تحقق انقلاب عظيم حضرت مهدي(عج) به عنوان بزرگ ترين تحولي است كه بشر در حيات خود خواهد ديد. اين واقعه بزرگ بر پايه هايي استوار است كه از مهم ترين آنها فراهم آمدن ياران، همراهان وهمرزماني است كه تا پاي جان براي اجراي اهداف آن حضرت از پاي ننشينند. بازشناسي اين عوامل ما را به شناخت آن حكومت سترگ نزديك تر خواهد كرد.
آنگاه خويشتن را با آن شرايط و ويژگيها محك خواهيم زد و از خود خواهيم پرسيد: آيا ما خود را براي آن روزگار آماده ساخته ايم؟ شايد آن روز، همين فردا باشد. با فهم اين ويژگيها درخواهيم يافت كه پاي رفتن اين راه را داريم يا خير؟ و در آن روز موعود و در هنگامه نبرد حق با باطل در كدامين جبهه قرار خواهيم گرفت؟
با گذري در بوستان كلام معصومان(ع) اين ويژگيها به خوبي فراروي ما قرار خواهد گرفت. برخي از ويژگيهاي ياران آن موعود امتها از اين قرار است:
- شناخت پروردگار
خداوند متعال فلسفه اساسي آفرينش انسانها را عبادت و بندگي معرفي فرموده است. در آنجا كه مي فرمايد: (و ما خلقت الجن والانس الاليعبدون)1 «جن و انس را جز براي اينكه عبادت كنند خلق نكردم.»
اين مهم، زماني حاصل مي گردد كه شناخت نسبت به آن ذات مقدس فراهم آيد. پس ازشناخت خداوند است كه راه رشد، هموار و موانع برطرف مي شود. ياران امام مهدي(عج) از جمله كساني هستند كه خداوند را آن گونه كه شايسته است مي شناسند.
حضرت علي(ع) اين شناخت والاي خداوند را در ايشان اين گونه وصف فرموده است: «رجال مومنون عرفوا الله حق معرفته و هم انصارالمهدي في آخر الزمان، 2 مرداني مومن كه خدا را چنان كه شايسته است شناخته اند و آنان، ياران مهدي (ع) در آخرالزمانند.» امام صادق (ع) ششمين ستاره فروزان سپهر ولايت، قلبهاي آنان را بسان پولاد دانسته مي فرمايد: «... رجال كان قلوبهم زبر الحديد لايشوبها شك في ذات الله اشد من الحجر...، 3 آنان مرداني اند كه دلهايشان گويا پاره هاي آهن است. هيچ ترديدي نسبت به خداوند قلبهايشان را نيالايد و ]قلبهايشان[ از سنگ استوارتر است.»
- شناخت امام زمان (ع)
اگرچه شناخت امام در هر زمان بر پيروان لازم و ضروري است، ولي آنچه كه شناخت رهبر آخرين را از اهميتي دو چندان برخوردار مي سازد، شرايط ويژه او است. ولادت پنهان، زيست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، برخي از اين ويژگي هاست. ياران امام مهدي (ع) امام خويش را به بهترين وجه مي شناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ كرده است؛ بنابراين يار او شدن بدون شناخت آن بزرگوار امكان پذير نخواهد بود.
در روايات فراواني بيان شده است: «...من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه ؛ 4 هر كه بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهلي خواهد مرد.» همچنين امام صادق (ع) فرمود: «... اعرف امامك فاذا عرفته لم يضرك؛ تقدم هذا الامر ام تاخر... فمن عرف امامه كان كمن هو في فسطاط القائم (ع)؛ 5 امام خويش را بشناس، پس وقتي او را شناختي پيش افتادن و يا تاخير اين امر ]ظهور[ آسيبي به تو نخواهد رساند... پس هر آن كس كه امام خويش را شناخت، مانندكسي است كه در خيمه قائم (ع) باشد.»
اگرچه حضرتش در پس پرده غيبت است، ولي هرگز جمال وجودش براي انسانهاي مهدي صفت پنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد ديدن ظاهري ايشان نيز سودي در بر نخواهد داشت. كم نبودند كساني كه همواره جمال دلنشين پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را زيارت مي كردند، ولي بهره معرفتي چنداني از آن اسوه هاي آفرينش نبردند.
امام صادق (ع) فرمود: «و من عرف امامه ثم مات قبل ان يقوم صاحب هذا الامر كان بمنزله من كان قاعدا في عسكره لابل بمنزله من قعد تحت لوائه؛ 6 هر آن كس كه امامش را شناخت و قبل از قيام صاحب اين امر (امام زمان ع) از دنيا رفت، بسان كسي است كه در سپاه آن حضرت، خدمتگزاري خواهد كرد؛ نه، بلكه مانند كسي است كه زير پرچم آن حضرت است.»
بنابراين اگرچه شوق ديدار آن حضرت و سعادت ديدنش از اهميت بسياري برخوردار است ولي از آن مهم تر شناخت و معرفت ايشان است كه حاصل آن، ارتباط روحي و سنخيت با آن امام همام است.
به يقين اگر كسي به وظيفه و تكليفي كه خداوند متعال برايش تعيين فرموده عمل كند، خود آن بزرگوار به ديدنش خواهد رفت؛ چنان كه در طول همه سالهاي غيبت چنين بوده است. امام صادق(ع) در كمال تاكيد، شيعيان را به شناخت خداوند، پيامبر و حجتهاي الهي فراخوانده، از جمله دعاهاي دوران غيبت را اينگونه توصيف فرموده است: «اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف نبيك اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك، اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني؛ 7
بارالها! خود را به من بشناسان كه اگر خودت را به من معرفي نكني پيامبرت را نشناسم. بارالها! پيامبرت را به من معرفي كن كه اگر پيامبرت را به من معرفي نكني حجتت را نشناسم، بارالها حجتت را به من معرفي كن كه اگر حجتت را به من معرفي نكني از دين خود گمراه شوم.» اين دعا علاوه بر امام صادق(ع) از نواب اربعه نيز نقل شده كه احتمال دارد ايشان از خود حضرت مهدي(ع) نقل كرده باشند. 8
-اطاعت محض از خداوند و اولياي او
پس از شناخت خداوند و امام زمان(ع) و اعتقاد به آنان بايد اين شناخت و اعتقاد را عملي كرد و تبلور حقيقي آن در اطاعت محض از آن انوار پاك است. همسوكردن رفتارها، نيتها و جهت گيريها طبق خواست رهبر الهي از مهم ترين ويژگيهاي رهروي راستين است و اين صفت به خوبي در ياران امام مهدي(ع) وجود دارد.
شايان توجه اينكه اگر كسي در مرحله شناخت، در حد ممكن معرفت كسب نمود، در مرحله اطاعت دچار ترديد نخواهد شد؛ حال آنكه اگر كسي در آن مرحله دچار ترديد و يا نقصان معرفتي شد، در مرحله اطاعت هرگز پيرو خوبي نخواهد بود. در قرآن كريم اطاعت از امام، همسنگ اطاعت از خداوند و پيامبر او شمرده شده است؛ آنجا كه خداوند مي فرمايد: (اطيعواا...واطيعوا الرسول و اولي الامر منكم)؛ 9 «از خداوند و رسول و صاحب امرتان اطاعت كنيد.»
اگرچه امروزه حضرت مهدي(ع) در پس پرده غيبت است، اما اراده و فرمانش را بايد گردن نهاد؛ چرا كه اگر كسي اكنون از دستورات آن حضرت اطاعت كرد در زمان ظهور نيز چنين خواهد بود. رسول گرامي اسلام(ص) در اين باره فرمود: «طوبي لمن ادرك قائم اهل بيتي و هو مقتد به قبل قيامه يتولي وليه و يتبرا من عدوه و يتولي الائمه الهاديه من قبله اولئك رفقائي و ذوو ودي و مودتي و اكرم امتي علي؛ 10
خوشا به حال كسي كه، قائم اهل بيت را درك كند؛ حال آنكه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن [و مخالف] و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست باشد. اينان همنشين و دوستان من و گرامي ترين امت من در نزد من هستند.»
-احترام خالصانه
از آنجايي كه امام حقي بزرگ برگردن پيروان دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است. از اينرو هر آنچه مايه بزرگداشت او مي شود از سوي ياران آن حضرت انجام مي گيرد. ايشان اين روحيه را در زمان غيبت در خود ايجاد نموده اند تا در زمان ظهور نيز همواره در تمامي امور، احترام آن حضرت را پاس دارند.
ائمه معصومين(ع) كه معلم انسانهايند، هرگز از اين مهم غفلت نكرده و عظمت شأن آخرين معصوم (ع)، آنها را به تكريم و احترامي مثال زدني وا داشته است. وقتي «دعبل خزاعي» قصيده اي غراء براي امام علي بن موسي الرضا(ع) خواند- كه در ابياتي از آن به حضرت مهدي (ع) اشاره شده بود. حضرتش به احترام ذكر نام مقدس ايشان، متواضعانه برخاسته، دست بر سر نهاد و براي فرج قائم آل محمد(ع) دعا فرمو
د. راوي اين عمل ارزشمند امام رضا(ع) را اين گونه وصف كرده است. «فوضع الرضا(ع) يده علي راسه و تواضع قائماً و دعي له بالفرج؛ 11 حضرت رضا(ع) دست خود را بر سرش قرار داد و در حالي كه ايستاده بود تواضع كرد و براي فرج او [امام زمان(ع)] دعا كرد.» به راستي كسي كه از احترام اندكي به صورت برخاستن هنگام شنيدن نام آن حضرت كوتاهي مي كند، چگونه مي تواند در عصر ظهور به تكريم آن حضرت بپردازد و از جان خود بگذرد؟!
مناسب است درباره احترام به آن حضرت بيشتر بخوانيم. از امام صادق(ع) سؤال شد: «چرا به هنگام شنيدن نام «قائم» لازم است برخيزيم!» آن حضرت فرمود: «آن حضرت، غيبت طولاني دارد و اين لقب يادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتي كه به دوستانش دارد به هر كس كه حضرتش را به اين لقب ياد كند نگاه محبت آميز مي كند. از تجليل و تعظيم آن حضرت است كه هر بنده خاضعي در مقابل صاحب عصر خود هنگامي كه مولاي بزرگوارش به سوي او بنگرد از جاي برخيزد، پس بايد برخيزد و تعجيل در فرج امر مولايش را از خداوند مسئلت نمايد.»12
علاوه بر حكمت ياد شده، آمادگي افراد در هر آن، براي قيام، و مبارزه و جهاد در راه تحكيم عدالت اجتماعي، و حفظ حقوق انسانها واجد اهميتي بسزاست. انسان منتظر كه زمينه ساز ظهور درعصر غيبت است، بايد همواره داراي چنين هدفي باشد و در راه تحقق آن به گونه هاي مختلف بكوشد و تا آنجا اين آمادگي را داشته باشد و ابراز دارد، كه هرگاه نام پيشواي قيام (قائم) ذكر مي شود به پا خيزد و آمادگي همه جانبه خويش را نشان دهد و اين آمادگي را هميشه به خود و ديگران تلقين و تحكيم كند13.
ادامه دارد
پي نوشت:
1- ذاريات/ .56 .
2 بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج 57، ص .229
.3 پيشين، ج 52، ص .307
.4 كمال الدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، ج 2، ص .409
.5 غيبت نعماني، ص .331
.6 اصول كافي، كليني، ج 1، ص .371
.7 كافي، كليني، ج1، ص337؛ كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص342؛ غيبت نعماني، ص.166
.8ر.ك: كمال الدين، ج2، ص.512
.9 نساء/.5
10 -كتاب الغيبه ، شيخ طوسي، ص456؛ كمال الدين و تمام النعمه ، ج1، ص.286
.11 منتخب الاثر، صافي گلپايگاني، ص 640، ح .3
12 پيشين، ح .4
.13 خورشيد مغرب، محمدرضا حكيمي، ص .264 -كمال الدين و تمام النعمه، ص 644، ح .3 -همان. - غيبت نعماني، ص 200، ح.16 - پيشين، ص .245 - كافي، ج1، ص .335 - غيبت نعماني، ج 1، ص 288، ح .8 - پيشين، ج 1، ص 319 - كتاب الغيبه، ص 456 .