عبادات امام حسن عسگري سلام الله عليه
از منظر فرهنگ وحيانى قرآن ، كمال غايى انسان تنها به وسيله عبادت آگاهانه به دست مىآيد و
هدف نهايى آفرينش جن و انس نيز ريشه در همين حقيقت دارد (1) .
عبادت بارزترين جلوه ارتباط انسان با خداست، خداوندى كه در بينش حق باوران به همه آفريدههاى
خود احاطه كامل دارد . او همهجا حاضر و ناظر است و از همه چيز به انسان نزديكتر و از هر چيزى
بالاتر مىباشد . پروردگارى كه از اسرار دل انسانها آگاه و از نجواهاى مخفيانه و تصميمهاى افراد
باخبر است . مولاى عارفان علىعليه السلام فرمود: «قد علم السرائر وخبر الضمائر، له الاحاطة
بكل شىء، والغلبة لكل شىء والقوة على كل شىء; (2)
خدا به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه چيز با خبر است، به همه چيز احاطه دارد و بر همه
چيز غالب و پيروز و بر هر شيئى تواناست .»
همچنين از منظر قرآن ارتباط انسان با چنين خداى قادر و قاهر و عالمى، ارتباطى آسان و سهل
الوصول است . همه كس در همه جا و در همه حال مىتوانند با آفريدگار خود نجوا كرده و راز دل
خود را در ميان بگذارند و درهاى بيكران رحمت الهى را با مناجات و دعا و نماز به روى خود بگشايند
.
«واذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان» ; (3)
«هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزديكم و دعاى دعا كننده را - هنگامى كه مرا
مىخواند - اجابت مىكنم .»
بر اين اساس عبادت، ارتباط آسان انسان ناتوان با آفريدگار جهان است كه هر لحظه اراده كند و خود
را نيازمند پناهگاهى مطمئن و زوالناپذير ببيند، مىتواند به اين وسيله به قدرت لايزال آفريدگار
هستى تكيه كرده و آرامش از دست رفته خود را باز يابد . او با روى آوردن به عبادت آگاهانه،
ارتباطى صميمانه با سرچشمه و پديد آورنده نيكيها و زيبائيها برقرار نموده و كارسازترين سلوك را در
زندگى انتخاب مىكند .
عبادت و سلوك معنوى دستآوردهاى ارزشمندى به بشر هديه مىكند . كسب بينشهاى متعالى،
رسيدن به عظمت روحى و روانى، به دست آوردن ملكه تقوى (بالاترين معيار ارزش انسان)، صفاى
باطن و آزادگى روح، دورى از زشتيها و گرايش به خوبيها، آثار جسمانى، بهداشتى، فردى و
اجتماعى، نمونهاى از ره آورد رفتار عبادى افراد است . افزون بر اين، مقامات معنوى همچون:
اخلاص، توكل، اطاعت از خداوند، حضور قلب و مواردى از اين قبيل نيز از ثمرات پربار عبادت و ارتباط
با پروردگار متعال مىباشد . در يك كلام بالاترين ارمغان عبادت و عرفان حقيقى، آزادى بىقيد و
شرط انسان از تمام تعلقات غير الهى و پناه گرفتن در سايه لطف حضرت حق مىباشد كه وجود او
را از تمام موجودات حتى فرشتگان، ارزشمندتر و شايستهتر مىنمايد و قلب و جان او را در عشق
ورزيدن به مبدا كائنات تسخير مىكند و در نتيجه شمع وجودش در آسمان و زمين مىدرخشد .
از آنجا كه طى چنين مسير حساسى در وادى عبادت و عرفان نيازمند الگو و راهنما مىباشد و
بدون راهبر راستين و آگاه، انسان نه تنها سرگشته و حيران مىماند بلكه ممكن است افرادى
سودجو و گروههايى فرصت طلب او را از صراط مستقيم هدايت، گمراه كرده و الى الابد دچار
هلاكت نمايند، پس براى سلوك عبادى و عرفانى شايسته است راهنمايى در خور انتخاب كرده و
پيروى نمود .
چه شايسته است كه براى وصول به سعادت حقيقى در اين مسير از سيره و سخن رهبران الهى و
پيشوايان معصومعليهم السلام كه مطمئنترين و كاملترين الگوى بشريت هستند مدد بگيريم .
با توجه به نكات ياد شده و اهميت عبادت در زندگى انسان، كوشيدهايم در اين فرصت ، گذرى بر
حيات عبادى و عرفانى حضرت امام حسن عسكرىعليه السلام داشته باشيم، به اين اميد كه
گفتار و رفتار عرفانى آن مظهر اسماء حسناى الهى، همچون نورى درخشان در پيمودن راه حساس
و پر خطر زندگى ما را رهنمون شود .
عبادت به چه معناست؟
عبادت و ستايش پروردگار يك مفهوم وسيع و فراگير دارد كه هر كار نيك و مفيدى را كه با انگيزه
خدايى انجام پذيرد شامل مىشود . يعنى عبادت از دو ركن اساسى تشكيل مىشود كه يكى نيت
و دومى انجام عمل پسنديده است . اساسا عبادت از ديدگاه اسلام از هنگام بلوغ بشر شروع
شده و تا لحظه مرگ ادامه مىيابد .
«واعبد ربك حتى ياتيك اليقين» ; (4) «پروردگارت را عبادت كن تا لحظه يقين [مرگ] فرا رسد .»
با توجه به اين نكته، يك انسان مسلمان مىتواند تمام گامهاى خويش را كه در راه زيستن بهتر و
انجام اعمال پسنديده بر مىدارد، همه را براى خدا و با انگيزه الهى همراه كند و به اين ترتيب در
تمام لحظات عمر خود در حال عبادت باشد . او با بهرهگيرى از سفره گسترده رحمت الهى، خود را
در فضاى ملكوتى و نورانى عبادت داخل كرده و با انجام هر عمل خيرى به نيت تقرب الى الله گامى
ديگر به سوى تكامل برمىدارد و به اين ترتيب محبوب خدا شده و تمام وجودش خدائى مىشود .
خداوند متعال مىفرمايد: «ما يزال عبدى يتقرب الى بالنوافل حتى احبه فاذا احببته كنتسمعه
الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به ويده الذى يبطش بها ورجله التى يمشى بها; (5) ان دعانى
اجبته وان سالنى اعطيته; (6) پيوسته بنده من به وسيله نافلهها و عبادتهاى مستحبى به من
نزديك مىشود تا اينكه محبوب من مىشود، وقتى كه محبوبم شد من گوش او مىشوم كه با آن
مىشنود و چشم او مىشوم كه با آن مىبيند و دست او مىشوم كه با آن عمل مىكند و پاى او
مىشوم كه با آن راه مىرود، اگر مرا بخواند او را اجابت مىكنم و اگر چيزى از من بخواهد به او عطا
مىكنم .»
اما با اين حال برخى اعمال عبادى جلوه بيشترى دارند و سفر به مقصد حقيقى انسان را سريعتر
مىنمايند
امام حسن عسگری سلام الله علیه مىفرمايد: «الوصول الى الله سفر لا يدرك الا بامتطاء الليل;
رسيدن به لقاء الله سفرى است كه در آن نمىتوان به مقصد رسيد مگر به وسيله شب زنده دارى
.»
يكى از عرفاى بزرگ در مورد اين حديث نكاتى فرموده است كه خالى از فايده نيست . آن بزرگوار
مىفرمايد: از اين حديث استفاده مىشود كه:
1 - وصول به لقاى حق ممكن است و ممتنع نيست .
2 - رسيدن به حضور حق با حركت و سلوك امكان دارد نه با سكون و تحجر .
3 - راه وصول سخت و طولانى است و وسيلهاى كارساز و مركبى راهوار همانند سحرخيزى
مىطلبد .
4 - عبادتهاى شبانه نيرومندتر و سريعتر از عبادتهاى روزانه انسان را به مقصد مىرساند (7) .
به همين جهتحضرت عسكرىعليه السلام در پيامى كه به على بن بابويه قمى (پدر شيخ صدوق)
فرستاده است، بر اين نكته تاكيد ورزيده و مىفرمايد: «وعليك بصلاة الليل، فان النبىصلى الله
عليه وآله اوصى علياعليه السلام فقال: ياعلى عليك بصلاة الليل، ومن استخف بصلاة الليل فليس
منا، فاعمل بوصيتى وآمر جميع شيعتى حتى يعملوا عليه; (8)
بر تو باد كه نماز شب بخوانى، همانا پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به علىعليه السلام وصيت
نموده و فرمود: اى على! بر خودت نماز شب را لازم بدان! و كسى كه خواندن نماز شب را سبك
بشمارد از ما نيست [. اى على بن بابويه!] به وصيت من عمل كن و به جميع شيعيان من نيز فرمان
بده كه چنين كنند .»
دستآوردهاى شبزندهدارى
در طول تاريخ بزرگان زيادى از عالمان وارسته و مؤمنين به حق پيوسته به اين توصيه حضرت
عسكرىعليه السلام عمل نموده و از شب زنده دارى و سحرخيزى نتايجسودمند و توفيقات
چشمگيرى را نصيب خود كردهاند . در اينجا با چند تن از اين پاسداران حريم دل، ديدارى تازه كرده و
تجديد خاطره مىكنيم:
1 - عالم بزرگوار مرحوم محمد تقى مجلسى، پدر بزرگوار علامه محمد باقر مجلسى در خاطرات خود
مىگويد: در يكى از شبها پس از اينكه از نماز شب و تهجد سحرى فارغ شدم، حال خوشى برايم
ايجاد شد و از آن حالت فهميدم كه در اين هنگام هر حاجت و درخواستى از خداوند نمايم،
اجابتخواهد شد، فكر كردم چه درخواستى از امور دنيا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمايم كه
ناگاه صداى گريه فرزندم محمد باقر در گهوارهاش بلند شد و من بىدرنگ به خداوند متعال عرضه
داشتم: پروردگارا! به حق محمد و آل محمد، اين كودك را مروج دينت و ناشر احكام پيامبر بزرگت قرار
ده و او را به توفيقاتى بىپايان موفق گردان . (9)
و اين چنين بود كه دعاى اين عارف سحرخيز به اجابت رسيد و فرزند دانشمندش آنچنان توفيقاتى در
ترويج دين و نشر احكام پيامبر به دست آورد كه موافق و مخالف را به حيرت واداشت، تا جائى كه
امروزه هيچ پژوهشگرى در حوزه دين و علوم اسلامى از تاليفات اين عالم وارسته و سخت كوش
بىنياز نمىباشد .
2 - آيت الله العظمى مرعشى نجفى، بزرگ فرهنگبان ميراث اهل بيتعليهم السلام، در بيشتر
علوم اسلامى صاحب نظر بود و تاليفات ارزشمند ايشان - كه نزديك به 150 اثر در موضوعات مختلف
است - گواه روشنى بر اين حقيقت است . كرامات معنوى، دريافتبيش از چهارصد اجازه اجتهادى
و روايتى از علماى بزرگ اسلامى، تدريس متجاوز از 67 سال در حوزه علميه قم و نجف، تربيت
هزاران شاگرد و تاسيس صدها مدرسه علمى، مسجد، حسينيه و مراكز فرهنگى، رفاهى و
درمانى و ايجاد بزرگترين و مشهورترين كتابخانه در جهان اسلام از جمله توفيقات اين فقيه فرزانه
مىباشد . او اين همه توفيقات را از هفتاد سال مناجاتهاى سحرى و دعاهاى نيمه شبى و كرامات
اهل بيتعليهم السلام مىداند و با تاكيد تمام وصيت مىكند كه: «سجادهاى كه هفتاد سال بر
روى آن نماز شب بهجا آوردهام با من دفن شود . (10)
3 - آيت الله شهيد مرتضى مطهرى، يكى ديگر از عالمان وارستهاى است كه تمام توفيقات خود را
مرهون عبادت خالصانه و ارتباط حقيقى با مبدا جهان آفرينش است . آن شهيد والا مقام و قهرمان
ميدانهاى علم و انديشه و عمل بر اين باور بود كه: «ما يك سلسله لذتهاى معنوى داريم كه معنويت
ما را بالا مىبرد . براى كسى كه اهل تهجد و نماز شب باشد، جزء صادقين، صابرين و مستغفرين
بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد [. . . آنان] به لذتهاى مادى كه ما دل بستهايم هيچ
اعتنا ندارند . . . آدمى اگر بخواهد از چنين لذتى بهرهمند شود، ناچار از لذتهاى مادى تخفيف
مىدهد تا به آن لذت عميق معنوى برسد . (11) »
استاد مطهرىرحمه الله عميقا به اين گفتار خود اعتقاد داشت و چنان به مناجاتهاى سحرى دلبسته
بود و از لذتهاى معنوى آن سرمست مىشد كه زمزمههاى عاشقانهاش ديگران را نيز متاثر
مىساخت .
حضرت آيةالله خامنهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى در خاطرات خود آورده است: «مرحوم مطهرى
يك مرد اهل عبادت، اهل تزكيه اخلاق و روح بود .
هر شبى كه ما با مطهرى بوديم، اين مرد نيمه شب تهجد با آه و ناله داشت، يعنى نماز شب
مىخواند و گريه مىكرد، به طورى كه صداى گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مىكرد . . .
بله، ايشان نماز شب مىخواند همراه با گريه، با صدايى كه از آن اتاق مىشد آنرا شنيد! (12) »
4 - علامه عارف مرحوم سيد على آقا قاضى نيز سعادت دنيا و آخرت را در سحرخيزى و نماز شب
مىدانست . آن يگانه دوران و استاد اخلاق و عرفان، نه تنها خود به اين گفتار عامل بود، بلكه
شاگردانش را نيز در فرصتهاى مناسب به اين عمل توصيه و ترغيب مىكرد . علامه طباطبائى
مىفرمايد: چون به نجف اشرف براى تحصيل مشرف شدم، يك روز در مدرسهاى ايستاده بودم كه
مرحوم قاضى از آنجا عبور مىكردند، چون به من رسيدند دستخود را روى شانه من گذاردند و
گفتند: «اى فرزند! دنيا مىخواهى نماز شب بخوان، و آخرت مىخواهى نماز شب بخوان . (13) »
حضرت عسكرىعليه السلام در يكى از سخنان گهر بار خويش به فوائد روانى و جسمانى شب
زنده دارى اشاره فرموده و آرامش روحى و جسمى را يكى از دستاوردهاى سحرخيزى مىداند و
مىفرمايد: «سحر خيزى لذت خواب را بيشتر مىنمايد و گرسنگى (روزه دارى) لذت خوراك را
افزايش مىدهد . (14) »
اهميت دادن به نماز
نماز در سيره و سخن حضرت عسكرىعليه السلام همانند پدران بزرگوارش جايگاه ويژهاى دارد، در
اين زمينه چند روايت را مىخوانيم:
الف) ابوهاشم جعفرى (15) مىگويد: روزى به حضور حضرت عسكرىعليه السلام داخل شدم و
مشاهده كردم آن حضرت مشغول نوشتن است . در همين موقع وقت نماز داخل شد . آن بزرگوار از
كار نويسندگى دست كشيده و براى اقامه نماز به پا خواست . من با شگفتى تمام ديدم كه قلم بر
روى كاغذ همچنان حركت مىكرد و مىنوشت تا اينكه كار كتابت كاغذ به پايان رسيد . من به
شكرانه اين كرامتبه سجده افتادم و امام از نماز برگشته و قلم را بدست گرفته و به مردم اجازه
ورود داد (16) .
ب) عقيد خادم مىگويد: هنگامى كه حضرت عسكرىعليه السلام در بستر بيمارى بود و واپسين
لحظات حيات خويش را مىگذرانيد، مقدارى داروى جوشانده خواست، ما آنرا آماده كرده و به
محضرش آورديم، امام متوجه شد كه وقت نماز صبح رسيده است، فرمود: مىخواهم نماز بخوانم،
سجاده حضرت را در بسترش گسترديم، امام از خادمهايكه در آنجا حضور داشت آب وضو را گرفته و
بعد از اينكه با آن آب وضوى كاملى را بهجا آورد، آخرين نماز صبح را در همان بسترش خواند و
لحظاتى بعد روح بلند آن حضرت به عالم بالا عروج نمود (17) .
ج) شيخ طوسى از حضرت عسكرىعليه السلام روايتى نقل مىكند كه در آن بهجا آوردن پنجاه و
يك ركعت نماز در هر روز يكى از نشانههاى شيعيان راستين شمرده شده است .
طبق اين روايت، يك مؤمن واقعى نه تنها در هر روز 17 ركعت نمازهاى واجبش را بهجا مىآورد بلكه
خواندن سى و چهار ركعت نافلههاى آنرا نيز بر خودش لازم مىشمرد . متن روايت چنين است:
«علامات المؤمنين خمس: صلوة الاحدى والخمسين، وزيارة الاربعين، والتختم فى اليمين، وتعفير
الجبين، والجهر ببسم الله الرحمن الرحيم; (18)
علامت اهل ايمان پنج تا است: بجاى آوردن 51 ركعت نماز [در هر روز]، خواندن زيارت اربعين، قرار
دادن انگشتر [مجاز] در انگشتان در دست راست، ماليدن پيشانى [در هنگام سجده] بر خاك و بلند
گفتن بسم الله الرحمن الرحيم [در حال قرائت نماز ].»
در توضيح فراز اول روايت لازم استبه اين نكته اشاره شود كه مقصود حضرت از 51 ركعت نماز، 17
ركعت نمازهاى واجب و 34 ركعت نوافق آنهاست . البته نافله به نمازهاى مستحبى مىگويند اما
چون براى نافلههاى نمازهاى واجب تاكيد فراوان شده و بويژه در مورد نافلههاى شب سفارش
بيشترى صورت گرفته است، به اين جهت در اين روايت انجام آنها در كنار نمازهاى فريضه يكى از
نشانههاى اهل ايمان و شيعيان اعلام شده است .
ترتيب آنها همچنانكه در كتابهاى فقه و حديث و دعا آمده است در غير روزهاى جمعه اين چنين
مىباشد: نافله نماز صبح دو ركعت و قبل از فريضه خوانده مىشود . نافله نماز ظهر هشت ركعت و
پيش از نماز ظهر، نافله عصر همانند ظهر هشت ركعت و قبل از فريضه مىباشد و نافله نماز مغرب
چهار ركعت، بعد از فريضه مغرب بوده و نافله نماز عشاء بعد از فريضه و دو ركعت نشسته خوانده
مىشود و يك ركعت محسوب مىگردد، و يازده ركعت هم نافله شب است كه وقت آن از نصف
شب تا اذان صبح مىباشد . با اين حساب 34 ركعت نافله و 17 ركعت فريضه جمعا 51 ركعت نماز
براى مؤمنين در هر روز منظور شده و در اين حديثبدان اشارت رفته است .
د) حضرت عسكرىعليه السلام در يك روايتى به درجات اهل نماز اشاره كرده و فرمودند: زمانى كه
بنده به سوى جايگاه نمازش مىرود تا نماز بخواند خداى عزوجل به ملائكهاش مىفرمايد: «آيا بنده
مرا نمىبينيد كه چگونه از همه خلائق بريده و به سوى من آمده است، در حالى كه به رحمت و
جود و رافت من اميدوار است؟ شما را شاهد مىگيرم كه رحمت و كرامتخود را مخصوص او
گردانيدم . (19) »
يادى از نماز خوبان
از امام حسن عسكرىعليه السلام در ذيل آيه «ويقيمون الصلوة» داستانى در مورد نماز ابىذر نقل
شده است كه مرورى بر آن در اينجا مناسب مىنمايد . امام حسن عسكرىعليه السلام فرمود:
روزى حضرت ابوذر غفارى به محضر رسول خداصلى الله عليه وآله آمده و عرضه داشت: يا رسولالله!
من در حدود 60 راس گوسفند دارم و نمىخواهم بخاطر آنها هميشه در باديه باشم و از فيض محضر
شما محروم شوم و همچنين دوست ندارم آنها را به يك شبانى بسپارم تا به آنها ستم كرده و
حقوقشان را رعايت نكند; تكليف من چيست؟
رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: فعلا برو و گوسفندانت را بچران . ابىذر طبق فرمان پيامبر به
صحرا رفت و در روز هفتم به نزد پيامبر آمد . رسول خداصلى الله عليه وآله از وى سؤال كرد: اى
اباذر! گوسفندانت را چه كردى؟ او پاسخ داد: يا رسولالله گوسفندان من قصه شگفت انگيزى دارند!
پيامبر فرمود: اى اباذر مگر چه شده؟ چه قصهاى؟ اباذر در پاسخ اظهار داشت: يا رسولالله! من
مشغول نماز بودم، گرگى به گوسفندانم حمله كرد، پس گفتم: خدايا نمازم، خدايا گوسفندانم! در
آن حال من متحير بودم كه نمازم را بشكنم و از گوسفندان دفاع كنم يا نمازم را ادامه دهم . ادامه
نماز را انتخاب كردم، در اين حال شيطان مرا وسوسه كرد و به من گفت: اى اباذر! چه مىكنى؟ اگر
گرگ گوسفندانت را هلاك كند و تو همچنان نمازت را ادامه دهى در دنيا سرمايهاى براى زندگىات
نخواهد ماند . به شيطان پاسخ دادم: براى من ايمان به وحدانيتخداوند و ايمان به رسالتحضرت
محمدصلى الله عليه وآله و ولايتبرادرش علىعليه السلام و دشمنى با دشمنان آن بزرگواران
بهترين سرمايه است كه باقى خواهد ماند; بعد از اينها هر چه از من فوت شود اهميتى ندارد . در
اين حال نمازم را ادامه دادم و گرگ يكى از گوسفندانم را ربود، اما با حيرت تمام ديدم كه در آن لحظه
شيرى پيدا شد و گرگ را كشته و آن گوسفند را از چنگال وى رهانيده و به داخل گله بازگردانيد .
سپس مرا مورد خطاب قرار داده و [با زبان فصيحى] گفت: اى اباذر! نمازت را با خيال راحت ادامه
بده، خداوند تبارك و تعالى مرا مامور كرده كه از گوسفندانت مواظبت نمايم تا اينكه از نماز فارغ
شوى . من نماز را به پايان رساندم در حالى كه حيرت و تعجب تمام وجودم را فرا گرفته بود و خدا
مىداند كه چه حالى داشتم . در اين موقع شير به نزدم آمده و به من گفت: «امض الى محمدصلى
الله عليه وآله فاخبره ان الله تعالى قد اكرم صاحبك الحافظ لشريعتك ووكل اسدا بغنمه يحفظها; نزد
حضرت محمدصلى الله عليه وآله برو و به آن حضرت خبر بده كه: خداوند متعال دوست تو را كه از
شريعتت پاسدارى مىكرد گرامى داشت و براى گلهاش شيرى را به محافظت گماشت .» با
شنيدن اين ماجرا، همه حاضران از قصه اباذر شگفت زده شدند .
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمود: اى اباذر! راست گفتى و به يقين من، على، فاطمه، حسن و
حسينعليهم السلام به راستى تو و قصهات ايمان آورديم .
اما برخى از منافقين كه در حدود 20 نفر بودند، گفتند: محمدصلى الله عليه وآله با اباذر تبانى
كردهاند كه ما را بفريبند . ما بايد خودمان او را تعقيب كنيم و ببينيم آيا واقعا شيرى در هنگام نماز از
گله اباذر محافظت مىكند؟ آنها آمدند و با چشمان خود ديدند كه اباذر در حال نماز است و شيرى
گله او را مىچراند و از آنها مواظبت مىكند . هنگامى كه اباذر دوباره به حضور رسولاللهصلى الله
عليه وآله شرفياب شد، پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به وى فرمود: «يا اباذر انك احسنت طاعة
الله، فسخر الله لك من يطيعك فى كف العوادى عنك، فانت افضل من مدحه الله عزوجل بانه يقيم
الصلاة; اى اباذر! تو اطاعتخدا را به نحو احسن انجام دادى و خداوند كسى را براى پاسبانى
گوسفندانت در تسخير تو درآورد كه در وسط بيابان از تو اطاعت مىكند، پس تو گرامىترين كسى
هستى كه خداوند متعال او را به اينكه نماز اقامه مىكند ستوده است! (20) »
سجده و حالتهاى ملكوتى
بندگان راستين الهى از هنگامى كه حلاوت عبادت و عبوديت و نيايش با پروردگار عالميان را
چشيدهاند، سعادت و عزت خود را در سجدههاى عاشقانه و خضوعهاى خاكسارانه در پيشگاه
حضرت حق مىبينند . آنان آرامش، نشاط و سرور دل را در تعظيم حضرت رب العالمين جستجو
مىكنند و بر اين باورند كه سجده نزديكترين حالات يك عبد در حضور معبود است . جبين بر خاك
سائيدن و در دل شبهاى تار زمزمه عشق سر دادن عادت هميشگى مردان خداست . آنان در اين
حال نورانى مىشوند و از ميان فرشيان به سوى عرشيان پرواز مىكنند و در آن حال است كه:
«عظم الخالق فى انفسهم وصغر ما دونه فى اعينهم; (21) تنها آفريدگار جهان در نظر آنان بزرگ
است و ماسوى الله در منظرشان كوچك و حقير مىباشد .»
در اينجا چند روايت در مورد عبادتهاى عاشقانه و سجدههاى طولان%D