خیلیها تصوری دور از واقعیت از ازدواج دارند و فکر میکنند بعد از ازدواج وارد قصری رویایی میشوند، در صورتیکه قبل از ازدواج باید بدانند با ازدواج مسئولیت یک زندگی را بهعنوان «زن زندگی مشترک» یا «مرد زندگی مشترک» به عهده میگیرند و مسئولیتهایشان بیشتر میشود. بنابراین بهتر است چشمبسته و بدون آگاهی وارد زندگی مشترک نشوند تا خود آمادگی لازم را برای اتفاقهای پیشبینی نشده زندگی داشته باشد.
برای آمادگی قبل از ازدواج لازم است فرد هدفش را از زندگی مشترک مشخص کند و به این ترتیب است که میتواند زندگی مشترک آرامتری داشته باشد. بدیهی است وقتی فرد در کنار همسرش آرامش داشته باشد، میتواند زندگی شادی را هم تجربه کند.
همین که افراد در درجه اول نسبت به خودشان و خواستههایشان آگاهی داشته باشند و در درجه بعد بتوانند شناخت خوبی نسبت به طرف مقابل پیدا کنند و با کمک هم خواستههایشان را برآورده کنند، زندگی مشترک شادی را تجربه خواهند کرد.
هر قدر شما خود آگاهی بیشتر و دانش کافی از ازدواج و خواستههایتان داشته باشید، احتمال گزینش همسر مناسب و عملی شدن خواستهها در زندگی مشترک بیشتر شده و آرامش و نشاط بیشتری را کنار همسرتان تجربه خواهید کرد.
چطور خودمان را بشناسیم؟
منظور از خودآگاهی این است که افراد بتوانند شناخت درستی از خود داشته باشند یا با کمک افراد پخته و باتجربه که در مواقع حساس زندگی خود تصمیمهای درستی میگیرند، به این شناخت برسند و تصمیم درستی بگیرند.
به جز این می توانید از اطرافیان خود بخواهید که رفتارتان را نقد کنند تا متوجه شوید که دیگران چه برداشتی از طرز برخورد و رفتارهایتان دارند و به این نحو، خود را بهتر بشناسید. چنین اقداماتی نشان میدهد که حرکتی رو به جلو را آغاز کرده و قصد پیشرفت دارید. البته باید حواسمان باشد که همه آدمها صلاحیت نقد رفتار دیگران را ندارند و گاهی ممکن است اطرافیان قضاوت درستی از رفتار دیگران نداشته باشند؛ بنابراین تن سپردن صرف به حرفهای دیگران هم توصیه نمیشود.
خیلی از ما در زمان انتخاب همسر ممکن است تحت تاثیر احساسات، بسیاری از معیارهای مهم را نادیده بگیریم یا تصور کنیم که بعد از ازدواج میتوانیم همسرمان را تغییر دهیم. نباید فراموش کرد که تغییر افراد، آن هم در سطوح وسیع، غیرممکن است، مگر اینکه خود فرد بخواهد که تغییر کند، اما در بسیاری مواقع افراد احساس نمیکنند که نیاز به تغییر دارند و همین امر باعث شروع بسیاری از مشکلات و از بین رفتن شادی و نشاط زندگی مشترک میشود. اینجاست که معیارهای انتخاب، تناسب و کفویت مطرح می شود.
شبیه هم، اما نه کپی یکدیگر
در ازدواج قرار نیست زوج ها دقیقا کپی برابر اصل یکدیگر باشند. قرار هم نیست که آنقدر تفاوت داشته باشند که در نقطه مقابل هم قرار بگیرند. بهترین حالت در انتخاب همسر همسانی است.
همسانی یعنی داشتن وضعیت مشترک میان دو فرد که آنان را بسوی یکدیگر جذب می کند و پیوند وصلت آنها را استوارتر می سازد. و بهتر است بدانیم نا همسانی میان دو فرد سرچشمه کشمکشهای خانوادگی است و سنت مهمترین عاملی است که انسان را بسوی انتخاب همگونان خویش می راند و شالوده مستحکم ازدواج های کم و بیش همسان را قوام می بخشد. اما برای درک بیشتر باید انواع همسانی که در عصر ازدواج همگون، دخیل هستند برشمرد.
1) همسانی بر مبنای ویژگی های جغرافیایی
امکان انتخاب به معنای امکان برخورد است و نزدیکی محل سکونت خود به منزله گونه ای مقدمه و زمینه ای برای وصلت است و تا برخورد صورت نگیرد انتخابی نیز در کار نیست. همجواری به عنوان یکی از اصول انتخاب این امکان را به شما می دهد که با فرد دلخواه خود که همسایه هستید وصلت کنید چرا که افراد ی که در یک محل زندگی می کنند در بسیاری از صفات و عادات همگون هستند، مثل دیدگاه مذهبی، فرهنگی و حتی اقتصادی.
2) همسانی سنی
همسانی سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری دانست، نزدیکی محل سکونت و شباهت برخی ویژگی های فیزیکی مانند رنگ پوست و اندازه قد آن چنان کافی نیستند که دو فرد را به پیوند زناشویی وادارند، اما نزدیکی سن یکی از بنیانی ترین آنهاست، چون انتظارات شیوه نگرش اشخاص در سنی مختلف فرق می کند، لذا تفاوت وسیع سنی با خود تفاوتهای وسیع فرهنگی و جهان بینی را به همراه خواهد آورد.
3) همسانی از دیدگاه اجتماعی- تحصیلی
همگونی حرفه ای همسران مستلزم همتایی و تطابق سطح تحصیلات آنهاست. همسان همسری از نظر تحصیلی همه جا به نفع زن صورت می پذیرد بدین معنا که موجبات ارتقای زن را فراهم می سازد. تحصیلات همچون شاخصی در نوع فرهنگ و اندیشه جهان بینی انسانهاست پس شخصیت تحصیلی به معنای تشابه دیدگاه ها نیز هست.
4) همسانی از نظر امور ذهنی و معنوی
زن و شوهر باید پیش از آنکه به یک سطح فرهنگی نزدیک نه حتی همگون برسند، هر دو از سطح هوشی همانند برخوردار باشند سپس می توان پنداشت که از نظر هوشی همسرگزینی اجتماعی و فرهنگی در درون خود مستلزم همگونی همسران است، زنانی که شوهران خود را کم هوش تر از خود می دانند، خوشبختی بی رمق تر و بی جان تری از دیگران احساس می کنند و خوشبختی مردان هنگامی کاملاً تحقق خواهد یافت که همسران خود را از نظر هوشی با خود برابر بیابند. تفاوت وسیع هوشی میان زوجین تمایز رفتار استدلال، حتی عقاید را موجب خواهد شد.
از سوی دیگر، مذهب یکی از مهم ترین جلوه های ذهن انسان است که از سرچشمه های معنوی و الهی تغذیه می کنند؛ زناشویی میان زن و مردی که مذاهب مختلف و حتی اختلافاتی در یک مذهب دارند، به دشواری هایی شخصی و خانوادگی گوناگون می انجامد و حتی با اراده استوار نمی توان از آنها پرهیز کرد، زیرا باورهای مذهبی همیشه و در همه جا سرچشمه بنیادین تلقیات جمعی بوده اند و البته این تلقیات خود نمودار و نمایشگر اخلاقیات یک قوم درباره زن و مرد است.