0

اصطلاحات انگليسي كه واقعا بدردت ميخوره!

 
hemmatmehdi
hemmatmehdi
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 824
محل سکونت : تهران

اصطلاحات انگليسي كه واقعا بدردت ميخوره!

 


چپ چپ نگاه میکنه



I die for your height and top! 
قربونه قد وبالات


Ate my head! 
سرمو خورد

He has grown a tail! 
دم در آورده


On my eyes! 
به روی چشمم


Light up my homework! 
تکلیف منو روشن کن


Don’t hit yourself into left Ali Alley! 
خودت رو به کوچه علی چپ نزن


To my death?! 
مرگ من؟


I ate the ground and my father came out! 
خوردم زمین، پدرم در اومد


Take away the person that washes your dead body! 
مرده شورتو رو ببرن


Pull your carpet out of the water! 
گلیمتو رو از آب بکش


I’ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes! 
انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره


His/Her donkey passed over the bridge! 
خرش از پل گذشته


What kind of dirt should I put on my head?! 
چه خاکی به سرم بریزم؟


The neighbor’s chicken is a goose! 
مرغ همسایه غازه


Marriage is an uncut watermelon! 
ازدواج هندونه ای نبریده است


Happiness has been hitting you under the belly! 
خوشی زده زیر دلت


Don’t drop worms! 
کرم نریز


I'm telling you something, you hearing something else
یه چیز میگم، یه چیز دیگه می شنویا

یک شنبه 5 دی 1389  7:10 PM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi saeedakh fazli1184r132 tahmores sayyed13737373 mhn1592 noorbaranam
shahdan
shahdan
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 1485
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اصطلاحات انگليسي كه واقعا بدردت ميخوره!

خیلی به درد من خورد و استفاده بردم اینها اصطلاحات کاربردی است . پاسخ به:اصطلاحات انگليسي كه واقعا بدردت ميخوره!

سلامت باشید
دوشنبه 6 دی 1389  8:45 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi faraed sayyed13737373 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن Studying, taking exams, pass

جملات رایج زبان انگلیسی در مورد درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن و ...

 

1- خیلی درس (برای خواندن) دارم./ درس هایم سنگین است.

I have a lot of studies.

 

2- او خیلی درس خوان است.

He’s very studious.

 

3- قصد دارم در خارج ادامه تحصیل بدهم.

I’m going to continue my studies aboard.

 

4- چه روزی امتحان داریم؟

When is our exam?

 

5- فردا امتحان داریم.

We have an exam tomorrow.

 

6- دیروز معلم مان از ما امتحان گرفت.

Our teacher gave us an exam/ a test / a quiz yesterday.

(واژه exam به معنای آزمون یا امتحان کتبی، شفاهی و یا عملی می باشد که در مدارس و دانشگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد و بر مبنای آن مدارک قبولی اعطا می شود. شکل رسمی تر این واژه examination می باشد. واژهtest  به معنای آزمون است که علاوه بر آزمون اصلی و یا گاهی به جان آن داده می شود تا مشخص شود که دانش آموزان یا دانشجویان چه مقدار یاد گرفته اند. واژهquiz  به معنای نوعی آزمون غیر رسمی و کوتاه می باشد که ممکن است در طول ترم چندین بار داده شود.)

 

7- هفته گذشته امتحان پایان ترم (نهایی) دادیم.

We took our final exam last week.

 

(در زبان انگلیسی برای امتحان دادن (توسط شاگرد) از take an examو یا معادل آن do/sit an examاستفاده می شود)

 

8- دیروز امتحان دادیم.

We took/ did / sat an exam yesterday.

 

(برای امتحان گرفتن توسط معلم از gave an examاستفاده می شود.)

 

9- دیروز معلم مان از ما امتحان گرفت.

Our teacher gave an exam yesterday.

 

 

10- در امتحان قبول / رد شدم. ( افعال passو failحرف اضافه نمی گیرند.)

I passed / failed my exam.

جمعه 5 مهر 1392  6:23 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 zahra7720 alirezaHmzezadh sayyed13737373 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن Studying, taking exams, passi

- دیروز کارنامه ام را گرفتم .

I got my report card yesterday.

 

12- ترم قبل شاگرد اول ( ممتاز) شدم.

 I was the top student last term.

 

13- امتحانت/مصاحبه ات... چطور بود؟

How did your exam/interview … go?

 

14- امتحانم /مصاحبه ام خوب شد./امتحانم را خوب دادم.

I did well in my exam / interview.

 

15- امتحانم / مصاحبه ام را خراب کردم./ بد دادم.

I did badly in my exam / interview.

 

16- امتحانم / مصاحبه ام را خراب کردم .

I messed up my exam / interview.

 

17- بالاخره موفق شدم امتحان را قبول شوم.

I finally managed to pass the exam.

 

18- چیزی نمانده بود که در امتحان رد شوم. (اما قبول شدم)

I almost / nearly failed my exam.

 

19- در امتحان میان ترم نمره (خیلی) پایین گرفتم.

I got a (very) low mark in my mind-term test.

 

20- نمره قبول چند است؟

What’s the passing mark?

جمعه 5 مهر 1392  6:29 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن Studying, taking exams, passi

21- امتحان شفاهی است یا کتبی؟

Will the exam be oral or written?

 

22- ورقه های امتحانی ما را تصحیح کرده اید؟

Have you corrected our exam papers?

 

23- برای این امتحان چقدر وقت داریم؟

How much time do we have for this exam?

 

24- ببخشید! چقدر وقت باقی مانده است؟

Excuse me! How much time is left, please?

 

25- در کلاسم پیشرفت زیادی / خوبی دارم.

I’m making a lot of progress / I’m making good progress in my class.

 

26- آنقدر که باید درس نمی خوانم.

I don’t study / I’m not studying as hard as I should.

 

27- از کلاس عقب هستم.

I’m behind ( the class) in my studies.

 

28- دارم عقب می افتم زیرا به اندازه کافی برای درس هایم وقت نمی گذارم.

I’m falling behind because I don’t put in enough time for my studies.

 

29- امروز حال و حوصله درس خواندن را ندارم.

I’m not in the mood for studying today. = I don’t feel like studying today.

 

30- اگر می خواهی در امتحان ورودی دانشگاه رتبه بالایی بدست بیاوری باید دود چراغ بخوری. (منظور بیدارن ماندن در شب و درس خواندن است.)

If you want to get high ranking in the university entrance exam, you must burn the midnight oil. (= stay up late at night and study)

جمعه 5 مهر 1392  6:32 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - درس خواندن، امتحان دادن، قبول یا رد شدن Studying, taking exams, passi

31- امکان دارد به من وقت بیشتری بدهید؟ من هنوز سوال 65 هستم.

Will you give me some extra time, please? I’m still on question 65.

 

32- به زور / به زحمت در امتحان قبول شدم.

I barely managed to pass the exam.

 

33- هنگام امتحان همه چیز یادم رفت.

My mind went blank during the exam.

 

34- امتحان را ناپلئونی قبول شدم.

I passed the exam by the skin of my teeth.

جمعه 5 مهر 1392  6:35 AM
تشکرات از این پست
a_sadri fazli1184r132 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - جزئیات پوشاک Deatails (Zipper – Button – Tie – Gloves – Pocket -Shoe

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد جزئیات پوشاک از جمله زیپ، دکمه، کراوات، دستکش، جیب، کفش، بوت، جوراب و زیور آلات       Deatails (Zipper – Button – Tie – Gloves – Pocket -Shoes – Boots – Socks – Ornaments)

 

 

1- زیپت باز است.

Your fly (men)/zipper (men or women) is open.

 

2- زیپت را ببند.

Close your zipper. (Am.)/ Do up your zip. (Br.)

 

3- هنگامی گفته می شود که زیپ کسی باز باشد و نخواهیم در حضور دیگران به او تذکر بدهیم.

XYZ (= Examine your zipper.)

 

4- اول زیپ را باز کن.

First open the zipper.

 

5- این زیپ گیر کرده است.

This zipper is stuck.

 

6- این جا دکمه ای خیلی تنگ است.

This buttonhole is too small/ tight.

 

7- چرا دکمه های پیراهنت را نمی بندی؟

Why don’t you button (up) your shirt?

 

8- نمی توانم دکمه یقه ام را ببندم.

I can’t button my collar.

 

9- دکمه بالائیت را ببند/بازکن.

Do/ undo your top button.

 

10- معمولا آن (دکمه) را نمی بندم.

I don’t usually button it.

 

جمعه 5 مهر 1392  6:44 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 noorbaranam zeinab_p
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - جزئیات پوشاک Deatails (Zipper – Button – Tie – Gloves – Pocket -Shoes

11- پیراهنت را بگذار تو پشت پیراهنت( از شلوارت) بیرون آمده است.

Tuck in your shirt. It’s out at the back.

 

12- من معمولا کراوات/ پاپیون نمی زنم.

I don’t usually wear tie/ bowtie.

 

13- این دکمه سر دست ها با آن سنجاق کراوات جور هستند.

These cufflinks match that tie pin.

 

14- آن دستکش های چرمی مشکی را برای پدرت بخر.

Buy those black leather gloves for your father.

 

15- دارم برای پسرم یک جفت دستکش می بافم.)منظور دستکش خاصی است که جای انگشت شصت دارد و برای چهار انگشت دیگر فقط یک قسمت سر هم دارد که هر چهار انگشت با هم در آن قرار می گیرند.)

I’m knitting pair of mittens for my son.

 

16- چرا کیف پولت را در جیب عقب شلوارت می گذاری؟

Why do you keep your wallet in your back pant/ trouser pocket?

 

17- همیشه پاسپورتتان را در جیب بغل کت/ کاپشن بگذارید.

Always keep your passport in your inside jacket pocket.

 

18- توی جیب(پهلویی) کتت چیست؟قلمبه است.

What’s in your side jacket pocket? It’s bulging.

 

19- کیف پولم داخل کیف دستیم است.

My purse is in my handbag.

 

20- من یک کیف بابند بلند(روی شانه) لازم دارم.(منظور کیفی است که بند بلندی دارد و از شانه آویخته می شود.)

I need a shoulder bag with a long (shoulder) strap.

جمعه 5 مهر 1392  6:47 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

کفش، چکمه، جوراب، زیورآلات Shoes, Boots, Socks/ Stockings, Ornaments

21- این کفش های ورزشی خیلی بادوامند.

These trainers/ sneakers are very durable.

 

22- بهتر است یک جفت کفش دو بخری.

You’d better buy a pair of jogging/running shoes.

 

23- کفش هایم احتیاج به واکس دارند.

My shoes need polishing.

 

24- این چکمه آستر پشمی دارند.

These boots have a wool lining.

 

25- نیم چکمه هایت ضد آب هستند؟

Are your short boots/ half boots waterproof?

 

26- کفش هایم پاهایم را می زنند.

My shoes pinch/ hurt my feet.

 

27- جوراب چپم در رفته است.

My left stocking has a run in it /has run. (Am.)/ I’ve laddered my left stocking.(Br.)

 

28- یک جفت بند کفش لازم دارم.

I need a pair of shoelaces.

 

29- بند کفشت باز شده است.

Your shoelace is undone/untied/ open.

 

30- بگذار بند کفشم را بنندم.

Let me tie my shoes.

جمعه 5 مهر 1392  6:50 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 golestan98 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

کفش، چکمه، جوراب، زیورآلات Shoes, Boots, Socks/ Stockings, Ornaments

31- هر دو بند کفشم باز شد.

Both of my shoelaces came undone.

 

32- نظرت راجع به آن گوشواره های طلا چیست؟

How do you like those gold earrings?

 

33- این گردنبند واقعا با لباس جدیدت جور است.

This necklace really matches your new dress.

 

34- گیره دست بندم شکسته است.

The clasp/buckle on/ of my bracelet is broken.

جمعه 5 مهر 1392  6:52 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 golestan98 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی - پوشاک - صحبت در مورد پارچه ها Materials

جملات رایج زبان انگلیسی، در انواع پارچه، طرح و نقش های روی پارچه، جنس پارچه ها و شستن لباس

 

انواع طرح های پارچه: patterns of materials

 

1- نظرت راجه به این پیراهن ساده چیست؟

How do you like this plain shirt?

 

2- آن شطرنجی را ترجیح می دهم.

I’d prefer that checked one.

 

3- از آن پارچه چهارخانه خوشم می آید.

I like that plaid material.

 

4- از این بلوز گلدار خوشت می آید؟

Do you like this flowered blouse?

 

5- منظور پارچه ایست که نقطه یا دایره های کوچک رنگی دارد.

I like that polka-dot/ dotted fabric.

 

6- منظور پارچه ایست که طرح های ظریف و کوچک دارد.

I want that print blouse.

 

7- از آن بلوز راه راه بیشتر خوشم می آید.

I like that striped blouse better.

جمعه 5 مهر 1392  6:56 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi golestan98 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

صحبت راجع به پارچه: speaking about materials

8- این پارچه پشم خالص است.

This material is all wool.

 

9- میخواهم مقداری پارچه پرده ای بخرم.

I’m going to buy some curtain material.

 

10- این پارچه بشور و بپوش است.

This material is wash-and-wear.

 

11- این بلوز را نچلانید. بگذارید خودش خشک شود.

Don’t wring this blouse. Let it drip-dry.

 

12- این پارچه آب نمی رود.

This material doesn’t shrink.

 

13- این پارچه رنگ ثابت دارد/ رنگ پس نمی دهد.

This material is colorfast.

 

14- رنگ آن در اثر شستشو یا استفاده نمی رود.

Its color doesn’t run or fade with washing or wear.

 

15- این پارچه را در ماشین لباسشویی نیاندازید.

Don’t machine-wash this material.

 

16- این پارچه را در آب نیمگرم بشویید و از پودر لباسشویی ملایم استفاده کنید.

Wash this material in lukewarm wear and use a mild detergent.

جمعه 5 مهر 1392  6:58 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 golestan98 noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده ناهار Lunch

جملات رایج زبان انگلیسی، در مورد کلیات ناهار، غذا خوردن، مکالمات رایج بر سر میز غذا و ...

 

1- ناهار چی داری می خوری؟

What are you eating for lunch now?

 

2- کمی خورش می خورم.

 I am eating a little stew.

 

3- خورش مورد علاقه شما چیست؟

 What is your favorite stew?

 

4- می میرم برای خورش بادمجان.

I die for eggplant stew.

 

5- وسط روز غذای سنگین دوست ندارم.

I don’t like a heavy meal in the middle of the day.

 

6- سر وقت غذا می خورید؟

Do you have regular mealtimes?

 

7- معمولاً چه ساعتی ناهار می خورید؟

What time do you usually eat for lunch?

 

8- اغلب در محل کار با همکارانم ناهار می خورم.

I have a working lunch with my colleagues most of the time.

 

9- معمولاً ناهار غذای بسته بندی شده می خورم.

I usually have packed lunch.

 

10- هیچ وقت ناهار مناسبی نمی خورم، فقط یک غذای سریع و سر پایی می خورم.

I never have a proper lunch; just a quick snack.

جمعه 5 مهر 1392  7:02 AM
تشکرات از این پست
a_sadri taghvimi fazli1184r132 golestan98 noorbaranam
a_sadri
a_sadri
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2189
محل سکونت : تهران

پاسخ به:اصطلاحات انگليسي كه واقعا بدردت ميخوره!

با سلام و عرض ادب

 

ضمن تشکر از فعالیت شما ، خواهشمند است پست های مربوط به اصطلاحات در تالار 

آموزش مهارت speaking 

قرار گیرد .

با تشکر

جمعه 5 مهر 1392  7:14 AM
تشکرات از این پست
paaaak taghvimi noorbaranam
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات و اصطلاحات انگلیسی در مورد وعده ناهار Lunch

11- گاهی اوقات اصلاً ناهار نمی خورم چون در محل کار سرم خیلی شلوغ است.

I sometimes even skip the lunch because I am very busy at work.

 

12- هرگز بیرون غذا می خوری یا ترجیح می دهی داخل خانه غذا بخوری؟

Do you ever eat out or you prefer to eat in?

 

13- حداقل هفته ای یک بار بیرون غذا می خورم .

I eat out at least once a week.

 

14- بسیار خوب، بیایید میز را بچینیم و یه چیزی بخوریم.

Ok, let’s lay / set the table and eat something.

 

15- کباب را به خورش ترجیح می دهم.

 I prefer kebab to stew.

 

16- از ماکارونی متنفرم و هرگز تن ماهی نمی خورم.

I hate macaroni and never eat canned fish.

 

17- معمولاً با ناهار ترشی می خوری؟

Do you usually have pickles with lunch?

 

18- گاهی اوقات برای ناهار آبگوشت می خورم.

 I sometimes have broth for lunch.

 

19- ناهار حاضر است. بفرمایید.

Lunch is ready. Serve/Help yourself.

 

20- بفرمایید پیش غذا.

Here is the starter/appetizer.

جمعه 5 مهر 1392  7:17 AM
تشکرات از این پست
a_sadri fazli1184r132 noorbaranam
دسترسی سریع به انجمن ها