پاسخ به:خاطرات خوش راسخونی (امتیاز ویژه ویژه ویژه+جـــایــزه)
شنبه 13 دی 1393 12:58 PM
پشت سر آبجی من غیبت نکنید.
من هم یه خاطره از راسخونی ها بگم.
در طول مدتی که در راسخون عضوم به جز مسئولین فقط با دو نفر از کاربران تلفنی صحبت کردم. یکیشون آجی مینا بود که دیگه نمیاد راسخون. یکی دو بار با هم حرف زدیم. مربوط میشه به ماه های اول ایجاد اتاق چت.
چند ماه پیش جشنی در اتاق چت برگزار شد و متوجه شدم یکی از کاربران اهل قم هستند. قرار شد یه قرار ملاقات بگذاریم حرم همدیگه رو ببینیم ولی برنامه جور نشد. بیشتر با صندوق پیام با هم در ارتباط بودیم. بعد هم آجی پروانه شماره منزلش رو داد.
بالاخره بعد از چند بار تماس گرفتن موفق شدم با آجی پروانه صحبت کنم.
نزدیک اربعین بود
گفت پسرش رفته برای پیاده روی کربلا، آش پشت پا پخته بود برای پسرش، البته من نتونستم برم. چون همسر خودم هم عازم کربلا شده بود.
با هم صحبت کردیم از راسخون و کار و بار و بچه ها و .......
خلاصه خیلی خوشحال شدم که با آجی پروانه صحبت کردم . این هم خاطره خوبی شد برای من!
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش