0

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

نینوا را سوزاند
ناله ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

به عبا پیچیدم
می کشم آه،همین آه عبا را سوزاند

باز هم سوخت لبم
کفِ آبی،عطشم کرببلا را سوزاند

کربلا گفتم باز
جگرم را نفسم را،سر و پا را سوزاند

شد غروب و گودال
دیدم آتش همه جا را،همه جا را سوزاند

خیمه ای اُفتاد و
بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند

مشعلی روشن شد
دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند

شعله تا بالا رفت
گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند

وای از نامحرم
حرمله باز دلِ عمه ی ما را سوزاند…
نینوا را سوزاند

 حسن لطفی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:53 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

از کودکی در سینه هر شب روضه خواندم

سوز میان روضه را در دل نشاندم

من هم از آن طفلانی ام که عمه زینب

از زیر دست و پا کشید و زنده ماندم

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

امام باقر(ع)-مدح و شهادت

 

من از تبار باقرم مردم بدانید

دل بیقرار باقرم مردم بدانید

مست و خمار باقرم مردم بدانید

امروز یار باقرم مردم بدانید

فردا كنار باقرم مردم بدانید

دست از غم او تا قیامت برندارم

ای كهكشانها آسمانها در مدارت

عرش خدا عزّ و جلّ بیقرارت

ختم رسل كرده سلامش را نثارت

بیچاره تر از من نداری در كنارت

دارم درون سینه ام شوق زیارت

كی می شود سر بر مزار تو گذارم

ای ابتدای روضه ها از خانۀ تو

ای هیأت عشاق در كاشانۀ تو

قلب تمام قدسیان دیوانۀ تو

بار تمام صحنه ها بر شانۀ تو

شد خانۀ آباد من ویرانۀ تو

من حاجتی جز مردن از عشقت ندارم

شكر خدا امشب پریشان تو هستم

مانند زهرا دیده گریان تو هستم

بیچارۀ آن قبر ویران تو هستم

تقدیر بوده اینكه حیران تو هستم

من مردۀ بوی گریبان تو هستم

پس كی غم تو می كشد بر روی دارم

امشب تفأل می زنم بر چشمهایت

مثل مزارت مانده خلوت روضه هایت

عیبی ندارد روضه می گیرم برایت

جانی كه دارم جان من آقا فدایت

آتش زده زهر جفا بر دست و پایت

ای كاش پای غصه هایت جان سپارم

ای سوز آه سینۀ تو آسمان سوز

بر ما عطا فرما كمی ای مهربان سوز

قبر خرابت روضه ای داغ و نهان سوز

ای خاطرت آزرده از یك ظهر جانسوز

بر چشمهایت چند عكس خانمانسوز

امشب بیاد خاطراتت لاله زارم

قوم پیمبر را همه گمراه دیدی

آنچه ندیده هیچ چشمی، آه دیدی

در بین آتش ذكر یا الله دیدی

چندین ستاره در مدار ماه دیدی

یك یوسف بی سر میان چاه دیدی

می گفتی از این غم هماره بیقرارم

 

 

وحید قاسمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

عاقبت آه کشیدم نفسِ آخـر را
نفسِ سوخته از خاطره ای پرپر را


روضه خوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضه یِ آن همه گُل،آن همه نیلوفر را

آخرین حلقه یِ شب هایِ محرّم هستم
شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را

باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تَنی بی سر را

باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیدنِ ســوختنِ چـارقَــدِ دخــتر را

غارتِ خود و عَلَم،غارتِ گهواره و مَشک
غـارتِ پیرهــن و غـارتِ انگشتر را

ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که رُبـودند سَــرِ اکبر را

آه در گوشه ی ویرانه که دِق مرگ شدیم
تا کـه همبـازیِ من زد نفسِ آخـر را

کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهـان کرد تَنی لاغــر را

چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش،تکّه ای از معجر را

 حسن لطفی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

زندگی تو بعد عاشورا
همه اش بر مدار ماتم بود
به روی بام خانه ات آقا
چقدر دسته های پرچم بود

ای که پنجاه و چند سال آقا
گریه از دست ناکسان کردی
آن کسانی که نعل تازه زدند
به خدا واگذارشان کردی

از حرم تا که آمدی بیرون
پیکر پاره پاره را دیدی
وسط ازدحام جمعیت
تو سر شیر خواره را دیدی

پا برهنه به کوفه میرفتی
از حراجی شان گذر کردی
دختری در مسیر جا ماند و
رفتی و عمه خبر کردی

