0

محمود دولت ابادی

 
Mitra964
Mitra964
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1394 
تعداد پست ها : 36
محل سکونت : کرمان

محمود دولت ابادی

صحبت درباره نویسندگان بزرگ ایران را بامعرفی استاد محمود دولت ابادی نویسنده رمان کلیدر اغاز میکنیم،رمان کلیدر بزرگترین رمان ایرانی است که در ده جلد نگارش یافته است،محمود دولت ابادی در سال ۱۳۱۹در روستای دولت اباد خراسان به دنیا امد، روزهای پرشور تحصیل در دبستان را در روستای محل تولدش گذراند،درنوجوانی به کارهایی چون کشاورزی،حروف چینی و...اشتغال داشت.تحصیلات خودرادرهنرستان هنرپیشگی تهران به اتمام رساند ووارد حرفه ی بازیگری تیاتر شد‌.مدتی نیزباسمت کتابدار در دانشگاه ازاد مشغول کار بود.«دولت ابادی اغاز اشنایی جدی خود راباادبیات معاصر،باجنگ اصفهان،ودیدن فیلم های سرنوشت یک انسان شولوخف،و «وقتی که لک لک ها پرواز میکنند»،وبه ویژه اثار چخوف وهدایت می داند.اشنایی وتجربیات تیاتری دولت ابادی درمقام تماشاگر،باتیاتر عروسکی درتماشاخانه باغ کوه سنگی درروزهای جمعه وبازی اصغر قفقازی درتیاتر گلشن مشهد اغاز شده وبه گونه ای جدی در۱۳۳۹با کار در پارس تهران ادامه یافت،» ۱ «من از سال ۱۳۳۷تقریبا شروع به نوشتن کردم .اما ان چه راکه تاسال ۴۲نوشته بودم،به استثنای یک داستان-ادبار-سوزاندم.چون احساس کردم خواندن ان چه من درطول این چند نوشته ام برای دیگران بهره ای جزکشتن وقت نخواهد داشت.پیش از ان یادر همان حدود زمانی داستان «ته شب»را در مجله اناهیتا چاپ کرده بودم.اماازسال ۴۲به این سو،تقریبا برایم یقین شد که باید داستان بنویسم.»۲ «یکی از رخدادهای تعیین کننده در حیات ذهنی وهنری دولت ابادی ،بازداشت وی در سرصحنه نمایش وبه هنگام اجرای نمایش نامه «در اعماق»ماکسیم گورکی ،از جانب ساواک در اسفندماه ۱۳۵۳است.»۳. «از سال ۱۳۶۸ به بعد،دولت ابادی برای ایراد سخنرانی وپاسخ به دعوت برخی مراکز ومراجع دانشگاهی وادبی ودوستداران خود،به یک رشته مسافرت به غرب پرداخته اند که ازسفربه هلند ،المان وانگلیس وفرانسه وسخنرانی در سمپوزیوم امستردام در سال ۱۳۶۸ونیز سفر به المان به دعوت خانه فرهنگ های جهان در برلین درسال۱۳۷۹،سفربه امریکاوسخنرانی دردانشگاه میشیگان امریکاو...اگاهی داریم»۴. ان چه دولت ابادی رانویسنده ای محبوب ومشهور ساخت، چاپ رمان عظیم کلیدر بود.کلیدر که به زیباترین وبلدترین رمان ایرانی شهرت یافته،با الهام از حوادثی واقعی که در دوران کودکی نویسنده رخ داده نوشته شده است.ایده این داستان ،سالها در ذهن دولت ابادی وجود داشته است تا اینکه دولت ابادی درحین نوشتن یک داستان،متوجه می شود که این نوشته ها،درواقع جزیی ازرمانی است که سالهادرذهن او شکل گرفته است.سپس به تحقیق وپژوهش درباره زندگی گل محمد ها می پردازد وباسفربه قلعه چمن ،به جستجوی بستگان گل محمد می رود.حتی به گفته خودش،شخصیت مارال،بادیدن زنی که در کنارچشمه نشسته وصورتش رابه استثنای چشم ها،بادستاری بسته،درذهن اوجان می گیرد.بارها خوانندگان علاقه مند کلیدر،ازدولت ابادی پرسیده اندکه ایا شخصیت های داستانش حقیقی هستندیاخیر؟ودولت ابادی در جایی گفته است که همه ی این شخصیت ها،از خیال وذهن وی جان گرفته اند ،اماتنها عکسی که از گل محمدویارانش باقی است -وبعدازکشته شدن انها برداشته شده-نشان میدهد که رمان کلیدر ریشه در حقیقت نیز دارد.هرچند بسیاری از ان زاییده ذهن وخیال شگفت انگیز دولت ابادی است. «در اثارداستان نویسان پیش از دولت ابادی ،تصویرهایی از روستاومردم روستایی می توان پیدا کرد،وداستان هایی اززندگی سخت وفلاکت بار انها نوشته شده،اماهرگزبه صمیمیت وعمق وبرد عاطفی اغلب داستان های دولت ابادی نیستند.دولت ابادی رمان نویسی است بامضامین وموضوع های بدیع روستایی وصحت و صحت وسلامت نفس درزمانی در رمان های کلیدر وجای خالی سلوچ چهره می نماید که نویسندگان دیگر ،اگرهم به روستاوروستانشینان می پرداختند تصویرهای دگرگونه ای از انها ارایه می دادند وچهره واقعی روستایی هادراثارشان مسخ میشد.»۵ «شالوده مجموعه دستان های دولت ابادی ،براساس خاطره ای بنیادی وابتدایی که در ذهن او نهفته گذاشته می شود وبه همین دلیل برخلاف ظاهرمتنوعی که دارند وطیف های گوناگونی که ازخودنشان می دهند،اغلب ازمعنا ودرون مایه های مشترک برخوردارند،جهان داستانی دولت ابادی،مثل هر نویسنده بزرگی،خاص خود اوست.جهان ارباب های جبار و کارگزارهایشان ومامورهاوکارمندان وژاندارم های دولتی،وجهان روستا وروستازادگان،مردمان پرتلاش وزحمت کش وعاصی،رعیت ها، خوش نشین ها،مردمان زیردست ستم کشیده ساکن دهات،دهستان ها وشهرک ها» ۶ «دولت ابادی ،به تعمد زبان گفتار رابه زبان نوشتار نزدیک می کند وبرغنای ادبی رمان می افزاید.زبان کلیدر ،گاه بعدی شاعرانه وتمثیلی پیدامی کند واغلب رنگی ازحماسه به خود می گیرد‌...
دوشنبه 11 آبان 1394  8:40 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
Mitra964
Mitra964
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1394 
تعداد پست ها : 36
محل سکونت : کرمان

ادامه مطلب

«پرداخت ها گرچه کند وارام ولی کامل وزنده صورت میگیرد.ماشخصیت های زن ومرد داستان راحس می کنیم.زیوررامی فهمیم.شیرو را می فهمیم.مارال را می فهمیم. بلقیس وگل اندام را می فهمیم. حتی زن حاج حسین ویازن بابقلی بندار را احساس می کنیم.کارهاشان برای ما معنا دارد.ادم های مرد داستان هم همین طور.گل محمدها،خان عمو،کلمیشی،صبراخان،بابقلی وشیدا،همه راباگوشت وپوست اشان لمس می کنیم.پرداخت انها کامل است»۸ نکته قابل توجه در رمان کلیدر،توجه دولت ابادی به شخصیت زن هاست.شخصیت گل محمد وسایر مردان کلمیشی ،درذهن دولت ابادی پیش زمینه ای -باتوجه به داستان هایی که درباره ان هاشنیده بود وترانه ها واشعار محلی که دراین باره وجود داشت-داشته است.اماشخصیت زنها چی؟ان ها همه ساخته وپرداخته ذهن دولت ابادی هستند وچه زیبا و بجا شخصیت پردازی شده اند.دولت ابادی درجایی گفته است که گل محمددرزمان شورش ومرگ خود،اصلا مادری نداشته است که گیله موهایش رابرگور وی بپاشد،اما دولت ابادی جای خالی اورا حس کرده وشخصیت بلقیس را افریده است.اغلب زن های رمان کلیدر ،قوی ،اهل کارومبارزه طلب هستندواز حق خود دفاع می کنند. بی گمان مهارت دولت ابادی در ایجاد شخصیت هاوپرداخت انها ودرگیرنمودن خواننده باذهنیات انها،درجذابیت رمان وی نقش بسیار دارد.اما انچه در این بحث مورد توجه است،نثر دولت ابادی می باشد.نثری منحصربه فردکه تنها خاص خود اوست وشایدمعدودی ازنویسندگان بتوانندبه نثروی نزدیک شوند اماهرگز نمی توانند به پای او برسند.«نثر داستان،نثرشامخ وسنگین است.نثری است که صلابت وخشونت کلیدر را دارد.واژه های جدید وترکیب های تازه وگویش های دقیق باتوجه به حالت ها وفضاهای مناسب ،کم نیستند.امااگرنثرداستان،باهدف داستان وفضاهای مطلوب ان مقایسه شود سنگین وکند وارام وبی شتاب است.نثری است که درست مثل سبک خراسانی،خشونت وسنگینی را دارد نه سرعت وشتاب را،شاید خیال کنی که این نثر سنگین،برای حکایت این شتاب وسرعت مناسب است،چون خواننده رابیشتر اماده می سازد.این خیال ان جایی درست است که طرح داستان طرح پرشتاب وسریع باشد.ولی این طرح گسترده وارام با این نثرسنگین،فقط خواننده را مشغول میکند،اگرنگویم که ازذهنیت خواننده عقب می ماند ویک خط درمیان خوانده می شود»۹ . دولت ابادی برای روایت رمان عظیم خود،دونوع زاویه دید برگزیده است،دانای کل واول شخص مفرد.هرگاه زاویه دید اول شخص مفرد باشد،نثر صورت واگویه وگفتار پیدا میکند.اغلب جملات مقطع،بریده بریده وکوتاه هستند.وهنگامی که زاویه دید ،دانای کل باشد،دولت ابادی عرصه رابرای توصیف گسترده می یابد.توصیفات وی انقدر زنده وملموس اند که گاه،خواننده باتمام وجود ،احساس های مختلف یک شخصیت،از جمله درماندگی وخشم اورا احساس میکند. بررسی تمام وکمال رمان کلیدر ،وسایر اثاردولت ابادی،از نظر ویژگی های سبکی وزبانی،حجمی بی اندازه،توانی بسیارواگاهی ودانش فراوان می طلبد که از عهده هرکس برنمی اید،لذا تنها برای نمونه،به ذکر شواهدی چند از این کتاب اکتفا نمودم: برخی ویژگی های سبکی وزبانی رمان کلیدر:۱_,هنجارگریزی گویشی:"قربان,پاره ای دیگرازنان به دهان خوندانید"۲_کاربردجملات کوتاه؛"زده بود,خورده بود,چرانده بود,و..."۳_اشنایی زدایی؛"احساس کردنگاه کبوددخترافغان,کتف هایش رادارد سوراخ می کند."۴_کاربرد حرف را به نشانه نقش نمای اضافه؛"گودال راکناررفت.(به کناره گودال رفت.)"۵_کاربردافعال درمعنی قیدشک وتردید؛"کوره دکان هنوزسرخ بود.پنداری اکبر به شب کاری ایستاده بود"۶_کاربردمصدرمرخم؛"شیرو به گره بست بالهای سارغ نشست"۷_فراگذاری:"قباد,پیدایش شدازخم کوچه"۸_کاربردحرف رابه معنی حرف اضافه:"گل محمدرایقین شده بودکه سخن سخن دیگری است"۹_تشخیص:"قلعه میدان,حتی خمیازه نمیکشد"۱۰_حسامیزی:"اما کردهاهم نمی توانستندسخن تلخ راباخود به چادرها ببرند۱۱_کنایه:"شیری درقفس,گل محمدقدم میزدوحرفهارازیردندان می شکاند""۱۲_تناقض:"خنده. اورست,گریه اورهم هست"جهت اختصار از هرمورد فقط یک نمونه ذکر شد. برخی اثارمحمود دولت ابادی عبارتند از:داستانها:لایه های بیابانی(مجموعه داستان)۱۳۴۷.اوسنه باباسبحان(رمان)۱۳۴۹،گاواره بان (رمان)۱۳۵۰.سفر(رمان)۱۳۵۱.باشبیرو(رمان)۱۳۵۲.عقل عقیل(رمان)۱۳۵۳.اززخم چنبر(رمان)۱۳۵۶.جای خالی سلوچ(رمان)۱۳۵۸.کلیدر(رمان) ۱۳۵۷-۱۳۶۳.اهوی بخت من گزل(رمان)۱۳۶۷.کارنامه سپنج۱۳۶۸.دراقلیم باد(رمان)۱۳۶۹.روزگار سپری شده مردم سالخورده(رمان)۱۳۶۹.سلوک ۱۳۸۲.ان مادیان سرخ یال(رمان)۱۳۸۳.روز وشب یوسف(داستان)۱۳۸۳و.... مقالات وسخنرانی های بسیاری نیز از ایشان موجود است 

رب یسر ولا تعسر سهل علینا یا رب العالمین

دوشنبه 11 آبان 1394  8:44 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
Mitra964
Mitra964
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1394 
تعداد پست ها : 36
محل سکونت : کرمان

اوسنه بابا سبحان

یکی از داستانهای دولت ابادی,اوسنه باباسبحان است.اوسنه باباسبحان,قصه دردهاورنج های مردمی است که برای یک لقمه نان ,به هرسختی ای تن می دهند.داستان بسیار تاثیرگذاروجذاب است.خواننده همراه با بابا سبحان,کوچه های روستا را به دنبال مسیب طی می کندوسنگینی دردی راکه برقلب شوکت انباشته شده حس میکند.نثر داستان ,ساده وصمیمی وروان است:"چشم هیچ کس ,تاصبح نخوابید.همه ازبابت مسیب وبیل که دستش بود دل می زدندوهرکسی ته دلش منتظراتفاقی بود.همه درخانه هایشان راازتو قفل کردند.بچه هایشان راچفت خودشان خواباندندویک چشمشان رابیدارگذاشتند.وتنها ادمی که تا دمدمه های سحر.میان کوچه پس کوچه ها,خرابه هاوپی دیوارباغ ها,راه رفت,باخودش حرف زدوبه هرسیاهی که رسید به گمان مسیب به طرفش دوید؛بابا سبحان بود."ص۱۳۹

رب یسر ولا تعسر سهل علینا یا رب العالمین

دوشنبه 11 آبان 1394  8:47 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
دسترسی سریع به انجمن ها