سخنان بزرگان در مورد وظیفه

از جمله‌ی گرامی داشتن آدمی برادر مؤمنش را آن است که تحفه‌ی او را قبول کند و آنچه حاضر داشته باشد برای او به تحفه بیاورد و چیزی که نداشته باشد برای او تکلیف نکند.((حضرت محمد (ص)))

احساس وظیفه در کار، نیکو و در روابط، آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت.((برتراند راسل))

ارزش استاد را دانستن، هنر نیست، بلکه بایستگی و وظیفه است.((اُرد بزرگ))

انسان عاقل با چشم دل، غایت و هدفِ نهایی خود را می‌بیند، و فراز و نشیب و پایین و بالای زندگی خود را می‌شناسد. دعوت کننده [در عرصه‌ی هستی] دعوت به سوی حق نموده، و مسئول تزکیه‌‌ی نفوس انسان‌ها، کار خود را انجام داد. پس اجابت کنید دعوت کننده را و از پیشوایان پیروی کنید.((امام علی (ع)))

اولین وظیفه ما این است که برای دیگران سودمند باشیم.((؟))

اولین تکلیف بشر حمایت از افراد ضعیف و جریحه دار نکردن یک وجدان بشری است.((گاندی))

انسان موظف است عاشق حقیقت باشد و بیان آن را به دلیل عشقی که نسبت به آن دارد، از تکالیف حتمی خود بداند.((ساموئل اسمایلز))

اولین وظیفه، گرفتن حق خود از زندگی است. آرتور شوپنهاور

انسان محکوم است که آزاد باشد، چرا که به محض پرتاب شدن به این دنیا، مسئول کارهای خویش است.((ژان پل سارتر))

انجام وظیفه، عالی ترین مقصد و منظور زندگی و اخلاق است و زندگی انسان در مرکز دایره وظایف عمومی قرار گرفته است.((اسمایلز))

اولین و مهمترین وظیفه شما به عنوان رهبر آن است که شور و انرژی را در خود به وجود آورید و آنگاه این انرژی را به اطرافیان خود منتقل کنید.((پیتر.اف.دراکر))

اگر می خواهید در همه شئون زندگانی موفق شوید، یکی از نخستین وظیفه ها مبارزه با هر نوع گرایش به بهانه تراشی است.((جان ماکسول))

اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر می کنند و در آن هنگام که یکی بر سفره ی شما نشسته است، دیگری در رختخوابتان آرمیده باشد. شما پیوسته چون ترازویی بی تکلیف در میانه ی اندوه و نشاط هستید.((جبران خلیل جبران))

اگر در کارهای کوچک درستکار باشید، در کارهای بزرگ نیز درستکار خواهید بود؛ و اگر در امور جزئی نادرست باشید، در انجام وظایف بزرگ نیز نادرست خواهید بود. پس اگر در مورد ثروت‌های دنیوی، امین و درستکار نبودید، چگونه در خصوص ثروت‌های حقیقی آسمانی به شما اعتماد خواهند کرد؟((انجیل لوقا))

اگر شما دقيقتر فكر كرده بوديد، اگر بهتر مشاهده كرده بوديد و بيشتر فهميده بوديد، ديگر در تمام شرايط، فلان كار را "وظيفه" و فلان چيز را "وجدان" نمي خوانديد.((نيچه))