حامد جولازاده

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:55 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

آه یادم نمی رود هرگز
غم جانسوز غارت خلخال
حمله ی نابرابر لشکر
به زنان و به خیمه و اطفال

صحنه اش بین صحن چشمانم
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دو صد زخم بر سر و کوپال

چه بگویم از آن غروب غریب
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیب قربانگاه
غلت می خورد تا ته گودال

چه بگویم که تیزی خنجر
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال

هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از روی ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال

محمدحسن بیات لو

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

پا به پای پدر سفر کردم

در میان خرابه سر کردم

پدرم بینِ ریسمان بود و

با رقیه پدر پدر کردم

عمه ام تا به رویِ خاک افتاد

دیده ام را ز اشک، تر کردم

از همان روزِ تلخ، تا امروز

گریه هر روز تا سحر کردم

دست در دست عمه ام آن روز

از دلِ نیزه ها گذر کردم

سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت

از تنی که به آن نظر کردم

تا سه ساله میان راه افتاد

پدرم را خودم خبر کردم

آنقدَر داغ دارم از آن دم

که از این زهر، خون، جگر کردم

 

رضا باقریان

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ای دین من کلام تو یا باقرالعلوم
ای بی کران مقام تو یا باقرالعلوم
احمد که جانِ ما همه قربان مکتبش
داد همچونان سلامِ تو یا باقرالعلوم
صد چون مسیح و صد چو خلیل ای امام عشق
پاشَـد به احترام تو یا باقرالعلوم
ما شیعه گشته ایم و غلامان بر درت
از لطف مستدام تو یا باقرالعلوم
بالله که بوده حرف تمامیِّ دشمنان
“شرمنده از مرام تو یا باقرالعلوم”
در این زمان که دل نشود بیتِ عاشقان
افتاده دل به دام تو یا باقرالعلوم
با دست با کرامتت ای نجلِ مصطفی
قلبم شده ست رام تو یا باقرالعلوم
در شامِ پر کشیدنت ای مرد با وقار
دل پر کشد ز بام تو یا باقرالعلوم
در بین روضه ها چه بگویم…امان ز شام
نالان شدم ز شام تو یا باقرالعلوم
از شمر بی حیا و ز خولی و حرمله
بهتر بود هشام تو …یا باقرالعلوم
سیروس بداغی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

از شام تا هشام فقط ناامید شد

پیش رقیه آخر سر روسپید شد

از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش

این بود که مصائب زینب شدید شد

جا داشت بود عمهْ رقیه کنار او

این درد هم به علت زهرش مزید شد

روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او

دیده که گوشواره کجا ناپدید شد

پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت

ازبسکه محو روضه ی «او می کشید» شد

پس می بُرید از بدنش درخیال خود

تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد

او می بُرید و»قصه به جایی رسید که

سوم امام کرب وبلا هم شهید شد

 

مهدی رحیمی

 

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

هر جا کلاس درس شما برگزار شد

با شور و شوق روح الامین رهسپار شد

هر حرف غیر حرف شما فانی است، شکر

حرف شماست بین کتب ماندگار شد

یا باقرالعلوم، فقط با کلام توست

افکار پوچ مرجئه* بی اعتبار شد

ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا

سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟

آن زین زهر خورده چه ها کرده با شما

آثار مرگ در بدنت آشکار شد

آقا شنیده ایم که ازدست زهر زود

جسمت ورم کرده دلت داغدار شد

جسمت ورم که کرد دلت رفت کربلا

آن خاطرات له شده رویت هوار شد

بر تن سری نبود ولی جدتان حسین

ده اسب تازه نعل به سمتش قطار شد

از دستباف فاطمه بر پیکر حسین

پودی نماند و پیرهنش تار تار شد

تقصیر شمر بود که سر روی نیزه رفت

زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد

 

*از فرق انحرافی زمان امام باقر(ع)

 

امیر عظیمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام

بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام

از غروب روز عاشورای سال شصت و یک

بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام

حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا

عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام

در منا آب گوارا دست زائر ها دهید

حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام

زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟!

من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام

شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام

بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام

خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست

مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام

کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام

یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام

آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام

آن قدر در پای خود خوار مغیلان دیده ام

چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است

آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام

خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت

خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام

یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من

عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام

با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ

عمه ی هم بازی ام را کنج ویران دیده ام

محمد جواد شیرازی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  9:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

مطلع من غروب عاشوراست
شعرم از کودکی پر از غوغاست

قافیه قافیه دلم تنگ است
روضه هایم ردیف عاشوراست

حرف حرفِ دو بیتی ام تشنه است
در غزل های من عطش پیداست

مثنوی مثنوی پر از دردم
تشنگی، تشنگی دلم دریاست

کربلا، کربلا عطش جاریست
قافیه، قافیه دلم سقاست

پنجمین شمس این سماواتم
چارمین کهکشان، مرا باباست

پدرم یک صحیفه ی نور است
مادرم کوثر است، اعطیناست

کاش مادر مرا ... سه تا نقطه
تا نبینم حسین من تنهاست

بعد اصغر شبم پر از سوز
لا لالا، لا لالا، لالا لالا ست

هر کجا، هر کجا که می نگرم
رو به رویم رباب یا لیلاست

پاره پاره چهار مه پاره
بغض ام البنین رباعی هاست

کاش می مردم و نمی دیدم
سر پیراهن پدر دعواست

شام و کوفه، شکوفه باران بود
جای هر گل به صورتم پیداست

پای داغم همیشه گریه کنید
دلخوشی ام زیارت عاشوراست

روح الله قناعتیان

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:04 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

من هم از آن طفلانی ام که عمه زینب

از زیر دست و پا کشید و زنده ماندم

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:04 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

ترکیب بند شهادت امام باقر و گریز به روضه ی شام

 

ما   در بهشت مرغ غزلخوان باقریم

در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم

بوسه زنان پای غلامان باقریم

بیچاره ایم و دست به دامان باقریم

آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که

همواره زیر بارش باران باقریم

از داغ قبر خاکی او لطمه می زنیم

بر سینه و به سر زده گریان باقریم

 

یکتا امام اهل نظر یک نظر فقط

 آقا نمی کنی تو ضرر یک نظر فقط

 

گرد و غبار قبر شما بهتر از بهشت

یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت

من که ز تو بهشت برینی نخواستم

از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت

جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن ...

رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت

شمعی کنار پنجره های بقیع نیست

گریه کنار پنجره ها بهتر از بهشت

 

در خواب هم برای تو گنبد نساختیم

اصلا چرا برای تو مرقد نساختیم

 

از این به بعد روضه ی ما می شود شروع

با خاطرات کرببلا می شود شروع

با اشک و سوز  وآه و نوا می شود شروع

دارد عزای اهل ولا می شود شروع

چون گریه های آل عبا می شود شروع

خونریزی از دو چشم شما می شود شروع

این ماجرا بگو ز کجا آب می خورد

قصه ز ظلم آن خلفا می شود شروع

 

جسمی میان آن درو دیوار مانده بود

ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود

 

با پنج سال سن سر بر نیزه دیده ای

در زیر نیزه ها تن در خون تپیده ای

مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام

تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای

پای برهنه با تن زخمی دویده ای

از روی خارهای بیابان پریده ای

رقاصه ها به دور شما تاب خورده اند

 دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیده ای

 

روضه تمام و این دلمان غرق در غم است

این اولین گریز به ماه محرم است ....

 

سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:04 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام محمد باقر (ع)

حضرت سلطان علی بن امام محمد باقر (ع)

 

انگور چون شراب شود ساکن خم است

درخمره هم شراب، نصیبش تلاطم است

کرب و بلایی ام به دلیلی که بازهم

ماه جمادی است و شب بیست و هفتم است

ازبرکت حضور تو سوغات اردهال

بوی گل محمدی و عطر گندم است

«سهراب»اگرچه هست«سپهری»، در این حرم؛

مثل ستاره ای ست که در کهکشان گم است

با کوه های مرتفع خویش گوئیا؛

دستی ست اردهال که بردامن قم است

«ازناوه»درّه نیست، پس از قتلگاه تو

بغض تقیّه کرده ی نوعی تبسم است

بعد از علیِ اکبرو شش ماهه ی حسین

این بار یک علیِ دگر عشق مردم است

فهمیدم ازشهادت تو بین دشمنان

برکشتن علی و علی ها تفاهم است

اسمت علی و فاطمی و وقت رزم هم؛

از بخت بد تمام زمین غرق هیزم است

 

مهدی رحیمی

 
 
جمعه 19 شهریور 1395  10:05 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها