امام باقر(ع)-مدح و شهادت
من از تبار باقرم مردم بدانید
دل بیقرار باقرم مردم بدانید
مست و خمار باقرم مردم بدانید
امروز یار باقرم مردم بدانید
فردا كنار باقرم مردم بدانید
دست از غم او تا قیامت برندارم
ای كهكشانها آسمانها در مدارت
عرش خدا عزّ و جلّ بیقرارت
ختم رسل كرده سلامش را نثارت
بیچاره تر از من نداری در كنارت
دارم درون سینه ام شوق زیارت
كی می شود سر بر مزار تو گذارم
ای ابتدای روضه ها از خانۀ تو
ای هیأت عشاق در كاشانۀ تو
قلب تمام قدسیان دیوانۀ تو
بار تمام صحنه ها بر شانۀ تو
شد خانۀ آباد من ویرانۀ تو
من حاجتی جز مردن از عشقت ندارم
شكر خدا امشب پریشان تو هستم
مانند زهرا دیده گریان تو هستم
بیچارۀ آن قبر ویران تو هستم
تقدیر بوده اینكه حیران تو هستم
من مردۀ بوی گریبان تو هستم
پس كی غم تو می كشد بر روی دارم
امشب تفأل می زنم بر چشمهایت
مثل مزارت مانده خلوت روضه هایت
عیبی ندارد روضه می گیرم برایت
جانی كه دارم جان من آقا فدایت
آتش زده زهر جفا بر دست و پایت
ای كاش پای غصه هایت جان سپارم
ای سوز آه سینۀ تو آسمان سوز
بر ما عطا فرما كمی ای مهربان سوز
قبر خرابت روضه ای داغ و نهان سوز
ای خاطرت آزرده از یك ظهر جانسوز
بر چشمهایت چند عكس خانمانسوز
امشب بیاد خاطراتت لاله زارم
قوم پیمبر را همه گمراه دیدی
آنچه ندیده هیچ چشمی، آه دیدی
در بین آتش ذكر یا الله دیدی
چندین ستاره در مدار ماه دیدی
یك یوسف بی سر میان چاه دیدی
می گفتی از این غم هماره بیقرارم
وحید قاسمی