در كتابهاى تاريخ آمده است كه مادر امام سجّادعليه السلام "شهربانو" دخترآخرين پادشاه ساسانى "يزدگرد سوّم" بوده است.
امپراتورى ايران، همچون هر نظام جاهلى ديگر بر ظلم و ستموسياستهاى طبقاتى استوار بود. با درخشيدن نور اسلام، اين نظام همچوندرختى پوك وپوسيده كه از وزش بادهاى سهمناك ريشه كن مىشود،نابود شد. پادشاه ايران از شهرى به شهرى مىگريخت تا آنكه سر انجام درخراسان به قتل رسيد وخانوادهاش در همان شهر ماندگار شدند تا آنكهخراسان در روزگار خلافت عثمان در سال 32 هجرى به دست مسلمانانفتح شد و خانواده امپراتور مقتول ايران، به اسارت مسلمانان در آمدندوبه مدينه آورده شدند. چون آنها را در پيشگاه خليفه سوّم و اصحاببزرگ پيامبر حاضر كردند، امير مؤمنان على بن ابيطالب عثمان را بهگراميداشت خاندان يزد گرد تشويق كرد و بدين منظور حديثى ازپيامبرصلى الله عليه وآله را براى او خواند كه فرموده بود: "عزيزان قومى را كه به ذلّتافتادهاند، گرامى داريد". شايد يكى از حكمتهاى اين سخن دلجويى ازمردمى باشد كه همواره سران وبزرگان خود را مورد احترام قرار مىدادند،تا مبادا پردههاى كينه و دشمنى ميان آنان و پذيرش اسلام، مانعى ايجادكند. چون عثمان در اين باره درنگ كرد، امير مؤمنانعليه السلام فرمود:
"به خاطر خدا سهم خود و سهم بنى هاشم را از اينان آزاد كردم".
انصار و مهاجران نيز در اين كار از آنحضرت پيروى كردند. خليفه همچارهاى جز اين فرا روى خود نديد. آنگاه امام على پيشنهاد داد كه هر يكاز اسرا را به حال خود بگذارند تا همسرى مناسب براى خود برگزينند.يكى از دختران يزد گرد؛ امام حسين را برگزيد و دوّمى نيز امام حسنوبنابه قولى محمّد ابن ابى بكر را به همسرى خود انتخاب كرد.
"شهربانو" در اين سال بار دارشد و در نيمه جمادى الاوّل سال 33هجرى نخستين فرزند خويش را به دنيا آورد و در همان روزهاى اول پساز زايمان بدرود حيات گفت. سپس يكى از كنيزان امام حسين متكفّلنگهدارى كودك شد. بدين ترتيب. امام زين العابدين در دامن آن كنيزبزرگ شد. مردم مىپنداشتند كه آن زن مادر واقعى امام سجّاد است درحالى كه او كنيز امام حسين بود.(1)
امام سجّاد هفت ساله بود كه پدر بزرگش، اميرمؤمنانعليه السلام در محرابمسجد كوفه به شهادت رسيد. پس از چند ماه اهل بيت به مدينهبازگشتند، جايى كه على بن الحسين در خانههاى آكنده از بوى خوشپياميرصلى الله عليه وآله رشد كرده بود. امام هفده ساله بود كه عمويش امام حسنمجتبى را با زهر به شهادت رساندند.
امام سجّاد در سايه پدر بزرگوارش امام حسين، نقش رهبرى را درروياروئى با ارتداد جاهليّت مآب اموى را تجربه مىكرد.
در باره ويژگى اين مبارزه وريارويى آرام و مخفيانه، اطلاعات اندكىدر دستاست. در واقع ازاين دوره تنها سخنرانيهاى امام حسينعليه السلام بر عليهمعاويه ونامههاى آتشين آنحضرت بهاو وقيامهايى كه بهرهبرى اصحابپيامبر كه هواخواه اهل بيت آنحضرت بودند، براى ما باقى مانده است.
امّا به نظر نگارنده همين اطلاعات اندك مىتواند تصوير كاملى ازاوضاع سياسى كه امام سجّاد در زمان پدرش، يعنى در سنين جوانى با آندست به گريبان بوده، در پيش روى ما به نمايش بگذارد.
---------------------------------------------
1-در برخى از آنچه نقل شد بر حديثى كه از امام روايت شده و در بحار الانوار ج46،ص8 آمده است استناد جستيم. طبق اين روايت اسارت دختران يزد گرد در زمانعثمان روى داده است امّا در بعضى روايات آمده كه آنان در زمان عمر به اسيرىگرفته شدند. امّا اين روايت دور از سياق تاريخى است چرا كه با فتح خراسان و تاريخولادت امام زين العابدين و... سازگارى ندارد.
---------------------------------------
آية الله سيد محمد تقى مدرسى