0

دوست

 
Mehdi__alizadeh
Mehdi__alizadeh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 490
محل سکونت : مازندران

دوست

بزرگ بود

و از اهالی امروز بود

و با تمام افق های باز نسبت داشت

و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.

صداش

به شکل حزن پریشان واقعیت بود.

و پلک هاش

مسیر نبض عناصر را

به ما نشان داد.

و دست هاش

هوای صاف سخاوت را

ورق زد

و مهربانی را

به سمت ما کوچاند.

به شکل خلوت خود بود

و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را

برای آینه تفسیر کرد.

و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود.

و او به سبک درخت

میان عافیت نور منتشر می شد.

همیشه کودکی باد را صدا می کرد.

همیشه رشته صحبت را

به چفت آب گره می زد.

برای ما، یک شب

سجود سبز محبت را

چنان صریح ادا کرد

که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم

و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.

و ابرها دیدیم

که با چقدر سبد

برای چیدن یک خوشه بشارت رفت.

ولی نشد

که روبروی وضوح کبوتران بنشیند

و رفت تا لب هیچ

و پشت حوصله نورها دراز کشید

و هیچ فکر نکرد

که ما میان پریشانی تلفظ درها

برای خوردن یک سیب

چقدر تنها ماندیم.

                      چقدر تنها ماندیم

پنج شنبه 2 مهر 1388  6:44 PM
تشکرات از این پست
rastgoyan2
rastgoyan2
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 71
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:دوست

بسیار زیبا بود.
 
جمعه 3 مهر 1388  5:47 PM
تشکرات از این پست
rain555
rain555
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 114
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:دوست

...و
بلنداي آسمان جايگاه ماست.
پنج شنبه 23 مهر 1388  5:59 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها