شوت
اولی: یک روز توپم را شوت کردم، رفت کره ماه، خورد توی سر سه نفر و برگشت.
دومی: عجب! پس آن توپی که توی سر من خورد تو شوت کرده بودی؟!
سه چیز
معلم: نام سه چیز را بگو که از شیر می گیرند.
علی: ماست، پنیر، بچه همسایه ما!
معلم: بچه همسایه شما؟
علی: بله آقا. سه روز است که او را از شیر گرفته اند.