0

آیا ایمان تنها به حجاب است؟

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

آیا ایمان تنها به حجاب است؟

در مسیری که با جوانی همراه بودم، سر صحبت بر روی موضوع ایمان و چیستی و لوازم و اثرات آن باز شد که چکیده اید را خدمتتان عرض می کنیم... صحبت دوستمان این بود که ایمان تنها به داشتن حجاب و و نماز و امثال این عمل های ظاهری نیست... همین که من در دل ایمان به خدا دارم کافی است...
و من هم برای یادآوری اول برای خودم این نکات را از لسان قرآن و روایات با او مرور کردم.

 
حجاب

«ایمان»، تنها یك «كلمه» نیست، بلكه یك «باور قلبی» است. باوری كه به زندگی انسان «جهت» می  دهد و در «چگونه زیستن» او نقشی مهمّ دارد و محور ارزش  گذاری برای اندیشه  ها و عملكردهای مردم است.
 بر اساس آیات قرآن ، و روایات ایمان به تنهایی ، باعث بخشیده شدن و رستگاری نیست و افزون بر ایمان عمل نیز شرط است : إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی  خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ... (سوره عصر، آیات 2 و 3) به همین جهت در بسیاری آیات ، ایمان با عمل صالح قرین شده  اند. بر این اساس اگر کسی ایمان داشته باشد، ولی تصمیم داشته باشد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت.
به فرموده قرآن، سخن و (اعتقاد) خوب به سوى خدا صعود مى  كند و عمل صالح، آن را رفعت مى  بخشد: «...إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُه» (سوره فاطر، آیه 10).
به لسان قرآن کریم،  ایمان  ریشه  در قلب  آدمی  دارد؛ از این رو هر کس  شهادتین  را بر زبان  جاری  کند، در زمرة  مسلمانان  قرار می گیرد، ولی  به  صِرْف  به  زبان  آوردن  شهادتین  مومن  نمی  گردد. لذا خداوند به  پیامبرش  فرمود: ... قُلْ لَمْ تُوْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ: به اعراب  بادیه  نشین که  چنین  ادعایی  داشتند بگو: شما ایمان  نیاورده  اید. بگوید اسلام  آورده  ایم  و هنوز ایمان  در دل  شما وارد نشده  است . (حجرات (49) آیه 14) پس  برای  مومن  شدن  لازم  است  باور درونی  در انسان  ایجاد گردد.
بنابراین در اسلام علاوه بر  اقرار زبانی، عمل  به  وظایف  نیز شرط  است . امام  صادق  (علیه السلام) فرمود: "ایمان  اعتراف  توأم  با عمل است ، ولی  اسلام ، اقرار بدون  عمل  می  باشد". (اصول کافی، ج 3 ، ص 39)
رسول  اکرم  (صلی الله و علیه وآله) می  فرماید: "ایمان  و عمل  دو برادر و شریک  یک دیگر. خداوند یکی  را بدون  دیگری  قبول  نمی  کند." (عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، ص 151)

به این مثال توجه کنید...

رسول  اکرم  (صلی الله و علیه وآله) می  فرماید: "ایمان  و عمل  دو برادر و شریک  یک دیگر. خداوند یکی  را بدون  دیگری  قبول  نمی  کند." (عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، ص 151)

شما اگر وارد منزلى شدید كه مى  دانید این خانه نه صاحبى دارد و نه حسابى، نه دوربینى در كار است و نه كنترلى، هیچ دلیلى براى نظم و دقّت و انضباط در كارهاى شما نیست. در خانه رها، ما هم رها هستیم و هرچه ریخت و پاش نكنیم و نفس خود را كنترل كنیم ضرر كرده  ایم، ولى اگر بدانیم كه این خانه صاحب و حسابى دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونه  اى دیگر زندگى خواهیم كرد.
اگر ایمان بیاوریم كه این هستى، صاحبى دارد به نام خداى حكیم (ایمان قلبی) و حسابى در كار است به نام معاد و براى تمام افكار و رفتار و گفتار ما پاداش یا كیفرى هست، ما نیز حساب كار خود را مى  كنیم و خواسته  هاى نفس سركش خود را مهار مى  كنیم. كارهایى را كه صاحب خانه نمى  پسندد، انجام نمى  دهیم، زیرا مى  دانیم به حساب تمام كارهاى خیر یا شرّ ما رسیدگى مى  شود و خداوند در كمین ماست. (این عمل صالح است که در ادامه ایمان وجود دارد)
 کسی که  مومن است باید لوازم ایمان خود را بپذیرد و واجبات  شرعی خود مثل رعایت حجاب و خواندن نماز و ... را انجام  دهد و محرّمات  الهی  را ترک  نماید. هر چند همه ایمان، حجاب و نماز و روزه  و...نیست، اما هر کدام از این ها جزئی از ایمان هستند. زیرا حجاب، نماز و روزه و هر چیز دیگری که در اسلام از سایر عبادات و تکالیف واجب شده، بر اساس مصالحی بوده و باید به آن عمل شود.

ایمان سطحی یا ریشه دار؟

ایمان باید از «دل» به «اعضا» سرایت كند و از «درون» به «بیرون» جاری شود و باور درونی در عمل خارجی انسان اثر داشته باشد، وگرنه چه ایمانی؟
بعضی از ایمان  ها سطحی و تقلیدی و متعصّبانه است؛ برخی هم عمیق و براساس شناخت و تفكّر و بصیرت. به همین دلیل گفته شده دو نوع ایمان داریم: یكی «ایمانِ مستقرّ» و دیگری «ایمانِ مستودع».
«ایمان مستقرّ»  مثل درختی كهنسال، ریشه  دار و استوار است و به این زودی  ها از بین نمی  رود و مومن، با شنیدن شبهه ها، به  شك نمی افتد. امّا «ایمان مستودع» حالتی شبیه خانه اجاره  ای و اشیای عاریه  ای دارد، همیشگی واستوار نیست؛ زود زایل می  شود و رنگ می  بازد و چون براساس منطق و برهان نیست، با كمترین آسیب از بین می  رود، یا حدّاقل از تأثیر گذاری در زندگی شخص، باز می  ماند.

حسن ختام بحث:

حسن ختام را با خلاصه ای از ویژگی های مومنان در قرآن به پایان می بریم:
- یاد و نام خدا در دل آن ها زنده است: الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
-  خشوع در نماز دارند : الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ
-  از گفتار و عملکرد بیهوده دور هستند: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
- از بدگمانی، غیبت، بدگوئی و تجسّس دور هستند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» [سوره حجرات، آیه 12]
- شب زنده  دار هستند: وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً [سورة  فرقان، آیة 64]
- تنها خدا را می پرستند: وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ [سورة  فرقان، آیة 68]
- به موقع جهاد و هجرت دارند: الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ... [سورة  توبه، آیة 20]
- مراقب دوستی هایشان هستند: لا یَتَّخِذِ الْمُوْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُوْمِنِینَ ... [سوره آل عمران، آیه 28]
- امر به معروف و نهی از منکر می کنند: وَ الْمُوْمِنُونَ وَ الْمُوْمِناتُ، بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ [سورة  آل عمران، آیة 130]
- حقوق مالی که بر گردن دارند را نفی نمی کنند: وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ [سورة مومنون، آیة4]
- از ربا دوی می کنند: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [سورة  آل عمران، آیة 130]
- امانت  دار هستند: وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ [ سورة مومن، آیة 8]
خلاصه آنکه مومن کسی است که اعتقاد قلبی به دستورات خداوند داشته باشد و به آن  ها عمل کند. در این صورت است که محبوب خداوند تعالی می  گردد و زندگی نیکو و سعادت  مندی خواهد داشت: و من یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً [ سورة طلاق، آیات 2و3]


منابع:
سایت پاسخگو
بیانات حجت الاسلام قرائتی
سایت حوزه

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

شنبه 2 مرداد 1395  11:46 AM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon mosabeghat_ravabet khodaeem1 bayati0011 borkhar rasekhoon_m sadra122 hadis836 shirdel2
maryamjoon
maryamjoon
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 1178
محل سکونت : تهران

پاسخ به:آیا ایمان تنها به حجاب است؟

ارتباط و پیوستگی موضوعی آیات بهترین گواه بر این واقعیت است که حجاب و پوشش زن، همچون سایر احکام قبل و بعد در سوره مبارکه نور،حکم شخصی- اجتماعی است و نمی تواند استثنای از آنها باشد.


به گزارش موعود  به نقل از فصنامه پژوهش های قرآنی، حجاب، آن گونه که بعضی ها پنداشته اند، صرفا یک تکلیف شخصی نیست؛ بلکه افزون بر آن یک مسئله عاطفی، روانی، خانوادگی، اجتماعی است. در این نوشتار عناوین زیر مورد ارزیابی قرار می گیرند:
1- نخست دیدگاهها و دلایل نظریه پردازانی که معتقدند حجاب تکلیف شخصی محض است و نقد آنها
2- اجتماعی بودن حجاب زن از منظر قرآن کریم گرچه اجتماعی بودن حجاب، از منظرهای گوناگون قابل اثبات است، اما در این نوشتار از منظر ارتباط موضوعی آیات در سوره نور بررسی می شود.

کلید واژه‏ها: حجاب، تکلیف شخصی، تکلیف اجتماعی، سوره نور

تردیدی نیست که درگستره تاریخ اسلام، مسلمانان ازعالم وعامی، شیعه و سنی و پیروان مذهب های مختلف فقهی و نحله های گوناگون کلامی و اعتقادی به صورت اجماع حجاب را واجب و رعایت آنرا بر زن مسلمان الزامی می شمارند و بی حجابی و بدحجابی را مساوی با مخالفت با قرآن و زیر پا نهادن حکم واجب الهی تلقی می کنند. فتواهای فقیهان شیعه و سنی بر وجوب حجاب و چگونگی آن در لحظه های مختلف زندگی از جمله در هنگام نماز، بیانگر اهمیت حجاب در اسلام می باشد که نیازی به یاد کرد آن فتواها نیست.

اکنون این پرسش رخ می نمایاند که آیا حکم حجاب تکلیف شخصی محض است؟ یعنی خداوند فقط حجاب را بخاطر اظهار عبودیت از زن مسلمان خواسته و بس؟ که در این صورت اگر زن مسلمان این حکم الهی را نادیده انگارد فقط ترک واجب کرده نه بیش از آن و تنها کیفر اخروی دارد و در برابر جامعه هیچ مسؤلیتی ندارد. یا افزون بر اینکه این حکم، تکلیف شخصی هر زن مسلمان است، جامعه اسلا می در این حکم نیزسهیم است؟

بگونه ای که اگر زن مسلمان این دستورالعمل اجتماعی را به صورت علنی زیر پا نهد جامعه حق داشته باشد علیه او اعلام جرم کند و حکومت اسلامی نیز مسؤلیت داشته باشد تا او را در برابر این تکلیف اجتماعی وادار به امتثال نماید. نوشته حاضر پژوهشی است راجع به این مطلب و کوشیده است که دیدگاههای مطرح شده در این زمینه را تا آنجا که به قرآن ارتباط پیدا می کند مورد بررسی قرار دهد.

حجاب، تکلیف شخصی محض

تحول فکری که در رویکرد «نوگرایی» برای تنی چند از صاحب نظران عرب، در اواخر قرن 19میلادی رخ داد، در رابطه با مسأله حجاب از جهات گوناگون دغدغه های زیادی پیش آورد، ازجمله این دغدغه ها شخصی محض بودن حکم حجاب است. نکته قابل توجه این است که پایه گذار این رویکرد، درجهان اسلام و عرب، کسانی بوده اند که گرچه از متفکران و نو اندیشان اسلامی شمرده می شوند ولی هر یک اندیشه و افکارخود را از دنیای غرب و«فمینیسم» بر گرفته اند.

نخستین فرد نوگرا و نواندیش در این زمینه شخصی بنام « الطهطاوی» (1801-1873م) بود که در پاریس منصب امامت جماعت یک گروه «نظامی» را به عهده داشت و هم مرجع دینی آنان بود. او تحت تأثیر به ظاهر متمدنانه زنان پاریس قرار گرفته بود، به حال زنان مسلمان رقّت می کرد و در دفاع از حقوق زن کتابی بنام «التلخیص الابریز فی تخلیص باریز» به رشته تحریر در آورد.

او در قسمتی از کتاب خود می نویسد: « اگر بپذیریم که از نظر اسلام، حجاب بر زن مسلمان واجب است هرگز نمی توانیم قبول کنیم که این حکم، اجتماعی هم است، زیرا: بین حجاب و پویایی جا معه و بین بی حجابی و انحطاط جا معه هیچ ارتباطی نیست.» (الطهطاوی،/ 75 به نقل از امین،/20) «قاسم امین» (1908) نویسنده مصری، یکی دیگر از نظریه پردازان مسلمان عرب است که در زمینه حقوق زن، و از جمله مسأله حجاب، اهتمام فراوان به خرج داده است، او از دو زاویه دینی و اجتماعی به مسأله حجاب پرداخته است.

از دیدگاه نخست، پیشاپیش تأکید می کند که اگر در حوزه دینی مطلبی باشد، که به صورت مستقیم به الزامی بودن حجاب یا اجتماعی بودن آن، دلا لت کند، مانع هر بحث و تشکیک می شود، از این رو که دستورهای الهی را بدون چون وچرا باید انجام داد. اما از منظر دوم، اعتقاد وی این است که پوشش زن در اثر برخورد مسلمانان با دیگر ملت ها، بر مسلمانان عارض شد. قاسم امین می گوید:

« اگر نهی در متون دینی باشد که بر وجوب حجاب، دلا لت کند، قطعاً دلیل بر اجتماعی بودن آن نیست، چون نه در قرآن و نه در روایت، مطلبی نیست که بر اجتماعی بودن حجاب دلالت کند، پس اگر واجب بودن آن ثا بت می شد، قطعاً اجتماعی بودن آن به دست نمی آمد زیرا آن حکم، تنها بر وجوب آن دلالت می کرد نه بر اجتماعی بودن آن.»(همان) ظاهرحداد (ت:1930م) یکی دیگر از صاحب نظران عرب بود که به حجاب به عنوان یک امر شخصی می نگریست.

دکتر محمد شحرور صاحب نظر معاصر عرب پس از نگرش مفهومی به واژگان مربوط به حجاب می گوید: «حد ادنی درحجاب زن پوشاندن(جیوب – و شرمگاه) است و در عین حال این یک حکم خشن نیست و هیچ زنی به آن ملزم نشده است و این، یک حکم اجتماعی هم نیست بلکه یک مسأله اختیاری و کاملاً شخصی است.»(همان)

در این اواخر، تفکر شخصی پنداری حجاب از مرزهای فکری عربها عبور کرده و بر بعضی از ایرانیان نیز، تأثیر نموده است. یک نویسنده می نویسد: «احکام مربوط به حجاب، هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی فاقد ضمانت اجرایی، اجتماعی است.»(صدر،/116) دیگری می نویسد: «حجاب امر خواستنی و انتخابی است و هیچ مجازاتی، برای غیر عامل به حجاب تعیین نشده است و صرفاً گناهی است که فقط توسط خداوند قابل بازخواست است.» (روزنامه نشاط،/3) نویسنده دیگر می گوید:

« در مورد حجاب نه تنها شواهدی مبنی بر حکومتی بودن آن وجود ندارد، بلکه مواردی در تاریخ شیعه وجود ندارد که زنی به دلیل رعایت نکردن حجاب، مجازات شده باشد. هرجا امری، مجازاتی داشته، در کتب روایی، جزء جزء آن ذکر شده است، اما در مورد حجاب، نه تنها روایتی در این زمینه نداریم، بلکه احادیث زیادی وجود دارد، که الزام زنان به رعایت حجاب و [همچنین] تقصیر آنان را [در ترک حجاب ] به گردن شوهرانشان می گذارد نه حکومت. حتی مجازات بی حجابی به عنوان تعزیر هم سابقه ندارد. احکام مربوط به حجاب هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی، فاقد ضمانت اجرای اجتماعی است.» (صدر،/116)

دوشنبه 11 مرداد 1395  2:22 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh sadra122 shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها