0

مفهوم واقعي شفاعت چيست ؟

 
m_salehy
m_salehy
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 443
محل سکونت : اصفهان

مفهوم واقعي شفاعت چيست ؟

مفهوم واقعي شفاعت چيست ؟

معناي لغوي شفاعت :

كلمه‌ي شفاعت از ريشه‌ي ثلاثي « شفع » مي‌باشد . شفع در اصل به معناي زوج و جفت آمده است.1

 همچنين راغب شفع را در حالت مصدري به معناي «پيوستن و ضميمه شدن چيزي به همانند خود» مي‌داند . 2
بنابراين شفع و شفاعت ،‌ هر دو مصدرند به معناي منضم چيزي به چيزي ، و شفاعت ،‌بيشتر در مفهوم پيوستن به ديگري به منظور درخواست ياري ديده مي‌شود ، و معمولاً انضمام به كسي مورد نظر است كه از نظر حرمت و مقام ، ‌بالاتر از شفاعت شونده است، و شفاعت در قيامت به اين معنا مي‌باشد3 .
 

نگاه قرآن به شفاعت

كلمه‌ي شفاعت و مشقات آن در حدود سي‌بار در آيات قرآن ديده مي‌شود ، ( البته در مواردي هم بدون كاربرد اين ريشه به شفاعت اشاره شده است ) .

اين آيات در چند دسته قابل بررسي است : 4
1ـ آياتي كه به طور مطلق شفاعت را نفي مي‌كند ، ‌مانند : و لايقبل منها شفاعة ... (بقره /48) 5 يوم لابيع فيه و لاخلة و الاشفاعة ...(بقره /254) 6
2ـ آياتي كه شفيع را منحصراًخدا معرفي مي‌كند ، مانند : ما لكم من دونه من ولي و لاشفيع ... (سجده /4)7 قل لله الشفاعه جميعاً ....(زمر 44) 8
3ـ آياتي كه شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا مي‌كند، مانند : من‌ ذاالذي يشفع عنده الاباذنه (بقره /255) 9 و لا تنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له (سبا/23) 10
4ـ آياتي كه شرايطي را براي شفاعت شونده بيان كرده است ، مانند : و لا يشفعون الالمن ارتضي (انبيا 28) 11
 

با توجه به آيات فوق موارد زير حائز اهميت و توجه دقيق است :

  1. پاداش الهي به بندگان ، داراي درجات متعددي بوده كه بالاترين آن مقام قرب خودش مي باشد .

وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ . ( احقاف/ آيه 19) 12

يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ  ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي ( فجر / 27 تا 30 ) 13

  1. با توجه به رحمت واسعه الهي و لطف خاصي كه به بندگانش دارد ، چشم پوشي از بسيار خطاهاي آنها ، در صورت حق الناس نبودن ، امر مسلمي بوده ( نَبِّیء عِبادِی أنا الغفور الرحیمُ ( حجر / 49 )) 14 و اينجاست كه جهت جبران كمبودها و كسريهاي اعمال آنها ، هم گروه شدن و پيوستن به پيامبر را جهت ورود به مقامات بالاتر را جايز دانسته است .( شفاعت ) (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً (نسا / 64 )) 15
  2. براي چنين پاداش عظيم ، شرط اول ، رضايت خداوند از بنده اش مي باشد . ( لا يشفعون الا لمن ارتضي (انبيا 28) ) 11  و اين نيز به اعمال خود شخص و بازرسي خود خداوند مربوط مي شود . ( و لايقبل منها شفاعة ... (بقره /48) 5 يوم لابيع فيه و لاخلة و لاشفاعة ...(بقره /254) ) 6
  3. پس از آن كه خداوند از بنده اش اعلام رضايت كرد ، به شفيعاني مثل پيامبر(ص) اجازه مي دهد تا او را در گروه خود سازماندهي كرده و همراه خود به محفل انس الهي وارد نمايند و كسي حق شفاعت جداگانه و درخواست از خدا براي اين كار را ندارد . ( من‌ذاالذي يشفع عنده الاباذنه (بقره /255)) 9

نتيجه :

خداوند در قيامت به سبب كارهاي نيك افراد و رحمت واسعه خود ، بسياري از خطاهاي آنها را بخشيده و پس از راضي شدن از آنها ، به پيامبر(ص) اجازه هم گروه كردن آنها را با خود مي دهد .

بنابر اين در بدو امر و بي مقدمه ، هيچ درخواست شفاعتي نه توسط شخص بنده و نه توسط شخص شفيع ، مورد پذيرش خداوند واقع نخواهد شد .

استغفر لهم او لا تستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر الله لهم ذلک بانهم کفروا بالله و رسوله و الله لا يهدي القوم الفاسقين ( توبه 79 و 80 ) 16

و در يك كلام :

و تنها چيزي كه بنده را ( اعم از رسولان و مردمان عادي ) نزد خدا مطمئن مي كند ، اعمال او در دنيا و رحمت واسعه الهي است .

رسول اكرم ( ص) در خطبه‏ای كه در اواخر عمر شريفشان برای مسلمين ايراد فرمودند ، اين نكته را گوشزد فرمودند كه برای‏ نجات و رستگاری ، دو عامل و دو ركن اساسی وجود دارد : عمل و رحمت .

ايها الناس انه ليس بين الله و بين احد نسب و لا امر يؤتيه به خيرا او يصرف عنه  شرا الا العمل ، الا لا يدعين مدع و لا يتمنين متمن.و الذی بعثنی بالحق لا ينجی الا عمل مع رحمة ، و لو عصيت لهويت .اللهم هل بلغت ؟ 17

 " ای مردم ! بين خدا و هيچكس رابطه خويشاوندی نيست و هيچ رابطه‏ ديگری هم كه موجب جلب منفعت يا دفع ضرر شود وجود ندارد جز عمل . بنگريد ! هيچكس ادعای گزاف نكند ، هيچكس آرزوی خام در دل نپرورد .
قسم به خدايی كه مرا به راستی برانگيخت چيزی جز عمل توأم با رحمت خدا سبب رستگاری نمی‏گردد ، من خودم هم اگر گناه می‏كردم سقوط كرده بودم " . آنگاه فرمود : " خدايا تبليغ كردم ؟

 

و يا توصيه پيامبر(ص) به دختر عزيزش فاطمه (س) :

«یا فاطمه اعملی بنفسک انی لا أغنی عنک شیئا » .

دخترکم خودت برای خودت عمل کن . من به درد تو نمی خورم و از انتساب با من کاری ساخته نیست .  18

زير نويسها :

  1.  فراهيدي ،‌خليل بن احمد، العين، ج 1، ص 260.
  2.  راغب اصفهاني،‌مفردات ،‌ج 2،‌ص 475.
  3.  راغب اصفهاني،‌مفردات ،‌ج 2،‌ص 475.
  4. با استفاده از : تفسير نمونه ج1ص 226، هزار و يك نكته از قرآن كريم (اكبر دهقان)ص 249.
  5. ... و از او شفاعتي پذيرفته نشود .
  6. ... روزي بيايد كه در آن نه داد و ستدي باشد و نه دوستي و نه شفاعتي . 
  7. غير از او هيچ ياور و شفاعت كننده‏اى نيست .
  8. بگو شفاعت همه‏اش از آن خداست .
  9. كيست آن كه جز به خواست و فرمان او نزد وي شفاعت كند؟ 
  10. و نزد خدا شفاعت سودى ندارد، مگر از كسى كه به وى اجازه آن داده شود .
  11. شفاعت نمى كنند مگر كسانى را كه خدا از آنان راضي شود .
  12. و بـراى هـر يـك از انـسـانـهـاى نـامـبـرده درجـاتـى اسـت از پاداش و كيفر اعمالشان . پروردگارشان خود اعمالشان را به ايشان بر مى گرداند تا ظلمى به ايشان نشود .
  13. ای نفس اطمینان یافته و با ایمان ، خشنود و پسندیده به سوی پروردگارت باز گرد ، و به صف بندگان من وارد شو و به بهشت من در آی .
  14. به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم .
  15. ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى‏کردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مى‏گذاردند)، به نزد تو مى‏آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش مى‏کردند؛ و پیامبر هم براى آنها استغفار مى‏کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مى‏یافتند.
  16. چه براى آنها استغفار کنى و چه نکنى ، تاثیرى ندارد ، حتى اگر هفتاد بار براى آنها، استغفار کنى خداوند آنها را نمى بخشد ، چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و خداوند قوم فاسق را هدایت نمى کند.
  17. شرح ابن ابی الحدید ج2 ص 863
  18. حكيمي ، محمد رضا ،  1370، الحياه ، ج  2،تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي


19 / 4 /94  - محمد صالحی      /

شنبه 4 مهر 1394  4:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها