بنام خدا
شيوه هاي دشمن شناسي؟
اهميت و جايگاه دشمن شناسي در قرآن :
در بحث «دشمن شناسي در قرآن» به جايگاه شناخت دشمن در قرآن پرداخته مي شود و طي اين شناخت به واژگاني برخورد مي كنيم كه شناخت دشمن را براي ما بهتر و راحت تر مي نمايد. در اين نوشتار، بيان خواهيم كرد كه اصل مطرح شده در قرآن در خصوص برخورد با دشمنان، يك اصل هميشگي و دائمي است و در تمام ادوار قابل استفاده است. . در قرآن به انواع دشمنان و در واقع به مراتب دشمني اشاره شده است. از اين رو، هر دسته از دشمنان داراي خصوصياتي منحصر به فرد مي باشند و راهكارهاي مبارزه مختص به خود دارند. پس براي مبارزه با آنها بايد سياست هاي اصولي خاصي را به كار گرفت و دچار افراط و تفريط نگرديم و تنها براساس موازين الهي عمل نماييم.
طرح مسئله
با پيروزي انقلاب اسلامي، دشمنان اسلام بيش از پيش خود را براي مقابله با اسلام ناب آماده كردند. آنها همواره سعي نمودند تا از راه هاي گوناگون كيان و عظمت اسلام را متزلزل سازند; بنابراين براي دفاع از حريم اسلام و انقلاب اسلامي در مرحله اول بايد دشمن را شناسايي كرد و سپس با تاسي به اولياي الهي روش برخورد با آنان را آموخت; زيرا دشمن با چهره هاي گوناگون ظاهر مي شود و براي هر زماني بايد سلاحي متناسب با آن زمان را به كار گرفت.
سوال هايي كه در خصوص بحث «دشمن شناسي» در قرآن مطرح است، اين است كه آيا براي شناخت دشمن فقط بايد به لفظ «عدو» بسنده كرد و يا اين كه الفاظ ديگري هم راهگشاي اين بحث است؟ آيا اصول بيان شده در قرآن در همه ادوار قابليت اجرايي دارد؟ و آيا دشمنان در قرآن معرفي شده اند؟
جايگاه شناخت دشمن در قرآن
شناخت دشمن نقش مهم و اساسي در رويارويي انسان با دشمنان دارد، چرا كه، اگر توان انسان در رويارويي بسيار باشد ولي اطلاعات كافي را در دست نداشته باشد شكست خواهد خورد، هر موجود زنده اي دشمن دارد و به ميزان گستردگي وجود خود با دشمن بيشتري رو به رو است.
جمهوري اسلامي ايران، حكومتي است با روشي نو و مستقل كه مردمان آگاه و مستعد آن، اين حكومت را پذيرفته اند و تا پاي جان در حراست از آن مي كوشند. چنان چه به چگونگي تشكيل اين حكومت و ابعاد آن توجه كنيم در خواهيم يافت كه جمهوري اسلامي ايران به حتم دشمنان فراواني دارد چنان چه دشمن را به خوبي نشناسيم شكست ما حتمي خواهد بود; اما شناسايي دشمن جمهوري اسلامي ايران تا حدي دشوار است زيرا اين حكومت نوپاست و دشمنان ما سال ها به اندوختن تجربه و آموزش در به كارگيري فنون استتار و اختفاء پرداخته اند، پر واضح است كه كشف و شناسايي آنان به راحتي و از راه هاي معمولي امكان پذير نمي باشد. پس در شناخت دشمن و اهداف و روش هاي آنان بايد مسير ديگري در پيش گرفت و آن، بهره جويي از معارف و هدايت قرآن كريم است كه دشمن را به همراه نيرنگ هاي او به روشني در برابر ديدگان ما به تصوير كشيده و راه مقابله و پيروزي را نيز تبيين نموده است.
نظر به اين كه قرآن هم جامعيت دارد و هم جاودانگي، در مي يابيم كه هيچ موضوع مهمي در راستاي هدايت انسان نيست كه در قرآن از آن صحبت نشده باشد به خصوص موضوع مهمي همچون ساختار جامعه اسلامي و عواملي كه به طور مثبت يا منفي در ساختار آن موثر است. با تاملي دقيق در آيات در خواهيم يافت كه تا چه اندازه قرآن كريم نسبت به «شناساندن دشمن» حساسيت نشان داده است; به طوري كه بيش از هزار و پانصد آيه از آيات قرآن پيرامون دشمن شناسي است. اين آيات، انواع دشمنان مومنان و نظام اسلامي، ابزار و شيوه هاي دشمن و راه هاي مقابله با آنان را به مسلمانان مي آموزد.
قرآن كريم چهار گروه از دشمنان را نام برده است:
«شيطان و همراهان او»، «كفار»، «برخي از اهل كتاب خصوصا يهوديان» و «منافقين»، كه ما از اين چهار دشمن، به اسم دشمنان ايماني، خارجي – سياسي و داخلي – سياسي نام خواهيم برد. اما قبل از ورود به بحث بيان چند نكته ضروري مي نمايد:
اصل مشابهت تاريخي اقوام
ممكن است كسي بپرسد كه مورد خطاب قرآن تنها اقوام گذشته بودند كه در عصر نزول قرآن تا پايان آن دوره زندگي مي كرده اند نه نسل هاي آينده، در نتيجه قرآن براي همه عصرها و نسل ها سودمند و هدايت كننده نخواهد بود. برخي گمان مي كنند كه هيچ ارتباطي بين شگردهاي دشمنان در گذشته با آن چه كه امروز اتفاق مي افتد وجود ندارد و شناسايي روش دشمنان اوايل اسلام كه در قرآن بيان شده است سودي براي شناخت تاكتيك هاي كنوني دشمن ندارد چه اين كه فاصله گذشته و حال از هر جهت، از زمين تا آسمان است. ولي حقيقت آن است كه اين يك برداشت سطحي است، چون قرآن علاوه بر اين كه همه مسائل را بيان كرده، فراتاريخي هم مي باشد و قاعده «جري» و «انطباق;» اين كه قرآن كتابي همگاني و هميشگي است و در غايب مانند حاضر جاري است و به آينده و گذشته مانند حال منطبق مي باشد، مورد تاييد و قبول همه مي باشد و در واقع، اين كتاب آسماني، صفت و اصل مهم «مشابهت تاريخي اقوام» را به رسميت مي شناسد. آيات سوره هاي بقره: /۱۱۸ «و قال الذين لا يعلمون لولا يكلمنا الله او تاتينآ ءايه كذ لك قال الذين من قبلهم مثل…» مومنون/ ۴۴ و ۸۱، مومن/ ۵، سبا/ ۲۴ و قصص / ۵۸ بيانگر اصل «مشابهت تاريخي اقوام» مي باشند.
از مجموع اين آيات در مي يابيم راهكارهايي كه در قرآن براي شناسايي و برخورد با دشمنان بيان شده در هر زماني كاربرد و قابليت اجرايي دارد و با استعانت از آيات قرآن مي توانيم موضع گيري مناسب و عاقلانه اي در برابر دشمن داشته باشيم.
واژه هاي كليدي مرتبط با شناخت دشمن در قرآن
الف- عدو: در قاموس قرآن «عدو» به معناي دشمن است; آن هم دشمني كه هم در دل با انسان عداوت دارد و هم در ظاهر مطابق آن رفتار مي كنند. به طور كلي، دو نوع دشمن وجود دارد: يكي آن كه يك شخص به فرد ديگر عداوت دارد همراه با انگيزه عداوت و دشمني. ديگري اين كه فرد با قصد و انگيزه عداوت نباشد بلكه داراي حالتي است كه فرد مقابل از آن متاذي مي شود.
ب- مكر: به معني خدعه و نيرنگ است. استاد مصطفي مراغي در تفسير خود مكرر اين گونه بيان كرده اند: «مكر در اصل تدبير مخفي است كه مكر شده را نسبت به آنچه كه گمان نمي كرد مي كشاند و غالبا در تدبير سوء و ناپسند به كار مي رود.»
ج- كيد: به مفهوم حيله و نيرنگ، فريب دادن و كوشش كردن است. از اين جهت، به جنگ «كيد» گفته مي شود. كيد در هيچ زماني بدون تامل و انديشيدن به كار گرفته نمي شود.
د- خدع: به معني فريب دادن و قصد بدي نسبت به ديگران داشتن است به گونه اي كه از ديد طرف مقابل پنهان باشد. مراغي در تفسير اين آيه «يخدعون الله و الذين ءامنوا…» مي گويد تعبير به «مخادعه» براي مبالغه است يا بيانگر تكرار و دوام «خدعه» و نيرنگ منافقان به مومنين است.
هـ نفاق: به مفهوم مخفي كردن، كفر و تظاهر به ايمان است. منافق كسي است كه با روش مرموز در جامعه نفوذ كند و از طريق ديگر فرار كند. علاوه بر واژه هاي فوق «كفر، ضلل، صد و بطانه» هم به بحث دشمن و شناخت دشمن در قرآن مرتبط مي باشد، همه اين واژه ها بيش از هزار بار در قرآن مطرح شده است كه هر كدام از اين واژه ها و مشتقات آن ها به نوعي به شناخت دشمن مرتبط است و از طريق اين واژه ها، راه براي شناسايي دشمن هموارتر مي گردد.
منبع : پایگاه پرسمان دانشجوئی، طیبه پوراوند