نگاهی به دوران زندگانی امام هشتم(ع)
حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) هشتمین امام از سلاله پاک ائمه در روز یازدهم ذیالقعده سال 148ه.ق در شهر مدینه پای به عرصه حیات نهادند و جهان علم و فضیلت را به نور دانش و کمالات خود منور گردانیدند. پدر گرامی ایشان “حضرت امام موسی بن جعفر(ع) “و مادر عابده و پاک دامنش به نامهای «تکتم»، نجمه و طاهره بودند. نام مبارک آن حضرت «علی» است و کینهاش «ابوالحسن» و از جمله در متون اسلامی القاب آن امام همام «رضا»، صابر، فاضل، وفی، رضی، ولی و زکی ذکر شده است.
آن روز که وجود مبارک حضرت رضا(ع) به دنیا آمد، نسیم نور، زمین را از عطر میلادش معطر ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم منورش را گلباران نمودند. آن روز مبارک نه تنها مدینه و حجاز بلکه جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده بود و سرانجام آسمان نور افشان شده، لحظهها بر قدوم این نوزاد کرنش کرد، از اوج ملکوت تا سطح زمین، از کوه تا دشت از بالا تا پايین با تابندگی جذاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. وقتی امام متولد گشت در حالی که با دستان کوچکش به مادر خویش تکیه کرده و سرش را به سوی آسمان بالا برده بود، شهادت به خدای متعال فرستاد و اوصیائش را بر زبان جاری ساخت. به استناد مکتوبات تاریخ اسلام حضرت رضا(ع) از نظر چهره و سیمای ظاهری بسیار پر جذبه بودند، اقوال صورت مبارک ایشان گندمگون بوده و محاسن انبوه و زیبا و قامتی معتدل داشتند، نوشته اند حضرتش شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) در عصر خودش بود. آن حضرت به مانند خصوصیات سایر ائمه طاهرین(ع) از همان کودکی رشد و کمال عقلی و اخلاقی فوقالعادهای داشت.
در مدتی که امام رضا(ع) همراه پدر بود شاهد محنتها و رنجهای فراوانی بود که بر امام کاظم(ع) وارد میگردید به نحوی که با تلخی مصايب و آلام را درک مینمود و به عینه حیلهها و نیرنگهای سیاسی منصور دوانیقی را میدید. دوران سیاه خلافت غاصبانه منصور عباسی که سایه شوم آن بر سراسر جهان اسلام سنگینی میکرد با هلاکتش به پایان رسید و پس از وی فرزندش محمد معروف به مهدی عباسی روی کار آمد. امام هشتم(ع) که در این ایام، دوران نوجوانی را سپری مینمود از این وضع به شدت متأثر گردید و موقعی نگرانی امام هفتم و فرزندش از این اوضاع شدت یافت که مهدی عباسی از هرگونه سختگیری نسبت به علویان، بنی حسن و بنیهاشم فروگذار نمیکرد تا این که به دستور وی امام موسی کاظم(ع) زندانی گردید. اما پس از مدتی بر حسب پارهای از ملاحظات سیاسی امام از زندان بغداد آزاد شد. بعد از مهدی عباسی، فرزندش هادی به خلافت رسید و مانند پدرش اجازه نداد مردم در ساحل آرامش از برکات دریای امامت به طور کامل بهره ببرند و چنان کرد که اسلافش نمودند. با مرگ هادی عباسی برادرش هارون الرشید مقام خلافت را تصاحب کرد و چون بر اوضاع مسلط گردید دستور اخراج علویان را صادر کرد. در همین دوران تندباد مصايب وزیدن گرفت، خرمن وجود علویان را در معرض آتش جور و بیداد قرار داد و سرانجام امام موسی کاظم(ع) در 25 رجب سال 183ق در سن 55 سالگی به شهادت رسید. از این زمان امامت هشتمین فروغ درخشان آسمان ولایت آغاز گردید. مقارن با آن روزگار هارونالرشید علاوه بر ظلم و ستمهای جنونآمیز خود، افکار و اندیشههای بیگانه را در حوزه علوم مسلمانان منتشر کرد تا از این راه بتواند توجه مردم را به علوم بیگانه جلب کند و خاندان اهل بیت را در انزوای علمی قرار دهد. حضرت با توجه به جو سیاسی حاکم بر حوزه مسلمانان، در ابتدای کار امامت خویش را علنی شناخت و فقط با یاران و شیعیان خاص ارتباط داشت و پس از مدتی بر اثر وقوع شورشهای مختلف و ضعف حکومت هارونالرشید با استفاده از این فرصت امامت خویش را در شهر مدینه علنی ساخت و به رفع مشکلات مردم در زمینه اعتقادی و اجتماعی پرداخت تا این که سرانجام هارونالرشید به سال 193 هجری درگذشت و در خانه باغ حمید بن قحطبه طائی والی توس روی در نقاب خاک کشید. در پی مرگ هارون و کشمکش میان دو فرزندش «امین» در بغداد و مأمون در مرو بر تخت نشست.
سپاه مأمون به بغداد حمله برد و امین در سال 198 هجری کشته شد. به این ترتیب حکومت موروثی و نامشروع پدر به دست مأمون افتاد، اما پس از گذشت مدت زمان نه چندان طولانی متوجه شد با چند مشکل به مراتب مهمتر از نزاع با امین مواجه است که باعث فروپاشی و سقوط حاکمیت او خواهد بود از جمله محبوبیت روز افزون حضرت رضا(ع) در بین شیعیان و مهیا شدن زمینه خلافت برای آن حضرت، مأمون برای این که بتواند شورشهای شیعیان و علویان را فرو نشاند و در میان جمعیت فراوان شیعه جایگاهی پیدا کند بر آن شد که مهتر آنان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را به خراسان دعوت نماید. از این رو نامههای متعددی برای آن امام فرستاد که در پی آن ایشان به سال 200 هجری راه خراسان را در پیش گرفتند. مسیر حرکت امام رضا(ع) آن گونه که مأمون تعیین کرده بود از نقاطی میگذشت که امام کمتر با شیعیان شهرها ارتباط بر قرار کندس. در هر حال امام وارد نیشابور شد و حدیث سلسلهالذهب را برای آن دیار به یادگار گذاشت. مأمون برای اجرای نقشه سیاسی خود ابتدا خلافت و سپس ولایتعهدی را به امام پیشنهاد کرد تا این که سرانجام حضرت رضا(ع) بالاجبار ولایتعهدی را با شروطی پذیرفت و این مقام بطور رسمی در ماه رمضان سال 201 هجری اعلان و ابلاغ گردید. اما از طرفی چون این کار سبب ازدیاد وجاهت و منزلت امام(ع) گشت مأمون عرصه را بر خود تنگ دید پایتخت را از مرو به بغداد انتقال داد و با ترتیب دادن مجلسی، وجود نازنین حضرت رضا(ع) را با زهری کشنده مسموم ساخت. پیکر پاک آن امام را به قریه سناباد منتقل نموده و در جانب قبله گور هارونالرشید در همان خانه باغ حمید بن قحطبه به خاک سپردند. مشهور است که ایشان به سال 203 هجری قمری در آخرین روز ماه صفر به شهادت رسید و به گواهی برخی از اقوال و روایات تنها یک فرزند به نام «محمد» و ملقب به «جواد» برای آن حضرت زاده شد که همان والاگهر، نهمین امام شیعیان است .
مجموعه معماری – آرامگاهی حرم مطهر حضرت رضا(ع)
بدون تردید حرم مطهر رضوی به عنوان یکی از شش مجموعه معماری – آرامگاهی ایران، با ارزش جهانی، نظیر یک دایرهالمعارف هنر اسلامی تجربیات اساتید معماری سبکهای مختلف ساختمانی را در بر دارد که در حقیقت در هر دوره تاریخی به رغم تحولات سیاسی، تغییرات و تکامل بنیادی و فضايی در کالبد آن به وجود آمده است.
پس از آن که پیکر مطهر حضرت رضا(ع) در کاخ حمید بن قحطبه طائی در اراضی سناباد به خاک سپرده شد، این مکان مورد توجه مسلمین قرار گرفت. آنچه امروزه این جایگاه معنوی را مزین نموده، فضاهای معماری، رواقها، صحنهای متبرکه و تاسیسات عامالمنفعه علمیـ فرهنگی است که از دوران سامانیان تا عصر حاضر در آن ایجاد شده و به شکوهش افزوده است. در این میان جغرافیانویسان و مورخان بسیاری از قرون مختلف اسلامی ابنیه آن را ستودهاند.
حرم مطهر امام هشتم(ع) به لحاظ معماری و تزيینات یکی از جامعترین و باشکوهترین ابنیه جهان اسلام به شمار میرود که علاوه بر وجهه معنوی آراسته به بیشترین شیوههای هنری، از جمله انواع کاشیکاری، گچبری، اقلام سته خط در خوشنویسی، آيینهکاری، معرق چوب، منبت، حجاری، خاتم و… است که سلسلهوار فضاها، طرحها و رنگها را به نقطه کانونی آن یعنی بقعه مطهر یا مضجع شریف آن امام همام پیوند میدهد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با احداث و الحاق فضاهای فرهنگی – مذهبی و رفاهی به این مجموعه، آستان متبرکه و بارگاه مطهر رضوی توسعه و گسترش چشمگیری داشته است.
ضریح مطهر
پس از گزارش ابن بطوطه در حدود سال 730ق از اولین ضریح چوبی– فلزی برروی مضجع شریف حضرت رضا(ع)، دومین ضریح متعلق به سال 957ق در عصر صفویه بوده است. در سدههای پس از آن نیز ضریحهایی در سالهای 1160 و 1238قمری و 1338شمسی جایگزین آن گردید. ساخت ضریح فعلی در سال 1372ش به امر تولیت آستان قدس رضوی و با طرحی از استاد فرشچیان آغاز شد. ساختار این اثر با ترکیبی از آهن، فولاد، چوب گردو، پوشش طلا و نقره و آراستگیهای منحصر به فرد در نهایت استحکام به وزن 12 تن و ابعاد 73/3 و 78/4 با بلندی چهار متر در مدت هفت سال پایان یافت.
گنبد طلا و گلدستهها
مشخصترین نماد و نشانه مضجع شریف رضوی گنبدی زراندود است که از دور دستها قابل رویت بوده و آرزوی زیارت آستان منورش را در یادها زنده میکند. گفته شده است که نخستین گنبد به دستور سلطان سنجر سلجوقی و به اهتمام وزیرش “شرف الدین قمی” بر فراز مضجع حضرت بنیان گردید. در عهد صفویه ابتدا شاه طهماسب (930 تا 984ق) گنبد را مطلا کرد و سپس شاه عباس اول (996 تا 1038ق) ساقه گنبد را با خشتهای طلا پوشاند. از دیگر عناصر معماری حرم مطهر حضرت رضا(ع) مجموعه منارهها و یا گلدستههای آن است. نحوه محاسبه معماری گنبد طلا و دو گلدسته قدیمی به لحاظ تقارن دید، به ویژه از خیابانهای اصلی به سوی حرم مطهر به نحوی است که از هر سو گنبد طلا بین دو مناره مزبور دیده میشود.
سقاخانه اسماعیل طلايی
این بنای زرین در میان صحن انقلاب قرار دارد. بنا بر متون قدیم، بین سالهای 1144 تا 1145ق به دستور نادرشاه افشار سنگابی را یکپارچه از سنگ مرمر با ظرفیت سه کر، از هرات به مشهد آوردند و شخصی به نام استاد اسماعیل طلاکار بر فراز سنگاب پوششی هشت ضلعی و سقفی گنبدی شکل بنا نهاد و آن را طلا کاری کرد. سقف گنبدی شکل سقاخانه بر روی پایههایی از سنگ مرمر کندهکاری شده و کاشی قرار دارد و سطح آن از بالای کاشی پایهها با خشتهای مطلا و پیرامون آن با اسماء الله تزيین شده است.
نقارهخانه
از جمله اماکن مهم و تاریخی حرم مطهر نقارهخانه است که اکنون بر روی ایوان شرقی صحن انقلاب قرار دارد.
بنابر شواهد تاریخی نقارهزنی در آستان مقدس رضوی از دوره غزنویان مرسوم گردیده و در قرون پس از آن ادامه یافته است. بنا به رسم قدیم در طول سال به استثناي محرم و صفر، در هر شبانه روز دو نوبت دقایقی قبل از طلوع و غروب آفتاب و ولادت ائمه اطهار(ع) به استثناي شهادتها، نقاره با طنین خاصی نواخته میشود، علاوه بر این در مناسبتهای مذهبی و میلاد ائمهاظهار و همچنین هنگام بروز کراماتی از سوی حضرت نیز نقاره شادمانی نواخته میگردد.