0

لعن و سب ، مشروعیت الهی ندارد

 
m_salehy
m_salehy
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 443
محل سکونت : اصفهان

لعن و سب ، مشروعیت الهی ندارد

لعن و سب ، مشروعیت الهی ندارد

مقدمه :

        دین مجموعه ای از مباحث اعتقادی و اخلاقی است که در پاسخ به نیازهای روحی و معنوی بشر ، از طرف خداوند ، به سبب لطف خود ، نازل شده است .

        و این امر نه به آن دلیل است که خداوند ، ابتدا به ساکن و بدون خواست بشر ، اقدام به تعلیم او کرده باشد ، بلکه از آنجا که روح سیال بشر ، مستمرا در پی جستجوی پاسخ به چراهای ؛ از کجا آمده ام ، به کجا میروم و اینجا چه کاره ام ؛ به این سو و آن تحلیل و این شخص و آن دین ، در تحیر و سرگردانی بسر برده است ، خداوند بر اساس قاعده لطف خود ، تعلیم اولیه او را بعهده گرفت و حضرت آدم را از میان آنها برگزید 1 و بعنوان معلمی که از خدا یاد گرفته بود 2 ، بسویش روانه کرد .

       و او در این تعلیم ، هدفش ، اصلاح اندیشه دینی او 3 و رهنمونی به سوی فضایل اخلاقی 4 ، جهت رستگاری 5 ، بوده است .

       از طرف دیگر ، با توجه به نقش تربیتی – آموزشی 6 که خداوند برای خود قائل شده است ، این اجازه را نمی دهد که معلمان ارسالی ، از روشهای خشونت و یا تندخویی استفاده کنند . 7 و حتی به صراحت بیان می دارد که اگر از روشهای خشن و حذفی استفاده کنند ، تنها ثمرش گریزان کردن و فراری دادن مخاطبان خواهد بود .8

      ضمنا ، به معلمین ارسالی خود گوشزد می کند که شما بخاطر انحراف و جهنمی شدن بعضی از مخاطبینتان مواخذه نخواهید شد 9 ، بنابراین موظف به محافظت از نتیجه ابلاغ و آموزش های خود نبوده 10 که بخواهید در مورد آنها و عاقبتشان قضاوت کرده 11 و یا خداوند را نسبت به اجرای عذاب و یا حتی بخشش وادار نمایید 12 که این امور از شئون اختصاصی خداوند است . 13

لعن و سب ، مشروعیت الهی ندارد

      بر اساس آنچه در مقدمه بیان شد ، خداوند تنها نقشی که به رسولان خود محول کرده ، ابلاغ پیام الهی بوده و دادخواست و یا قضاوت و داوری نسبت به مردمان را انحصارا در اختیار خود و آن هم در آخرت قرار داده است .

     بنابر این ،

         لعن ، چه به معنای اعلام دور بودن شخص از رحمت الهی و چه درخواست از خداوند جهت دور کردن او از رحمت الهی و تعذیب او ، صورت مسئله پاک شده ای است که نیازی به حل ندارد ؛

       و سب نيز به معناي دشنام و اهانت ، پا را در مسير بي اخلاقي گذاشتن و ضديت كامل با هدف غايي پيامبر(ص) بوده 14 كه براي هر صاحب انديشه اي قابل لمس و درك است .

        لیکن جهت روشن شدن کامل مسئله ، در ادامه ، آیات و روایات مربوطه آورده خواهد شد :

  1. سب و توهین نکردن به ( معبود ) دیگران

وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذالِكَ زَيَّنّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ . 15

به كسانى كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد ، که آنها (نيز) از روى جهل ، خدا را دشنام دهند . اين گونه براى هر امّتى عملشان را زينت داديم . سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است ; و آنها را از آنچه عمل مى كردند ، آگاه مى سازد ( و پاداش و كيفر مى دهد) .

   همانظور که از آیه فوق برمی آید ؛ اهانت و دشنام به خدای مورد پرستش دیگران و یا حتی اهانت به خود آنها ، بدلیل پرستش غیر خدای شما ، نتیجه اش نه تنها تربیتی و تعلیمی نیست ؛ که آنها را به لجاجت واداشته و به تلافی ، از آنجا که حقانیت خدای شما بر آنها اثبات نشده ، شروع به اهانت و دشنام به او و پایداری در کفرشان می کنند .

   و از آنجا که هر سخن و یا عمل پیامبر و مسلمین ، باید کارکرد تربیتی و روشنگری داشته باشد ، این روش ، نتیجه ای کاملا معکوس داشته و قطعا مورد مواخذه خداوند خواهد بود .

  1. اجازه ندادن خداوند به پیامبر(ص) ، جهت لعن به جانیان و ظالمان

 

لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ -  16

 

اى پيغمبر (خدا را اختيار مطلق است ) ، به دست تو كارى نيست ، اگر بخواهد ، به لطف خود از آن كافران درگذرد و اگر بخواهد ، به جرم آن كه مردمى ستمگرند،  آنها را عذاب كند . 17

      در شان نزول این آیه ، دو نظر مختلف ، در تاریخ و تفاسیر مختلف بیان شده است . ولی هر دو قول ، شاهد مدعایی است که پیامبر (ص) در پاداش و یا عذاب بندگان دخالتی نداشته و بنابراین درخواستی نیز نمی تواند داشته باشد ، و این امور انحصارا در اختیار خداوند بوده که در قیامت به قضاوت خود به اجرا خواهد گذاشت .

 

قول اول : ماجرای جنگ احد

درباره علت نزول اين آيه ، در جنگ احد ، روايات متعددى نقل شده است از جمله :

  • این آیه هنگامی نازل شد که پیامبر(ص) بعد از شکست در جنگ احد ، تصمیم به نفرین در حق تعدادی از اصحاب خود داشت و خداوند حضرت را از این عمل نهی کرد . 18
  •  این آیه هنگامی نازل شد که پيامبر(ص)  پس از آن كه دندان و پيشانى اش در جنگ احد شكست ، و آن همه ضربات سخت بر پيكر مسلمين وارد شد، از آينده مشركان نگران گرديد و پيش خود فكر مى كرد چگونه اين جمعيت قابل هدايت خواهند بود و فرمود : كَيْفَ يُفْلِحُ قَوْمٌ فَعَلُوا هَذَا بِنَبِيِّهِمْ وَ هُوَ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللّهِ . 19

چگونه چنين جمعيتى رستگار خواهند شد كه با پيامبر خود چنين رفتار مى كنند در حالى كه وى آنها را به سوى خدا دعوت مى كند ؛ که آیه مذکور نازل گردید .

  • این آیه هنگامی نازل شد که پيامبر(ص)  پس از آن كه دندان و پيشانى اش در جنگ احد شكست ،  فرمود  " : كيف يفلح قوم نالوا هذا من نبيهم " ، و با این امر ، بر لعنت آنها مصر شد ؛ که آیه فوق نازل گردید  و ایشان از این کار منصرف گردید . 20
  • این آیه هنگامی نازل شد که پيامبر(ص)  پس از آن كه دندان و پيشانى اش در جنگ احد شكست ، اقدام به لعن دشمنان کرد و فرمود : كَيْفَ يُفْلِحُ قَوْمٌ أَدْمَوْا وَجْهَ نَبِيِّهِمْ وَ هُوَ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ وَهُمْ يَدَعُونَهُ إِلَى الشَّيْطَانِ وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى وَ يَدْعُونَهُ إِلَى الضَّلَالَةِ ، وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ يَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ . 21

قول دوم : ماجرای بئر معونه

      در حوادث سال چهارم هجرى رئيس قبيله بنى عامر نزد پيامبر آمد و چند اسب و شتر به ايشان هديه كرد . هنگامى كه رسول خدا پذيرش هدايا را به اسلام او مشروط كرد ، وى بدون رد يا قبول اسلام ، از آن حضرت خواست چند تن از مسلمانان را با هدف ترويج اسلام نزد قبيله بنى‌عامر در نجد بفرستد و در برابر نگرانيهاى پيامبر ، امنيت مبلغان مسلمان را تضمين كرد . رسول خدا 40 و یا به نقلی 70 تن از مبلغان و قاریان را به همراه یک نامه به منطقه سكونت قبيله بنى‌عامر اعزام كرد .

    عامر بدون خواندن نامه پيامبر ، پس از به شهادت رساندن حامل نامه ، اعزاميان مسلمان را به شهادت رسانيد . خبر شهادت مبلغان به پيامبر رسید .

پيامبر وقتى خبر شهادت آنان را شنيد بسيار اندوهگين شد، به صورتى كه ديگر هيچ گاه او را چنان اندوهگين نديدند و قاتلانشان را تا 30 يا 40 روز در قنوت نماز نفرين كرد . چون پيامبر يك ماه به نفرين قاتلان شهداى چاه معونه پرداخت آيه فوق الذکر نازل گرديد و او را از ادامه لعن آنان بازداشت . 22

     با توجه به نقل های مختلف فوق ، همگی بر این امر متفق القولند که پیامبر به دلیل وجود خصائص انسانی و ویژگیهای بشری خود ، هم از ماجرای کشته شدن مسلمانان بی گناه از جمله مثله کردن حضرت حمزه در جنگ احد و یا مبلغان دینی در حادثه بئر معونه و همچنین زخمهای بی شماری که بر ایشان وارد شده بود ، چنان ناراحت شده بود که ضمن منتفی دانستن رستگاری آنها ، اقدام به لعن آنها و درخواست از خدا برای محرومیت از رحمتش کرده بود .

    در اینجا بود که خداوند ، به پیامبر یادآوری نمود ؛ که وظیفه ایشان ابلاغ پیام الهی و دعوت به توحید است و پاداش دادن به افراد و یا عذاب گنهکاران از امور اختصاصی خداست که به ایشان مربوط نبوده و نباید دخالت کنند .

     و از طرف دیگر ، مقدم داشتن عبارت توبه بر عذاب ظالمان در آیه مذکور ، بر سبقت و غلبه رحمت خدا بر غضبش دلالت دارد . و بقول علامه طباطبایی : و اما توبه و يا عذاب به دست خدا است ، براى اين كه مالك هر چيزى او است پس او است كه هر كس را بخواهد مى آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مى كند، و با اين حال مغفرت و رحمتش بر عذاب و غضبش پيشى دارد، پس او غفور و رحيم است . 23

  1. نپذیرفتن درخواست لعن به مشرکین توسط پیامبر(ص)

    در تاریخ زندگی پیامبر ، بارها از طرف مسلمانان ، از پیامبر خواسته شد که مشرکین را لعن و نفرین کند و لیکن ایشان به مسئولیت و روش تربیتی خود که مبتنی بر رحمت و رافت و مهربانی است تاکید کرده و درخواست آنان را رد کردند :

قِیلَ یَا رَسُول اللَّه اُدْعُ عَلَى الْمُشْرِكِینَ قَالَ : إِنِّی لَمْ أُبْعَث لَعَّانًا وَ إِنَّمَا بُعِثْت رَحْمَة ؛ 24

به پیامبر(ص) گفته شد که ای رسول خدا ، مشركان را نفرین كن ، فرمود : من برای لعنت مبعوث نشده‌ام، و لیكن فقط برای رحمت مبعوث شده‌ام .

  1. نهی پیامبر(ص) از دشنام به کشته های دشمن در بدر

    مسلمانان پس از پیروزی در جنگ بدر و بدلیل ( شاید ) غرور خود و یا نفرتی که از دشمنان مشرک قریش داشتند ، ضمن گذر از مسیر کشته های دشمن ، آنها را به باد شماتت و دشنام گرفتند .

    پیامبر(ص) با دیدن این صحنه ، ضمن تقبیح عمل مسلمانان و دستور توقف آن ، اعلام کردند که دشنام شما اثری برای کشته و مرده ها ندارد ولی باعث تحریک بازماندگان آنها و نهایتا برافروختن آتش انتقام آنها خواهد شد . و از طرف دیگر ، دشنام نشانه ضعف و بی منطق بودن و فرومایگی است .

لا تَسبوا هَؤُلاءِ فإنَّه لا یخلص إلیهِمْ شیءٌ مِمَّا تَقُولُونَ و تُؤَذون الأحیاءَ ألا أنَّ البَذاءَ لُؤمٌ . 25

 

به این جنازه‌ها دشنام نگویید . چیزی از دشنام شما به این‌ها نمی‌رسد؛ ولی زندگان را اذیت می‌کنید . بدانید که دشنام‌دادن ، فرومایگی است .

  1. توبیخ عایشه توسط پیامبر به جهت لعن به یهودیان

    از عایشه نقل میکنند که گروهی از یهود بر پیامبر وارد شدند و به جهت اجازه ورود ، به ایشان گفتند :

السام علیکم ( مرگ بر شما باد ) . در این لحظه عایشه با ناراحتی پاسخ داد :

علیکم السام و اللعنه ( مرگ و لعنت بر خود شما باد ) .

پیامبر که شاهد ماجرا بود به عایشه فرمود : ای عایشه : خداوند در همه امور و شرایط (چه بر وفق مراد باشد و چه نباشد) ، دستورش مدارا و تحمل بوده و آن را بهتر می پسندد .

عایشه عرض کرد : آیا نشنیدی که چه گفتند ؟

پیامبر(ص) فرمود :

و من هم پاسخ دادم : و علیکم – ( هرچه گفتید بر خودتان باد . )

     عن عائشة . قالت : استأذن رهط من اليهود على رسول الله (ص) فقالوا : السام عليكم . فقالت عائشة : بل عليكم السام و اللعنة . فقال رسول الله (ص) "يا عائشة! إن الله يحب الرفق في الأمر كله " قالت : ألم تسمع ما قالوا؟ قال " قد قلت : و عليكم". 26

  1. منع دشنام و لعن ، حتي به سربازان دشمن در ميدان جنگ

     وقتي كه امام علی(ع) در جريان جنگ صفين و در بحبوحه جنگ ، شنيدند كه گروهی از سربازانش 27 ، سربازان طرف مقابل را دشنام مي دهند ، آنها را نزد خود خوانده و از آنجا که هدف خود را تثبیت اخلاق و اصلاح جامعه دانسته و حتی همین جنگ را در راستای مبارزه با ناهنجاریهای مختلف اخلاقی ، که یکی از آنها توهین و طرد کردن دیگران به بهانه دشمن بودن می باشد می داند ، با ناراحتی از عمل و سخنان آنها ، خطاب می کند :

کَرِهْتُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا لَعَّانِینَ شَتَّامِینَ، تَشْتِمُونَ وَ تَبْرَئونَ، وَ لَکِنْ لَوْ وَصَفْتُمْ مَسَاوِئَ أَعْمَالِهِمْ فَقُلْتُمْ مِنْ سِیرَتِهِمْ کَذَا وَ کَذَا وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ کَذَا وَ کَذَا کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ لَوْ قُلْتُمْ مَکَانَ لَعْنِکُمْ إِیاهُمْ وَ بَرَائتِکُمْ مِنْهُمْ: اللَّهُمَّ احْقُنْ دِمَائهُمْ وَ دِمَائنَا وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَینِهِمْ وَ بَینِنَا وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى یعْرِفَ الْحَقَّ مِنْهُمْ مَنْ جَهِلَهُ وَ یرْعَوِی عَنِ الْغَی وَ الْعُدْوَانِ مِنْهُمْ مَنْ لَجَّ بِهِ لَکَانَ أَحَبَّ إِلَیَّ وَ خَیْراً لَکُم‌. 28

برای شما خوش ندارم که آنان را لعن و ناسزا گویید (که در نتیجه) ایشان نیز شما را ناسزا گویند و از شما بیزاری جویند؛ ولی چه بهتر است که اعمال ناشایست ایشان را یادآور شده، بگویید " از جمله‌ی سیره(ی زشت) آنان چنین و چنان است و از اعمال (نادرست)شان این و آن است .

این بهترین بیان و استدلال است و اگر به جای نفرین صرف آنان و بیزاری جستن از ایشان چنین بگویید (و دعا کنید) : خداوندا ! جان ما و ایشان را حفظ کن و بین ما و ایشان را اصلاح بگردان و آنان را از گمراهیشان نجات ده! تا آن که حق را نمی‌داند ، بشناسد و آن که از آن سرپیچی می‌کند بر آن گردن نهد؛ این را من بیش‌تر دوست دارم و برای شما (نیز) بهتر است .

 

 

  1. نهی امام صادق(ع) از دشنام به حتی دشمنان خدا

      اسماعيل بن جابر روايت كرده كه امام صادق (ع ) ، یکسری دستور العمل های اخلاقی را طی نامه ای به اصحاب خود مرقوم داشت و به آنها دستور داد كه آنرا بيكديگر درس ‍ دهند و در آن نگاه كنند و از ياد نبرند و بدان عمل كنند .

      حضرت ایشان (ع) در بخشی از این نامه ، دستور به برخورد مدارا مدار با مردم ، و پرهیز از دشنام دادن به حتی به دشمنان خدا داده و گوشزد می کنند که ؛ دشنام دادن به مشرکان و مخالفان ، موجب برانگیختن تعصبات دینی و یا قومی آنها شده و به تلافی ، به خدا دشنام داده و نتیجتا باعث سماجت در شرک و دشمنی بیشتر آنان خواهد شد .

      امام (ع) در ادامه به این نکته مهم اشاره کرده که ، کسی که باعث دشنام به خداوند شود ، ظالمتر از کسی است که به خدا دشنام داده است .

...... و جاملوا الناس و لا تحملوهم على رقابكم ، تجمعوا مع ذلك طاعة ربكم . و إياكم و سب أعداء الله حيث يسمعونكم فيسبوا الله عدوا بغير علم و قد ينبغي لكم أن تعلموا حد سبهم لله كيف هو ؟ إنه من سب أوليآء الله فقد انتهك سب الله و من أظلم عند الله ممن أستسب لله و لاولياء الله ، فمهلا مهلا فاتبعوا أمر الله و لا حول و لا قوة إلا بالله . 29

..... و با مردم مدارا كنيد و آنها را بر گردن خود سوار مكنيد تا بدينوسيله اطاعت پروردگارتانرا نيز فراهم كرده باشيد ، از ناسزاگویی به دشمنان خدا در جائی که آن را می شنوند بپرهیزید، که در نتیجه آنان نیز خدا را از روی دشمنی و ناآگاهی دشنام خواهند داد، سزاوار است بدانید چه سخنانی از مشرکان، ناسزاگویی به خداوند محسوب می شود، هر کس به اولیای خدا ناسزا گوید در حقیقت خدا را دشنام داده است و چه کسی ظالم تر از آنکه موجب دشنام گویی به خدا و اولیای او شود؟

  1. دستور امام صادق(ع) به رعایت اعتقادات دیگران

     حضرت امام صادق(ع) ، به یکی از مهمترین ابزارهای تربیتی که می تواند باعث الفت بین افراد و گروه های مختلف از نظر اعتقادی و یا فرهنگی شده  و از ایجاد اختلافات فرقه ای و برخوردهای دینی جلوگیری می نماید اینگونه اشاره می کند که :

     وقتی که می توانید با مراعات و عدم توهین به اعتقادات و مقدسات دیگران ، فضا را مسموم نکنید ، بستن زبان و جلوگیری از سخن زشت ، کار سختی نیست ، پس ( اگر شیعه ما هستید ) چنین کنید .

مَا أَیسَرَ مَا رًضِیَ النَّاسُ بِهِ مِنکُم کُفُّوا أَلسِنَتَکُم عَنهُم . 30

چه ساده است آن‌چه که مردم به آن از شما راضی هستند ، زبان‌های خود را از آن‌ها باز دارید! (یعنی چه ساده است آن‌چه مخالفان اعتقادی شما از شما می‌خواهند ؛ آنان فقط می‌خواهند که به ایشان و مقدساتشان دشنام نگویید .)

  1. رعایت وحدت جامعه ، اصل اساسی قرآن

     هرگاه بزرگان و راهبران بشر در گذر تاريخ ، دعوت پيامبران را ، به ابزاري براي سركشي 31 و تحميق مردمان كردند 32 ، خداوند پيام آور جديدي را فرستاد تا اصل دعوت خود را آشكار و دست تزويرگران در اريكه قدرت را از دين خود كوتاه كند 33 .

     از آنجا كه خداوند به حد بلوغ بشر در زمان پيامبر اكرم(ص) اعتماد كامل داشت و او را در مسير فهم درست با معيارهاي عقلاني يافت ، هدايت تشريعي مستقيم خود را قطع كرد ولي براي نجات بشر از افتادن در مسيرهاي تزوير و رهايي او از انحصارطلبي هاي قومي و فرقه اي و ديني ، تنها معيار اولي و اصلي خود را بعنوان فصل الخطاب منازعات مذكور ، اينگونه بيان داشت و هرگونه تخطي از آنرا ، عناد با حقيقت طلبي و افتادن در ورطه شرك معرفي كردند :

قُلْ یَـأَهْلَ الْکِتَـب ِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَة سَوَآءِم بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْـًا وَ لاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ; 34

بگو : اى اهل کتاب  ، بیایید حول سخنى که میان ما و شما مشترک است بگردیم ( و آن اینست ) که جز خداوند یگانه را نپرستیم  ، و چیزى را شریک او قرار ندهیم  ، و بعضى از ما ، بعضى دیگر را ، غیر از خداوند یگانه ، به خدایى نپذیرند ؛ هرگاه (از این دعوت) سر برتابید ، پس ( به آنها ) بگویید که : گواه باشید که ما مسلمان و تسليم حقيقتيم ...  

     نكته قابل اهميتي كه بايد به آن توجه كرد ، آنست كه : آيه فوق از يك طرف امر به وحدت شرايع و اديان مختلف ، حول مشتركات حقيقي و الهي خود بوده و از طرف ديگر ، هرگونه اختلاف و منازعه فرقه اي و ديني ، به معناي سر تسليم به حق ندادن و عناد با خداوند تعبير شده كه قطعا مورد مواخذه شديد او قرار خواهد گرفت .

     و مهمتر آنكه ، خداوند ضمانت اجراي چنين دستور مهم را سرتسليم بودن پيروان پيامبر اكرم(ص) به آن مي داند ، هر چند اگر پيروان ديگر شرايع ، به آن پايبند نباشند .

     حال سوال اينجاست كه : وقتي خداوند دستور صريح و اكيد به وحدت حول مشتركات بين اديان مختلف ( = توحيد )    آن هم با ميان داري مسلمانان مي دهد ، آيا منازعه و اختلاف بين مذاهب مختلف مسلمان كه داراي مشتركات حقيقي و ذاتي بيشتري بوده ( = توحيد ، معاد ، نبوت ، قرآن ، احكام و ... ) چگونه قابل توجيه بوده و آيا خداوند با كدام دليل قرآني ، خواهد بخشيد ؟!

    و آيا منازعات تاريخي و اختلافات در فروع ، مي تواند اصول حقيقت الهي دين و دعوت پيامبر را نسخ كرده و روي آنها خط بطلان بكشد ؟

زیرنویسها :

  1. ان الله اصطفی آدم و ... علی العالمین " سوره ال عمران – آیه 33
  2. علم ادم الاسما کلها " - سوره بقره – آیه 31
  3. و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون -  انبیا 25
  4. تخلقوا باخلاق الله- بحارالانوار- ج 58- ص 129
  5. من يؤمن بالله و يعمل صالحا يکفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوز العظيم - سوره تغابن ، آیه 9
  6. لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ یزَكِّيهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ – آل عمران 164
  7. فذکر انما انت مذکر - لست عليهم بمصيطر " - سوره غاشیه – 21 و 22
  8. بِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَالْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ
     استَغْفِرْ لَهُمْ – آل عمران 159
  9. إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَ لاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ – بقره 119
  10. " فان اعرضوا فما ارسلناک عليهم حفيظا ان عليک الا البلاغ . " – سوره شوری 48
  11. ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ – انعام 52
  12. فَلا تَسئَلْنِ مَا لَيْس لَك بِهِ عِلْمٌ إِنى أَعِظك أَن تَكُونَ مِنَ الْجَهِلِينَ – هود – 46
  13. لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ -  آل عمران 128
  14. " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق "  - مستدرک الوسائل، ج11، ص 187، باب6، ح1
  15. انعام – 108
  16. آل عمران 128
  17. تفسیر المیزان – علامه طباطبایی ، ج 4
  18. تفسیر مجمع البیان – طبرسی ، 2/832.
  19. تفسیر نمونه ، به نقل از «بحار الانوار»، جلد 20، صفحه 102
  20. تفسیر تبیان – طوسی – ج 2 : روي عن أنس بن مالك وابن عباس، والحسن، وقتادة، والربيع: انه لما كان من المشركين يوم أحد من كسر رباعية النبي صلى الله عليه وآله وشجه حتى جرت الدماء على وجهه، قال كيف يفلح قوم نالوا هذا من نبيهم، وهو مع ذلك حريص على دعائهم إلى ربهم، فنزلت هذه الاية، فأعلمه الله أنه ليس إليه فلاحهم وأنه ليس إليه إلا أن يبلغ الرسالة ويجاهد حتى يظهر الدين . وقيل : انه هم بالدعاء عليهم، فنزلت الاية تسكيناله ، فكف عن ذلك.
  21. تفسیر طبری ج 6 ص 42
  22. تفسير ثعلبى ، ج‌3، ص‌147 ؛ مجمع‌البيان، ج‌1، ص‌832‌
  23. تفسیر المیزان – علامه طباطبایی ، ج 4
  24. صحیح مسلم ، ج 2 ، ح 87 – 2599 : حدثنا محمد بن عباد و ابن أبي عمر. قالا : حدثنا مروان (يعنيان الفزاري) عن زيد ( و هو ابن كيسان) عن أبي حازم، عن أبي هريرة. قال : ....
  25. کنز العمال، ج ۳، ص ۶۰۸٫
  26. صحیح مسلم ، ج 2 ، ح 10 – 2165 : وحدثني عمرو الناقد وزهير بن حرب (واللفظ لزهير). قالا: حدثنا سفيان بن عيينة عن الزهري، عن عروة ، عن عائشه .....
  27. حُجْر‌بن‌عَدِی و عَمْرو‌بن‌حَمِق‌
  28. ابن مزاحم منقری ، وقعه صفین، ص ۱۰۳ ؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۹۹ و ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص ۱۶۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌ البلاغه، ج ۳، ص ۱۸۱٫
  29. اصول کافی ( کتاب روضه ) ، ج 8، ص 9، ح 1
  30. اصول کافی ( کتاب روضه ) ، ج 8، ص 265 ، ح 537
  31. " يا ايها الذين امنوا ان کثيرا من الاحبار و الرهبان لياکلون اموال الناس بالباطل و يصدون عن سبيل الله " سوره توبه - آیه 34
  32. " آفَةُ الدِّينِ ثَلاثَةٌ : فَقيهٌ فاجِرٌ و إمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ " - نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 4
  33. فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الکتاب بالحق ليحکم بين الناس فيما اختلفوا فيه. - بقره – 213
  34. آل عمران ،64

 

تحقیق : محمد صالحی  اربعین حسینی 25 / 9 /93

 

 

 

 

 

سه شنبه 21 مهر 1394  3:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها