0

اصطلاحات انگلیسی

 
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

اصطلاحات انگلیسی

Feel small                        احساس حقارت كردن  

 

As you wish                    اختيار با شماست  

 

Yours truly                       ارادتمند شما   

 

Fish in troubled scratch     از آب گل آلود ماهي گرفتن

 

Of that like                        از آن قماش  

  

From now on                    از اين به بعد

  

Run out of steam از تب و تاب افتادن  

 

At one's own expense  از جيبِ خود دادن

 

Be out of favor wish sb     از چشم كسي افتادن

 

Blow off the handle            از جا در رفتن

دوشنبه 13 دی 1389  3:29 AM
تشکرات از این پست
zeinab_p
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

Horse of a different color

يک موضوع ديگر، يک مطلب کاملاً متفاوت

                                   

Take it on the lamb

در رفتن                                                                                        

                                           

Cat got your tongue

موش زبانت را خورده

 

  Get in someone's hair

معني: کسي را اذيت کردن

                      

Jump down someone's throat

معني: از دست کسي عصباني شدن، با عصبانيت با کسي برخورد کردن

دوشنبه 13 دی 1389  3:41 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

Put up with sth

با كسي ساختن 

With open arms

با آغوش باز 

Finger a thing

با چيزي ور رفتن

Face the reality

با حقايق مواجه شدن

Be razed to the ground

با خاك يكسان شدن 

Suck up to sb

بادمجان دور قاب چيدن

At full speed

با سرعت تمام

On a full stomach

با شكم پر 

Live in genteel poverty

با سيلي صورت خود را سرخ نگه داشتن

With one's nose in the air

با فيس و افاده

Carry on with sb

با كسي رويهم ريختن

There you go again!

باز كه شروع كردي؟ 

I was not born yesterday

بچه كه نيستم 

Be a dirty mouth

بد دهان بودن 

Die for sth

براي چيزي مردن

دوشنبه 13 دی 1389  4:11 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

Comfortable is s/he who doesn't have a donkey /// Doesn't know of its straw and barley

آسوده کسی که خر ندارد

 از کاه و جوش خبر نداره

Bake the bread while the oven is hot

تا تنور داغه نونو بچسبون


Water does not trickle out of his hand

آب از دستش نمیچکه ! ( کنایه از خسیسی)

but me no buds

مرغ من یه پا داره !

 

pigs might fly

خواب دیدی خیر باشه !
 

شنبه 18 دی 1389  2:33 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

چند اصطلاح روزمره

The heart of the matter
جان كلام
Heaven forbid
خدا نكند
It is heaven's will
خواست خداست
Heart and soul
 با دل و جان- با تمام قوا
 
Don't put the blame on me
كاسه كوزه رو سر من نشكن

to leave someone in the lurch
كاشتن كسي
.To steer a middle course.
كج دار مريز رفتار كن

Which son of bitch did it?
كار كدوم حرومزاده اي بوده ؟

To give it an appearance.
كلاه شرعي گذاشتن

He didn't turn a hair
ككش هم نگزيد

We heavebt god the slightest chance.
كلاهمون پس معركه است

We shall fall out
كلاهمون تو هم ميره

Black head
كله پوك

I am your humble
كوچيك شما هستم
All joking apart
از شوخي گذشته

I paid dear for it
برام گرون تموم شد

I could kick myself for doing it
گردنم بشكنه كه اين كار رو كردم

To act as a bully
گردن كلفتي كردن

A wolf in sheep's clothing
گرگ در لباس ميش

He wouldn't hear it
گوشش به اين حرفا بدهكار نيست

Appearances are deceptive
گول ظاهر رو نبايد خورد

Keep the wolf from the door
گليم خود رو از آب كشيدن

To set the fox to watch geese
گوشت رو به دست گربه سپردن

Not to overtake someone
بگرد كسي نرسيدن

My blood will be on your head
خون من به گردن شما

شنبه 18 دی 1389  2:48 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

۱- اگر رد بشی شانس دیگه ای نداری
If you flunk out you won't get a second chance 
2- عصبانیم نکن
 Don't get on my bad side.
۳- خوب گوش بده ( این رو تو مغزت فرو کن ) دیگه نباید او مسئله رو شروع کنی
 Now , get it straight . You shouldn't get started on that again.
۴- دلم برایت می سوزد
I feel sorry for you.
۵- این آخرین پیشنهاد منه ، می خوای بخواه ، می خوای نخواه.
That's my last offer, take it or leave it.
6- انتظار دارم این مسئله را خیلی جدی بگیری.
 I expect you to take this seriously.
7- اگر نمی خواهیم از پروازمون عقب بمونیم بهتره که الان حرکت کنیم.
We'd better take off now if we don't want to miss our flight.
8- بهتره تصمیمتو بگیری .
ِYou'd better make up your mind.
9- فقط ایندفعه رو بهت اجازه میدهم ، بار دیگه نه.
I let you have it this time, but not anymore.
10- تو دخالت نکن (این به تو ارتباطی نداره )
Keep out of this - This is not your bussiness - Don't try to get involved.
11- همون قدر که به تو ارتباط داره به من هم داره .
It's just as much my bussiness as yours.
12- اگر روی اون نون را نپوشانی زود خشک می شود.
If you don't cover that bread, it will soon dry out.
13- صبرم داره تموم می شه .
My patience is running out.
14 - با اون کاری نداشته باش .
Don't mess with him.

شنبه 18 دی 1389  3:12 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

کلمه raise و معانی مختلف آن

کلمه raise و معانی مختلف آن

 

the student raised his hand = دانش آموز دستش را بالا برد
to raise one's voice = صدای خود را بالا بردن
he was raised to the rank of colonel = او را به مقام سرهنگی رساندن
to raise theather curtains = پرده تئاتر را بالا کشیدن
to raise prices = قیمت ها را بالا بردن
to raise an army = قشون گرد آوردن
to raise money for quake victims = برای زلزله زدگان پول جمع کردن
we raise wheat and beans = ما گندم و لوبیا به عمل می آوریم
to raise a revolt = شورش به پا کردن
a farm for raising horses = مزرعه ای برای پرورش اسب
the soldiers raised a cheer = سربازان هلهله کردن
to raise the alarm = آژیر را به صدا در آوردن
to raise a tower = برج ساختن
he got a raise = اضافه حقوق گرفت
 

یک شنبه 19 دی 1389  8:14 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

have butterflies in one's stomach = دلشوره داشتن
get hitched = عروسی کردن
to go red = عصبانی شدن
hit the hay = به رختخواب رفتن
get up on the wrong side of the bed = از روی دنده چپ پاشدن
jaw drop a mile = پوز کسی کش آمدن
add insult to injury = نمک به زخم کسی پاشیدن
my lips are sealed ! = دهانم چفت است
cheapskate = آدم خسیس
make one's mouth water = دهان کسی آب افتادن

to have crush on someone = خاطرخواه کسی بودن
to be the apple of one's eye = نور چشم کسی بودن - عزیز کسی بودن
freeloader = مفت خور
basketcase = عصبی
beat around the bush = خود را به کوچه علی چپ زدن

یک شنبه 19 دی 1389  8:49 AM
تشکرات از این پست
amirbest
amirbest
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1387 
تعداد پست ها : 2319
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

زبان اینگیلیسی خیلی مهم است  زیرا باعث ارتباط مردم جهان می شود

 

مشکل اینجاست که   

 

مدیر تالار عکس های خبری

http://www.rasekhoon.net/Forum/ForumShow-116-1.aspx

 

ما جراتش را نداریم.

 

زندگی پر از اتنخاب است

یک شنبه 19 دی 1389  3:03 PM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

Business is business

حساب حساب كاكا برادر

Let’s go Dutch

بيا دنگي دنگي حساب كنيم

Let’s go halves

هر كي دنگ خودش رو بده

Let’s chip in

بيا دنگي دنگي حساب كنيم

Let’s go shares

دنگ دنگ حساب كنيم

Let’s go half-&-half

هر كي دنگ خودش رو بده (هر كسي سهم خودش رو بده)

How did you figure?

چه طوري حساب كردي؟

It’s my treat / turn

نوبت منه (كه حساب كنم)

It’s on me

اون با من (مثلا هزينه ناهار با من)

Put it on my tap

بزن به حساب من

We have got a score to settle

حالا با هم حساب كتاب داريم

Don’t do it on my expense

به حساب من نزن (با خرج من اين كاررو نكن)

Hold me responsible for that

من مسئوليتش را قبول مي‌كنم

دوشنبه 20 دی 1389  8:41 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

Money doesn't grow on trees

پول كه علف خرس نيست

They have got money to burn

پولشون از پارو بالا مي‌ره

Money is burning around his pocket

پولش داره از كيسش مي‌ره


He splurge money around

او پولش را به آتش مي‌كشه (خيلي بي حساب و كتاب خرج مي‌كنه)

Don't throw your money down the drain

پولت را حيف و ميل نكن

Money talks bullshit walks

پول تو كار مي‌كنه تو كه كاره‌اي نيستي! (بيخودي سگدو ميزني)

Spending lavishly

سخاوت‌مندانه خرج كردن

To be a spender

دست به جيب بودن

To be an extravagant

ول خرج بودن

That's a money for jam

آن يك پول باد آورده است

Giving him two bucks, he will role over for you

اگر دو دولار پول بهش بدي، براي تو ملق ميزنه

دوشنبه 20 دی 1389  8:49 AM
تشکرات از این پست
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

Let me just break it to you

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let’s break the ice

اجازه بدهيد رو در بايستي را كنار بگذاريم

Let’s get straight to the point

اجازه بدهيد مستقيم برويم سر اصل مطلب

Let me call a spade a spade

اجازه بدهيد كه ساده و بي‌پرده صحبت كنم

Let’s get to the point straight away

اجازه بدهيد مستقيم برويم سر اصل مطلب

Let me tell it direct and forward

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let me tell it straight up

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let me tell it straight forward

اجازه بدهيد رك و رو راست به شما بگويم

Let me get straight to it

اجازه بدهيد بدون مقدمه بروم سر اصل مطلب

He is quick to answer

او جواب را آماده دارد

He is really present-minded

او واقعا حضور ذهن خوبي دارد

He is very quick witted

او خيلي بامزه و حاضرجواب است

That was a clear-cut answer

آن يك جواب شسته رفته بود

I mean business

دارم خيلي جدي ميگم

Now for real truth

الان جدي جدي

He put it right on him

نه گذاشت و نه برداشت خيلي رك بهش گفت

Get serious whit me

با من جدي باش

I asked you a very somber question

من از تو يك سوال خيلي جدي پرسيدم

That’s beyond a joke

شوخي نمي‌كنم

جمعه 24 دی 1389  8:10 AM
تشکرات از این پست
ahmadfeiz
ahmadfeiz
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 20214
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

خيلي عالي بود فقط كاش ميتونستي يه دسته بندي هم ميكرديش اينجوري خيلي عالي ميشه تو هر موضوعي كه بخوايم راحت بگرديم پيدا كنيم

ممنون

پیامبر (ص): صبر اگر به بیقراری رسید دعا مستجاب می شود.

عزیز ما قرنهاست که چشم انتظار به ما دارد!

پنج شنبه 16 تیر 1390  1:12 PM
تشکرات از این پست
full_stop_mark
full_stop_mark
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 53
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اصطلاحات انگلیسی

اصطلاحات خوبي بود.

واقعا به درد مي خوره.

جمعه 7 مرداد 1390  2:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها