0

مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

 
liasam
liasam
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1143
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»
یک شنبه 30 آذر 1393  1:12 PM

2- در روایت دیگری فرمود: «ما منا إلا مسمومٌ أو مقتول» «هیچ یک از ما  نیست مگر این که یا مسموم یا کشته می شود». بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 1 3- امام مجتبی(علیه السلام) :«والله ما منّا إلا مقتول شهید» «به خداسوگند  هیچ یک از ما نیست مگر این که مقتول و شهید است» عیون الاخبار، شیخ صدوق، ج 1، ص 287 از امام رضا.  همین روایت از امام صادق و امام رضا علیهما السلام هم نقل شده است. از این روایات می توان فهمید تمام اهل بیت به شهادت رسیده اند چون  حرف نفی و «الا» در یک کلام افاده عموم می دهد و همه ایشان را  شامل می شود مگر این که با دلیل محکم و یقینی یکی از ایشان خارج  شود که چنین دلیلی موجود نیست 2، نظر عامه در مورد شهادت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) چیست؟  وقال البیهقی: أنبأنا الحاکم، أنبأنا الأصم، أنبأنا أحمد بن عبد الجبار  عن أبی معن عن الأعمش عن عبدالله بن نمرة عن أبی الأحوص  عن عبدالله بن مسعود قال:  «لئن أحلف تسعاً أنّ رسول الله(صلی الله علیه واله) قتل قتلاً أحبّ إلیّ من  أن أحلف واحدة أنّه لم یقتل وذلک أنّ الله إتّخذه نبیّاً واتّخذه شهیدا». «اگر نُه بار قسم بخورم که رسول خدا (صلی الله علیه واله) کشته شده، برای  من بهتراست از این که یک بار قسم بخورم که اوکشته نشده است،واین  به خاطر آن است که خداوند او را نبی گردانید و او را شهید کرد» .سیرة النبویه، ابن کثیر الدمشقی، ج 4، ص 449؛ مسند أحمد بن حنبل ج 1، ص 408؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج 10، ص 109؛  3، نظر شیعه درباره مسموم شدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در خیبر چیست؟ در تفسیر شریف منسوب به امام حسن عسکری(علیه السلام)  جریان  آوردن غذای مسموم برای پیامبر را با تفاصیل آن نقل شده است: «و اما سخن ذراع مسموم: پس زمانی که پیامبر(صلی الله علیه واله)  از  خیبر به مدینه با فتح و پیروزی بازگشتند، زنی از یهود نزد ایشان آمد  و اظهار اسلام کرد و همراه او ذراع (گوسفند) بریان شده مسمومی  بود و آن را در مقابل حضرت قرار داد. رسول خدا(صلی الله علیه واله)  سوال  کردند این چیست؟ گفت: پدر و مادرم فدای شما ای رسول خدا! وقتی  شنیدم شما به طرف خیبر برای جنگ خارج شده اید غمگین شدم،  چون می دانستم آنان مردان پر قدرتی هستند. و این بچه گوسفندی  بود که مثل فرزندم آن را بزرگ کردم و دانستم که محبوب ترین غذا نزد  شما غذای بریان است و بهترین بریان در نظر شما دست گوسفند است،  برای همین نذر کردم که اگر خداوند شما را از خیبر به سلامت باز گرداند،  این گوسفند را ذبح کنم و از دست بریان شده آن شما را طعام دهم و الآن  خدا شما را از آنان به سلامت باز گرداند و شما را بر آنان پیروز کرد، پس این  را آوردم تا به نذرم وفا کنم. براء بن معرور و علی بن ابی طالب (علیه السلام) همراه رسول خدا(صلی الله علیه واله)  بودند.  پیامبر فرمود: نان بیاورید. نان آوردند. براء بن معرور دست دراز کرد و لقمه ای  از آن برداشت و در دهان گذاشت. علی بن ابی طالب (علیه السلام)فرمود: ای  براء! زودتر از رسول خدا(صلی الله علیه واله) شروع نکن. براء گفت: یا علی! گویا تو  رسول خدا (صلی الله علیه واله)را بخیل می دانی! علی(علیه السلام)  فرمود: من رسول  خدا (صلی الله علیه واله) را بخیل نمیدانم لکن او را بزرگ می دارم واحترام میکنم.  نه من و نه تو و نه هیچ یک از مخلوقات حق ندارند بر رسول خدا پیشی بگیرند ، نه در کار و نه در خوردن و نه در نوشیدن.  براء گفت: من رسول خدا(صلی الله علیه واله) را بخیل نمی دانم. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: برای این نگفتم، بلکه برای این گفتم که این غذا را این  زن یهودیه آوردوما نمی دانیم او چگونه است، پس اگر با امر رسول خدا (صلی الله علیه واله) می خوردی اوضامن سلامتی تواز این غذا بود و زمانی که  بدون اذن اوازاین غذا خوردی به خودت واگذار می شوی. علی(علیه السلام)   این فرمایش رافرموددر حالی که براء لقمه را می جوید،   و براء در سکرات موت بر زمین افتاد و وقتی او را برداشتیم، مرده بود. رسول خدا(صلی الله علیه واله)  فرمود: آن زن را برای من بیاورید. او را آوردند.  پیامبر(صلی الله علیه واله) به او فرمود: چرا این کار را کردی؟ زن گفت: به من  ظلم بزرگی کردی! پدر و عمو و برادر و شوهر و پسرم را کشتی! منهم  این کاررا کردم وگفتم اگراو پادشاه است، انتقامم را از او می گیرم و اگر  همانطورکه می گوید پیغمبر است و خدا به او وعده فتح مکه و پیروزی بر  اهل آن را داده است، پس خدا او را از این غذاحفظ می کندو هرگز ضرری  به اونمیرساند.  پس رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: ای زن! راست گفتی. سپس رسول  خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: فلانی و فلانی را فرا خوانید و گروهی از بهترین  اصحابش را که از جمله آنان سلمان و مقداد و عمار و صهیب و ابوذر و بلال  و ... که جمعاً ده نفرمیشدندو علی بن ابیطالب(علیه السلام) نیزدر میان آنان بود.  پس پیامبر(صلی الله علیه واله)  فرمود: بنشینید و دور این غذا حلقه بزنید.  بعد رسول خدا(صلی الله علیه واله)  دست مبارک را بر ذراع مسموم گذاشتند  و بر آن دمیدند و فرمودند:  «بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله الشافي، بسم الله الکافي، بسم الله  المعافي، بسم الله الذي لا یضرُّ مع اسمه شیءٌ و لا داء فی الارض و لا في  السَّماء و هو السَّمیع العلیم».  سپس فرمودند: به نام خدا بخورید پس رسول خدا(صلی الله علیه واله)  از آن  تناول فرمود و ایشان هم خوردند تا سیر شدند و بعد آب نوشیدند. سپس  امر فرمود که آن زن را حبس کنند. وقتی روزدوم شدآن زن نزدرسول خدا(صلی الله علیه واله) آوردندوحضرت به او فرمود:  آیا اینان درحضورتوازآن سم نخوردند؟پس چگونه دیدی که خدا این شر را از  پیامبرش و اصحاب او دفع کرد؟ آن زن گفت: ای رسول خدا! تا الآن در نبوت  توشک داشتم ولی اکنون یقین کردم که تو حتماًرسول خدایی، پس شهادت  می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد و این که تو عبد  و رسول خدایی. و اسلام او نیکو شد تفسیر امام حسن عسکری (ع)، ص 177 و از او بحارالانوارج 17، ص 317 علاوه بر این، معلوم می شود سمی که سبب شهادت پیامبر(صلی الله علیه واله)  شده، گوسفند بریان مسموم در خیبر نبوده است و چگونه ممکن است این  سم بعدازچهار سال! در پیامبر اثر کرده باشد ولی در آن ده نفر دیگر که اهل  خلاف هرگز نامی از آنها به میان نیاورده اند اثر نکرده باشد.

**بسم الله القاصم الجبارین**

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 zahra7720
دسترسی سریع به انجمن ها