0

طریق التحقیق سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

طریق التحقیق سنایی غزنوی

با سلام و عرض ادب

 

در این تایپیک مجموعه  طریق التحقیق سنایی غزنوی گرد آوری شده و در اختیار راسخونیهای عزیز قرار خواهد گرفت.

 

با ما همراه باشید

 

ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی شاعر و عارف بزرگ و نامدار نیمهٔ دوم سده پنجم و نیمهٔ اول سدهٔ ششم هجری است. وی در سال ۴۶۳ یا ۴۷۳ هجری قمری در غزنین دیده به جهان گشود. چنانچه ازشعر سنایی برمی‌آید او به تمام دانشهای زمان خود آگاهی و آشنایی و در برخی تبحر و استادی داشته است. وی در سال ۵۲۵ یا ۵۳۵ هجری قمری در سن ۶۲ سالگی درگذشت. از آثار وی غیر از دیوان قصیده و غزل و ترکیب و ترجیع و قطعه و رباعی، مثنویهای وی معروف و بدین قرارند: مثنویهای حدیقةالحقیقه، طریق التحقیق، کارنامهٔ بلخ، سیر العباد الی المعاد، عشق‌نامه و عقل‌نامه. سه مکتوب و یک رسالهٔ نثر نیز به وی نسبت داده‌اند.

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:55 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

بسم الله الرحمن الرحیم

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

پادشاهیش را نهایت نیست

نه در آید به ذات او تغییر

نه قلم وصف او کند تحریر

زآنکه زاندیشه‌ها برونست او

بری از چند و چه و چونست او

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

هو الاول والآخروالظاهر والباطن وهو بکل شی‌ء علیم

حی و قیوم و قادر و قاهر

اول اول آخر آخر

نطق‌، ابکم بمانده در صفتش

وهم‌، عاجز شده زمعرفتش

نبرد عقل‌ در ‌صفاتش راه

نبود وهم را به ذاتش راه

کی رسد وهم در جهان قدم

که بلند است آستان قدم

نص قرآن شده است ای عاشق

در صفات جلال او ناطق

«شهد الله‌» گواه معرفتش

‌«وحده لاشریک له» صفتش

نه از او زاد کس‌، نه او از کس

«‌قل هو الله‌» دلیل و حجت بس

از مکان و زمان بری ذاتش

محض جهلست نفی و اثباتش

هست واجب وجود او دائم

زآنکه باشد به ذات خود قائم

غایت ملک او نداند کس

همه او و بدو نماند کس

نیست با هیچ چیز پیوندش

نبود جفت‌ و مثل و مانندش

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

لیس‌کمثله شی‌ء و هو السمیع البصیر

وترو قدوس و واحد است و صمد

وصف‌ او لم یلد ولم یولد

بود او اول و بدایت نه

هستیش آ‌خر و نهایت نه

به قدیم است اولش معروف

به دوام است آخرش موصوف

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

‌فی وحدانیة الله تعالی‌

مالک الملک و پادشاه به حق

منشی‌ء نفس و فاعل مطلق

هر چه درکل کون کهنه و نوست

هست مفعول و فاعل همه اوست

بی قلم صورت بدیع نگاشت

بی ستون خیمه رفیع افراشت

مایه بخش عقول اولی اوست

فاطر صورت و هیولا اوست

نظم ترکیب آفرینش داد

چشم دل را کمال بینش داد

نقشبند وجود جز او نیست

مستحق سجود جز او نیست

زآنکه معبود انس و جان است او

مبدع جسم و عقل و جان است او

در رهش چرخ و انجم و ارکان

همه درمانده‌اند و سرگردان

همه پوینده‌اند در طلبش

همه جوینده‌اند روز و شبش

جنبش هر یک از سرشوق است

هر یکی را از این طلب ذوق است

حلقة حکم اوست شوق‌ همه

او منزه زشوق و ذوق همه

نامهای بزرگ طاهر او

هست اوصاف صنع ظاهر او

فارغ از شوق و ذوق ونیک‌وبدست

برتر از وهم و فکرت‌وخردست‌

کس نداند که چیست الا او

صفتش ‌لا اله االا هو

هر که خواهد که ذکر او گوید

در نگنجد زبان که «‌هو» گوید

به زبان ذکر او که داند گفت‌؟

جان بود آنکه «هو» تواند گفت

سخن است آنکه بر زبان آید

ذکر «‌هو» از میان جان آید

گرچه بی‌جا و بی مکان است او

ساکن دل شکستگانست او

نه به ذاتست ساکن هر دل

بلکه لطفش همی کند منزل

هر کجا دل شکسته‌ای بینی

بینوایی و خسته‌ای بینی ،

بی زبان ذکر او از او شنوی

شرح اسماء «‌هو» از او شنوی

ذکر او از زبان بسته طلب

معرفت از دل شکسته طلب

چند، بی او به‌کعبه درتک و پوی

در خرابات آی و او را جوی

چون تو در جستنش نمایی جد

در خرابات جست یا مسجد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

والذین جاهدوافینا لنهدینهم سبلنا، صدق الله‌

راه جستن زتو هدایت از او

جهد کردن زتو عنایت از او

هرچه بینی زخاک تا گردون

نیست چیزی زعلم او بیرون

زآنچه بیرون زسقف گردون‌است

جمله معلوم اوست‌کو چون است

هست علمش محیط برهمه چیز

حکم او نافذ است در همه چیز

دافع جملة بلیات است

عالم السر والخفیات است‌

هر چه در خاطرت بیندیشی

همه معلوم اوست‌ در پیشی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مناجات در تنزیه و تقدیس حضرت باری سبحانه تعالی

ای صفات مقدس تو صمد

وی منزه زشبه و جفت و ولد

ای برآرندهٔ مه و خورشید

نقشبند جهان بیم و امید

ای به تو زنده جان و جسم به جان

جسم و جان را زلطف‌توست‌روان

قبلهٔ روح آستانهٔ توست

دل مجروح ما خزانهٔ توست

کرم و رحمت تو بی عدد است

روح را هر نفس زتو مدد است‌

در جهان هر چه هست در کارند

آنکه مجبور و آنکه مختارند

همه گردن نهاده حکم ترا

دم که یارد زدن زچون و چرا؟‌!

این و آن عاشق جمال تواند

روز و شب طالب وصال تواند

تا در آن کارگاه کار کراست

تا در آن آستانه بار کراست

ای بسا مسجدی که راندهٔ توست

ای بسا بت ستا‌که خواندهٔ توست

گر سیاست کنی تو مسجد کیست‌؟‌!

ورعنایت کنی تو بتکده چیست‌؟‌!

هر چه خواهی‌کنی‌که حکم تراست

زآنکه حکمت ورای چون و چراست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

یفعل الله مایشاء‌، و یحکم مایرید

به غلامیت جمله منسوبیم

رد مکن گرچه زشت و معیوبیم

همه فانی شویم و تو باقی

همه مست توایم و تو ساقی

بندگانیم ما، خدای تویی

رهنماییم‌ و رهنمای تویی

طلب ما زتوعنایت توست

رهبر ما به تو هدایت توست‌

چون در لطف و جود بگشادی

رهنمایی به ما فرستادی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:56 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مدح سید کائنات و خاتم المرسلین

سید کائنات شمع رسل

مفخر و پیشوای جمع رسل

شاهد حضرت ربوبیت

خازن گنج سر هویت

ساکن خانقاه «ا‌واد‌نی»

سالک شاهراه «ارسلنا»

عنصرش محض زبدهٔ فطرت

مدحتش نقش تختهٔ فکرت

هست «والیل»‌ شرح گیسویش

«‌والضحی» وصف روی نیکویش

هست تن عصمت وسکون وفرح

خلعت صدر او الم نشرح‌

دولتش پنج نوبه زد بر خاک

چار بالش نهاد بر افلاک

صدف در معرفت دل او

سقف عرش مجید منزل او

سید کل نسل آدم اوست

سبب رحمت دو عالم اوست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین

دل او خازن خزانهٔ عشق

سر او مرغ آشیانهٔ عشق

صیت شرعش همه جهان بگرفت

هم زمین و هم آسمان بگرفت

انبیاء و رسل طفیل وی اند

اوست سرخیل و جمله خیل وی اند

ملکش خاک روب میدان است

عیسی اش پاسبان ایوان است

محترم بوده در جهان قدم

نور او پیش از آدم و عالم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

اول ما خلق الله تعالی نوری

زآنکه بودست روز و شب مطلق

ظاهرش با تو باطنش با حق

هر که فرمان او به جا بگذاشت

کله از سر، سرش زتن برداشت

چاربارش که شهسوارانند

از شرف بهترین یارانند

هر چهار آفتاب چرخ امم

بحر صدق و حیا و عدل وکرم

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مدح امیرالمومنین ابوبکر

هر چه پیغمبرش زحق گفته

کرده باور زصدق و پذرفته

جسم او همچو روح صافی بود

با همه کس به طبع وافی بود

مشرق آفتاب صدق‌، دلش

اثر لطف ایزد آب و گلش

محرم راز حضرت نبوی

عاشق نور روی مصطفوی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مدح امیرالمومنین عمر

جگر مشرکان پر از خون کرد

کبرشان از دماغ بیرون کرد

از پی معدلت میان‌، اوبست

کمر عدل در جهان‌، اوبست

عادت بدعت از جهان برداشت

که کژی جز که در کمان نداشت

برتر از چرخ بود پایهٔ او

دیو بگریختی زسایهٔ او

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مدح امیرالمومنین عثمان

منبع جود و جامع قرآن

صد ف در مکرمت عثمان

آنکه همت ورای کیوان داشت

جیب جان نور نقد قرآن داشت

طلعتش بوده نور هر دیده

سرمهٔ شرم داشت در دیده

دلش از حرص و حقد خالی بود

فلکش اختر معالی بود

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مدح امیرالمومنین علی‌(‌ع‌)

جان جود و جهان علم او بود

بحر فضل و مکان حلم او بود

زو ظفر یافته مسلمانی

ملت کفر ازو به نقصانی

«‌اقتلوالمشرکین‌» فرو خوانده

به سر تیغ حکم آن رانده

شور و شر در دیار کفرافکند

شاخ بدعت زبیخ و بن برکند

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  1:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها