0

چگونه انسان خود را محاسبه کند؟

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

چگونه انسان خود را محاسبه کند؟

«چون انسان شب را به روز و روز را به شب می آورد، شبانگاه باید به خویش باز گردد و به خود بگوید: امروزت گذشت و دیگر باز نمی گردد و خداوند از او پرسش خواهد کرد که این روز را چگونه سپری کردی و در آن چه کاری انجام دادی؟ آیا خدا را یاد کردی و آیا سپاس او را به جای آوردی؟»

 
تزکیه

انسانی که مالک خود نباشد، در تملک دیگران است، در حالی که خدای متعال آدمی را بنده هیچ کس قرار نداده تا با آزادگی به سوی او سیر کند. تأکید بر محاسبه نفس، تاکید بر تربیت آدمی است، چنانکه امیر مومنان (علیه السلام) فرموده است: «قَیِّدوا أَنفُسَکم بِالمُحاسَبَة، و اَملِکُوها بِالمُخالَفَةِ.»

نفسهای خود را با محاسبه در بند بکشید و با مخالفت (هوا و هوس) خود، مالکش شوید.

آداب مراقبه

- مشارطه

به معنای شرط کردن با کسی و در اصطلاح اهل سلوک یعنی انسان برای اصلاح خویش عزم نماید و با خود شرط کند که مرزهای الهی را پاس بدارد و خلاف عهد الهی عمل نکند و در اطاعت حق کوتاهی نورزد؛ بهتر است در آغاز روز باشد. حقیقت مشارطه تجدید عهد با خداست .امیر مومنان علی (علیه السلام) فرموده است:

«باید پیوسته بر پایبندی به پیمان ربوبی و میثاق فطری و بیرون نشدن از فرمان الهی عزم نمود و با خود شرط کرد که آن را پاس داشت و در تمام مدت شرء این امر را مراقبت نمود.»

- مراقبه

یعنی انسان پیمانی را که بسته حفاظت نماید و مراقب نفس خود باشد و پیوسته ظاهر و باطن خود را بنگرد و در رفتار خود دقت نماید تا نافرمانی حق نکند و از آنچه بدان عهد کرده است تخلف نکند؛ این پایبندی به عهد است که آدمی را به درستی حفظ می نماید، بلکه چیزی استوارتر از آن در حفظ آدمی نیست، چنانکه امیر مومنان علیه السلام فرمود:

«اِنّ الوَفاءَ تَوأَمَ الصِّدقَ، و لا أَعلَمُ جُنَّةً أَوقی مِنه»؛ همانا وفا همزاد راستی است، و هیچ سپری چون وفا باز دارنده - از گزند - نیست.

«مَن أَهمَلَ نَفسَه فی لَذّاتِها شَقیَ و بَعُدَ.»  هر که نفس خود را در لذتهای آن واگذارد، بدبخت شود و (از درگاه حق) دور گردد.

انسان باید به حقیقت مراقبت توجه داشته باشد، یعنی در هر حال خدای متعال را حاضر و ناظر ببیند.

- محاسبه

یعنی انسان در هر شبانه روز وقتی را معین کند که در آن به حساب نفس خویش برسد و طاعتها و معصیتها را رسیدگی نماید، پیش از آنکه فرصت بگذرد و امکان اصلاح از آدمی گرفته شود و به حسابش برسند؛ به بیان علی علیه السلام:

«عِبادَ اللهِ، زِنُوا أَنفُسَکم مِن قَبلِ أَن تُوزِنُوا، و حاسِبُوها مِن قَبلِ أَن تُحاسِبُوا.»

بندگان خدا! (اعمال) خود را بسنجید، پیش از آنکه آن را بسنجند، و حساب نفس خویش را برسید، پیش از آنکه به حسابتان برسند.

«بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ أَن تَکونَ غُصَّةً.»

فرصت را غنیمت دان پیش از آنکه از دست برود و اندوهی گلوگیر شود.

- معاتبه

یعنی اینکه پس از محاسبه و در صورت مشاهده کوتاهی در عهد و پیمان، انسان در مقام تأدیب نفس خود بر آید و آن را سرزنش کند و تنبیه و تأدیب نماید.

اگر انسان در این امر کوتاهی ورزد، زمینه گستاخی نفس اماره و تباهی خود را فراهم نماید. امام علی (علیه السلام) در این باره هشدار می دهد و می فرماید:

«مَن لَم یَسُس نَفسَه أَضاعَها»؛

این پایبندی به عهد است که آدمی را به درستی حفظ می نماید، بلکه چیزی استوارتر از آن در حفظ آدمی نیست.

هر که نفس خود را سیاست و تأدیب نکند، آن را تباه کرده است.

«مَن أَهمَلَ نَفسَه فی لَذّاتِها شَقیَ و بَعُدَ»؛ هر که نفس خود را در لذتهای آن واگذارد، بدبخت شود و (از درگاه حق) دور گردد.

چگونه انسان خود را محاسبه کند؟

از امام عسکری (علیه السلام) روایت شده است که شخصی از امیر مومنان علی (علیه السلام) پرسید: چگونه انسان خود را محاسبه کند؟ حضرت فرمود:

«چون انسان شب را به روز و روز را به شب می آورد، شبانگاه باید به خویش باز گردد و به خود بگوید: امروزت گذشت و دیگر باز نمی گردد و خداوند از او پرسش خواهد کرد که این روز را چگونه سپری کردی و در آن چه کاری انجام دادی؟ آیا خدا را یاد کردی و آیا سپاس او را به جای آوردی؟ آیا حق برادر مومنت را ادا کردی؟ آیا گرفتاری او را رفع نمودی؟ آیا در نبود او از خانواده و فرزندانش نگهداری کردی؟ آیا پس از مرگش بازماندگانش را رسیدگی کردی؟ آیا با گذاشتن آبروی خود، دیگران را از بدگویی نسبت به برادر مومنت باز داشتی؟ و آیا مسلمانی را یاری کردی؟ بالاخره دراین روزی که گذشت چه کردی؟ پس باید تمام آنچه را در این روز انجام داده است به یاد آورد، پس اگر کاری نیک از او سر زده است خدا را سپاس گزارد و او را بر این توفیق تکریم و تعظیم نماید، و اگر در میان آنچه انجام داده است، گناهی یا کوتاهی ای یافت، از خدا آمرزش بخواهد و تصمیم بگیرد که دیگر بدان سوی نرود.»

 

 


 

منابع:
- ملا محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ٨، ص ١٥٠.
- علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا.
- جامع السعادات، ج ٣، ص ٩٣.
- نهج البلاغه، خطبه ١، ٤١، ٩٠ و نامه ٣١.
- سید محمد حسین حسینی طهرانی، رساله لب الباب در سیر و سلوک اولی الالباب، ص ١١٨ - ١١٩.
- التفسیرالمنسوب الی الامام حسن بن علی العسکری علیه السلام، ص ٣٨ - ٣٩.
- شرح غررالحکم، ج ٤، ص ٥١١، ج ٥، ص ٢٤٦، ص ٢٥٨.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

دوشنبه 11 مرداد 1395  10:51 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها