0

تاريخچهٔ سينمای ابران و جهان

 
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

تاريخچهٔ سينمای ابران و جهان

ورود سينما به ايران

مظفر‌الدين‌شاه در فروردين سال ۱۲۷۹ از تهران به مقصد اروپا حرکت کرد. در اين سفر بود که با سينما آشنا شد. در سفرنامهٔ ”مبارکه مظفرالدين‌شاه“ آمده است که شاه روز يکشنبه هفدهم تير ۱۲۷۹ به اتفاق ميرزا ابراهيم خان عکاس‌باشى به تماشاى دستگاه ”سينموفتوگراف“ و لانترن ماژيک رفته است. اين حادثه پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومير در پاريس رخ داد؛ (شاه اين دوربين را اشتباهاً سينموفتوگراف مى‌ناميد.)


در هفته بعد، مظفرالدين‌شاه مجدداً به ديوار سينما رفت. حدود يک ماه پس از اولين ديدار مظفرالدين‌شاه با سينما، در سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ در شهر ”اوستاند“ در ساحل دريا در بلژيک، جشن روز عيد گل برگزار شد و ميرزا ابراهيم‌خان عکاس‌باشى مشغول عکس سينموفتوگراف‌اندازى از شاه شد.


به اين ترتيب بانى ورود نخستين دوربين فيلم‌بردارى و نمايش فيلم، مظفرالدين‌شاه است و نخستين فيلم‌بردار ايرانى نيز ابراهيم ‌خان عکاس‌باشى محسوب مى‌شود.

دوشنبه 5 مرداد 1394  6:51 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

نسل اول سينماداران ايران


ميرزا ابراهيم خان

عکاس باشی
ميرزا ابراهيم خان عکاس باشی

ميرزا ابراهيم خان صحاف باشى

(مهاجر) تهرانى

(سانفرانسيسکو-اوايل 1283)

ميرزا ابراهيم خان صحاف باشى (مهاجر) تهرانى (سانفرانسيسکو-اوايل 1283)

 

ميرزا ابراهيم‌خان عکاس‌باشى

نخستين فيلم‌بردار ايرانى ميرزا ابراهيم‌خان عکاس‌باشى است. او پسر احمد صنيع‌السلطنه عکاس‌‌باشى دربار ناصرالدين‌شاه بود. ميرزا ابراهيم‌خان از چهارده سالگى در پاريس به تحصيل عکاسي، گراورسازى و عکاسى روى چينى پرداخت و بعد به همراه پدرش به وطن بازگشت و به خدمت مظفرالدين‌شاه که وليعهد بود، و در تبريز بسر مى‌برد، در آمد. پس از کشته شدن ناصرالدين‌شاه وى در رکاب مظفرالدين‌شاه به تهران آمد. مظفرالدين‌شاه در آبان ۱۲۷۷، لقب عکاس‌باشى را به وى داد و خواهر همسرش زيورالسلطان طلعت‌السلطنه را به ازدواج او در آورد. ميرزا ابراهيم‌خان در سفر نخست مظفرالدين‌شاه در ۱۲۷۶ همراه وى بود و در فرانسه، دستور تهيه دوربين را دريافت کرد و نخستين فيلم را در مراسم جشن گل‌ها از مظفرالدين‌شاه فيلم‌بردارى کرد. سپس همراه شاه به ايران بازگشت.

 

عکاس‌باشى ضمن نمايش مرتب فيلم در دربار و نزد اشراف، گاهى نيز به فيلم‌بردارى مى‌پرداخت دوربين عکاس‌باشى دوربين مدل ”گومون“ بود که آن را ”هنرى ساوج لندر“ جهانگرد انگليسى در بازديد از قصر گلستان در ۱۲۸۰ مشاهده کرده است. ميرزا ابراهيم خان با آغاز سلطنت محمدعلى شاه جاى خود را به عبدالله ميرزا قاجار شاگرد پدرش داد و خود به زراعت و امور چاپى مشغول شد. وى به هنگام مرگ چهل و يک سال داشت.

 

 ميرزا ابراهيم خان صحاف‌باشى

اما نخستين گام براى عمومى شدن سينما بوسيلهٔ ميرزا ابراهيم خان صحاف‌باشى برداشته شد. وى در سفر تجارى شش ماههٔ خود در خرداد ۱۲۷۶ با سينماتوگراف آشنا شد. صحاف‌باشى احتمالاً پس از پايان سفرش پروژکتور نمايش را با خود به ايران آورده بوده است. وى در بازگشت به ايران نخستين سالن نمايش فيلم را در حدود مهر ۱۲۸۳ در حياط پشت مغازه‌اش داير کرد. اما نخستين سالن عمومى سينما در ايران را در رمضان ۱۳۲۲ هـ . ق افتتاح کرد که در خيابان چراغ گاز قرار داشت. عمر اين سينما تنها يک ماه رمضان بود. علت تعطيلى اين سالن را بعضى بدگويى‌هاى مردم از سينما و در نتيجه تکفير سينما از سوى شيخ‌ فضل‌الله نورى مى‌دانند و به روايتى ديگر چون صحاف‌باشى جزو مشروطه‌خواهان بوده، بر اثر درگيرى‌هايى که با دربار داشته و بدگويى‌هايى که از سينما صورت مى‌گرفته، بهانه‌اى بدست درباريان مى‌افتد و سينما به تعطيلى کشانده مى‌شود. بدنبال اين اتفاق، صحاف‌باشى پروژکتور خود را به ”آرتاسش پاتماگريان“ (اردشيرخان) واگذار نمايد. وى پس از تحمل رنج فراوان اموال و اجناس خود را فروخت و در ۱۲۸۶ تبعيد و راهى کربلا شد و پس از مدتى به هند مهاجرت نمود.

 

روسى خان

دو سال پس از ميرزا ابراهيم‌خان صحاف‌باشي، روسى خان به رواج سينما در ايران پرداخت. نام اصلى وى ايوانف بود. وى مدتى شاگرد عبدالله ميرزا بود. با آغاز سلطنت محمدعلى شاه به رياست بخش عکاسى دارالفنون و مقام عکاس‌باشى دربار دست يافت. وى مدتى بعد عکاس‌خانه‌‌اى براى خود تأسيس کرد. پس از تجربهٔ موفق ”دوروس“ در سال ۱۲۸۶در نمايش دو فيلم در تالار آيينه کاخ گلستان، روسى‌خان به اهميت تجارى سينما پى برد و يک دستگاه نمايش و پانزده حلقه فيلم را با کمک ”بومر“ از کمپانى پاته خريدارى کرد. پس از نمايش‌هاى خصوصى در دربار و خانه‌هاى اشراف، سرانجام از ابتداى رمضان ۱۳۲۵ ق / ۱۲۸۶ ش به نمايش فيلم در عکاس‌خانهٔ خود اقدام نمود و پس از مدتى نمايش را به‌طور جدى‌ترى دنبال کرد. در اين زمان فردى بنام آقايوف نيز سالن تازه‌اى افتتاح نمود. از برپايى سالن‌هاى روسى‌خان و آقايوف استقبال شد و آنها کار خود را توسعه دادند. روسى‌خان سالن جديدى در خيابان ناصرى تأسيس کرد و بعد به روسيه رفت و يک صندوق فيلم خريد. وقتى به ايران بازگشت اهميت سينما زياد شده بود و او در انديشهٔ ايجاد سالن جديدى برآمد. اين سلان که داراى دستگاه، مولد برق و بادبزن و رستوان و بوفه بود، بعدها به ”فاروس“ معروف شد. روسى‌خان با قدرت دو سالن خود را اداره مى‌کرد. آقايوف و روسى‌خان با کارشکنى‌هايى که عليه هم انجام مى‌دادند، هر دو در سفارت روس به زندان افتادند. روسى‌خان پس از رهايي، سالنى در دروازه قزوين به راه انداخت که بيشتر فيلم‌هاى روسى نمايش مى‌داد. پس از پيروزى مشروطه‌خواهان اين سالن را تعطيل کرد و در سالن فاروس تغييراتى داد ولى نهايتاً در اواخر ۱۲۸۸ آن را نيز تعطيل کرد. پس از فرار محمدعلى شاه تهران دچار اغتشاش شد و مردم با اطلاعى که از سوابق و موقعيت روسى‌خان داشتند، مغازه‌اش را تاراج کردند. وى در ۱۲۹۱ به فرانسه مهاجرت کرد و به خدمت همسر محمدعلى شاه در آمد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  6:54 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

نسل اول سينماداران ايران

 

اردشيرخان

اردشيرخان از ارامنهٔ تبريز و تاجر پارچه بود. وى در سفرش به اروپا يک دستگاه نمايش و يک گرامافون با خود به ايران آورد. در سال ۱۲۹۱ سالن خود را در خيابان علاءالدوله به راه انداخت. در سال ۱۲۹۲ اين سالن تعطيل شد و سالن تازه‌اى در خيابان لاله‌‌زار افتتاح گرديد. در سال ۱۲۹۶ اردشيرخان سالن خورشيد يا سينما خورشيد را افتتاح کرد، سپس در تابستان ۱۲۹۹ سينماى هواى آزاد را در خيابان اميريه تأسيس نمود. پس از آن باغى را در بين خيابان ارامنه و اميريه اجاره کرد و شروع به نمايش فيلم نمود. اما هر بار به محض به راه انداختن دستگاه برق دچار اختلال مى‌شد و سينما سرانجام بدستور نظميه تعطيل شد. اردشيرخان پس از اين ماجرا، فعاليت‌هاى سينمايى‌اش را رها کرد.

 

اردشير خان (آرتاش پاتماگريان) (۱۲۴۲ - ۱۳۰۷)ملقب به وثوق التجار

اردشير خان (آرتاش پاتماگريان) (۱۲۴۲ - ۱۳۰۷)ملقب به وثوق التجار

 على وکيلى

على وکيلى چهره مؤثر و سرشناس ديگرى از نسل اول سينماداران ايران است. او تاجر موفقى بود که در سال ۱۳۰۳ با سينما ارتباط يافت. او سالن‌هايى را افتتاح کرد و به‌ کارش توسعه داد. وى سالن ويژه بانوان را بوجود آورد که به تعطيلى انجاميد. در اقدام بعدى سالنى را به خانم‌ها و آقايان اختصاص داد و بالکن را به بانوان مختص نمود اما اين حرکت نيز ناموفق ماند. او با ابتکار و پشتکار فوق‌العاده‌اش، سالن تازه‌اش، سينما سپه را آماده کرد و ارکسترى را براى ايجاد تنوع به استخدام در آورد تا در فواصل نمايش فيلم‌ها، آهنگ‌هاى ايرانى بنوازند. در اقدام بعدي، وکيلى به فکر ترجمه فارسى فيلم‌ها افتاد و آن را با خان بابا معتضدى در ميان گذاشت و لابراتوار خان باباخان فعال شد. اما اين اقدام نيز ثمرى نداشت. وکيلى پس از انتشار دو شماره از مجلهٔ سينما و نمايشات، درگير فعاليت‌هاى دولتى شد و از فعاليت‌هاى سينمايى و سينمادارى کناره گرفت.

 

على وکيلى
على وکيلى

 خان بابا معتضدى

سومين فيلم‌بردار تاريخ سينماى ايران، خان بابا معتضدى است. در دوران نوجوانى وى که سينما در حال شکل گرفتن بود، با علاقه آن را پيگيرى مى‌کرد. وى براى تحصيل به فرانسه رفت و آنجا با پسر رئيس کمپانى ”گومون“ آشنا شد و در آنجا دعوت بکار در استوديو شد. او طى دو سال فعاليت در استوديو، به فنون فيلم‌بردارى و چاپ آشنايى پيدا کرد. و هنگام بازگشت به ايران، مقدارى لوازم فيلم‌بردارى از رئيس کمپانى گومون دريافت نمود. در اولين اقدام، خان بابا معتضدي، شرايط را براى استفاده بانوان در نمايش‌هاى ويژه فراهم کدر که با استقبال مواجه گرديد. سپس به فيلم‌بردارى روى آورد. سپس به دربار دعوت شد. و با آغاز حکومت پهلوي، فعاليتش را در عرصه فيلم‌بردارى از مراسم و فعاليت‌هاى مختلف افزايش داد. پس از چندى در فروردين ۱۳۰۷ به پيشنهاد کلنکل على‌نقى وزيرى در مورد ايجاد سينمايى خاص بانوان، به سينمادارى روى آورد. اين سالن، سينماى صنعتى نام داشت و در خيابان لاله‌زار قرار داشت. با حريق مهر ۱۳۰۷ سينما دچار تعطيلى شد. سپس سينماى پرى را افتتاح کرد. سپس تصميم گرفت در جنوب شهر (مولوي) سينمايى داير کند. وى بعدها سه سينماى ديگر در گلوبندک بنام ”سينما گلوبندک“، در ميدان حسن‌آباد بنام ”ميهن“ و در خيابان شاهپور، چهارراه مختارى بنام کشور (بعداً به شهره و بعد به اورانوس تغيير نام داد) افتتاح کرد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  6:55 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

نخستين مدرسهٔ سينمايى و فيلم‌بردارى در ايران

”اوانس اوگانيانس“، مهاجرى ارمنى / روس بود، که پس از اتمام تحصيلاتش در رشتهٔ سينما به ايران آمد. اوگانياسن با فکر تأسيس مدرسهٔ سينمايى و سپس توليد فيلم را به مرحلهٔ عمل در آورد. پس از درج اعلان براى براى نخستين دورهٔ مدرسه، نتيجه‌اى ببار نيامد و با اعلان‌هاى بعدي، افتتاح مدرسهٔ هنرپيشگى در ۲۰ ارديبهشت ۱۳۰۹ روى داد و سيصد نفر نام‌نويسى کردند. اما اين دوره را فقط ۱۲ نفر به‌پايان رسانيدند. سرانجام دورهٔ دوم نيز پس از چاپ اعلان در جرايد برگزار شد؛ در دورهٔ دوم دروس مختلفى شامل فيلم‌برداري، بازيگري، ورزش، موسيقي، رقص، ژيمناستيک، تاريخ لباس و ... تدريس مى‌شد.


اوانس اوگانيانس (۱۲۷۶-۱۳۴۰)،نخستين فيلم نامه
نويس،كارگردان،تدوينگر و باني مدرسه آرتيستي سينما
اوانس اوگانيانس (۱۲۷۶-۱۳۴۰)،نخستين فيلم نامه نويس،كارگردان،تدوينگر و باني مدرسه آرتيستي سينما

اوگانيانس نتوانست دورهٔ سوم را برگزار نمايد. در سال ۱۳۱۷ به هند رفت تا کار سپنتا را ادامه دهد ولى درگير مسائل سياسى شد. پس از جنگ جهانى دوم به ايران بازگشت و نام خود را پس از گرويدن به اسلام رضا مژده ناميد. بعد از آن نيز چند بار تلاش کرد تا با سينما ارتباط برقرار کند ولى توفيقى نيافت.


عبدالحسين سپنتا

عبدالحسين سپنتا

دوشنبه 5 مرداد 1394  6:56 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى ايران بعد از پيروزى انقلاب اسلامى

فيلم‌هاى سال ۱۳۵۸

”اوکى مستر“ (پرويز کيميايي)، ”باغ بلور“ (ناصر محمدي)، ”به دادم برس رفيق“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”براى آزادي“ (حسين ترابي)، ”بر فراز آسمان‌ها“ (محمدعلى فردين)، ”بن‌بست“ (پرويز صياد)، ”تا آخرين نفس“ (کامران قدکچيان)، ”تکيه بر باد“ (فريدون ژورک)، ”جنگ اطهر“ (محمدعلى نجفي)، ”حکم تير“ (ايرج قادري)، ”حق و ناحق“ (عزيزالله رفيعي)، ”خيابانى‌ها“ (محمد صفار)، ”روزهاى بى‌خبري“ (اميرشروان)، ”زخم خنجر رفيق“ (عزيزالله بهادري)، ”زرخريد“ (رضا صفايي)، ”ساخت ايران“ (امير نادري)، ”سايهٔ بلندباد“ (بهمن‌ فرمان‌آرا)، ”سرخپوست‌ها“ (غلامحسين لطفي)، ”سرنوشت‌سازان“ (جهانگير جهانگيري)، ”سقوط ۵۷“ (باربد طاهري)، ”شهادت“ (لوتر بيکر)، ”صمد به شهر مى‌رود“ (پرويز صياد)، ”عبور از مرز شب“ (باقر خسروي)، ”فرياد مجاهد“ (مهدى معدنيان)، ”گداى اشراف‌زاده“ (عزيزالله بهادري)، ”ليلة‌القدر“ (محمدعلى نجفي)، ”مرد خدا“ (رضا صفايي)، ”نفس‌گير“ (محمود کوشان).

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۵۹

”آقاى هيروگليف“ (غلام‌على عرفان)، ”امشب اشکى مى‌ريزد“ (منوچهر مصيّري)، ”از فرياد تا ترو“ (منصور تهراني)، ”انفجار“ (ساموئل خاچيکيان)، ”با عشق مردن“ (اکبر صادقي)، ”برادرکشي“ (ايرج قادري)، ”پرواز بسوى مينو“ (تقى کيوان سلحشور)، ”پرواز در قفس“ (حبيب کاوش)، ”تاريخ‌سازان“ (هادى صابر)، ”خونبارش“ (امير قويدل)، ”زمزمهٔ محبت“ (اميرشروان)، ”زنده‌باد“ (خسرو سينايي)، ”سرباز اسلام“ (امان منطقي)، ”سند زنده“ (اصغر بيچاره)، ”شجاعان ايستاده مى‌ميرند“ (عباس کسايي)، ”شيطان“ (اکبر صادقي)، ”قدغن“ (على‌رضا داودنژاد)، ”قديس“ (ناصر محمدي)، ”قيام“ (رضا صفايي)، ”گفت هر سه نفرشان“ (غلام‌على عرفان)، ”مدرسه‌اى که رفتيم“ (داريوش مهرجويي)، ”مسافر شب“ (منصور تهراني)، ”مشت مرد“ (حسين قاسمى‌وند).

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۰

”آفتاب‌نشين‌ها“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”اعدامي“ (باقر خسروي)، ”برنج خونين“ (امير قويدل)، ”بند“ (غلام‌حسين طاهرى‌دوست)، ”پنجمين سوار سرنوشت“ (سعيد مطلبي)، ”پيکرتراش“ (محمدرضا مجد)، ”جاده“ (محمدعلى سجادي)، ”جستجو“ (امير نادري)، ”خانهٔ آقاى حق‌دوست“ (محمود سميعي)، ”در محاصره“ (اکبر صادقي)، ”دست شيطان“ (حسين زندباف)، ”رسول پسرابوالقاسم“ (داريوش فرهنگ)، ”طلوع انفجار“ (پرويز نوري)، ”عصيانگران“ (جهانگير جهانگيري)، ”فصل خون“ (حبيب کاوش)، ”کرکس‌ها مى‌ميرند“ (جمشيد حيدري)، ”مرز“ (جمشيد حيدري)، ”مريم و ماني“ (کبرى سعيدي)، ”موج توفان“ (منوچهر احمدي)، ”ميراث مى‌جنون“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”هجرت“ (ميلاد)، ۱۹۳۶ (حسن قلى‌زاده، محمدرضا بزرگ‌نيا). در اين سال نخستين جشنوارهٔ بين‌المللى فجر با شرکت ۱۹ کشور برگزار شد. در اين دوره در بخش حرفه‌اى جايزه‌اى به کسى تعلق نگرفت.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۱

”ابراهيم در گلستان“ (ايرج اماني)، ”اشباح“ (رضا ميرلوحي)، ”باران“ (کيومرث پوراحمد)، ”برزخى‌ها“ (ايرج قادري)، ”تفنگ‌دار“ (جمشيد حيدري)، ”توجيه“ (منوچهر حقانى‌پرست)، ”جاده“ (محمدعلى سجادي)، ”جانبازان“ (ناصر محمدي)، ”حاجى واشنگتن“ (على حاتمي)، ”خط قرمز“ (مسعود کيميايي)، ”دادا“ (ايرج قادري)، ”عفريت“ (فرشيد فلک‌نازي)، ”گرداب“ (حسين دواني)، ”يا زهرا“ (جواد شمقدري).

 

دوره دوم از اوايل دههٔ ۶۰ شروع مى‌شود و تا نيمهٔ دوم اين دهه ادامه دارد. در اين دوران صاحب نوعى سينماى دولتى هستيم. اين دوره از لحاظ کيفى با دورهٔ اول تفاوت چندانى ندارد. فيلم‌سازان تحت نظارت دولتى و تفسيرهاى رسمي، فيلم‌هاى شعارى دربارهٔ ساواک، بى‌عدالتى رژيم پهلوى و باندهاى مواد مخدر، خان‌هاى ستمگر، جنگ و ... مى‌سازند. در اين دوره حضور زن احساس نمى‌شود. فرم و تکنيک در اين آثار ضعيف است و بازيگران محبوب براى تماشاگران اندکند.

 

سينماى دولتى ايران در نيمهٔ اول دههٔ ۶۰ نتايج مطلوبى ببار نياورد و سينما با يک بحران عمومى فرهنگى و اقتصادى مواجه شد و لزوم تدابيرى در سياست‌گذارى مسؤولان سينمايى کشور الزامى گشت.

 

در سال ۱۳۶۲، بنياد سينمايى فارابى بعنوان سازمانى غيردولتى و غيرانتفاعى و تحت نظارت وزارت ارشاد اسلامى تأسيس شد که بعنوان يکى از بازوهاى اجرايى سياست‌ها و جهت‌گيرى‌هاى فرهنگى - هنرى امور سينمايى کشور را اداره کند.

 

در ابتداى سال ۱۳۶۲ فعاليت ويدئو کلوپ‌ها از جانب خاتمى ممنوع اعلام شد و در همين سال ورود فيلم خارجى توسط بخش خصوصي، منع شد. عوارض دريافتى شهردارى‌ها از فروش فيلم‌هاى ايرانى کاهش يافت و فرصت براى فروپاشى ساختار قديمى سينما در ايران فراهم آمد.در اين دوره نيروهاى تازه‌اى به درون سينما آمدند که در آينده نقش تعيين‌کننده‌اى را برعهده گرفتند. بخش مهمى از اين نيروها از حوزه بودند.

 

از سال ۱۳۶۳ فيلم‌هاى جنگى بطور مشخص روى موضوع جنگ ايران و عراق تمرکز يافتند و مراکزى چون بنياد فارابي، حوزهٔ هنرى سازمان تبليغات اسلامي، مرکز گسترش سينماى تجربى و نيمه‌حرفه‌اي، واحد جنگ شبکه‌هاى سيما و بنياد مستضعفان، فيلم جنگى توليد کردند.

 

از فيلم‌هاى شاخص اين دوره ”هيولاى درون“ (خسرو سينايي، ۱۳۶۳)، ”بازجويى يک جنايت“ (محمدعلى سجادي، ۱۳۶۳)، ”نقطه ضعف“ (محمدرضا اعلامي، ۱۳۶۳)، ”تاراج“ (ايرج قادري، ۱۳۶۳)، ”سناتور“ (مهدى صباغ‌زاده، ۱۳۶۳) را مى‌توان نام برد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:00 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى ايران بعد از پيروزى انقلاب اسلامى

فيلم‌هاى سال ۱۳۶۲

”آوارى غيب“ (سيدحاجى ميري)، ”استعاذه“ (محسن مخملباف)، ”بازداشتگاه“ (کوپال‌شکوه)، ”بازجويى يک جنايت“ (محمدعلى سجادي)، ”بازرس ويژه“ (منصور تهراني)، ”بنفشه‌زار“ (باقر خسروي)، ”پرونده“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”پل آزادي“ (مهدى مدني)، ”پيک جنگل“ (حسن هدايت)، ”توبه نصوح“ (محسن مخملباف)، ”جايزه“ (على‌رضا داودنژاد)، ”حصار“ (حسن محمدزاده)، ”خانه عنکبوت“ (على‌رضا داودنژاد)، ”دادشاه“ (حبيب کاوش)، ”دو چشم بى‌سو“ (محسن مخملباف)، ”ديار عاشقان“ (حسن کاربخش)، ”رهايي“ (رسول صدرعاملي)، ”زخمه“ (خسرو ملکان)، ”سفير“ (فريبرز صالح)، ”شيلات“ (رضا ميرلوحي)، ”عبور از ميدان مين“ (جواد طاهري)، ”فصل خاکستري“ (شهرام شبيري)، ”قرنطينه“ (مسعود اسداللهي)، ”کيلومتر ۵“ (حجت‌الله سيفي)، ”گفت به زير سلطه مى‌آيد“ (داريوش ارجمند)، ”مرگ سفيد“ (حسين زندباف)، ”نقطه ضعف“ (محمدرضا اعلامي)، ”نينوا“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”هيولاى درون“ (خسرو سينايي). در اين سال دومين جشنوارهٔ بين‌المللى فيلم فجر برگزار شد و جايزه ويژه هيئت داوران بعنوان بهترين کارگردان به خسرو سينايى براى فيلم هيولاى درون اهدا شد.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۳

”آن سفر کرده“ (احمد نيک‌آذر)، ”بالاش“ (اکبر صادقي)، ”پرچم‌دار“ (شهريار بحراني)، ”پيراک“ (کوپال مشکوه)، ”پيشتازان فتح“ (ناصر مهدى‌پور)، ”تاتوره“ (کيومرث پوراحمد)، ”جنجال بزرگ“ (سياوش شاکري)، ”حماسه مهران“ (حميد طاهريان)، ”خاک و خون“ (منوچهر مصيري)، ”دوله‌تو“ (رحيم رحيمى‌پور)، ”راه دوم“ (جمشيد رخشاني)، ”ريشه در خون“ (سيروس الوند)، ”سرباز کوچک“ (سعيد بخشعليان)، ”سردار جنگل“ (امير قويدل)، ”سناتور“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”سياه‌راه“ (کوپال مشکوه)، ”شکار در شب“ (شهرام شبيري)، ”فرار“ (جمشيد حيدري)، ”عقود“ (على‌اصغر شادروان)، ”کمال‌الملک“ (على حاتمي)، ”گل‌هاى داودى (رسول صدرعاملي)، ”مادر“ (فتح‌على اويسي)، ”ما ايستاده‌ايم“ (اکبر حرّ)، ”مترسک“ (حسن محمدزاده)، ”مردى که زياد مى‌دانست“ (يدالله صمدي)، ”ملخ‌زدگان“ (ناصر محمدي)، ”ميرزا کوچک‌خان“ (امير قويدل)، ”ميلاد“ (ابوالفضل جليلي)، ”ياد“ (عباس شيخ‌بابايي).

 

در جشنوارهٔ سوم بين‌المللى فجر لوح زرين بهترين فيلم به حسن محمدزاده براى فيلم ”مترسک“ و بهترين کارگردان به يدالله صمدى بخاطر ”مردى که زياد مى‌دانست“ اهداء نشد.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۴

”آتش در زمستان“ (حسن هدايت)، ”آن سوى مه“ (منوچهر عسگرى‌نسب)، ”آوار“ (سيروس الوند)، ”اولى‌ها“ (عباس کيارستمي)، ”اتوبوس“ (يدالله صمدي)، ”بايکوت“ (محسن مخملباف)، ”برگ وباد“ (منصور تهراني)، ”بلمى به‌سوى ساحل“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”بهار“ (ابوالفضل جليلي)، ”پدربزرگ“ (مجيد قارى‌زاده)، ”تاراج“ (ايرج قادري)، ”تشريفات“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”تفنگ شکسته“ (مهدى معدنيان)، ”تنوره ديو“ (کيانوش عياري)، ”توهم“ (سيد حاجى‌ميري)، ”جاده‌هاى سرد“ (مسعود جعفرى جوزاني)، ”جستجو در شهر“ (حجت‌الله سيف)، ”حادثه“ (منصور تهراني)، ”خط پايان“ (على طالبي)، ”در اسارت“ (عبدالرضا ساعتچى‌فرد)، ”دونده“ (امير نادري)، ”ترنج“ (محمدرضا اعلامي)، ”تصوير آخر“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”تشکيلات“ (منوچهر مصيري)، ”تيرباران“ (على‌اصغر شادروان)، ”تيغ و ابريشم“ (مسعود کيميايي)، ”جدال“ (محمدعلى سجادي)، ”جدال در تاکى‌سوکي“ (فرامرز قريبيان)، ”حريم مهرورزي“ (ناصر غلام‌رضايي)، ”حماسه شيلر“ (احمد حسنى‌مقدم)، ”خانه ابري“ (اکبر خواجويي)، ”خانه دوست کجاست“ (عباس کيارستمي)، ”دبيرستان“ (اکبر صادقي)، ”دزد و نويسنده“ (کاظم معصومي)، ”دست‌فروش“ (محسن مخملباف)، ”دست‌نوشته‌ها“ (مهرزاد مينويي)، ”دلم براى پسرم تنگ‌شده“ (على‌رضا زارع)، ”رابطه“ (پوران درخشنده)، ”روزهاى انتظار“ (اصغر هاشمي)، ”زنجيرهاى ابريشمي“ (حسن کاربخش)، ”سامان“ (احمد نيک‌آذر)، ”سراب“ (حميد تمجيدي)، ”شبح کژدم“ (کيانوش عياري)، ”سفر غريب“ (ايرج صغيري)، ”شيرسنگي“ (مسعود جعفرى جوزاني)، ”طلسم“ (داريوش فرهنگ)، ”قصه زندگي“ (خسرو شجاعي)، ”کليد“ (ابراهيم فروزش)، ”کنار برکه‌ها“ (يدالله نوعصري)، ”گال“ (ابوالفضل جليلي)، ”گره“ (يوسف سيدمهدوي)، ”گذرگاه“ (شهريار بحراني)، ”گريز از شهر“ (محمدرضا صفوي)، ”گزارش يک قتل“ (محمدعلى نجفي)، ”زنگ اول“ (نظام‌فاطمي)، ”زنگ‌ها“ (محمدرضا هنرمند)، ”زيرباران“ (سيف‌الله داد)، ”سامان“ (احمد نيک‌آزاد)، ”ستاره دنباله‌دار“ (سيروس کاشانى‌نژاد)، ”سمندر“ (محمود کوشان)، ”شب‌شکن“ (خسرو ملکان)، ”شب مکافات“ (فرامرز ناصري)، ”شکار شکارچي“ (کار گروهي)، ”شهر موش‌ها“ (على طالبي)، ”طائل“ (محمد عقيلي)، ”طغيان“ (جهانگير جهانگيري)، ”صاعقه“ (ضياءالدين دري)، ”عاشق کوچک“ (فرخ انصاري)، ”عقاب‌ها“ (ساموئل خاچکيان)، ”عياران و طراران“ (سعيد نادري)، ”کفش‌هاى ميرزا نوروز“ (محمد متوسلاني)، ”گردباد“ (کامران قدکچيان)، ”گمشده“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”گورکن“ (محمدرضا هنرمند)، ”ماديان“ (على‌ ژکان)، ”مداربسته“ (رحمان رضايي)، ”مدرک جرم“ (منوچهر حقانى‌پرست)، ”مردى که موش شد“ (احمد بخشي)، ”مشت“ (سيامک اطلسي)، ”يک روز گرم“ (على عسگري)، ”يوزپلنگ“ (ساموئل خاچيکيان). در جشنوارهٔ چهارم فجر در سال ۶۴ هيچ فيلمى شايسته عنوان بهترين شناخته نشد و بهترين کارگردان کيانوش عيارى معرفى شد.

 

دورهٔ سوم از نيمهٔ دوم دههٔ ۶۰ تا اوايل دههٔ ۷۰ بطول انجاميد که از درخشان‌ترين دوره‌هاى سينماى پس از انقلاب به‌شمار مى‌رود. هدف اصلى سياست‌گذاران در اين دوره ارتقاى کيفى سينماى ايران است و بتدريج گروه‌هاى تازه‌اى از فيلم‌سازان امکان فعاليت يافتند و تحولاتى در عرصه سينماى ايران پديد آوردند. با اهداى جايزه به فيلم‌هاى خانوادگى گل‌هاى داودى (رسول صدرعاملي، ۱۳۶۳) و مترسک (حسن محمدزاده، ۱۳۶۳) سينماى ايران از دايرهٔ بستهٔ مضامين سياسى بدر آمد. پس از اين فيلم‌ها بود که ساخت ملودرام‌هاى خانوادگى فراگير شد.

 

گلهای داودی

گلهای داودی

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:00 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى ايران بعد از پيروزى انقلاب اسلامى

فيلم‌هاى سال ۱۳۶۵

”آلبوم تمبر“ (کيومرث پوراحمد)، ”اتاق يک“ (رحيم رحيمى‌پور)، ”اجاره‌نشين‌ها“ (داريوش مهرجويي)، ”افيون“ (داريوش کوشان)، ”باشو غريبهٔ کوچک“ (بهرام بيضايي)، ”بگذار زندگى کنم“ (شاپور قريب)، ”بى‌پناه“ (على‌رضا داودنژاد)، ”بى‌بى‌چلچله“ (کيومرث پوراحمد)، ”پرواز در شب“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”پلاک“ (ابراهيم قاضى‌زاده)، ”روزهاى انتظار“ (مهران تأييدي)، ”گل بهار“ (تهمينه اردکاني)، ”گودال“ (محمد حسن‌زاده)، ”مأموريت“ (حسين زندباف)، ”مرگ گرگ‌ها“ (جهانگير جهانگيري)، ”معما“ (حسين زندباف)، ”ملاقات“ (خسرو معصومي)، ”مقاومت“ (احمد نيک‌آذر)، ”ميهمان خصوصي“ (حسن هدايت)، ”ناخدا خورشيد“ (ناصر تقوايي)، ”هشت و نيم شب“ (اسماعيل رحيم‌زاده)، ”هواى تازه“ (تورج منصوري)، ”همه با هم“ (محمد نورى‌نژاد)، ”هويت“ (ابراهيم حاتمى‌کيا). در اين سال جايزهٔ ويژۀ هيئت داوران به فيلم ”خانهٔ دوست کجاست“ ساختهٔ عباس کيارستمى و جايزهٔ بهترين کارگردان به عباس کيارستمى اهدا شد.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۶

”آشيانهٔ مهر“ (شاپور قريب)، ”آن سوى آتش“ (کيانوش عياري)، ”ايستگاه“ (يدالله صمدي)، ”با من از فردا بگو“ (فريدون کوچکيان)، ”بحران“ (على‌‌اصغر شادروان)، ”بهار در پاييز“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”بوعلى‌سينا“ (کيهان رهگذر)، ”پائيزان“ (رسول صدرعاملي)، ”پرستار شب“ (محمدعلى نجفي)، ”پرندهٔ کوچک خوشبختي“ (پوران درخشنده)، ”تحفه‌ها“ (ابراهيم وحيدزاده)، ”ترن“ (امير قويدل)، ”جهيزيه براى رباب“ (سيامک شايقي)، ”جميل“ (احمد بخشي)، ”جعفرخان از فرنگ برگشته“ (کار گروهي)، ”جنگل‌بان“ (منوچهر حقانى‌پرست)، ”خارج از محدوده“ (رخشان بنى‌‌اعتماد)، ”خانه در انتظار“ (منوچهر عسگرى‌نسب)، ”خانه‌اى مثل شهر“ (حجت‌الله سيفي)، ”خبرچين“ (نصرت‌الله زمرديان)، ”در انتظار شيطان“ (حميدالدين صفايي)، ”ردپايى در شن“ (محمدرضا هنرمند)، ”زمزمه“ (خسرو ملکان)، ”سازمان ۴“ (حسن جوانبخش)، ”سايه‌هاى غم“ (شاپور غريب)، ”سرب“ (مسعود کيميايي)، ”سرزمين آرزوها“ (مجيد قارى‌زاده)، ”سيمرغ“ (اکبر صادقي)، ”شايد وقتى ديگر“ (بهرام بيضايي)، ”شرايط عيني“ (احمدرضا گرشاسبي)، ”شکار“ (مجيد جوانمرد)، ”شکوه زندگي“ (حسن محمدزاده)، ”شناسايي“ (محمدرضا اعلامي)، ”شيرک“ (داريوش مهرجويي)، ”صعود“ (فريدون جيراني)، ”کانى‌مانگا“ (سيف‌الله داد)، ”گرفتار“ (منصور تهراني)، ”گشتى‌ها“ (جواد مرادي)، ”گمشدگان“ (محمدعلى سجادي)، ”گل مريم“ (حسن محمدزاده)، ”گنج“ (محمدعلى سجادي)، ”گويار“ (کيومرث پوراحمد)، ”غريبه“ (رحمان رضايي)، ”مسافران مهتاب“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”مکافات“ (منوچهر مصيري)، ”محکومين“ (ناصر محمدي)، ”محموله“ (سيروس الوند)، ”مزدوران“ (جهانگير جهانگيري)، ”وکيل اول“ (جمشيد حيدري)، ”ويزا“ (بهرام رى‌پور)، ”هراس“ (شهريار بحراني)، ”ياد و ديدار“ (رجب‌ محمدين)، ”يار در خانه“ (خسرو سينايي). در جشنوارهٔ ششم بهترين فيلم شناخته نشد اما جايزه بهترين کارگردان به کيانوش عيارى بخاطر فيلم ”آن سوى آتش“ تعلق گرفت.

 

جعفرخان از فرنگ برگشته
جعفرخان از فرنگ برگشته

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۷

”آخرين لحظه“ (فرخ انصارى بصير)، ”آرى اين چنين بود“ (داود اسماعيلي)، ”دريثه“ (کاظم بلوچي)، ”افسون“ (محمدرضا صفوي)، ”افق“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”باء“ (فتحعلى اويسي)، ”باد سرخ“ (جمشيد ملک‌پور)، ”بايسيکل‌رات“ (محسن مخملباف)، ”پنجره“ (امير توسل)، ”تا غروب“ (جعفر دالي)، ”چون باد“ (محمدعلى سجادي)، ”خانه در انتظار“ (منوچهر عسگرى‌نسب)، ”در مسير تندباد“ (مسعود جعفرى جوزاني)، ”دوران سربي“ (خسرو معصومي)، ”ديده‌بان“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”روز باشکوه“ (کيانوش عياري)، ”روزنه“ (جمال شورجه)، ”سال‌هاى خاکستر“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”ستاره و الماس“ (سيامک شايقي)، ”سلام سرزمين من“ (اکبر خامين)، ”سفر عشق“ (ابوالحسن داودي)، ”سکوت“ (على سجادى حسيني)، ”شاخه‌هاى بيد“ (امرالله احمدجو)، ”شب حادثه“ (سيروس الوند)، ”صخره هميشه سبز“ (عباس ناصري)، ”طوبي“ (خسرو ملکان)، ”عبور“ (کمال تبريزي)، ”عروسى خوبان“ (محسن مخملباف)، ”کارآگاه ۲“ (بهروز غريب‌پور)، ”کشتى آنجليکا“ (محمدرضا بزرگ‌نيا)، ”گراند سينما“ (حسن هدايت)، ”گل“ (رجب محمدين)، ”گلنار“ (کامبوزيا پرتوي)، ”لنگرگاه“ (کيومرث پوراحمد)، ”ماهي“ (کامبوزيا پرتوي)، ”مرغ همسايه“ (عباس احمد مطلق)، ”مشق شب“ (عباس کيارستمي)، ”ميهمان ناخوانده“ (کار گروهي)، ”ناروني“ (سعيد ابراهيمى‌فر)، ”هى‌جو“ (منوچهر عسگرى‌نسب)، ”يک صبح پرماجرا“ (تورج منصوري).

 

در جشنوارهٔ هفتم بين‌المللى فجر در مسير تندباد فيلم برتر شناخته شد و بهترين کارگردان محسن مخملباف بخاطر ”بايسيکل‌ران“ معرفى شد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:03 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فيلم‌هاى سال ۱۳۶۸

”آب را گل نکنيم“ (شهريار بحراني)، ”آخرين پرواز“ (احمدرضا درويش)، ”آخرين مهلت“ (پرويز تأييدي)، ”آرزوهاى کوچک“ (مسعود کرامتي)، ”الماس بنفش“ (رحيم رحيمى‌پور)، ”اى ايران“ (ناصر تقوايي)، ”بازى تمام شد“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”باغ سيد“ (محمدرضا اسلام‌لو)، ”بچه‌هاى طلاق“ (تهمينه ميلاني)، ”پاتال و آرزوهاى کوچک“ (مسعود کرامتي)، ”پرواز پنجم ژوئن“ (عليرضا سميع‌آذر)، ”۵۳ نفر“ (يوسف سيدمهدوي)، ”پول خارجي“ (رخشان بنى‌اعتماد)، ”تابستان ۵۸“ (محتبى راعي)، ”تا مرز ديدار“ (حسين قاسمى جامي)، ”تماس“ (خسرو ملکان)، ”تمام وسوسه‌هاى زمين“ (حميد سمندريان)، ”تولد“ (عبدالرحيم شرفى فريماني)، ”جستجوگر“ (محمد متوسلاني)، ”چون ابر در بهاران“ (سعيد اميرسليماني)، ”خواستگاري“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”دخترک کنار مرداب“ (على ژکان)، ”دخترم سحر“ (مجيد قارى‌زاده)، ”دزد عروسک‌ها“ (محمدرضا هنرمند)، ”در جستجوى قهرمان“ (حميدرضا آشتيانى پور)، ”دستمزد“ (مجيد جوانمرد)، ”دل نمک“ (امير قويدل)، ”دندان مار“ (مسعود کيميايي)، ”دو سرنوشت“ (مهران تأييدي)، ”راز کوکب“ (کاظم معصومي)، ”رانده شده“ (جهانگير جهانگيري)، ”ريحانه“ (عليرضا رئيسيان)، ”زمان از دست‌رفته“ (پوران درخشنده)، ”زير بام‌هاى شهر“ (اصغر هاشمي)، ”ساوالان“ (يدالله صمدي)، ”شب بيست و نهم“ (حميد رخشاني)، ”شب دهم“ (جمال شورجه)، ”شکار خاموش“ (کيومرث پوراحمد)، ”شما فرشته‌ايد“ (محمدعلى مياندار)، ”شنا در زمستان“ (محمد کاسبي)، ”شنگول و منگول“ (پرويز صبري)، ”صنوبرهاى سوزان“ (عباس شيخ بابايي)، ”فاني“ (افشين شرکت)، ”کاکلي“ (فريال بهزاد)، ”کلوزآپ“ (عباس کيارستمي)، ”گل سرخ“ (حميد تمجيدي)، ”عبور از غبار“ (پوران درخشنده)، ”غفلت“ (کامران ملکي)، ”مادر“ (على حاتمي)، ”مرگ پلنگ“ (فريبرز صالح)، ”مدرسه رجايي“ (کريم زرگر)، ”مهاجر“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”هامون“ (داريوش مهرجويي)، ”وسوسه“ (جمشيد حيدري).

 

در هشتمين جشنواره بين‌المللى فيلم فجر در سال ۶۸ فيلم ”مهاجر“ (ابراهيم حاتمى‌کيا) بهترين فيلم و داريوش مهرجويى بخاطر فيلم ‌”هامون“ بهترين کارگردان شناخته شد. جايزه ويژهٔ هيئت داوران به کيارستمى (کلوزآپ) و مهرجويى (هامون) اهدا شد.

 

مادر
مادر

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۶۹

”آپارتمان شمارهٔ ۱۳“ (يدالله صمدي)، ”آتش پنهان“ (حبيب کاوش)، ”آخرين خون“ (منوچهر معيري)، ”آخرين روز بهار“ (يارتا ياران)، ”آواى دريا“ (رحمان رضايي)، ”افسانهٔ آ“ (تهمينهٔ ميلاني)، ”اُو منفي“ (قصه اول) (کريم زرگر)، ”دريا براى تو“ (احمدرضا گرشاسبي)، ”آفتاب و عشق“ (جواد شمقدري)، ”ابليس“ (احمدرضا درويش)، ”بازى آخر“ (على‌اصغر شادروان)، ”بازگشت به خانه“ (ملک‌خاتون) (حسن محمدزاده)، ”بخاطر همه‌چيز“ (رجب محمدين)، ”پرده آخر“ (واروژ کريم مسيحي)، ”تعقيب سايه‌ها“ (على‌ شاه‌حاتمي)، ”تويى که مى‌شناختمت“ (ابراهيم سلطانى‌فر)، ”تيغ آفتاب“ (مجيد جوانمرد)، ”جستجو در جزيره“ (مهدى صباغ‌‌زاده)، ”چاووش“ (ساموئل خاچيکيان)، ”چشم شيشه‌اي“ (حسين قاسمى جامي)، ”حکايت آن مرد خوشبخت“ (غلامرضا حيدرنژاد)، ”در آرزوى ازدواج“ (اصغر هاشمي)، ”در کوچه‌هاى عشق“ (خسرو سينايي)، ”در مسلخ عشق“ (کمال تبريزي)، ”دو فيلم با يک بليط“ (داريوش فرهنگ)، ”رنو تهران ۲۹“ (سيامک شايقي)، ”سايه خيال“ (حسين دلير)، ”سفر جادويي“ (ابوالحسن داودي)، ”سکوت“ (على سجادى‌حسيني)، ”شهر خاکستري“ (حسن هدايت)، ”عروس“ (بهروز افخمي)، ”عروس حلبچه“ (حسن کاربخش)، ”شب‌هاى زاينده‌رود“ (محسن مخملباف)، ”عشق و مرگ“ (محمدرضا اعلامي)، ”فرماندار“ (سيدمرتضى مسائلي)، ”کلنل“ (نورالدين نيک‌روش)، ”گالان“ (امير قويدل)، ”گربه آوازه‌خوان“ (کامبوزيا پرتوي)، ”گرگ‌هاى گرسنه“ (سيروس مقدم)، ”گروهبان“ (مسعود کيميايي)، ”گزل“ (محمدعلى سجادي)، ”على کوچولو و غول جنگل“ (مسعود رسام، بيژن بى‌رنگ)، ”مجنون“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”نقش عشق“ (شهريار پارسى‌پور)، ”نوبت عاشقي“ (محسن مخملباف)، ”همه يک ملت“ (حسين مختاري).

 

در جشنواره نهم فجر سيمرغ بلورين بهترين فيلم به يدالله صمدى براى ”آپارتمام شمارهٔ ۱۳“ تعلق گرفت.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۷۰

”آخرين تلاش“ (سيامک اعتمادي)، ”آقاى بخشدار“ (خسرو معصومي)، ”آواز تهران“ (کامران قدکچيان)، ”انفجار در اتاق عمل“ (رحيم رحيمى‌پور)، ”اونيار“ (شهرام اسدي)، ”بانو“ (داريوش مهرجويي)، ”بدوک“ (مجيد مجيدي)، ”برخورد“ (سيروس الوند)، ”بهترين باباى دنيا“ (داريوش فرهنگ)، ”پرندهٔ آهنين“ (على شاه‌حاتمي)، ”پرواز در نهايت“ (محمدمهدى عسگرپور)، ”تبعيدى‌ها“ (جهانگير جهانگيري)، ”جدال بزرگ“ (على‌اصغر شادروان)، ”جيب‌برها به بهشت نمى‌روند“ (ابوالحسن داودي)، ”خانوادهٔ کوچک“ (شاپور قريب)، ”خانه خلوت“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”خمره“ (ابراهيم فروزش)، ”دادستان“ (رفيعا)، ”دره شاپرک‌ها“ (فريال بهزاد)، ”دلشدگان“ (على حاتمي)، ”دو نفر و نصفي“ (يدالله صمدي)، ”دو نيمه سيب“ (کيانوش عياري)، ”ديدار در استانبول“ (افشين شرکت)، ”ديگه چه خبر“ (تهمينه ميلاني)، ”رقص خاک“ (ابوالفضل جليلي)، ”زندگى و ديگر هيچ“ (عباس کيارستمي)، ”ساده‌لوح“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”سال‌هاى جواني“ (هوشنگ درويش‌پور)، ”سه مرد عامي“ (سيامک تقى‌پور)، ”سيرک بزرگ“ (اکبر خواجويي)، ”شقايق“ (مجيد قارى‌زاده)، ”شهر در دست بچه‌ها“ (اسماعيل براري)، ”قرباني“ (رسول صدرعاملي)، ”قرق“ (احمد هاشمي)، ”عشق من - شهر من“ (على قوى‌تن)، ”عمليات کرکوک“ (جمال شورجه)، ”گل‌ها و گلوله‌ها“ (ناصر مهدى‌پور)، ”مار“ (مجيد جوانمرد)، ”مخترع ۲۰۰۱“ (امير توسل)، ”مرغابى وحشي“ (مسعود کرامتي)، ”مسافران“ (بهرام بيضايي)، ”مسافران درهٔ انار“ (يدالله نوعصري)، ”موتو“ (محمدعلى نظريان)، ”ناصرالدين‌شاه آکتور سينما“ (محسن مخملباف)، ”نرگس“ (رخشان بنى‌اعتماد)، ”نياز“ (عليرضا داودنژاد)، ”هور در آتش“ (عزيزالله حميدنژاد)، ”وصل نيکان“ (ابراهيم حاتمى‌کيا).

 

در اين سال بهترين فيلم، فيلم ”نياز“ ساختهٔ عليرضا داودنژاد معرفى شد و بهترين کارگردان رخشان بنى‌اعتماد بخاطر فيلم ”نرگس“ انتخاب شد. جايزهٔ ويژه هيئت داوران به فيلم ”هور در آتش“ ساختهٔ عزيزالله حميدنژاد تعلق گرفت.

 

دورهٔ چهارم از آغاز دههٔ ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۷۶ بطول مى‌انجامد. در اين دوره ظاهراً کمک‌هاى دولتى حذف شده است و سينماگران براى جلب مخاطب بايد تلاش بيشترى انجام دهند تا به خودکفايى اقتصادى دست يابند. در اين دوران، ستاره‌سالارى دوباره شکل مى‌گيرد. در عين حال امکانات دولتى در اختيار گروهى از فيلم‌سازان قرار مى‌گيرد که به سينماى حادثه‌اى عامه‌پسند توجه دارند. نمونه و آغاز اين نوع فيلم‌ها ”افعي“ ساختهٔ محمدرضا اعلامى (۱۳۷۲) است.

 

افعی
افعی

 

اين فيلم‌ها جريان غالب فيلم‌سازى اين دوره را شکل مى‌دهند و نتايج زيانبارى نيز براى سينماى ايران ببار مى‌آورند. ”بالاتر از خطر“ (سعيد عالم‌زاده، ۱۳۷۵)، ”مردى شبيه باران“ (سعيد سهيلي، ۱۳۷۵)، ”ويرانگر“ (ابوالقاسم طالبي، ۱۳۷۴)، ”يورش“ (محسن محسنى‌نسب، ۱۳۷۶) و ... از جمله اين‌گونه فيلم‌هاست.

 

ويژگى ديگر اين دوره، ورود بى‌رويهٔ فيلم‌سازان جوان و ناآزموده است. در اين دوره فيلم‌هايى نيز ساخته شدند که به جشنواره‌هاى جهانى راه يافتند و مخاطبان خود را در آن سوى مرزها پيدا کردند که اغلب افتخاراتى نيز براى سينماى ايران بدست آوردند؛ از جمله ”زير درختان زيتون و طعم گيلاس“ از عباس کيارستمي، ”گبّه و سلام سينما“ از محسن مخملباف، ”بادکنک سفيد“ از جعفر پناهي، ”بچه‌هاى آسمان“ از مجيد مجيدي. در واقع نوعى توجه به فيلم‌هاى جشنواره‌اى و سرمشق گرفتن از الگوهاى موفق آن، در اين دوره کاملاً نمايان است.

 

سلام سینما
سلام سینما

بادکنک سفید

بادکنک سفید

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:04 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فيلم‌هاى سال ۱۳۷۱

”آبادانى‌ها“ (کيانوش عياري)، ”آتش در خرمن“ (سعيد حاجى‌ميري)، ”آذرخش“ (احمدرضا درويش)، ”آلما“ (اکبر صادقي)، ”آهوى وحشي“ (حميد خيرالدين)، ”اتل متل توتوله“ (محمد جعفري)، ”از بلور خون“ (جمشيد عندليبي)، ”از کرخه تا راين“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”افسانهٔ مه‌پلنگ“ (محمدعلى سجادي)، ”افعي“ (محمدرضا اعلامي)، ”اميد“ (حبيب کاوش)، ”ايليا نقاش جوان“ (ابوالحسن داودي)، ”باز باران“ (محسن محسنى‌نسب)، ”بازى بزرگان“ (کامبوزيا پرتوي)، ”بر بال فرشتگان“ (جواد شمقدري)، ”بندر مه‌آلود“ (امير قويدل)، ”بيا با من“ (مهدى ودادي)، ”پرواز در پرواز“ (شرقى فريماني)، ”تابع قانون“ (محمدعلى بهرامي)، ”تماس شيطاني“ (حسن قلى‌زاده)، ”تونل“ (مجتبى راعي)، ”چشمهايم براى تو“ (خسرو شجاعي)، ”چکمه“ (محمدعلى طالبي)، ”چهارشنبه عزيز“ (حميد تمجيدي)، ”حسنک“ (زهرا هستى بديعي)، ”حمله خرچنگ‌ها“ (پرويز تأييدي)، ”خسوف“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”خون‌بس“ (ناصصر غلام‌رضايي)، ”دايان باخ“ (اعظم فرهاد‌پور)، ”دلاوران کوچه دلگشا“ (حسن هدايت)، ”دو همسفر“ (اصغر هاشمي)، ”رابطه پنهاني“ (جهانگير جهانگيري)، ”راز چشمهٔ گل ‌سرخ“ (على سجادى حسيني)، ”راز گل سرخ“ (حسن قلى‌زاده)، ”راه و بى‌راه“ (سيامک شايقي)، ”ردپاى گرگ“ (مسعود کيميايي)، ”زندانى ديو“ (حسن محمدزاده)، ”زير آسمان“ (حسين قاسمى حامي)، ”سارا“ (داريوش مهرجويي)، ” سايه‌هاى هجوم“ (احمد اميني)، ”سمفونى صحرا“ (محمدحسين حقيقي)، ”سوءظن“ (کاظم معصومي)، ”شرم“ (کيومرث پوراحمد)، ”شعله‌هاى خشم“ (حميدرضا آشتيانى‌پور)، ”شکوه بازگشت“ (سيروس مقدم)، ”صبح روز بعد“ (کيومرث پوراحمد)، ”صليب طلايي“ (عبدالله باکيده)، ”طعم“ (فرامرز صديقي)، ”عيالوار“ (پرويز صبري)، ”قافله“ (مجيد جوانمرد)، ”گريز“ (ناصر مهدى‌پور)، ”لبه تيغ“ (جمال شورجه)، ”مأموريت“ (آقاى شادي)، ”حميدرضا ذهتابي“، ”ماه‌عسل“ (حجت‌الله سيفي) ، ”مجسمه“ (ابراهيم وحيدزاده)، ”مرد ناتمام“ (محرم زينال‌زاده)، ”مردى در آينه“ (ساموئل خاچيکيان)، ”مريم و متيل“ (فتحعلى اويسي)، ”مستأجر“ (رحيم رحيمى‌پور)، ”مهاجران“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”نصف جهان“ (مرتضى شاملي)، ”هنرپيشه“ (محسن مخملباف)، ”يک بار براى هميشه“ (سيروس الوند)، ”يک مرد و يک خروس“ (مسعود جعفرى جوزاني).

 

در يازدهمين جشنواره بين‌المللى فيلم فجر در سال ۱۳۷۱، سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول به ”سايه‌هاى هجوم“ ساخته احمد امينى تعلق گرفت و جايزه ويژهٔ هيئت داوران به فيلم ”خون‌بس“ ساختهٔ ناصر غلام‌رضايى و سيمرغ بلورين بهترين کارگردان به سيروس الوند بخاطر فيلم ”يک بار براى هميشه“ و سيمرغ بلورين بهترين فيلم به ”از کرخه تا راين“ ساخته ابراهيم حاتمى‌کيا اهدا شد.

 

ازکرخه تا راین
ازکرخه تا راین

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۷۲

”آخرين خون“ (منوچهر مصيري)، ”آخرين شناسايي“ (على شاه‌حاتمي)، ”آنها هيچکس را دوست ندارند“ (جعفر سيمايي)، ”آشيانه“ (اسماعيل براري)، ”الو الو من جوجوام“ (مرضيه برومند)، ”ايوب پيامبر“ (فرج‌الله سلحشور)، ”بازيچه“ (تورج منصوري)، ”باغ ملکوت“ (محمدرضا هنرمند)، ”بدل“ ”جهانگير جهانگيري“، ”بلندى‌هاى صفر“ (حسين‌على ليالستاني)، ”بلوف“ (ساموئل خاچيکيان)، ”بى‌تو هرگز“ (حادثه در نيمه شب) (هوشنگ درويش‌پور)، ”پادزهر“ (بهرام کاظمي)، ”پناهنده“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”پنجاه روز التهاب“ (کريم آتشي)، ”پايان کودکي“ (کمال تبريزي)، ”پرتگاه“ (بهرام رى‌پور)، ”تاواريش“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”ترانزيت“ (على سجادى حسيني)، ”تيک تاک“ (محمدعلى طالبي)، ”جادهٔ عشق“ (رجب محمدين)، ”جاى امن“ (مجتبى راعي)، ”جنگ نفتکش‌ها“ (محمدرضا بزرگ‌نيا)، ”چشم شيطان“ (حسن هدايت)، ”حماسه مجنون“ (جمال شورجه)، ”خاکستر سبز“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”دره هزار فانوس“ (احمدرضا گرشاسبي)، ”دمرل“ (يدالله صمدي)، ”راز گل شب‌بو“ (سعيد خورشيديان)، ”راننده سفير“ (شفيع آقامحمديان)، ”روز فرشته“ (بهروز افخمي)، ”زيردرخت زيتون“ (عباس کيارستمي)، ”زير سايه کنار“ (جواد ارشاد)، ”زينت“ (ابراهيم مختاري)، ”سپيدبال“ (محسن محسنى‌نسب)، ”سجاده آتش“ (احمد مرادپور)، ”سمفونى تهران“ (رسول صدرعاملي)، ”سهراب تا سهراب“ (عباس شيخ بابايي)، ”شاهين طلايي“ (قدرت‌الله صلح ميرزايي)، ”ضربه آخر“ (داود موثقي)، ”ضربه قهرمان“ (على قوى‌تن)، ”عبور از تله“ (غلامرضا رمضاني)، ”کودکانى از آب گل“ (عطاءالله حياتي)، ”مرد نامريي“ (فريال بهزاد)، ”مسافر غريب“ (يوسف حمادي)، ”من زمين را دوست دارم“ (ابوالحسن داودي)، ”نان و شعر“ (کيومرث پوراحمد)، ”تپش“ (همايون اسعديان)، ”هبوط“ (احمدرضا معتمدي)، ”هفت شمع“ (ابوالفضل جليلي)، ”همسر“ (مهدى فخيم‌زاده)، ”همه دختران من“ (اسماعيل سلطانيان)، ”ياران“ (ناصر مهدى‌پور)و

 

در دوازدهمين جشنواره فيلم فجر، ”سجاده آتش“ ساخته احمد مرادپور بهترين فيلم اول و محمد بزرگ‌‌نيا بهترين کارگردان معرفى شدند.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۷۳

”آخرين بندر“ (حسن هدايت)، ”آخرين سپيده‌دم“ (حسن نيک‌سيرت)، ”آدم برفي“ (داود ميرباقري)، ”آرايش مرگ“ (افشين شرکت)، ”آرزوى بزرگ“ (خسرو شجاعي)، ”اشک کوسه“ (محمدرضا آشتيانى‌پور)، ”افسانه دو خواهر“ (کامبوزيا پرتوي)، ”انتهاى قدرت“ (کريم آتشي)، ”بادکنک سفيد“ (جعفر پناهي)، ”بازمانده“ (سيف‌الله داد)، ”بخاطر هانيه“ (کيومرث پوراحمد)، ”بشير“ (احمد رمضانى‌زاده)، ”بوى خوش زندگي“ (ابوالحسن داودي)، ”بهشت پنهان“ (کامران قدکچيان)، ”پرواز از اردوگاه“ (حسن کاربخش)، ”پري“ (داريوش مهرجويي)، ”تجارت“ (مسعود کيميايي)، ”حسرت“ (محمد حسن‌زاده)، ”جمله به H3“ (شهريار بحراني)، ”خانه پدري“ (محمد جعفري)، ”خط آتش“ (سيدعلى سجادى حسيني)، ”خلع سلاح“ (عليرضا داودنژاد)، ”درد مشترک“ (ياسمين ملک‌نصر)، ”در حسرت ديدار“ (محرم زينال‌زاده)، ”در کمال خونسردي“ (سيامک شايقي)، ”دشت ارغواني“ (نادر مقدس)، ”دل و دشنه“ (مسعود جعفرى جوزاني)، ”ديدار در فلق“ (محرم زينال‌زاده)، ”ديوانه‌وار“ (کامران قدکچيان)، ”راه افتخار“ (داريوش فرهنگ)، ”روز ديدني“ (فرزين مهدى‌پور)، ”روز شيطان“ (بهروز افخمي)، ”روز واقعه“ (شهرام اسدي)، ”روزهاى خوب زندگي“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”روسرى آبي“ (رخشان بنى‌اعتماد)، ”رؤياى نيمه‌شب تابستان“ (داريوش مؤدبيان)، ”زمين آسماني“ (محمدعلى نجفي)، ”ستاره‌سازها“ (محرم زينال‌زاده)، ”سال‌هاى بى‌قراري“ (مسعود نوايي)، ”ستارگان خاک“ (عزيزالله حميدنژاد)، ”سربلند“ (فتحعلى اويسي)، ”سفر“ (عليرضا رئيسيان)،”سلام سينما“ (محسن مخملباف)، ”عروسى خون“ (مجيد جوانمرد)، ”عصيان“ (حميد خيرالدين)، ”کاکادو“ (تهمينه ميلاني)، ”کوچه و موزه“ (کاظم بلوچي)، ”کلاه قرمزى و پسرخاله“ (ايرج طهماسب)، ”کيميا“ (احمدرضا درويش)، ”مجازات“ (جهانگير جهانگيري)، ”مرد پنجم“ (سيدمحسن شهابي)، ”مرد کوچک“ (قدرت‌الله صلح ميرزايي)، ”مرضيه“ (اسفنديار شهيدي)، ”مرواريد سياه“ (حبيب‌الله بهمني)، ”مهريه بى‌بي“ (اصغر هاشمي)، ”منطقهٔ ممنوعه“ (رضا جعفري)، ”مى‌خواهم زنده بمانم“ (ايرج قادري)، ”نگاهى ديگر“ (حسين مختاري)، ”هدف“ (بهرام کاظمي)، ”يک شب يک غريبه“ (حسين قاسمى حامي).

 

در اين سال و در جشنوارهٔ سيزدهم فجر بهترين فيلم، ”روز واقعه“ (شهرام اسدي) و بهترين کارگردان داريوش مهرجويى (پري) معرفى شد. جايزه ويژه هيئت داوران نيز به ”کيميا“ ساخته احمدرضا درويش اهدا شد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:04 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فيلم‌هاى سال ۱۳۷۴

”آخرين مرحله“ (محسن محسنى‌نسب)، ”آئينه ‌سرداب“ (فيروز زينوزى جلالي)، ”اشک و لبخند“ (شاپور قريب)، ”بازگشت از بوداپست“ (رامبد لطفي)، ”بازى با مرگ“ (حميد تمجيدي)، ”بازى‌هاى پنهان“ (کريم هاتفى‌نيا)، ”بانى چاو“ (احمدرضا گرشاسبي)، ”برج مينو“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”بوى پيراهن يوسف“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”بى‌قرار“ (مجيد قارى‌زاده)، ”بيگانه‌اى در شهر“ (حسن هدايت)، ”پاتک“ (على‌اصغر شادروان)، ”پاک‌باخته“ (غلامحسين لطفي)، ”پدر“ (مجيد مجيدي)، ”تحفه‌ هند“ (محمدرضا زهتابي)، ”تعطيلات تابستاني“ (فريدون حسن‌پور) ، ”تعقيب“ (على عبدالعلى‌زاده)، ”تنگنا“ (على درخشي)، ”توطئه“ (على قوى‌تن)، ”جهنم سبز“ (اسماعيل براري)، ”چهره“ (سيروس الوند)، ”حادثه در کندوان“ (جهانگير جهانگيري)، ”دام“ (جلال مهربان)، ”دايره سرخ“ (جمال شورجه)، ”درنگ جايز نيست“ (سيامک اطلسي)، ”دشمن“ (عباس بابوبهي)، دکل (عبدالحسن برزيده)، ”دو راهزن“ (جواد کراچي)، ”ديپلمات“ (داريوش فرهنگ)، ”روز ديدار“ (سيدعلى خوش‌نشين)، ”رهاشدگان“ (غلامرضا جنت‌خواه)، ”زشت و زيبا“ (احمدرضا معتمدي)، ”سفر به چزابه“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”سکوت کوهستان“ (يدالله نوعصري)، ”سلام به انتظار“ (کريم آتشي)، ”شاخ گاو“ (کيانوش عياري)، ”شيخ مفيد“ (فريبرز صالح)، ”ضيافت“ (مسعود کيميايي)، ”طالع‌سعد“ (زهرا بديعي)، ”عاشقانه“ (عليرضا داودنژاد)، ”عروس کاغذي“ (حجت‌الله سيفي)، ”عروسى‌ات مبارک“ (داريوش مؤدبيان)، ”غزال“ (مجتبى راعي)، ”فاتح“ (بهرام رى‌پور)، ”فرار“ (رحيم رحيمى‌پور)، ”فرار از جهنم“ (شفيع آقا محمديان)، ”فردا روز ديگرى است“ (روح‌الله خوشگام)، ”قانون“ (فرامرز قريبيان)، ”قصه‌هاى بازار“ (عبدالله على‌مراد)، ”قله دنيا“ (عزيزالله حميدنژاد)، ”گارد ويژه“ (پرويز صبري)، ”گبه“ (محسن مخملباف) ، ”گروگان“ (اصغر هاشمي)، ”لبنان عشق من“ (حسن کاربخش)، ”ليلى با من است“ (کمال تبريزي)، ”مادرم گيسو“ (سيامک شايقي)، ”ماه‌پيشوني“ (جواد ارشاد)، ”ماه مهربان“ (قاسم جعفري)، ”مرد آفتابي“ (همايون اسعديان)، ”مصائب عاشق فقير“ (حسين‌على ليالستاني)، ”نون و گلدون“ (محسن مخملباف)، ”نجات‌يافتگان“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”نخل محبت“ (قدرت‌الله ميرزايي)، ”ويرانگر“ (ابوالقاسم طالبي)، ”هفت گذرگاه“ (جمشيد حيدري)، ”يحيي“ (حسين فرخي)، ”يک داستان واقعي“ (ابوالفضل جليلي).

 

در جشنوارۀ چهاردهم فيلم فجر فيلم ”پدر“ ساختهٔ مجيد مجيدى بهترين فيلم معرفى شد و بهترين کارگردان کيومرث پوراحمد براى ”خواهران غريب“. جايزهٔ ويژهٔ هيت داوران نيز به سيف‌الله داد براى بازمانده اهدا شد.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۷۵

”آقاى بخشدار“ (خسرو معصومي)، ”آقاى شانس“ (رحمان رضايي)، ”آئينه“ (جعفر پناهي)، ”ابراهيم“ (حميدرضا محسني)،”ارابه مرگ“ (رضا قهرماني)، ”اسکادران عشق“ (سعيد حاجى‌ميري)، ”اعاده امنيت“ (حميد رخشاني)، ”اعتراف“ (محمد فهيم‌خواه)، ”بالاتر از خطر“ (سعيد عالم‌زاده)، ”بچه‌هاى آسمان“ (مجيد مجيدي)، ”براده‌هاى خورشيد“ (محمدحسين حقيقي)، ”بزرگ - خيلى بزرگ“ (فرزين مهدى‌پور)، ”تهاجم“ (قدرت‌الله صلح ميرزايي)، ”توفان“ (محمدرضا بزرگ‌نيا)، ”توفان شن“ (جواد شمقدري)، ”جوانمرد“ (جمشيد آهنگران)، ”حرفه‌اي“ (اسماعيل فلاح‌پور)، ”حريف دل“ (رضا گنجي)، ”در سرزمين ديگر“ (مجيد جوانمرد)، ”دو پنچره“ (پاشا شاهنده)، ”دوربين“ (کامران شيرزاد)، ”راز مينا“ (عباس رافعي)، ”روزى که خواستگار آمد“ (فريال بهزاد)، ”زن امروز“ (مجيد قارى‌زاده)، ”سايه به سايه“ (على ژکان)، ”ستاره‌هاى سربي“ (مهدى ودادي)، ”سجده بر آب“ (حميد خيرالدين)، ”سرحد“ (اکبر صادقي)، ”سراب“ (حميد تمجيدي)، ”سرزمين خورشيد“ (احمدرضا درويش)، ”سرعت“ (محمدحسين لطيفي)، ”سفر به خير“ (داريوش مؤدبيان)، ”سفر پرماجرا“ (سيامک اطلسي)، ”سلطان“ (مسعود کيميايي)، ”سينما سينماست“ (سيد ضياءالدين دُرّي)، ”سياه و سفيد“ (على‌اکبر تقي)، ”شب روباه“ (همايون اسعديان)، ”شوک“ (ناصر مهدى‌پور)، ”طولانى‌ترين روز“ (بهروز افخمي)، ”عبرت“ (ادوين خاچکيان)، ”عقرب“ (کار گروهي)، ”فرتر بزرگ“ (تورج منصوري)، ”فصل پنجم“ (رفيع پيشتر)، ”قاصدک“ (قاسم جعفري)، ”کمين“ (حميد خيرالدين)، ”کيسه برنج“ (محمدعلى طالبي)، ”گاوميش‌ها“ (اکبر صادقي)، ”لا‌ک‌پشت“ (على شاه‌حاتمي)، ”ليلا“ (داريوش مهرجويي)، ”ماه و خورشيد“ (محمدحسين حقيقي)، ”متهم“ (کريم آتشي)، ”مردى شبيه باران“ (سعيد سهيلي)، ”مسافر جنوب“ (پرويز شهبازي)، ”معجزه خنده“ (يدالله صمدي)، ”موج‌نشينان“ (اکبر حر)، ”موشک کاغذي“ (فرهاد مهران‌فر)، ”مينا و غنچه“ (محمد حسين‌پور)، ”نابخشوده (ايرج قادري)، ”نامزدي“ (ناصر غلامرضايي)، ”ننه دلالا و فرزندانش“ (کامبوزيا پرتوي)، ”هتل کارتون“ (سيروس الوند)، ”ياس‌هاى وحشي“ (محسن محسنى‌نسب).

 

در پانزدهمين جشنواره بين‌المللى فيلم فجر ”بچه‌هاى آسمان“ ساخته مجيد مجيدى بهترين فيلم و مجيد مجيدى بخاطر همين فيلم بهترين کارگردان معرفى شد. جايزه ويژهٔ هيئت داوران به ”سرزمين خورشيد“ ساخته احمدرضا درويش تعلق گرفت.

 

لیلا
لیلا

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۷۶

”آژانس شيشه‌اي“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”آنسوى آينه“ (محمدرضا اعلامي)، ”ابر و آفتاب“ (محمود کلاري)، ”بانوى ارديبهشت“ (رخشان بنى‌اعتماد)، ”تولد يک پروانه“ (مجتبى راعي)، ”تارهاى نامرئي“ (حبيب‌الله بهمني)، ”ترور“ (حسن کاربخش)، ”تنها“ (على قوى‌تن)، ”جان سخت“ (على‌اکبر ثقفي)، ”جميل“ (احمد بخشي)، ”جهان پهلوان تختي“ (بهروز افخمي)، ”حماسه قهرمانان“ (جمشيد حيدري)، ”خفاش“ (على‌اصغر شادروان)، ”دان“ (ابوالفضل جليلي)، ”درخت‌جان“ (فرهاد مهران‌فر)، ”درخت گلابي“ (داريوش مهرجويي)، ”دنياى وارونه“ (شهريار بحراني)، ”رواني“ (داريوش فرهنگ)، ”روزى که هوا ايستاد“ (نادر ابراهيمي)، ”روى خط مرگ“ (شفيع آقا محمديان)، ”زن رويايي“ (حسن کاربخش)، ”زن شرقي“ (رامبد لطفي)، ”ساحره“ (داود ميرباقري)،

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:05 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فيلم‌هاى سال ۱۳۷۷

” ”آخرين تک‌سوار“ (سيدمحمد سيف‌زاده)، ”آشوبگران“ (محمدرضا اعلامي)، ”افسانه پوپک طلايي“ (خسرو شجاعي)، ”ايران سراى من است“ (پرويز کيميايي)، ”با دو شقايق“ (سيد ضياءالدين دري)، ”بازيگر“ (محمدعلى سجادي)، ”باشگاه سري“ (جمال شورجه)، ”بال‌هاى سپيد“ (ناصر هاشمي)، ”بلوغ“ (مسعود جعفرى جوزاني)، ”بودن يا نبودن“ (کيانوش عياري) ، ”بيد و باد“ (محمدعلى طالبي)، ”پشت ديوار شب“ (مهران تأييدي)، ”تابلويى براى عشق“ (حسين‌على فلاح‌نيا)، ”پرواز خاموش“ (حسين برزيده)، ”پرواز روح“ (حسين قاسمى جامي)، ”پسر مريم“ (حميد جبلي)، ”پنجه در خاک“ (ايرج قادري)، ”جنگجوى پيروز“ (مجتبى راعي)، ”جواني“ (مجيد قارى‌زاده)، ”چرخ“ (غلامرضا رمضاني)، ”خط‌ ها و سايه‌ها“ (بهروز فرجي)، ”دخترى با کفش‌هاى کتانى (رسول صدرعاملي)، ”دختران خورشيد (مريم شهرياري)، ”دختران انتظار (رحمان رضايي)، ”زشت و زيبا“ (احمدرضا معتمدي)، ”دو زن“ (تهمينه ميلاني)، ”دو نيمه سيب“ (کيانوش عياري)، ”رنگ خدا“ (مجيد مجيدي)، ”روبان قرمز“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”سحرگاه پيروزي“ (حسين بالنده)، ”عشق بدون مرز“ (پوران درخشنده)، ”سياوش“ (سامان مقدم)، ”سيب سرخ حوا“ (سعيد اسدي)، ”شبيخون“ (جمشيد آهنگراني)، ”شور زندگي“ (فريال بهزاد)، ”شور عشق“ (نادر مقدس)، ”شوکران“ (بهروز افخمي)، ”شهر زنان“ (عطاءالله حياتي)، ”شيدا“ (کمال تبريزي)، ”شيرهاى جوان“ (محسن محسنى‌نسب)، ”طوطيا“ (ايرج قادري)، ”عشق + ۲“ (رضا کريمي)، ”عشق کافى نيست“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”قرمز“ (فريدون جيراني)، ”فرياد“ (مسعود کيميايي)، ”کميته مجازات“ (على حاتمي)، ”لژيون“ (سيد ضياءالدين دري)، ”مجروح جنگي“ (اصغر نصيري)، ”مردى از جنس بلور“ (سعيد سهيلي)، ”مرد عوضي“ (محمدرضا هنرمند) ، ”معصوم“ (داود توحيدپرست)، ”نگاهى ديگر“ (حسين مختاري)، ”هدف سخت“ (هوشنگ درويش‌پور)، ”هيوا“ (رسول ملاقلى‌پور).

 

در هفدهمين جشنواره بين‌المللى فيلم فجر، سيمرغ بلورين بهترين فيلم به ”رنگ خدا“ ساخته مجيد مجيدى و سيمرغ بلورين بهترين کارگردانى به ابراهيم حاتمى‌کيا براى فيلم ”روبان قرمز“ تعلق گرفت. جايزهٔ ويژهٔ هيئت داوران نيز به عليرضا داودنژاد بخاطر فيلم ”مصائب شيرين“ اهداء شد.

 

فيلم�رنگ خدا� ساخته مجيد مجيدى
فيلم�رنگ خدا� ساخته مجيد مجيدى
فيلم�روبان قرمز�ساخته ابراهيم حاتمى‌کيا
فيلم�روبان قرمز�ساخته ابراهيم حاتمى‌کيا

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۷۸

”آسمان پُرستاره“ (حسن قلى‌زاده)، ”اشک کوسه“ (محمدرضا آشتيانى‌پور)، ”اصحاف کهف“ (فرج‌الله سلحشور)، ”آى‌پارا“ (محرم زينال‌زاده)، ”اعتراض“ (مسعود کيميايي)، ”باد ما را خواهد برد“ (عباس کيارستمي)، ”بيگانگان“ (رامين بحراني)، ”بوى کافور و عطر ياس“ (بهمن فرمان‌آرا)، ”تخته سياه“ (محسن مخملباف)، ”تلفن“ (شفيع آقا محمديان)، ”تهران روزى روزگاري“ (على حاتمي)، ”جمعه“ (حسن يکتاپناه)، ”چشم‌هايش“ (فرامرز قريبيان)، ”دايره“ (جعفر پناهي)، ”دار و ندار“ (فريدون حسين‌پور)، ”در“ (محسن مخملباف)، ”دست‌هاى آلوده (سيروس الوند)، ”دفترى از آسمان“ (پرويز شيخ طاري)، ”دلباخته“ (خسرو معصومي)، ”دوستان“ (على شاه‌حاتمي)، ”زمانى براى هستى اسب‌ها“ (بهمن قبادي)، ”شوخي“ (همايون اسعديان)، ”شيفته“ (محمدعلى سجادي)، ”صنم“ (رفيع پتيز)، ”عروس آتش“ (خسرو سينايي)، ”عشق شيشه‌اي“ (رضا حيدرزاده)، ”عشق طاهر“ (محمدعلى نجفي)، ”کشتى يوناني“ (ناصر تقوايي)، ”کودک و سرباز“ (رضا ميرکريمي)، ”لانه‌هاى عقاب“ (کار گروهي)، ”متولد ماه مهر“ (احمدرضا درويش)، ”مرد باراني“ (ابوالحسن داودي)، ”مريم مقدس“ (شهريار بحراني)، ”موميايى ۳“ (محمدرضا هنرمند)، ”ميکس“ (داريوش مهرجويي)، ”نجوا“ (پرويز شهبازي)، ”نسل سوخته“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”نيمه گمشده“ (محمدعلى آهنگر)، ”يک روز بيشتر“ (بابک پيامي)، ”يکى بود يکى نبود“ (ايرج طهماسب).

 

در جشنوارهٔ هيجدهم فيلم فجر سيمرغ بلورين بهترين کارگردانى به بهمن فرمان‌‌آرا بخاطر فيلم ”بوى کافور، عطر ياس“ و سيمرغ بلورين بهترين فيلم به مرتضى شايسته براى ”بوى کافور، عطر ياس“ تعلق گرفت.

 

 فيلم‌هاى سال ۸۰-۱۳۷۹

”آب و آتش“ (فريدون جيراني)، ”آبي“ (حميد لبخنده)، ”آخر بازي“ (همايون اسعديان)، ”آدمک“ (حميدرضا هوشمند)، ”آقاى رئيس‌ جمهور“ (ابوالقاسم طالبي)، ”آوازه‌خوان“ (کاظم معصومي)، ”ارتش در تاريکي“ (مهدى ودادي)، ”ازدواج غيابي“ (کاظم معصومي)، ”از جهنم قلب“ (بهرام کاظمي)، ”از کنار هم مى‌گذريم“ (ايرج کريمي)، ”ايستگاه متروک“ (عليرضا رئيسيان)، ”باران“ (مجيد مجيدي)، ”باران و بومي“ (رخشان بنى‌‌اعتماد)، ”بچه‌هاى بد“ (عليرضا داودنژاد)، ”بچه‌هاى نفت“ (ابراهيم فروزش)، ”بوى بهشت“ (حميدرضا محسني)، ”بهشت از آن تو“ (عليرضا داودنژاد)، ”پارتي“ (سامان مقدم)، ”پر پرواز“ (خسرو معصومي)، ”پرنده از قفس پريد“ (شهرام اسدي)، ”تاريک‌خانه“ (حسن هدايت)، ”ترکش‌هاى صلح“ (على شاه‌حاتمي)، ”تک‌درخت“ (سعيد ابراهيمى‌فر)، ”تکيه بر باد“ (داريوش فرهنگ)، ”تنبل قهرمان“ (بهروز غريب‌پور)، ”تو را دوست دارم“ (اسماعيل فلاح‌پور)، ”تو آزادي“ (محمدعلى طالبي)، ”جوانه‌هاى اميد“ (سعيد خورشيديان)، ”جنوبي“ (ابراهيم فردوس)، ”چترى براى دو نفر“ (احمد اميني)، ”چريکه هورام“ (فرهاد مهران‌فر)، ”خاکستري“ (داود ميرفلاح)، ”دبستان شوک“ (کاظم معصومي)، ”دخترى به نام تندر“ (حميدرضا آشتيانى‌پور)، ”دختردايى گمشده“ (داريوش مهرجويي)، ”دختران خورشيد“ (مريم شهريار)، ”دشته و تشنه“ (کيومرث درم‌بخش)، ”دلبران“ (ابوالفضل جليلي)، ”دل‌سپرده“ (ايرج قادري)، ”راز شب باراني“ (سيامک اطلسي)، ”رخساره“ (امير قويدل)، ”رقص با رويا“ (محمود کلاري)، ”رقص شيطان“ (اسماعيل براري)، ”رنگ شب“ (محمدعلى سجادي)، ”روزى که زن شدم“ (مرضيه مشکيني)، ”رومشکان“ (ناصر غلامرضايي)، ”زمانه“ (حميدرضا صلاحمند)، ”زندان زنان“ (منيژه حکمت)، ”زندان ۷۰۷“ (حبيب‌الله بهمني)، ”زير پوست شهر“ (رخشان بنى‌اعتماد)، ”زير نور ماه“ (رضا ميرکريمي)، ”ساقي“ (محمدرضا اعلامي)، ”سفر به قندهار“ (محسن مخملباف)، ”سفر به شرق“ (سيدمهدى برقعي)، ”سفر مردان خاکستري“ (اميرشهاب رضويان)، ”سفر سرخ“ (حميد فرخ‌نژاد)، ”سکوت“ (محسن مخملباف)، ”سگ‌کشي“ (بهرام بيضايي)، ”سمفونى تاريک“ (محمد عرب)، ”سهراب“ (سعيد سهيلي)، ”شب‌هاى تهران“ (داريوش فرهنگ)، ”شب يلدا“ (کيومرث پوراحمد)، ”شهرت“ (ايرج قادري)، ”شب زير آسمان“، ”غلامرضا رضوي“، ”صداى سخن عشق“ (رضا شالچي)، ”فوتباليست‌ها“ (على‌اکبر ثقفي)، ”قلعه ياسين“ (اسماعيل رحيم‌زاده)، ”قطعه ناتمام“ (مازيار ميري)، ”عشق فيلم“ (ابراهيم وحيدزاده)، ”عقل سرخ“ (بهرام توکلي)، ”علف‌هاى هرز“ (قدرت‌الله صلح بزرگي)، ”عينک دودي“ (محمدحسين لطيفي)، ”غزل“ (محمدرضا زهتابي)، ”مرگ سفيد“ (جعفرى جوزاني)، ”لکوموتيوران“ (اصغر نصيري)، ”مارال“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”مانى و ندا“ (پرويز صبري)، ”مريم مقدس“ (شهريار بحراني)، ”مثلث آبي“ (هادى صابر)، ”مسافر ري“ (داود ميرباقري)، ”موج راه“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”نامه‌هاى باد“ (عليرضا اميني)، ”مونس“ (حميد رخشاني)، ”نوبت دوم“ (احمد حيدري)، ”نيمه پنهان“ (تهمينه ميلاني)، ”هزاران زن مثل من“ (رضا کريمي)، ”هفت پرده“ (فرزاد مؤمني)، ”همسر دلخواه من“ (افشين شرکت)، ”ياد و يادگار“ (مصطفى رزاق کريمي).

 

در جشنوارهٔ نوزدهم فيلم فجر بهترين کارگردان مجيد مجيدى بخاطر فيلم ”باران“ و بهترين فيلم، ”باران“ ساختهٔ مجيد مجيدى معرفى شد. جايزهٔ ويژهٔ هيئت داوران به منوچهر محمدى تهيه‌کنندهٔ فيلم ”زير نور“ ماه اهدا شد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:05 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

فيلم‌هاى سال ۱۳۸۰

”آرزوهاى زمين“ (وحيد موسائيان)، ”آواى جبرئيل“ (سيروس رنجبر)، ”اتانازي“ (رحمان رضايي)، ”اثيري“ (محمدعلى سجادي)، ”ارتفاع پست“ (ابراهيم حاتمى‌کيا)، ”امتحان“ (ناصر رفائي)، ”ايستگاه متروک“ (عليرضا رئيسيان)، ”بالاى شهر پايين شهر“ (اکبر خامين)، ”بانوى کوچک“ (مهدى صباغ‌زاده)، ”بماني“ (داريوش مهرجويي)، ”بوى گل‌ سرخ“ (ناصر محمدي)، ”بى‌همتا“ (جهانگير جهانگيري)، ”بى‌تو تنهايم“ (قدرت‌الله صلح‌ ميرزايي)، ”پرنده باز کوچک“ (رهبر قنبري)، ”پيرمرد و جاده“ (احمد ظريف ‌رفتار)، ”ترانه بلند شب“ (سعيد نژاد سليماني)، ”تيک“ (اسماعيل فلاح‌پور)، ”خانه‌اى روى آب“ (بهمن فرمان‌‌آرا)، ”خواب سفيد“ (حميد جبلي)، ”دختر شيرينى‌فروش“ (ايرج طهماسب)، ”دخيل“ (داريوش ياري)، ”دنياى آينده“ (احمدرضا جغتايي)، ”دهقان فداکار“ (سيروس حسن‌پور)، ”راه بهشت“ (محمود بهرازنيا)، ”رأى مخفي“ (بابک پيامي)، ”زيستن“ (رضا سبحاني)، ”ساحت“ (حسين فهيمي)، ”سايه‌روشن“ (حسن هدايت)، ”سفره ايراني“ (کيانوش عياري)، ”سيندرلا“ (مسعود رسام، بيژن بى‌رنگ)، ”شام آخر“ (فريدون جيراني)، ”شب برهنه“ (سعيد سهيلي)، ”شب دهم“ (حسن فتحي)، ”عزيزم من کوک نيستم“ (محمدرضا هنرمند)، ”عيسى مى‌آيد“ (على ژکان)، ”فراري“ (رضا جعفري)، ”فردا“ (ستسو ناکاياما)، ”قارچ سمي“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”کاغذ بى‌خط“ (ناصر تقوايي)، ”کولي“ (على شاه‌حاتمي)، ”کويرمرگ“ (اسماعيل براري)، ”ماه پشت ابر“ (عماد اسدي)، ”مرباى شيرين“ (مرضيه برومند)، ”مزاحم“ (سيروس الوند)، ”مسافر شهر قصه‌ها“ (رسول بابا رضا)، ”من ترانه پانزده سال دارم“ (رسول صدرعاملي)، ”مه بانو“ (مجيد بهشتي)، ”نامه‌هاى باد“ (عليرضا اميني)، ”نان عشق و موتور ۱۰۰۰“ (ابوالحسن داودي)، ”نفس عميق“ (پرويز شهبازي)، ”نگين“ (اصغر هاشمي)، ”نورا“ (محمد شولى‌زاده)، ”نوروز“ (سيد رحيم حسيني)، ”هستي“ (مجيد مظفري)، ”هفت ترانه“ (بهمن زرين‌پور)، ”يک الف ناقابل“ (محمد عرب).

 

در بيستمين جشنواره بين‌المللى فيلم فجر در سال ۱۳۸۰ بهترين کارگردان رسول صدرعاملى براى من” ترانه پانزده سال دارم“ و بهترين فيلم ”خانه‌اى روى آب“ ساخته بهمن فرمان‌‌آرا معرفى شد. جايزهٔ ويژهٔ هيئت‌ داوران نيز به دو کارگردان فيلم ”امتحان“ (ناصر رفاهي) و ”کاغذ بى‌خط“ (ناصر تقوايي) اهدا شد.

 

 فيلم‌هاى سال ۱۳۸۱

”آبادان“ (مانى حقيقي)، ”آدمک‌ها“ (على قوى‌تن)، ”اينجا چراغى روشن است“ (رضا ميرکريمي)، ”اين زن حرف نمى‌زند“ (احمد اميني)، ”بر باد رفته“ (مهدى ودادي)، ”بهشت جاى ديگرى است“ (عبدالرسول گلبن حقيقي)، ”پسران مهتاب“ (صدرا عبدالهي)، ”تک‌درخت‌ها“ (سعيد ابراهيمى‌فر)، ”توکيو بدون توقف“ (سعيد عالم‌زاده)، ”تهران ساعت ۷ صبح“ (اميرشهاب رضويان)، ”جايى ديگر“ (مهدى کرم‌پور)، ”جوجه اردک من“ (امير فيض)، ”چترى براى کارگردان“ (پرويز شيخ طاري)، ”حضرت يوسف“ (بهروز يغمائيان)، ”خاموشى دريا“ (وحيد موسائيان)، ”دنيا“ (منوچهر مصيّري)، ”دوران سرکشي“ (کمال تبريزي)، ”دوشيزه“ (محمد درمنش)، ”دو فرشته“ (محمد حقيقت)، ”ديوانه‌ا‌ى از قفس پريد“ (احمدرضا معتمدي)، ”رأى‌باز“ (مهدى نوربخش)، ”رقص در غبار“ (اصغر فرهادي)، ”روز کارنامه“ (مسعود کرامتي)، ”رؤياى جواني“ (نادر مقدس)، ”زمانه“ (حميدرضا صلاحمند)، ”زمزمهٔ بودا“ (حسين قاسمى جامي)، ”زندانى ۷۰۷“ (حبيب‌الله بهمني)، ”زير آواز باران“ (رضا کريمي)، ”ستاره‌هاى سربي“ (مهدى ودادي)، ”سرنيستي“ (اميد به‌کار)، ”سفرى اينچنين دراز“ (سپيده فارسي)، ”شاه خاموش“ (همايون شهنواز)، ”شب‌هاى روشن“ (فرزاد مؤتمن)، ”صنوبر“ (مجتبى راعي)، ”صورتي“ (فريدون جيراني)، ”عروس خوش‌قدم“، (حبيب‌الله بهمني)، ”عشق فيلم“ (ابراهيم وحيدزاده)، ”فانوس سياه“ (مهدى معدنيان)، ”فرش باد“ (کمال مصفاى تبريزي)، ”قاب‌هاى خالي“ (سيدعليرضا حسيني)، ”قناري“ (جواد اردکاني)، ”کودک شاعر“ (اميرقاسم راضي)، ”گاوخوني“ (بهروز افخمي)، ”گاهى به آسمان نگاه کن“ (کمال تبريزي)، ”مردى از آسمان“ (جواد ارشاد)، ”مزربعه پدري“ (رسول ملاقلى‌پور)، ”ملاقات با طوطي“ (عليرضا داودنژاد)، ”نبات داغ“ (محمدعلى آهنگر)، ”واکنش پنجم“ (تهمينه ميلاني)، ”دقت چيدن گردوها“ (دکتر ايرج امامي)، ”يک روز معمولي“ (حسن فتحي)، ”يک روز يک زندگى يک مرد“ (جمشيد عندليبي)

در بيست و يکمين جشنواره بين‌المللى فيلم فجر بهترين کارگردان رضا ميرکريمى براى ”اينجا چراغى روشن است“ و بهترين فيلم ”ديوانه‌اى از قفس پريد“ (تهيه‌کننده: محمدرضا تخت‌کشيان) معرفى شد. جايزه ويژهٔ هيئت داوران به فيلم ”فرش باد“ ساخته کمال تبريزى اهدا شد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:06 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

پيشينهٔ دوبلاژ در ايران

در ابتداى دهه ۱۳۲۰ و اشغال ايران در جريان جنگ دوم جهاني، سينما به‌دليل نبود وسايل ارتباط جمعى موقعيت استثنايى و مناسبى به‌دست آورد. انگلستان و شوروى با هدف گسترش نفوذ فرهنگي، از فيلم‌هاى ناطق فارسى استفاده مى‌کردند و به اين ترتيب برگرداندن گويش فيلم‌هاى خارجى به فارسى لازم شد.

 

دکتر اسماعيل کوشان در طى اقامت اجباريش در استانبول به‌طور جدى پيگير کار دوبله شد و طرح شرکت ”ميترا فيلم“ را با مشارکت همسرش و ابراهيم ‌کوشان و جهانگير تفضلّى شکل داد.

 

دکتر اسماعیل کوشان
دکتر اسماعیل کوشان

 

سپس با خريد دو فيلم فرانسوى و اسپانيولى مقدمات کار را در استوديوى ”سس فيلم“ فراهم آورد. فيلم فرانسوى ”دختر فراري“ نام داشت که نخستين فيلم دوبله شده به زبان فارسى بود (محصول ۱۹۴۴ فرانسه به کارگردانى هانرى دوکوئن) پنجشنبه پنجم ارديبهشت ۱۳۲۵، اين فيلم در سينماى جديد کريستال روى پرده آمد و طى شش هفته نمايش به فروشى بيش از دو ميليون ريال دست يافت. بعد از آن‌که هيجان ناشى از موفقيت نمايش نخستين فيلم دوبله - با چاپ چند عکس از ”دختر فراري“ و شرح حال دانيل داريو بازيگر فيلم و گفتگو با نوريه قوانلو گويندۀ نقش راديو و مقالاتى دربارۀ فيلم و دوبلهٔ آن - فرونشست، دکتر کوشان دفتر ميترا فيلم را در خيابان لاله‌زار در مغازه‌اى در پاساژ ساعتچى ايجاد کرد. در فاصلهٔ کوتاهى دختر کولى فيلم دوم کوشان در اواخر تابستان ۱۳۲۵ در سينما کريستال به نمايش درآمد و سود مناسبى بدست آورد. بتدريج ميترا فيلم و تهيه فيلم‌هاى ناطق ايرانى توسعه يافت و در همين ايام گروه‌هاى مختلفى با هدف کسب درآمد به اين کار روى آوردند. گروهى شامل گرجي، جهانبخش، حالتى و چند تن ديگر که کوشان معرفى کرده بود، راهى قاهره شدند و فيلم‌هاى زن سنگدل، تاراس بولبا و سکوت شب را دوبله کردند. در همان سال زن سنگدل و تاراس بولبا به تهران رسد و فروش نسبتاً خوبى داشت؛ اما انتظارات برآورده نشد.

 

در اواخر تابستان ۱۳۲۵ در تهران استوديويى براى دوبله فيلم و توليد، اعلام موجوديت کرد. بانيان اوليه آن منصور مبيني، شاپور مبيني، هوشنگ کاوه و اميرحسين دهلوى بودند. بعداً جلال مغازه‌اي، سعيد غياثي، بهاءالدين شريعتمداري، على‌اصغر کاشاني، محمود نوذرى و مجتبى بديعى و ديگران به آن‌ها پيوستند و چند تن از جمله دکير ميرسپاسي، فاضل سرجويى با تخصيص سرمايه امکان توليد فيلم را فراهم مى‌کنند. بعد از آن‌که مقدمات کار فراهم شد، همزمان دختر فرارى به نمايش درآمد و موجب سرخوردگى و دلخورى گروه شد.

 

بعد از انشعاب گروه، سرمايه‌گذاران محل تازه‌اى واقع در سه راه امين‌حضور را براى آغاز فعاليت رسمى استوديو ”ايران‌نو فيلم“ اجاره کردند.

 

در اين حال گروه ديگرى نيز پنجمين فيلم دوبله شد، به فارسى در پاريس توليد شد و در ارديبهشت ۱۳۲۶ در سينما پارک به روى پرده آمد. نام اين فيلم، بازگشت جاودانى بود.

 

هنر دوبلاژ در اوايل ۱۹۳۱ م (۱۳۰۹ ش) در فرانسه و بعد ايتاليا و انگلستان براى ناطق کردن فيلم‌هاى صامت قديمى و به‌عنوان اختراعى گرانبها که سينما را زنده کرد، شکل گرفت. پانزده سال بعد از رواج آن تقريباً در بيشتر کشورها، ايران نيز به دوبلاژ پرداخت ولى همهٔ امور فنى آن در کشورهاى بيگانه انجام مى‌گرفت.

 

در اين حال جوانان استوديو ”ايران نو فيلم“ تلاش داشتند نخستين کسانى باشند که کار دوبله را در ايران شکل مى‌دهند.

 

اولين فيلم دوبله شده در ايران ”مرا ببخش“ نام داشت. از گويندگان اين فيلم: اسدا... پيمان، عطاءا... زاهد، مهرى عقيلي، مهرى وداديان، مهين ديهيم، ايرج دوستدار بودند.اين فيلم در شهريور ۱۳۲۷ در سينماى ديانا و پارک به نمايش درآمد و مورد استقبال واقع شد و فروش بى‌سابقه‌اى داشت.

 



از راست: امير حسين دهلوى (امام)،

مهندس منصور مبيني، هوشنگ کاوه،

اسدالله پيمان، به هنگام دوبله

مرا ببخش 1326

از راست: امير حسين دهلوى (امام)، مهندس منصور مبيني، هوشنگ کاوه، اسدالله پيمان، به هنگام دوبله مرا ببخش 1326

 

زاهد، احمد شيرازى و خانى از ايران‌‌نو فيلم جدا شدند و به گروه سعيد غياثي، ضياء‌الواعظين و جلال مغازه‌اى پيوستند، که در حال تأسيس استوديو آريا در خيابان ارامنه بودند. آنها موفق به دوبلهٔ نخستين فيلم رنگى شدند و براى اولين بار از شيوهٔ صداى مغناطيسى استفاده کردند.

 

با انشعاب تازه‌اى که در اثر اختلاف در اين جمع بوجود آمد، مغازه‌اى با استوديوى ”عصر طلايي“ منتقل شد و ضياء‌الواعظين، شيرازى و خانى مقدمات استوديوى شهرزاد را آغاز کردند.

 

دوبله در ايران به‌دليل فقدان وسايل کافى با مشکلات فراوانى همراه بود و در خارج از ايران به‌نظر آسان‌تر مى‌رسيد.

 


آلکس آقابابيان فيلم سرگذشت فريدون بينوا را در ايتاليا دوبله کرد و در تهران به نمايش گذاشت. اين فيلم در مهرماه ۱۳۳۱ در سينما ديانا روى پرده رفت و با هجوم تماشاگران مواجه شد و سينما پارک نيز از هفته دوم نمايش به اکران آن پرداخت و همزمان با تهران فعاليت‌هاى دوبله فيلم‌ها در رم دنبال شد و بعد از آقابابيان و بعد داريوش فيلم، شرکت زرينه اين فعاليت را ادامه داد.

با آغاز دههٔ ۱۳۴۰ به‌تدريج افزايش استوديوهاى دوبلاژ در ايران و دستيابى آنها به اندازه‌هاى قابل قبول کيفيت فنى و محدوديت استفاده از دوبلورهاى متعدد و نزول کيفى دوبله و سقوط ارزش لير ايتاليا و دستمزدهاى مناسب دوبله در ايران، به‌‌تدريج دوبلهٔ ايتاليا دچار رکود شد و سپس به تعطيلى کامل انجاميد.

 

شکوفايى دوبلاژ در ايتاليا مانع جذب نيروهاى تازه در داخل کشور بود. با اين حال مراکز انگشت‌شمار حرفه‌اى همچنان به فعاليت مشغول بودند: پارس فيلم زير نظر على کسمائي، استوديو البرز، استوديو يانا فيلم، استوديو يونيورسال. اما مهمترين فعاليت در اين مرحله را استوديو سانترال عرضه مى‌کرد. به‌زودى اين استوديو به‌صورت يکى از قطب‌هاى دوبلاژ در سينماى ايران درآمد. اين استوديو از بدو تأسيس ضمن دوبلاژ عهده‌دار امور چاپ و لابراتور و فنى فيلم‌هاى خبرى اداره کل هنرهاى زيباى کشور و توليدات راديو و تلويزيون عراق نيز بود. و موفق شد کادر مجرب و منظمى از مديران دوبلاژ، دوبلورها، و تکنسين‌ها را گردهم بياورد.

 

مهندس سيف الدين کامرانى (نفر اول سمت چپ) موسس استوديو سانترال1333-تصوير مربوط به بازديد راج کاپور از استوديو سانترال در 1335 است و حسين دانشور و ناصرملک مطيعى نيز در عکس ديده مى شوند

 

به‌تدريج رشد فيلم‌هاى دوبله و استوديوهاى دوبلاژ چشمگير شد. در طول سال ۱۳۳۶ بيش از دو برابر سال ۱۳۳۵ فيلم دوبله و عرضه شد (۵۴ فيلم). همين تعداد در نيمهٔ اول ۱۳۳۷ دوبله شد و در پايان سال به ۱۱۹ فيلم رسيد. در سال ۱۳۳۸ اين تعداد باز هم افزايش يافت و به ۱۸۳ عدد رسيد و در طى همين سال تعداد استوديوهاى دوبلاژ به دو برابر سال‌هاى گذشته رسيد. در پايان دههٔ ۱۳۳۰ به‌ندرت فيلمى به زبان اصلى نمايش داده مى‌شد.

 

دوبلاژ در افزايش تماشاگران و سالن‌هاى سينما از يک طرف و ايفاى نقش واسطهٔ زبانى بين تماشاگر و فيلم از طرف ديگر، اهميت زيادى داشت.

 

عليرغم نظرهاى موافق و مخالف و انتقادها، تعداد مراکز دوبله و دوبلورها افزايش يافت و جامعهٔ دوبلاژ با ۲۴۰ نفر (۷۰ زن و ۱۷۰ مرد) و ۲۵ مؤسسه صاحب تشکلى شد که در نهايت در سال ۱۳۴۴ به ايجاد سنديکايى خاص منتهى شد و اساسنامهٔ آن توسط وزارت کار و امور اجتماعى به تأييد رسيد. در سال ۱۳۵۳ جامعهٔ دوبلاژ به عنوان انجمن پذيرفته و داراى بنياد نامه مصوب گرديد.

 شاخص ترين دوبلورهاى تاريخ دوبلاژ ايران

سيروس ابراهيم‌زاده، تاجى احمدي، منوچهر اسماعيلي، اصغر افضلي، ايران بزرگمهر، مهين بزرگي، بوتيمار، پرويز بهرام، هوشنگ بهشتي، عبدالحسين تهامي، سيروس جراح‌زاده، چنگيز جليلوند، نيکو خردمند، عباس خسروانه، خسرو خسروشاهي، ايرج دوستدار، کاوس دوستدار، مهين ديهيم، احمد رسول‌زاده، محمدعلى زرندي، منوچهر زماني، محمدرضا زندي، حسين سرشار، زهر، شکوفنده، فريبرز صالح، ناصر طهماسب، حسين عباسي، حسين عرفاني، مهدى على‌محمدي، فرخنده، فرشيد فرزان، نجمى فرهي، ثريا قاسمي، حميد قنبري، محمد قنبري، ژاله کاظمي، هوشنگ کاظمي، عطاءا... کاملي، مهين کسمائي، على‌اصغر مستان، سعيد مظفري، جلال مقامى عزت‌ا... مقبلي، ناصر ممدوح، ايرج ناظريان، منوچهر نوذري، محمود نوربخش، منوچهر والى‌زاده، بهروز وثوقي، رفعت هاشم‌پور و ... و برجسته‌ترين و با سابقه‌ترين مترجمان دوبلاژ عبارتند از: بابک ساسان، ايرج رضائي، پرويز دوائي، فيروز رادپور، انور نصيحت‌گر، فريدون ابوجينا، نجف دريابندري، حسين شايگان، گودرز شيدائي، روبن شاه‌نظريان، محمود ايزدي، ...

 

دوبله گوزن ها-على کسمائى نفر

اول سمت چپ، مدير دوبلاژ به همراه

عرفانى و بهروز وثوقى
دوبله گوزن ها-على کسمائى نفر اول سمت چپ، مدير دوبلاژ به همراه عرفانى و بهروز وثوقى
خسروشاهي، رسول زاده، جلال

مقامي، تهامى و روبيک زادوريان
خسروشاهي، رسول زاده، جلال مقامي، تهامى و روبيک زادوريان

 

ناظريان، کاملى و فيروز

فلانى
ناظريان، کاملى و فيروز فلانى
بوتیمار، نوذری ، مقامی

بوتیمار، نوذری ، مقامی

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:10 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

پيشينهٔ سانسور در ايران

نخستين سانسور در ايران، همزمان با نخستين نمايش‌هاى عمومى فيلم اتفاق افتاد. زمانى‌که نمايش‌دهندگان فيلم اهداف سياسى خود را دنبال مى‌کردند؛ به‌طور مثال صحاف‌باشى که نمايش‌هاى عمومى آغازين را در ايران در آبان ۱۲۸۳ ترتيب داد، چون طرفدار مشروطه بود، نمايش‌هايش را به نيت ايجاد اگيزهٔ ترقى‌خواهى جهت مى‌داد. روسى‌خان نيز دو سال بعد همين روش را در جهت تبليغ مرام روسى‌ها با نمايش مستمر فيلم‌هاى خبرى اعمال کرد. اين‌ها در واقع نوعى سانسور را بنا گذاردند که بعدها به اشکال مختلف ادامه يافت. گروه بعدى که شم اقتصادى خوبى داشتند براى کسب درآمد بيشتر با شناسايى و توجه به محروميت‌ها و کمبودهاى تماشاگران، از ميان فيلم‌هاى وارداتى به انتخاب دست مى‌زدند و روى نمايش آثار مشخص نظير فيلم‌هاى عشقي، تفريحى و ماجرايى تأکيد مى‌کردند. هيچگونه کنترلى روى فيلم‌ها در آن زمان وجود نداشت و استقبال از اين‌گونه نمايش‌ها، موجب تداوم نمايش اين آثار مى‌شد و سپس به‌تدريج اعتراضاتى در جرايد مطرح مى‌شد. ادامهٔ اعتراضات نهايتاً فکر و پيداش رسمى سانسور را شکل داد و موجب تنظيم لايحهٔ نمايش‌ها و سينماها از جانب انجمن بلديهٔ تهران گرديد. تصويب اين لايحه در مهر ۱۳۰۹ صورت گرفت و مديران سينما ملزم شدند تا پيش از نمايش هر فيلمى جواز نماش دريافت کنند و آن را قبلاً در سالن غيرعمومى به نمايندهٔ معارف بلديه ارائه دهند تا در صورت لزوم تعديل شود.


اما اين آيين‌نامه بسيار کلى بو و بسته به سليقه اعمال مى‌شد و بزودى سانسور تحت تأثير روابط طرفين واقع شد و باز فيلم‌ها بدون تعديل و تغيير مستقيماً روى پرده مى‌رفت. سپس بعد از مطالعات و گفت و شنودها، وزارت داخله رفته‌رفته مقررات و آيين‌نامه‌هاى مشروح و بروزى را درخصوص رشته‌هاى مختلف سينما تهيه کرد. پس از تصويب اين آيين‌نامه اداره کل شهربانى عملاً کنترل فيلم‌هاى وارداتى را به‌عهده گرفت. پس از تصويب اين آيين‌نامه اداره کل شهربانى عملاً کنترل فيلم‌هاى وارداتى را به‌عهده گرفت؛ اما در اجراء به‌همان شيوهٔ بلديه عمل مى‌کرد و کنترل عملاً کنترل سياسى بود، در نتيجه روال نمايش و کنترل فيلم‌ها تغييرى نکرد. پس از شهريور ۱۳۲۰ و حضور متفقين در ايران، بررسى و کنترل تازه‌اى از ديدگاه کشورهاى اشغال‌گر به دلت ديکته شد و بنابراين هيچ کنترلى از نظر مذهبي، ملي، اخلاقى و سنتى صورت نمى‌گرفت. تا اين‌که در ۲۴ اسفند ۱۳۲۵ رسيدگى به امور فيلم و نمايش به وزارت کشور واگذار شد که تا ۱۳۴۴ و ايجاد وزارت فرهنگ و هنر ادامه يافت.


مهمترين اقدام وزارت کشور وضع مقررات ويژه و ايجاد تشکيلاتى براى کنترل کمى و کيفى تالارهاى نمايش، سينماها، فيلمنامه‌ها، نمايش‌ها، نمايشنامه‌ها و فيلم‌ها بود که در خرداد ۱۳۲۹ به‌تصويب رسيد. در اين سال‌ها سانسور با شدت و وسعت انجام مى‌شد. در سال ۱۳۳۷ سانسور وسعت بيشترى ‌گرفت که بيشتر شامل توليدات سينماى ايران مى‌شد، تا هر آنچه مخالف مصالح مملکت بنظر رسد و نشانى از عدم پيشرفت و آبادانى داشته باشد، با آن به شدت برخورد شود.


نمونه‌هاى سانسورزدگى اين سال فيلم‌هاى روزنه اميد (سردار سالگر)، چشم‌براه (عطاءا... زاهد)، قاصد بهشت (ساموئل خاچيکيان)، همه گناهکاريم (عزيز رفيعي)، جنوب شهر (فرخ غفاري).


وزارت کشور به‌دليل آشفتگى و هرج و مرج موجود، دکتر محمدعلى سميعى را که به‌تازگى از امريکا برگشته بود به رياست کميسيون اداره نمايش برگزيد؛ اما او نيز طرفدار شدت عمل سانسور بود. وى در پى انتقادات مستمر از نحوهٔ عملکردش در کمتر از دو سال جايش را به احمد سرادى داد. انتخاب او با استقبال و خشنودى محافل هنرى و سينمايى روبرو شد. او از همان ابتدا خود را آمادهٔ شنيدن صريح مسائل سانسور و با هدف اصلاح آن نشان داد. اما براى بار دوم سرادى کار رفت. (يک‌بار در سال ۱۳۳۵ در اين کميسيون رياست را به‌عهده داشت و ناچار به استعفا شد) و محتشم دورهٔ جديد فعاليتش را (در فروردين ۱۳۴۱) آغاز کرد. وى ضمن ادامهٔ فعاليت‌هاى قبلى خود، مجمعى تحت عنوان شوراى عالى ايجاد کرد. تصميمات اين شورا آغاز خوبى براى سالم‌سازى فضاى آلودهٔ سينما بود. اما کوشش‌هاى او بى‌حاصل ماند و پس ازمدت کوتاهى مجدداً همان روند تاريخى و آشنا، حاکم بر سرنوشت امور فرهنگى کشور شد. در فروردين ۱۳۴۲ ايرج نبوى جاى او را گرفت و با شور و تحرک و با نقشه و تدابير مختلف فعاليتش را آغاز کرد ولى راه بجايى نبرد و او که آخرين مسئول کميسيون نمايش بود، در ابتداى سال ۱۳۴۴با تفويض اختيارات کنترل توليد و نمايش به وزارت فرهنگ و هنر از کار کنار رفت. دکتر هوشنگ کاوسى به مديريت اداره کل نظارت و نمايش برگزيده شد و با تنظيم آيين‌نامه‌هاى نظارتى در مرداد ۴۴ وزارت فرهنگ و هنر صاحب تصويب‌نامهٔ هيئت وزيران در زمينهٔ کنترل توليد فيلم، سينماها و نمايش فيلم گرديد. او هرگز نفس سانسور را نفى نمى‌کرد ولى به عملکردش معترض بود. کاوسى در تابستان ۱۳۴۶ از اين سمت کنار رفت و سيد ابراهيم صالح بجاى او قرار گرفت. او صاحب‌نظر و طرح خاصى نبود. در دورهٔ تصدى وى که تا ۱۳۵۷ به‌طول انجاميد دو شوراى بدوى و عالى عهده‌دار نظارت بودند. در آغاز تصدى صالح، کارها روال سابق را داشت. اما کم‌کم سانسور و اداره‌ٔ کل نظارت و نمايش حکم مجرى امور ادارى و تشريفاتي، پيش از نمايش‌‌هاى عمومى را گرفته بود.


حوزهٔ وظايف ادارهٔ نظارت و نمايش چند مادهٔ مشخص حفاظت از مبانى سلطنت و ممانعت از تبليغ عقب‌ماندگى يا بى‌نظمى را داشت و چيزى نگذشت که توليدکنندگان و واردکنندگان با ترويج خشونت و برهنگى به جلب تماشاگر پرداختند و اگر هم نظارتى بر ساير مواد صورت مى‌گرفت تنها در بعضى مقاطع بود ولى دوباره روان سابق از سر گرفته مى‌شد و کم‌کم اين روال براى حذف ارزش، اخلاق و فرهنگ از جامعه ادامه يافت. و بعد نخستين جرقه‌ها جوانان حقيقت جو را به‌سوى آيين‌، ارزش، اخلاق و فرهنگ اصيل خود سوق داد. به اين ترتيب سياست‌هاى ضد فرهنگى حکومت به شکست انجاميد.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:11 PM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران

سينماى کمدى در ايران

طنز، مزاح، هجو و هزل در هنر نمايشى سنتى ايران و ادبيات فارسي، سابقه‌اى طولانى دارد. حضور مقلدان و بذله‌گويانى نيز در تاريخ هنر ايران، موجبات خنده و سرگرمى مردم را فراهم مى‌آورده است. دلقک‌ها، مقلدان و سياه‌بازان نيز در اوج هنرنمايى و بذله‌گويى و ايجاد خنده با طعنه و کنايه نکاتى را يادآ‌ور مى‌شدند که ديگران جسارت بيان آن‌را نداشتند.


طنزپردازان در دورهٔ مشروطه فعاليت‌هاى مثبت و تأثيرگذارى را داشتند و با سلاح هزل، هجو و طنز در خدمت مشروطيت درآمدند مانند سيداشرف‌الدين گيلانى و جليل محمد قلى‌زاده و نيز على‌اکبر دهخدا و على‌اکبر طاهرزاده صابر.


نمايش‌هاى سنتى روحوضى در دوران مشروطه رنگ کمدى انتقادى و اجتماعى به‌خود گرفتند. گرچه هدف‌شان سرگرم کردن بود.


در دههٔ سي، تخته روحوضى در سينما زنده شد و با الهام از شکل طنزگونهٔ نمايش‌هاى سنتى و گونه‌هاى مختلف آن در ميان مردم، سهم مهمى در شکل بخشيدن به فيلم‌هاى کمدى داشتند.


سينماى کمدى در ايران در آغاز براى ايجاد خنده و تنها اثرشان نوعى تأثيرگذارى عاطفى و تفکر لحظه‌اى بود، به‌تدريج نوعى بى‌قيدى و ابتذال در گفتار و رفتار پديد آورد که در اواخر دههٔ چهل و پنجاه به‌خصوص متجلى گشت.

دوشنبه 5 مرداد 1394  7:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها