0

عداوت با آل عدالت

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

عداوت با آل عدالت

عداوت با آل عدالت
در میان خلفای عباسی، متوکل بیش از همه به خاندان رسالت علیهم السلام و شیعیان سخت می گرفت چنان که 17 بار به دستور او آستان قدس حسینی را در کربلا خراب کردند. [1] و فدک را که در زمان مأمون دوباره به فرزندان فاطمه علیهاالسلام برگردانده شده بود به زور از آنها گرفت، وی نه تنها خود، زندانها و سیاهچال های سامرا و اطراف را پر از سادات علوی و شیعیان کرد، بلکه هر یک از دشمنان آل علی را حاکم شهرهای شیعه نشین ساخت تا در آن شهرها کسی جرئت ارتباط با آل عدالت را نداشته باشد، ابوالفرج اصفهانی می نویسد: 
«و دیگر، از کارهای متوکل آن بود که عمر بن فرج را بر مکه و مدینه حاکم ساخت، و او از فرزندان ابو طالب جلو گیری می کرد تا با مردم تماس نگیرند و مانع از این می شد که مردم نیز تنها به آنها کمک و احسانی کنند و اگر می شنید کسی به آنها کمکی کرده است هر اندازه هم آن کمک اندک بود آن شخص را تحت شکنجه و آزار قرار می داد و جریمه ی سنگینی برایش تعیین می کرد، همین سبب شد که کار تنگدستی زنهای علویه ی مدینه به جایی رسید که چند تن از آنها یک پیراهن بیشتر نداشتند و ناچار بودند هنگام نماز آن پیراهن را روی نوبت بپوشند و نماز بخوانند...» [2] . 
وی پس از آن، برای پنج بزرگمرد از آل علی علیهم السلام فصلی از کتابش مقاتل الطالبیین را باز کرده و به تفصیل به ذکر قیام و شهادتشان می پردازد و از آنجایی که این دلیر مردان بیشتر در زندانهای شهر سامرا به شهادت رسیده اند ما نیز به طور خیلی خلاصه از ایشان نام می بریم: 
1 - محمد بن صالح بن عبدالله که با پنج واسطه نسبت به امام حسن مجتبی علیه السلام می رساند، او یکی از دلیر مردان علوی و از شاعران شیعی بود، پس از آنکه یارانی دورش گرد آمدند خروج کرد ولی با دسیسه ی مزدوران متوکل دستگیر و روانه ی سامرا شد، بعد از سه سال و اندی که در زندان بود، در سامرا از دنیا رفت. [3] . 
2 - قاسم بن عبدالله بن حسین بن امام سجاد علیه السلام، ایشان را عمر ابن فرج والی مدینه دستگیر کرده و به سامرا فرستاد، پس از مدتی که در آنجا زیرنظر مأمورین حکومتی بود مریض شد، خلیفه به بهانه عیادت او، پزشکی را به پیش قاسم بن عبدالله فرستاد و آن پزشک با طرز مرموزی او را مسموم کرد، چنان که پس از چند روز شهید شد. 
3 - احمد بن عیسی بن زید، فرزند امام زین العابدین علیه السلام، مردی دانشمند و شجاع و فاضل و راوی بود که پدرانش یکی پس از دیگری قیام کرده و هر یک عاشورایی به پا کرده بودند، او نیز پس از عمری زندانی شدن و شکنجه دیدن و سالها در به دری و مخفیانه زیستن، بالأخره در زمان متوکل وفات یافت. 
4 - عبدالله بن موسی که با سه واسطه نسب شریفش به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد، این بزرگوار در زمان مأمون متواری گشت و تا عصر متوکل نیز پنهانی زندگی می کرد و مأموران خلافت شب و روز در تعقیبش بودند. 
پس از شهادت امام رضا علیه السلام مأمون نامه ای به عبدالله نوشت و از او خواست که خود را آشکار سازد و گفت که در نظر دارم تو را به جای امام رضا علیه السلام ولی عهد خویش کنم، اما عبدالله در نامه ای که به مأمون نوشت تمام رشته های او را پنبه کرد. [4] . 
عبدالله بن موسی پس از عمری در به دری، بالأخره به آرزویش که چیزی جز لقاء الله نبود رسید و زمانی که خبر مرگ او و همچنین خبر مرگ احمد بن عیسی را با هم به متوکل دادند خیلی خوشحال شد چنان که از شادی در پوست خود نمی گنجید، زیرا که از آن دو بزرگمرد خیلی وحشت داشت و فکرشان چون کابوس وحشتناکی بر سرش سایه افکنده و تلخ کامش می کردند و همیشه از قیام و انقلاب ناگهانی آن دو نفر می ترسید و فضیلت و بزرگواری آن دو را در میان شیعیان به خوبی می دانست. [5] . 

پی نوشت ها: 
[1] تاریخچه ی سامرا، ص 53 به نقل از منتهی الآمال، ص 241. 
[2] ترجمه مقاتل الطالبیین، ص 552. 
[3] همان، ص 553 به بعد. 
[4] قسمت هایی از این نامه را نویسنده مقاتل الطالبیین آورده است که بسیار خواندنی است، ر. ک: همان، ص 587. 
[5] همان، ص 588. 

 

سه شنبه 5 آبان 1394  10:46 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها