مسلمانان در همان زمانی که از سلطه گران و دولتهای مشهور نامسلمان در هراس به سر می برند، دارای عظیمترین قدرتهای دنیا هستند اما خود را باور ندارند. هر قدر بیشتر وابسته باشند احتمال خطر بیشتر می شود.
در کتاب تاریخ امامت انتشارات دفتر نشر معارف که جزو کتابهای عمومی دانشگاه است، واقعه ای درباره تأثیر امام باقر علیه السلام بر نقش روی سکه های اسلامی نوشته شده است که به صورت خلاصه نقل شده و نیاز دارد که با شرح و گویایی بیشتری نقل شود. در اینجا می خواهیم به نقل کاملتری از این واقعه جالب بپردازیم و از آن درس آموزی کنیم.
شعار کفرآمیز مسیحی بر روی سکه های بازار مسلمین
مسلمانان در همان زمانی که از سلطه گران و دولتهای مشهور نامسلمان در هراس به سر می برند، دارای عظیمترین قدرتهای دنیا هستند اما خود را باور ندارند. آنها نیاز به رهبری معصوم از اهل بیت علیهم السلام دارند تا قدرتشان را نشان دهند
کسائی می گوید که بر محضر هارون الرشید وارد شدم در حالی که سکه ای در دست داشت و به آن فکر می کرد از من پرسید: می دانی چه چیز سبب این نوشته هایی شد که بر روی سکه ها نوشته می شود؟ گفتم: نه.
هارون الرشید گفت: کاغذسازی (قرطاس) در مصر انجام می گرفت و اکثر مصریان مانند پادشاه روم مسیحی بودند و بر روی آن به زبان رومی می نوشتند: پدر، پسر و روح القدس. این نوشته ها در کاغذها و لباسها و ظروف جامعه اسلامی رواج داشت تا اینکه عبدالملک بن مروان دستور ترجمه آن را داد و متوجه آن شد و به کاردار خود در مصر دستور داد لوح های قدیمی را از بین ببرند و به جای آن عبارت توحید درج شود: «و شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» و دستور داد که در کل کشور بزرگ اسلامی این سکه های جدید استفاده شود و هر کس سرپیچی کند را به شکنجه و حبس طولانی تهدید کرد.
پادشاه روم خبردار شد و به او نوشت: تاکنون سکه ها به همان منوال که بود ضرب می شد اگر حاکمان اسلامی قبلی کار درستی کرده بودند که تو خطا کرده ای و اگر تو کار درستی کرده ای یعنی همه حاکمان اسلامی قبلی خطاکار بوده اند...! و به همراه نامه هدیه ای فرستاد.
عبدالملک هدیه را رد کرد و نامه را بی پاسخ گذاشت. پادشاه روم بار دیگر نامه نوشت و این بار هدیه را دو برابر کرد و عبدالملک باز هم نپذیرفت.
پادشاه روم هدیه را سه برابر کرد و گفت به مسیح قسم می خورم که اگر این کار را نکنی بر روی درهم و دینار دشنام بر پیامبر اسلام خواهم نوشت و تو میدانی که درهم و دینار فقط در روم درست می شود. آنچنان دشنامی خواهم نوشت که وقتی ببینی عرق از پیشانی ات بریزد.
کلید معمای حساس در دستان شکافنده دانش
عبدالملک دچار ناراحتی و سرگشتگی فراوان شد و گفت من شومترین فرد مسلمان خواهم شد که باعث شد این کافر چنان جنایتی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله کند که آثار آن از کل مملکت از بین بردنی نباشد... به تلاش افتاد اما هیچکس نتوانست به او راهنمایی درستی دهد.
تا اینکه یک نفر گفت: خوب می دانی که پاسخ مسأله را چه کسی می داند اما عمداً از او نمی پرسی.
عبدالملک گفت: چه کسی را می گویی؟
گفت: حضرت باقر علیه السلام از اهل بیت پیامبر علیهم السلام.
گفت: راست می گویی و دستور داد امام باقر علیه السلام را با احترام و عزت فراوان به پایتخت (دمشق) آوردند و مسأله را با ایشان مطرح نمود.
امام باقر علیه السلام فرمودند: از این پیشامد وحشت نکن زیرا که خدا نخواهد گذاشت چنین شود و نیز به دلیل آنکه این کار چاره دارد. همین حالا صنعتگران را فرا می خوانی که در حضور خودت سکه های درهم و دینار را ضرب کنند و عبارت توحید را بر یک طرف سکه و نام رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر طرف دیگر بنویسند و همچنین قانون می کنی که سال ضرب سکه و نیز شهری که سکه در آن ضرب می شود را نیز رویش حک کنند.
سپس امام باقر علیه السلام آموزش دادند که سه نوع درهم مختلف با وزنهای مختلف ضرب شود و درباره هر یک وزن مخصوص آن را نیز آموزش دادند و درباره وزن دینار نیز آموزش دادند.
درهمی که در آن دوران متداول بود مربوط به دوران ساسانیان در ایران بود که بر روی آن تصویر کسری نقش شده بود و در زیر یک صندلی به فارسی نوشته شده بود "نوش خور" یعنی به خوشی بخور که در زمان عمر بن خطاب با کمی تغییر، تصویر حیوانی بر روی آن نقش شده بود و درهمهای آن دوران نیز با وزنی که امام باقر علیه السلام سفارش کرده بودند تفاوت داشت.
امام باقر علیه السلام گفتند که باید در همه شهرهای اسلامی سکه ضرب شود و در معرض داد و ستد مردم قرار داده شود و هر کس که با آنها معامله نکند تهدید شود و سکه های دیگر از ارزش انداخته شود و به مراکز ضرب سکه واگذار شود تا با آن سکه های جدید ضرب شود.
عبدالملک طبق دستور امام باقر علیه السلام عمل کرد و به فرستاده شاه روم گفت: به او بگو که خدای عز و جل مانع توست و به کارگزارانم دستور داده ام که چنین و چنان کنند.
شکست فرهنگی سیاسی امپراطوری غرب
مشاوران شاه روم به او گفتند که تهدیدت را عملی کن اما او گفت نخواهم توانست چون دیگر مسلمانان با آن سکه ها معامله نخواهند کرد... و بدین سان ضرب سکه ها مطابق مشورت امام باقر علیه السلام عملی شد...
آموزه های هشتگانه ای که نادیده گرفته شده
از مطالعه این واقعه نتایج فراوانی می توانیم بگیریم. آیا شما هم موارد زیر را درست می دانید؟
یکی از راه های سلطه کافران، تسلط تکنیکی آنها در امور مربوط به مسلمانان است. هر قدر بیشتر وابسته باشیم احتمال خطر بیشتر می شود
1- حاکمان و پادشاهان و نیز مشاوران سطح بالا، مقام علمی اهل بیت علیهم السلام را خوب می شناختند.
2- دوری حاکمان از اهل بیت علیهم السلام عالمانه و عامدانه و به خاطر از دست نرفتن منافع و مطامع شخصی و گروهیشان بوده است.
3- علم اهل بیت علیهم السلام محدود به علوم زمانه خودشان نیست. به خوبی از عهده چاره جویی های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر می آیند.
4- امام، علم خود را دریغ نمی دارد اما در شرایط عادی کمتر کسی یافت می شود که مخلصانه به سراغ امام برود. خدا می داند چه مسائل مهمی به صورت حل ناشده باقی ماند در حالیکه امکان پرسیدن آن از اهل بیت پیامبر علیهم السلام وجود داشت.
5- اگر در راه علم و تقوا قدم بر داریم علم ما چند جانبه می شود و روشن بینی های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی پیدا می کنیم.
6- مسلمانان در همان زمانی که از سلطه گران و دولتهای مشهور نامسلمان در هراس به سر می برند، دارای عظیمترین قدرتهای دنیا هستند اما خود را باور ندارند. آنها نیاز به رهبری معصوم از اهل بیت علیهم السلام دارند تا قدرتشان را نشان دهند.
7- یکی از راه های سلطه کافران، تسلط تکنیکی آنها در امور مربوط به مسلمانان است. هر قدر بیشتر وابسته باشیم احتمال خطر بیشتر می شود.
8- این فضیلت یکی از فضایل اهل بیت علیهم السلام است که شهرت چندانی پیدا نکرده است. فضایل اهل بیت علیهم السلام بی شمار است.
منبع : أعیان الشیعة، محسن أمین ،ج 1،ص655؛ حیاة الحیوان، كمال الدین الدمیری، ج1، ص97
البته از امام زین العابدین علیه السلام نیز ابتکاری در زمینه درهم و دینار اسلامی نقل شده است که برخی معتقدند در قضیه بالا نیز امام سجاد علیه السلام در قید حیات بوده و شاید فرزند خود امام باقر علیه السلام را برای حل مشکل به دمشق ارسال نموده باشند. مراجعه کنید به "العقد المنیر فی تحقیق ما یتعلق بالدراهم و الدنانیر"، سید موسی حسینی مازندرانی، ص 74.