صحیفه ی حضرت آدم ابوالبشر (علیه السلام):
پس از آفرینش آدم (ع)، زمانی که حضرت آدم (ع)، انواری را مشاهده کردند، با تعجب از خداوند پرسیدند که آنها چه کسانی هستند و خداوند حضرات معصومین (علیهم السلام) را به او معرفی کرد. در ادامه:
«...پس آدم در آخر آن انوار نگریست؛ شبحی نورانی را دید که در میان آن انوار، مانند ستاره ی صبح برای اهل دنیا می درخشید. پرسید: «پروردگارا! این کیست؟»
خدای تعالی فرمود: «ای آدم! به وسیله ی این بنده ی سعادتمند خود، زنجیرهای گران از گردن بندگان خود بردارم و بارهای سنگین از پشت آنان فروگذارم و به وجود و ظهور او، توده ی خاک را از انوار رأفت و رحمت و عدالت، تابناک گردانم. چنان چه پیش از ظهور او، از بی رحمی و ظلم و فساد پر شده باشد.» (1)
صحف حضرت ادریس (ع)
«ابلیس گفت خداوندا پس مرا در دنیا بگذار تا روز قیامت، که اولاد آدم انگیخته شوند. خدای تعالی فرمود: "نه ولکن تا وقت معلوم از مهلت داده شدگانی.
بدرستی که آن روزی است که حکم رانده ام و حتمی کرده ام. زمین را در آن روز از لوث کفر و شرک و نافرمانیها پاک گردانم و برگزیده ام، برای آن روز بندگانی را از برای خود که دلهای آنها را برای ایمان آزمایش کرده ام و به ورع و اخلاص و یقین و تقوی و خشوع و راستی و بردباری و وقار و پرهیزگاری و ترک دنیا و رغبت در آنچه نزد من است پرنموده ام...
...و خلیفه کنم آنها را در زمین و تمکین دهم برای آنها دینشان را که برای آنها اختیار کرده ام. پس مرا به یگانگی پرستش کنند و هیچ چیز را با من شرکت ندهند. برپا دارند نماز را در زمان خود و بدهند زکات را هنگام زکات؛ امر به معروف کنند و نهی از منکر نمایند.
در آن زمان بساط امنیت در سفره ی زمین بگسترانم پس هیچ چیز به هیچ چیز زیان نرساند و هیچ چیز را هیچ چیز نترساند و گزندگان و درندگان و گوسفندان با هم باشند،در میان مردم، و به یکدیگر آزار نرسانند و از گزندگان گزندگی...
آن زمان زمانی است که در علم غیب خود آن را مستور داشته و کسی را از آن آگاه نداشته ام و گریزی نیست از آن زمان، که آمدنی است و آن روز حتماً می رسد. در آن هنگام تو را و پیاده و سواره و تمام لشکر تو را نابود گردانم. برو که تا آن روز از مهلت داده شدگانی!» (2)
صحیفه ی حضرت ابراهیم (ع)
پس از معرفی نور حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی (ع):
«...پس ابراهیم نظر کرد، دوازده نور پر تلألؤ در نهایت حسن و بهاء مانند آن نور نگریست. از حضرت احدیت درخواست نمود که: "ای پروردگارا! مرا به نام این صورتها آگاهی ده که با صورت محمد (ص) و وصی او قرین باشند.
وحی رسید: «این یک کنیز من و بقیّه ی پیغمبر من، فاطمه زهرا است. او و شوهرش را خویشاوند قرار دادم برای بیرون آوردن ذریه و بقای نسل پیغمبرم، احمد، و این دو حسنین اند و آنهای دیگر باقی ذریه اند.
این فلان و آن فلان تا رسید بحضرت قائم (عجل الله فرجه) فرمود: «این آن کسی است که به وجود و ظهور او، رحمت خویش در بلاد پهن کنم و با او دین خود را زینت دهم و بندگانم را آرایش بخشم و این موهبت وقتی خواهد بود که بندگان از رحمت من مایوس و از فریاد رسی من نومید شوند.
ای ابراهیم! هرگاه بر محمد پیغمبرم، صلوات فرستادی، پس بر اوصیاء او با او صلوات بفرست!» (3)
پی نوشت:
1. این روایت را سید بن طاووس (رحمة الله علیه) از حارثة بن أمال و او از بزرگان علمای نصارا و اوصیای حضرت عیسی (علیه السلام) نقل کرده است. برای مطالعه ی بیشتر ر.ک. به: اقبال الاعمال، ص 507؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1388، ج 1، ص 85
2. سید بن طاووس، سعد السعود، صص 35- 34؛ به نقل از نهاوندی، همان، صص 87- 89
3. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص 508؛ به نقل از نهاوندی، همان، صص 89-91