0

اشعار عید غدیر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

این کیست که بالاتر از او دستِ کسی نیست

این کیست که جز دامنِ او دسترسی نیست

این کیست که در سِیطَره اش بود و نبود است

عالم سَرِ این سفره به غیـر از قفسی نیست

این کیست که حتی همه ی هولِ قیامت

در پیشِ تجلّیِ ظهورش قَبَسی نیست

این کیست که در هولِ هراس آورِ محشر

جز سایه ی او هیچ کجا دادرَسی نیست

این کیست که یک عُمر نبی گفت و ستودش

بالاتر از این دستِ خدا دستِ کسی نیست

صد جام به شُکرانه ی این باده شکستیم

تا هست علی تا به اَبَد باده پرستیم

خورشید اگر آب کند پا به سَرَش را

جبریل اگر فرش کند بال و پَرَش را

اَفلاک اگر خاک شود یا که غباری

از پایِ تو گر سُرمه کِشَد چشم تَرَش را

شب پُر کند از پولک و مهتاب و ستاره

دامانِ تو را تا که ببیند سحرش را

اینها همه هیچ اند در آنجا که خداوند

 رو کرده به شکل تو تمامِ هنرش را

نام تو چه دارد که به هنگام رَجَزها

از هیبتِ آن شیر دریده جگرش را

ای شاهِ سواران نظری کُن به پیاده

حالا که خدا دست اُخُوَت به تو داده

آرامش طوفانیِ گیسویِ تو عشق است

طوفانِ تماشاییِ اَبرویِ تو عشق است

با آتشِ هر ضربه یِ دستِ تو خدا گفت

تیغی بزن ای مرد که هوهویِ تو عشق است

بر تیغه ی شمشیرِ تو حَک کرده خداوند

بر پهنه یِ هر معرکه بازویِ تو عشق است

خورشید طلوع می کند از کُنجِ حریمَت

یعنی که در این خاک فقط کویِ تو عشق است

سجاده ام از جنسِ غبارِ قدمِ توست

این قبله که داریم فرا رویِ تو عشق است

سر تا به قدم هرچه که داریم فدایت

عشق است اگر سر بِدَوانیم به پایت

هر شعر که در عرش خدا گفت علی بود

هر شور که در خلقتِ ما گفت علی بود

سوگند به شبهایِ تماشاییِ مکه

نامی که محمد به حرا گفت علی بود

وِردی که به هنگامِ قنوتش به لبش داشت

ذکری که نبی وقتِ دعا گفت علی بود

آن نغمه که در کوچکی ام مادرم آموخت

با کودکِ اُفتاده زِ پا گفت علی بود

لالاییِ ما بود همین نام که هرشب

با زمزمه و گریه ی ما گفت علی بود

تا لحظه یِ مرگم لبم از نام تو گویاست

یا حضرتِ حیدر تپشِ سینه ی زهراست

 

حسن لطفی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:04 AM
تشکرات از این پست
ehsan007060
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

دل سپردم به مهر مهرویی

گرچه آلوده ای خرابم من

عرش اعلی اگر شود جایم

خاك راه ابوترابم من

 

من خرابم شراب می خواهم

تشنه ی باده ی ابوالحسنم

می نخورده جداشدم ازخود

وای اگر که پیاله ای بزنم

 

دل آواره كرده بیتوته...

گوشه ای ازحریم شیرخدا

تا خدا می برد مرا امشب

یك نگاه رحیم  شیرخدا

 

هاتفی بیخ گوش من... می گفت:

كه نجف مركز بهشت خداست

همه ی چرخ و نه فلك با یك...

چرخش چشم مرتضی بر پاست

 

چه كسی می رسد به فریادم

در سرم پر شده هوای نجف

این كُنتَ؟ حبیبنا الغوث

صاحب قبّه ی طلای نجف

 ***

باز بر مصطفی سفیرآمد

ای سفیرخدا دلت آرام!

امرشد...یا نبینّا... بلّغ...

تا رسانی وظیفه را انجام

 

جبرئیل امین غریق نوا

مژده مژده بده رسول اله

روی منبر بگو خدا گفته...

شیریزدان  شده ولی الله

 

دست حیدر به دست پیغمبر

دست هردو میان دست خدا

و یدالله فوق ایدیهم...

جلوه كرده بعینه دراینجا

 

حاجیان گردكعبه و دلبر

پا نهاده میان جمعیت

با دلی مطمئن درآنجا داد

مرتضی رانشان جمعیت

 

با صدای بلند می فرمود

این بود امر حیّ دادارم

كه علی می شود به او مولا

هر كه را من ولی و دلدارم

 

برلبش خنده ای رسید... و خواند

این دعا را كه وال من والاه

اشكی آمد ز گوشه ی چشمش

كرد نفرین كه عاد من عاداه

 

بحث حب علی و اولادش

مطلب منبر پیمبر بود

نفراولی كه عاشق شد

فاطمه دختر پیمبر بود

 

فاطمه كوثر رسول خدا

اولین شیعه ی نگاه علی

جز خداوند عالی اعلی

همه در سایه ی پناه علی

 

حضرت عشق! حضرت مولا

سر نهادن به پای تو عشق است

نیش تو  نوش  و درد تو درمان

هم جفا هم وفای تو عشق است

منِ ازپا فتاده را امشب

دست بالا ببردعایی كن

خسته ام از همه ز خود  بیزار

ای خدایی مرا خدایی كن

 

بسمل زیر پای تو دل من

با نگاهی بكش خلاصم كن

چشم تو چشمه ی عطای خدا

نظری سوی التماسم كن

 

یا امیری  و صاحب امری

كی نگه می كنی به احوالم

سیّدی یا محول الاحوال

فاطمی كن تمام اعمالم

 

تو مراد تبارك اللّهی

احسن الخالقین برای تو  بود

خاتم الانبیا محمد هم...

یکسره  غرق در ولای تو بود

 

طالب دیدن رخت هستم

كعبه ی فاطمه ابوالزینب

اهل لاهوت والهِ لحنت

چون شوی غرق نغمه ی یارب

 

پسرت یا علی ابوالفضل است

دخترت مادر مصیبت ها

یاور بیكسان! گل توچه كرد...!؟

در دل لشگرمصیبت ها

 

ای نگاه تو جاری رحمت

مهرخود را به دل نما نازل

ای تجلّی واقعی خدا

دمی ازجلوه ات ابوفاضل

 

من غلام توأم ابوالسادات

نوكر بی نوای فرزندت

همه ی زندگی من!...  بنگر

زنده ام درهوای فرزندت

 

ای تمام امید ختم رسل

كاشف الكرب مصطفی حیدر

همه جا فاطمه صدا می زد

انت مولای مرتضی حیدر

 

خسته ی جستجوی توآدم

بنده ی مبتلای تو ادریس

گر كند برمقام تو اقرار...

می شود عاقبت به خیر ابلیس!

 

روی موج بلند دریاها

نام تو بادبان كشتی نوح

شب قدر تمامی اعصار!

و تنزّل، الیک حضرت روح

 

طالب تو مقام ابراهیم

در طواف تو هجراسماعیل

تشنه ی دیدن رخت زمزم

مُحرم خانه ی تو جبرائیل

 

حافظ جان موسی عمران!

تو مناجات یاد او دادی

به خدا كه به انبیاء عظام

با ولای خود... آبرو دادی!

 

ای نوای خلیل درآتش

وی دعای مسیح، وقت شفا

دركنارمزارتو بودن...

شأن تنزیل جنت الااعلی

 

مست چشمان تو دل یوسف

دیده گریان هجرتو یعقوب

متوسل به نام تو موسی

مات و حیران صبرتو ایوب

 

در فراق تو حضرت داود

پاره كرده سحرگریبان ها

ای گدای نگین حلقه ی تو

در نماز شبت... سلیمان ها

 

سر نهاده به پای توالیاس

خضر بوسه زند به دست تو

یونس از یاد تو مدد می جست

كهفیان بیقرار و مست تو

 

زكریّا میان محرابِ

طاق ابروی تو دعا می كرد

لحظه ی سر بریدنش یحیی

پیش پایت خدا خدا می كرد

 

برده مهر تو هوش سلمان را

عاشق واقعی تو عمّار

مالك قلب مالك اشتر

سر به دارتو میثم تمّار

 

ای مقید به شرع تو مقداد

كشته ی بی كسی تو بوذر

شیعه ی تو علی همینانند

من كجا خاك خانه ی قنبر!

 

ای غزل خوان چشم تو حافظ...

در به در بهر دیدنت  سعدی

مولوی خودكشی كند ز غمت!

قنبرت می زند صدا... بعدی!

 

خواهم ازحق دمی تماشایت

ای كه گفتی" و من یمت یرنی "

العجل یا اجل كه منتظرم

می زنم نعره سیّدی ارنی

 

 

مجتبی روشن روان

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

...می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد

با جهاز شتران کوه احد برپا شد

و از آن آینه با آینه بالا می رفت

دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد

پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

تا شهادت بدهد عشق ولی الله است

پله در پله از آن مأذنه بالا می رفت

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد

بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت اینبار ز پایان سفر می گویم

بارها گفته ام و بار دگر می گویم

راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست

کهکشانها نخی از وصله ی نعلین علیست

گفت ساقی من این مرد و سبویم دستش

بگذارید که یک شمه بگویم دستش

هرچه در عالم بالاست تصرف کرده

شب معراج به من سیب تعارف کرده

گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما

واژه در واژه شنیدند صدا را اما

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد

آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

می رود قصه ما سوی سرانجام آرام

دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

 

سید حمیدرضا برقعی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

مشتاق ولایت امیریم هنوز

محتاج همان خیر كثیریم هنوز

از چشمه كوثرِ على مى نوشیم

ما تشنه جام الغدیریم هنوز

 

محمد مهدی عبدالهی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

عید غدیر

 

تا وحی آمد مقتدا را برد بالا
دست نبی دست خدا را برد بالا

با دست گرمش رحمه اللعالمین رفت
دست یل خیبر گشا را برد بالا

فهمیده بود این گوش ها کر می شوند و
تا آخرین حدش صدا را برد بالا

نام علی بر خلق عالم سایه گسترد
تا پرچم شاه ولا را برد بالا

شان نزول سوره ی انسان عیان شد
وقتی که روح هل اتی را برد بالا

یارب محبش سربلند و دشمنش خوار
آرام دستش این دعا را برد بالا

می خواست مردم جلوه ی حق را ببیند
آیینه ی ایزدنما را برد بالا

روزی خرید یوسف ارزان بود اما
این بار پیغمبر بها را برد بالا

سکان کشتی هدایت جانشین داشت
این ناخدا آن ناخدا را برد بالا

بر بام دلها کعبه ی سیار رفت و
با خود صفا مروه منا را برد بالا

هرگز به شعر دیگران حسرت نخوردیم
این بیت های ساده ما را برد بالا

مجتبی خرسندی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

آتش گرفت هرکه مِی از این سَبو کشید

دیوانه شد هر آنکه ننوشید و بو کشید

مدحِ تو را نمی شود آسان سرود و گفت

باید که دست یکسره از آبرو کشید

آئینه ای گرفته خدا در مقابلش

فرمود یا علی و تو را مو به مو کشید

خود را که دید عینِ خودش را ظهور داد

یک یا علی و یکصدوده بار هو کشید

ما را رها نمیکند آن قوسِ اَبروان

باید که تیغِ اَبروی تو بر گلو کشید

ای شاه بیتِ عشق وزیزی مبارکت

بسم اله ای امیر امیری مبارکت

ما باختیم پیش تو دارو ندار باز

ما را نوشته‌اند از اول قُمار باز

دستِ حسن حسین و اباالفضل تیغِ توست

 این خانواده اند همه ذوالفقار باز

وقتی که چرخ میزند این تیغ رحم کن

خورشید را که در نرود از مدار باز

پیداست از حرارتِ لا سیف گفتنش

جبریل دیده است کمی تار و مار باز

چشم تو است جامع الاضدادِ اهلبیت

وقت سلام رحمت و وقت شکار باز

تا پیش چشم فاطمه حیدر بلند شد

روحی لک الفدایِ پیمبر بلند شد

نقش تو بود و تیشه ی پیکر تراش ها

یاد تو بود در سَرِ مرمر تراش ها

از در شروع شد و همه ی قلعه را شکست

دستِ تو بود و حیرتِ خیبر تراش ها

حجاج در طواف تو حلاج می شوند

قربانیان خانه ی تو سر تراش ها

مولا تویی به بیعتِ بیعت شکن چکار

مولا تویی به رغم...سه سرور تراش ها

بر چشم ابرویت چقدر خوش نشسته است

انگار داده اند به خنجر  تراش ها

از هرچه دیده ام حرمت آشناتر است

ایوان طلای شاه نجف دلرباتر است

از ابرِ خشک لطفِ تو باران در آوَرَد

چشمت چقدر جان دهد و جان در آوَرَد

تو آمدی به جلوه که پروردگار هم

خود را چنین به قامتِ انسان در آوَرَد

دست تو کافی است به خرمای تازه ای

از بت پرست حضرتِ سلمان در آوَرَد

ما با علی علی همه ی عمر زنده ایم

ما را به رقص ذکرِ علی جان در آوَرَد

عباس مثل کیست که اصلا نیاز نیست

تیغ از غلاف در دل میدان در آوَرَد

رحمت به مادرم که به ما گفت یاعلی

یا مظهرالعجائب و یا مرتضا علی

ما را بهار ساخته ای زَمهَریر نه

ما را بهشت کرده ای اما کویر نه

ما کعبه را بدونِ علی سنگ دیده ایم

این کعبه است قبله،ولی بی امیر نه

روزِ تولد و همه ی عیدهایمان

شاید زِ یادمان رَوَد اما غدیر نه

وقتی گدا رسید و به این خانه حلقه زد

برگشت از سرایِ تو اما فقیر نه

از آب هم مضایقه کردند در منا‌

سیراب دیو و دَد همه...طفلِ صغیر نه

این خانواده بیش و کمش فرق میکند

*اصلا حسین جنس غمش فرق می کند*

 

حسن لطفی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

همی گویم و گفته ام بارها

بوَد کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر

بُرونند زین جرعه هشیارها

اگر عقل آید به میدان عشق

کشد کارش آخر به انکارها

خوشا مثل سلمان مسلمان شدن

خوشا جذبه ی حالِ تمّارها

من و جبرئیل و تو دیوانه ایم

علی کرده بسیار از این کارها

من امشب خماریِ او میکشم

صدو ده نفس ذکر هو میکشم

اگر تیشه ها بُت تراشیده اند

اگه کعبه را هم پرستیده اند

اگر آسمانها زمین خورده اند

اگر مهر و خورشید تابیده اند

اگر تاکِ انگورها پخته اند

اگر جامها مِی تراویده اند

اگر بیتها دل به آتش زدند

اگر شعرها شعله پاشیده اند

دلیلش فقط این بُود یك كلام

خدا را به رویِ علی دیده اند

غدیر است و جام از سبو میکشم

صد و ده نفس ذکر هو میکشم

خطاب آمد از عشق پیمان بگیر

و این دستها را به دامان بگیر

کویرِ ترک خورده را ابر باش

از این خاکِ خُشکیده باران بگیر

بمان یک به یک حاجیان را بخوان

از این جمع کامل گریبان بگیر

تلاوت کن "الْیومَ اَکْمَلْت" را

و بیعت برای سلیمان بگیر

به دستِ علی دستِ خود را بده

به منبر بگو یاعلی جان بگیر

از این بِرکه آبِ وضو میکشم

صد و ده نفس ذکر هو میکشم

اگر تیغِ تو سایه گستر شود

همان ابتدا کار یکسر شود

غلط گفتم آقا ندارد نیاز

که تیغ شما خرج لشکر شود

سرِ سركشان خاكِ راه شما

به یک ضربه ی مالک اشتر شود

محال است جمع تمام سپاه

که با قنبر تو برابر شود

خدا دوست دارد تماشا کند

کمی ذوالفقار علی تَر شود

به تیغ محبت گلو میکشم

صد و ده نفس ذکر هو میکشم

تو را از رسولان سر آورده است

تو را شور شورآور آورده اند

تصدق بفرما به پیغمبران

برای تو انگشتر آورده اند

به دنبال نامت همه شاعران

فقط واژه ی محشر آورده اند

نه که عَمرو عاصان پس اُفتاده اند

تمام دلیران سر آورده اند

زمان فرار از دمِ تیغ توست

که شلوار خود را در آورده اند

دلم را پِی اَت کو به کو میکشم

صد و ده نفس ذکر هو میکشم

نگهدار ما را برای خودت

فقط بین مهمان سرای خودت

مرا آینه کُن به دردی خورم

در آغوشِ ایوان طلای خودت

برای پدر مادرم کافی است

نخی،ریشه ای از عبای خودت

اگر پا گذارم به جا پایِ تو

مرا می بری تا خدای خودت

مرا می برد گوشه ای از بقیع

فقط ردِ پا ردِ پای خودت

غبار نجف را به رو میكشم

صد و ده نفس ذکر هو میکشم

علی ابتدا  و علی انتهاست

علی مصطفی و علی مرتضاست

علی اول است و علی آخر است

علی در حضور و علی در خَفاست

علی در معارج علی بر بُراق

علی اِنَما...و علی وَالضُحی است

علی با حق است علی بر حق است

علی کعبه است و علی در حَراست

علی نیست آن و علی نیست این

علی نه جدا و علی نه خداست

علی را بگو هرچه گویی کم است

که زهرا علی و علی فاطمه است

 

حسن لطفی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد

علی صراحت دین است و دین کنایه ندارد

سقوط کرده به گرداب جهل هرکه بگوید

کتاب روشن حق بر غدیر آیه ندارد

بگو به کوردلان زمانه لطف الهی

به روی دشمن او تا همیشه سایه ندارد

اذان که هیچ نماز و طواف بی مهرش

خرابه ای ست که اصلآ اساس و پایه ندارد

شهید عشق علی مثل ابن سکیت

به زیر تیغ هم از عاشقی گلایه ندارد

 

حسن کردی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

سخن از خیر بی کرانی که
هرچه دارد نبی از او دارد
پادشاهی که بر ردای تنش
اثر وصله و رفو دارد

نه فقط آل مصطفی که خدا
سنگ او را به عرش سینه زده
نخ ایمانمان گره دارد
برهمان دست و پای پینه زده

شوکت و اقتدار دین نبی
گره خورده به اعتبار علی
بت پرستان به یادشان مانده
خندق و تیغِ ذوالفقار علی

نشود شأن هر کسی جز او
رتبه و مسند و ردای ولی
ریشه در پایه های دین دارد
قصه «لیله المبیت »علی

آن شبی را که تا سحر «حیدر»
اشهد و انّ مصطفی خوانده
وخدا هم به گوش پیغمبر
اشهدو ان مرتضا خوانده

همچو تیری همیشه در غزوات
«ما رمیت اذ رمیت» ی از حق بود
تا علی پهلوان میدان است
کی نیازی به حفر خندق بود

عالمی در خودش کجا دیده
«لا فتا» یی جز این دلاور را
عاقبت «عمر عبدود» فهمید
معنی جنگ نا برابر را

غوطه زد در غرور بی ربطش
با چه ترسی به وصف خود پرداخت
مانده ام زان چه طبل تو خالی
پنجه در پنجه علی انداخت

مجید قاسمی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

شب عید امام المتقین است

غدیر خم کمال و ذات دین است

به نامش می خورم سوگند حیدر

ستون آسمانها و زمین است

همان شاهی که با جمع گدایان

همیشه دمخور است و همنشین است

یکی از جلوه های بی نظیرش

شب معراج ختم المرسلین است

سوار کشتی اش اهل نجات است

ولای او همان حصن حصین است

نکن شک، منکر روز غدیرش

لعین ابن لعین ابن لعین است

خدا فرمود ای پیغمبر ما

تو اتمام رسالاتت در این است

بگو ختم کلام دین همین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

علی تورات و انجیل است و قرآن

علی ایمان علی  رضوان علی جان

علی یاسین و قاف و صاد و صافات

علی یوسف ، محمد ، نوح ، لقمان

علی قدر و نبأ ، زلزال و طاها

علی اخلاص و نصر و عصر و انسان

علی حمد و علی کهف و علی نور

علی فتح و علی اعراف و فرقان

علی فجر و علی شمس و علی نجم

علی مُلک و قصص ، اعلی و رحمان

علی روم و بروج و انشراح است

علی انفال و یونس ، حج و میزان

علی کوثر ، قلم ، تکویر ، فاطر

علی حشر و ضحی و آل عمران

علی رعد و معارج ، طور و تین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

مراد نوح و آدم کیست ؟ حیدر

امیر اهل عالم کیست حیدر

دلیل آفرینش کیست زهرا

ولی الله الاعظم کیست حیدر

دلیل روحبخشِ بی نظیرِ

دمِ عیسی بن مریم کیست حیدر

امام و مقتدا و رهنمای

رسولان مکرم کیست حیدر

منا و مشعر و رکن و مقام و

صفا و سعی و زمزم کیست حیدر

کسی که با نبی در صدر اسلام

قدم برداشت محکم کیست حیدر

نخستین پهلوان در عرصۀ جنگ

که بر میداشت پرچم کیست حیدر

که نصّ آیۀ اکمال دین است ؟

فقط حیدر امیرالمومنین است

گدای این درم الحمدلله

غلام حیدرم الحمدلله

فقط بر درگه این خانواده

از این که نوکرم الحمدلله

خدا را شکر نامش را دمادم

به لب می آورم الحمدلله

فراوان ریخته در بارگاهش

کرم روی کرم الحمدلله

نصیبم می شود با دست مولا

طوافش در حرم الحمدلله

دوتایی یاعلی دادند یادم

پدر با مادرم الحمدلله

پس از مرگم می آید شک ندارم

به بالای سرم الحمدلله

اذان بی نام او تحریف دین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

 

 

مهدی مقیمی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

این عطر حرم مست نموده همگان را
تنها نه بشر بلکه همه جانوران را

ابروی هلالی تو ای حضرت دلدار
در بند کشیده همه یوسف صفتان را

من ریزه خور سفره ی احسان تو هستم
آقا به خدا کار ندارم دگران را

حالا که بود روزی من دست تو ای شاه
اصلا نخورم ثانیه ای غصه ی نان را

لو رفته گمانم که علی جان تو خدایی
از بس که شفا داده ای اطفال زنان را

شیری نبود شیرتر از قنبرت ای یار
دنبال نموده صف پیکار یلان را

ای مظهر توحید قسم بر خَم گیسوت
عبد تو کند پادشهی پادشه هان را

ابراهیم لالی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

کامل شد اسلامِ پیغمبر از این دست
دستی نمی آید بالاتر از این دست
از عرش آمد زود چون وحی آخر بود
بیعت بگیرد دشت سرتاسر از این دست
می ایستد خورشید بر پنجه ی پایش
او در نیاورده چون که سر از این دست
من کنتُ مولا هم بعدش فهذا داشت
پیدا نکرد احمد چون برتر از این دست
عیسی خود از این دست انجیل میگیرد
جبریل میگیرد بال و پر از این دست
خورشید بود و راه میرفت زیر ماه
هربار یاری دید چشم تر از این دست
دریا تماشا کرد وقت رکوع موج
در دست سائل رفت انگشتر از این دست
با ذوالفقار انگار می آمد او هربار
حتی کمک میخواست پیغمبر از این دست
هر خنده ی تیغش یک زخم کاری بود
یعنی فراری بود یک لشگر از این دست
دشمن شده حیران گویا دل میدان
چون دید ضرب شصت در خیبر از این دست
شد نوکرش حتی آقا تر از آقا
دستی نشد قنبر پرورتر از این دست
من سرنوشتم را اذن بهشتم را
میگیرم آخر سر در محشر از این دست

شاعر : علی قدیمی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست
به سرها بگویید سرور علی ست
بگوئـــیـد قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن ، که ساقی کوثر علی ست

بُوَد واجب از مرتضیٰ دم زدن
از آن ، آفتاب خدا دم زدن
از آن شاه بی ادّعا دم زدن
و باید از او بی ریا دم زدن
که بیزار از هر چه مُنکَر ؛ علی ست

قَــدَمهام شد وقفِ راهِ نجف
به شوق رسیدن به شاهِ نجف
و یک سجده در بارگاهِ نجف
منم عبد و حیدر اِلــٰه نجف
که الله را اصلِ مَظهَر علی ست

علی صاحب قبضه ی ذوالفقار
علی بهترین معنی اقتدار
علی صاحب الامر و الاختیار
علی غرق در ذات پروردگار
و از حدّ ادراک ؛ برتر علی ست

مٓلک مست یٰا رٓبنّای علی ست
فلک وصله ای بر عبای علی ست
بهشت عکس ایوان طلای علی ست
صدای خدا هم صدای علی ست
نبی گفته بر پیکرم ، سر علی ست

امیری برازنده ی مرتضاست
بزرگی ، خودش بنده ی مرتضاست
بهشت نبی خنده ی مرتضاست
به نامی که زیبنده ی مرتضاست
فقط ذکر خاتون محشر علی ست

کریم است و اولاد او هم کریم
صراط علی جاده ی مستقیم
جنان مهر او هست و قهرش جحیم
شده مرحب از ضربه ی او دو نیم
کسی که کند فتح خیبر علی ست

دو شمشیر را توأمان می زده
دو تا نیزه را همزمان می زده
علی سر ز دشمن چنان می زده
که سر، چرخ در آسمان می زده
به هفتاد لشگـر برابر علی ست

اگر ضربه می زد سپر می شکافت
نه تنها سپر ؛ مغز سر می شکافت
سر و سینه تا به کمر می شکافت
علی نعره می زد جگر می شکافت
فقط لایق نام حیدر … علی ست

سلیمان اگر حشمت الله شد
غبار قدمهای این شاه شد
هر آن کس از این راز آگاه شد
ولیّ خدا را هواخواه شد
که دُردانه ی حیّ داور علی ست

علی نقطه ی با ، علی با خداست
در امواج دریا ، علی ناخداست
بلندای مولای من تا خداست
علی عالی و ربّ اعلیٰ خداست
دراوّل علی بود و آخر علی ست

علی پهلوانی غرور آفرین
علی نور محض است و نور آفرین
نگاهش شراب طهورآفرین
تمامیّ اشعار شور آفرین
پُر از مدح مولای قنبر علی ست

نبی گفت : من کنتُ مولاه را
نشان داد بعد از خودش راه را
و ابلاغ کرد امر الله را
بگیرید : دامان این شاه را
چرا که تمامیّ دین ، در علی ست

سخن بیش از پیش شد دل پذیر
که گفتم از آن دلبر بی نظیر
به من یاد دادند روز غدیر
“علیٌّ امیری و نعم الأمیر”
وصیّ بحقّ پیمبر علی ست


محمدقاسمی

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

امیرالمومنین(ع)-عید غدیر

 

امین وحی طبع من بیا به لاله زارها

بگیر اوج و پر بزن به گرد شاخسارها

بریز دُر زهر طرف به طرف جویبارها

بیار شعر ناب خود به بزم گلعذارها

بخوان قصیده از علی به شیوۀ هزارها

که جان به هر نفس کنم فدات بارها

بیا به محفل ولا درُی فشان سری بزن

ز دست ختم انبیا شراب کوثری بزن

ز دیده گوهری فشان به سینه آذری بزن

دمی بیا غمی ببر دلی ستان پری بزن

به وصف مرتضی علی نوای دیگری بزن

بشو ز جان غبارها ببر ز دل قرارها

نزول رحمت خدا به دامن کویر شد

علی علی علی بگو که موسم غدیر شد

امام کشور ازل الی الابد امیر شد

به کبریا سفیر شد به مصطفی وزیر شد

محّب او شد عزیز شد عدوی او حقیر شد

به قلب این نشاط ها به چشم اوست خارها

مبارک است بر همه نزول رحمت خدا

کمال یافت دین حق به نام حجّت خدا

ولایت علی بود تمام نعمت خدا

اطاعت علی بود قرین طاعت خدا

محبّت علی بود همان محبّت خدا

خزان باغ دل شود به مهر او بهارها

مراسم غدیر را خدا گرفته در زمین

به اشرف پیمبران خطاب می کند چنین

که ای رسول کبریا علی است بر تو جانشین

علی است پیر انبیا علی است میر مؤمنین

علی بود مدار حق علی بود قرار دین

علی است شهریار کُلّ به کلّ شهریارها

مقام کلّ انبیا مقام نیست بی علی

قیام خیل قائمین قیام نیست بی علی

در آسمان و در زمین نظام نیست بی علی

بنای محکم تو را قوام نیست بی علی

رسالت تو نزد ما تمام نیست بی علی

کمال دین علی بود به عمر روزگارها

چو بر نبی خطاب شد کلام حیّ ذوالمنن

ستاد بین مسلمین چنانکه مه در انجمن

گرفت جان خویش را به روی دست خویشتن

به خطبه ای بلیغ تر ز حدّ معجز سخن

چنان به وصف مرتضی فشاند گوهر از دهن

که هوش برد از سر طوایف و تبارها

الا همه موالیان چه انتها چه ابتدا

شوید گوش سر بسر رسول می دهد ندا

که بر تمام خلق ها رسیده حکم از خدا

هر آنکه را منم نبی علی بر اوست مقتدا

علی است رهبر همه علی است مشعل هُدا

علی است آنکه حق از او گرفته اقتدارها

علی است آنکه کعبه شد مزّین از ولادتش

علی است آنکه هر نبی بود به او ارادتش

علی است آنکه هر وصی بود از او سعادتش

علی است آنکه یافت جان عبادت از عبادتش

علی است آنکه بر همه عیان بود سیادتش

علی است میر و فاتح تمام کارزارها

به ذات حّی لم یزل سفیر نیست جز علی

به من که خود پیمبرم وزیر نیست جز علی

به مؤمنات و مؤمنین امیر نیست جز علی

صراط مستقیم را مسیر نیست جز علی

به سرّ هو به راز حق خیبر نیست جز علی

علی است واقف از ازل ز رمز و راز کارها

علی است آنکه بدر شد به حمله ای مسخّرش

علی است آنکه در اُحد ستود حّی داورش

علی است آنکه عمرو شد جدا به تیغ او سرش

علی که فخر می کند خدا به فتح خیبرش

خوشا کسی که این بود امام و رهبرش

که اوست در صف جزا قسیم نور و نارها

سلام بر تو یا علی که جانِ جانِ عالمی

تو عبد ذات خالقی تو خالقی مجّسمی

تو خطاب مبرمی تو هم کتاب محکمی

تو عین ولام و یاء نه، تو کلّ اسم اعظمی

تو صاحب اختیار حق به حقّ حق مسلّمی

بود به دستت از خدا تمام اختیارها

تو از تمام انبیا به غیر مصطفی سری

تو بحر فضل را دُری تو شهر علم را دری

تو از رسل فراتری تو با نبی برادری

تو جانشین احمدی تو بر صحابه سروری

تو مقتدا، تو رهنما، تو مرتضی، تو حیدری

خدای را رسول را به توست افتخارها

علوم دهر، حرفی از روایت تو یا علی

نجوم چرخ جلوه ای ز آیت تو یا علی

وجود، ظرف کوچک عنایت تو یا علی

کتاب پنج انبیا حکایت تو یا علی

بس است کلّ خلق را ولایت تو یا علی

که می کند جحیم را چو قلب لاله زارها

منم که با ثنای تو چکامه آفریده ام

هر آنچه گفتم از ازل خود از شما شنیده ام

به مهر تو کشیده ام اگر نفس کشیده ام

هماره بوده مدح تو مرام و مشی و ایده ام

اگر بود به هر نفس هزارها قصیده ام

فضایل تو را یکی نگفتم از هزارها

منم مدیحه خوان تو بیان محکمم بده

ز یک شرارۀ غمت نشاط عالمم بده

کلیم کن زبان گشا مسیح کن دمم بده

به سینه آتشم فشان به دیده زمزمم بده

چو «میثم» تو گشته ام زبان میثمم بده

خوشم که این زبان مرا کشد به اوج دارها

 

غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار عید غدیر

بحر طویل برای عید غدیر تقدیم ب عاشقان آل الله و شیفتگان حضرت مولا امیرالمومنین علی ع

منظور ز نظم همه منظومه و افلاک و سماوات و تمام کره ی خاک و یَم و کوه و بیابان و جهان و مه و مهر و گل و دریاو بنی آدم و خیل ملک و سعی و صفا و جبل الرحمه و عرش و عرب و هم عجم و هستی و مستی و رواق و کم و بیش و حجرالاسود و هم زمزم و طور و شرف و عزت و آزادگی و بندگی و هرچه که میدانی و میدانم و جوی و جَرَيان و قلم و قله و کوه و خوده روح و رُسل و آدم و نوح و خوده زهرای بتول و همه ی آنچه که گفتیم و نگفتیم و فقط عشق علی بود و علی بود و علی بود ۰ زمین بود و زمان بود و عیان بود که مقصود دل احمد مختار علی بن ابی طالب همان شاه نجف بود ۰ غدیر خم و ختم رسل و خاطره ی دست یداللهی حیدر بروی دست نبی بود عجب روزو شبی بود عجب تاب و تبی بود رسول مدنی گفت منم خاتم خیل رُسل و سرور و اقای شما دلبر و مولای شما سید عظمای شما آیت کبرای شما ماه دلارای شما والی والای شما وَ علی هست کنار من و من ازعلی و حیدر کرار زمن ماهمه ازنور خداوند رحیمیم و کریمیم وَ هرکس که مرا سید و اقای خودش دید بداند که علی بعد من اقای جهان است وَ چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است بدانید علی آنکه در قلعه ی خیبر بکند با سر انگشت کرامت به شجاعت به صلابت به درایت وَ علی بعد رسول مدنی شمس هدایت بُود و راه شفاعت به جز از کوی علی نیست بدانید فقط حیدر کرار امیر است و وزیر است که امروز همان روز غدیر است که کامل شده از لطف علی دین مُدَوَّن شده ی خالق خلاق نبی ۰ عالمیان آدمیان شاد که در روز جزا حاکم احوال بشر صاحب شمشیر دودم گشته چه زیبا قَدَری خورده رقم دست علی دست نبی بود تبسم ب لبه مجمع افلاک وصیِ نبوی شد پدر خاک ملایک به حضورش همگی سینه شده چاک چه شوری و غروری و چه نوری شده در سینه تبدار وَ امروز همه شاهد و مشهود که دستان علی رفت به بالا و دل جن و بشر گشت تصلا که صلات علوی عین قیام نبوی بوده و اسلام فقط بر در بیت علی عالی اعلاست پذیرفته شود حج و زکات و همه ی اصل و فروع همه ی دین خدا نیست به جز نوکری کوی امیر دوسرا دلبر و دلدار خدا فاتح بدر و احد و خیبر و مافوق تَصور بُود این شاه معلی ۰ همه راضی ازین حکم و همه محو رخ حضرت مولا غدیری شده بودند و همه مست ازین باده ی مینای الهی و ولی حیف که چیزی نگذشت و همه تکذیب کنان خانه نشینیِ علی بود و هجومی که شد آغاز در خانه ی او هجمه ای از آتش اغیار وَ محبوبه دل ختم رسل سوخت میان درو دیوار وَ شد شعله شرر بار زمین خورده گل بیت رسالت به دل زار شده سینه ی او غرق به خون ظلم چه بسیار شده خون به دل حیدر کرار وَ خونی شده مسمار لگد مال شده انسیه ی حضرت دادار خدایا چه کند حیدر کرار ۰۰۰۰

 
 
سه شنبه 30 شهریور 1395  12:14 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها