پاسخ به:مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»
شنبه 29 آذر 1393 12:02 PM
هنگامى كه پيامبر (ص ) ديده به جهان گشود، يكى از يهوديان آگاه ، در مكه نزد، بزرگان قريش (كه از سران مكه بودند) آمد، و با تعجب گفت : آيا امشب ، در ميان شما كودكى به دنيا آمده است ؟ پاسخ دادند: نه .
يهودى گفت : پس او در فلسطين به دنيا آمده كه نامش احمد است و از نشانه هاى او اينكه خالى به رنگ ابريشم خاكسترى ، در بين شانه هايش قرار دارد.
قريشيان متفرق شدند و به جستجو پرداختند. دريافتند كودكى در خانه عبدالله بن عبدالمطلب به دنيا آمده است ، جريان را به دانشمند يهودى گفتند، يهودى خود را به آن كودك رسانيد، كودك را از مادرش آمنه گرفت ، سپس بين شانه اش را ديد، ناگاه بى هوش شد. هنگامى كه به هوش آمد، حاضران از يهودى پرسيدند: چرا حالت دگرگون شد؟
او در پاسخ گفت : ((مقام نبوت تا روز قيامت از بنى اسرائيل بيرون رفت ، سوگند به خدا، اين كودك همان پيامبر (ص ) است كه بنى اسرائيل را به هلاكت مى رساند)).
قريشيان از اين مژده شادمان شدند.
يهودى به آنها گفت : ((سوگند به خدا، اين نوزاد، آنچنان به شما عظمت و آبرو مى بخشد، كه عظمت شما در همه جاى دنيا، به زبان مردم مى افتد)).
ابوسفيان كه در آنجا بود، گفت : او به طائفه مضر ( كه خودش از آن طايفه بود) عظمت مى بخشد
كحل البصر، ص 27