همهی دولتها به سهم خود اقداماتی را برای جایگزینی درآمدهای مالیاتی با درآمد های نفتی صورت دادهاند که بررسی آنها خارج ار موضوع این یادداشت است. با این حال بیمناسبت نیست که نگاهی به آمارها و ارقام ...
همهی دولتها به سهم خود اقداماتی را برای جایگزینی درآمدهای مالیاتی با درآمد های نفتی صورت دادهاند که بررسی آنها خارج ار موضوع این یادداشت است. با این حال بیمناسبت نیست که نگاهی به آمارها و ارقام این یکی دوسالهی اخیر داشته باشیم.
یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام که قبلاً وزیر امور اقتصادی و دارایی هم بوده است، اظهار داشته که «درآمدهای نفتی» باید با «مالیات بر مصرف» جایگزین شود.
ناگفته پیداست که استدلال فوق کاملاً صحیح بوده و اتفاقاً یکی از مهمترین محورهای اقدامات دولت در چند دههی اخیر هم ناظر بر همین فعالیت بوده است. با این حال این مهم؛ هرگز جامهی حقیقت بر تن خویش ندیده و کماکان یکی از رؤیاییترین اهداف دولتها باقی مانده است.
از نظر دور نداریم که همهی دولتها به سهم خود اقداماتی را برای نیل به این آرمان صورت دادهاند که بررسی آنها خارج ار موضوع این یادداشت است. با این حال بیمناسبت نیست که نگاهی به آمارها و ارقام این یکی دوسالهی اخیر داشته باشیم.
چنانکه میدانیم همهی انواع مالیات را میتوان ذیل دو گروه کلی «مالیاتهای مستقیم» و «مالیاتهای غیرمستقیم» طبقه بندی کرد.
در هرکدام از این «گروه»ها، دستهبندیهای مشخصی وجود دارد. برای مثال ؛ مالیاتهای مستقیم همان مالیاتهایی هستند که بر درآمدهای شرکتها و افراد و ثروت وضع میشود. مانند مشاغل، املاک، ارث، درآمدهای اتفاقی و سایر انواع مشابه ...
همچنین «مالیاتهای غیرمستقیم» همان مالیاتهایی هستند که بر واردات و همچنین مصرف کالاها و خدمات وضع میشوند مانند مالیات بر ارزش افزوده و یا سایرانواع دیگر.
از سوی دیگر مالیاتها یکی از ابزارهای مهم در مجموعهی سیاستهای مالی هستند که قابلیت تاثیر بر بسیاری از مؤلفههای اقتصادی را دارند. از این حیث، مقولهی مالیاتها اهمیت زیادی برای همهی دولتها دارد.