه می گوید: " و اما کتاب نهج البلاغه که نازله روح او ]امام علی[ است برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود خواهی،... مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی... و هرچه جامعه ها به وجود آید و دولت ها و ملت ها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند. هان! فیلسوفان و حکمت اندوزان بیایند و در جملات خطبه اوّل این کتاب الاهی به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند، ... تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند؛ و این است آن جمله: "مع کل شیءٍ لابمقارنةٍ و غیر کل شیءٍ لابمزایلةٍ"؛ او بی آن که در کنار چیزی باشد با هر چیزی هست و در عین دیگر بودن، از هیچ چیز جدا نیست.[5]،[6]
برای آگاهی از نظریات دانشمندان لطفاً مراجعه نمایید به: در ساحل نهج البلاغه (نهج البلاغه از نگاه اندیشمندان).
[1] "بَیْنَا أَبُو ذَرٍّ قَاعِدٌ مَعَ جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ کُنْتُ یَوْمَئِذٍ فِیهِمْ إِذْ طَلَعَ عَلَیْنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فَرَمَاهُ أَبُو ذَرٍّ بِنَظَرِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْقَوْمِ بِوَجْهِهِ فَقَالَ مَنْ لَکُمْ بِرَجُلٍ مَحَبَّتُهُ تُسَاقِطُ
الذُّنُوبَ عَنْ مُحِبِّیهِ کَمَا تُسَاقِطُ الرِّیحُ الْعَاصِفُ الْهَشِیمَ مِنَ الْوَرَقِ عَنِ الشَّجَرِ سَمِعْتُ نَبِیَّکُمْ ص یَقُولُ لَهُ ذَلِکَ قَالُوا مَنْ هُوَ یَا أَبَا ذَرٍّ قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الْمُقْبِلُ إِلَیْکُمْ ابْنُ عَمِّ نَبِیِّکُمْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ عَلِیٌّ بَابُ عِلْمِی وَ مُبِینٌ لِأُمَّتِی مَا أُرْسِلْتُ بِهِ مِنْ بَعْدِی"، علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 27، ص 112 و 113.
[2] اقتباس از سؤال، 500 (سایت: 541).
[3] دانشمندان زیادی تلاش وافر در مصادر نهجالبلاغه کرده اند که اسامی آنها از این قرار است:
* مدارک نهجالبلاغه، علامه کاشف الغطاء (اسناد بخشی از مطالب).
* استناد نهجالبلاغه، امتیاز علی عرشی.
* نهجالسعاده فی مستدرک نهجالبلاغه، محمد باقر محمودی.
* مصادر نهجالبلاغه، عبدالله نعمت.
* مصادر نهجالبلاغه و اسانیده، سید عبدالزهراء حسینی. در این کتاب به 114 کتاب از منابع سخنان حضرت اشاره شده است.
* بحثی کوتاه پیرامون مدارک نهجالبلاغه، رضا استادی.
* روشهای تحقیق در اسناد و مدارک نهجالبلاغه، محمد دشتی.
* بخشی از مدارک در کتاب«منهاج البراعه» میرزا حبیب الله خویی و«تکمله المنهاج» علامه حسن زاده آمده است.
با مراجعه به منابع مذکور به خوبی میتوان صحت استناد نهجالبلاغه را به امام علی (ع) تصدیق کرد و کمترین ابهامی در این جهت برای متتبع باقی نمیماند.
[4] "فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق"، علامه حلی، کشف الیقین، ص 61، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1411هـ ق.
[5] صحیفه نور، ج 14، ص 224- 225، پیام امام خمینی به شرکت کنندگان در کنگره هزاره نهج البلاغه، 27/2/1360.
[6] اقتباس از سؤال، 6709 (سایت: 6913).
منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa7417