پاسخ به:حدیث شماره 27: «اجتناب از غفلت و سرگرم شدن به دنيا»
جمعه 30 آبان 1393 3:52 PM
در پی بررسی سایت های مختلف برای خواندن موضوع مورد بحث امروز (غفلت) بودم که به یکی از سخنرانی های استاد قرائتی در این باره که در جمع دانشجویان دانشکده صدا و سیما ایراد کرده بودند برخوردم و چون مطالب ایشان مفید و کاربردی بوده و هست متن سخنرانی ایشان را در دو صفحه برایتان میگذارم.:
صفحه اول:
در محضر خواهران و برادران و اساتید و کسانی هستیم که در دانشگاه صدا و سیما هستند. فارغ التحصیل هایشان مسئول و کارگزاران همان جایی میشوند که بنیان گزار جمهوری اسلامی فرمود: صدا و سیما دانشگاهی عمومی است. من یک جمله برای شما میگویم. در بحث غفلت در مورد اهمیت کاركتان صحبت میکنم.
در مورد غفلت به موارد زیر میپردازیم:
1- غفلت چیست؟
2- سیمای غافل
3- عوامل غفلت
4- موارد غفلت
5- باز دارنده از غفلت
بعد هم یک بحث تغافل میکنیم. تغافل و غفلت مثبت، که در بعضی مواقع خوب است. (شتر دیدی ندیدی) آدم خودش را آنگونه نشان بدهد که مثلاً من نفهمیدم و یک جاهایی در مدیریت مثبت است که انشاءالله صحبت خواهد شد.
اما غفلت چیست؟ در مورد غفلت قرآن میفرماید: اگر آدم استعداش را از دست بدهد و از شرایط موجود استفاده نکند، این غفلت است. قرآن میفرماید: دل دارد، به هوش نیست. مخ دارد، فکر نمیکند. زبان دارد، حق را نمیگوید. پا دارد، جای خوب نمیرود. چشم دارد، مطالعه نمیکند. شبهای طولانی زمستانی را دارد، اما نه سر شب مطالعه میکند و نه آخر شب نماز شب میخواند. استعداد آب و خاک دارد، کشاورزی نمیکند. کتابخانه هست، اما برای مطالعه نمیرود. استاد هست، با او تماس نمیگیرد. چشم دارد، دید ندارد. گوش دارد، حق نمیشنود. بعد فرمود: اینها چهار پا هستند و از الاغ بدترند. تمام گرگهای عالم، حتی دو پرونده هم در دادگستری ندارند اما این انسانها هستند که بعضی هایشان دو سه کیلو پرونده دارند.
قرآن درباره کسی که امکانات و استعدادها را هدر میدهد میگوید: این غافل است و غافل از الاغ بدتر است. یعنی سه مرحله دارد: 1- چهار پا 2- بدتر از چهار 3- بدتر از بدتر از چهارپا
پس در فرهنگ قرآن کسی که استعدادش را هدر دهد، این غافل است.
دشمنی غفلت از همه اعداء بیشتر است. اصولا هر دشمن یک مرتبه به آدم حمله میکند و مثلاً ده بار به آدم حمله نمیكند، اما غفلت یک وقت میبینی کل عمر انسان را از بین میبرد.
تمام ابر قدرتهای دنیا از طریق صدام، در مجموع 8 سال ما را هدر دادند و ما را الاف كردند، ولی آدم غافل یک وقت میبینی 80 سال خودش را از دست داده است و لذا غفلت از هر دشمنی ضررش بیشتر است.
امیرالمؤمنین میفرماید: وای به کسی که نفهمد کجاست.
روایت داریم که خداوند میفرماید: ای پیامبر! کسی که از خداوند غافل شود، ر هایش میکنم و معلوم نیست كه به کدام دره میافتد.
در همه موارد غفلت داریم، غفلت از امکانات، غفلت از سرمایه و مهمترین سرمایهها جوانی و سلامتی است. داریم که «إِنَّ الْغَفْلَةَ مُصْطَادُ الشَّیْطَانِ وَ رَأْسُ كُلِّ بَلِیَّةٍ وَ رَأْسُ كُلِّ حِجَابٍ»(مصباحالشریعة، ص99) آدم وقتی غافل شد شیطان او را با خود میبرد.
«وَ رَأْسُ كُلِّ بَلِیَّةٍ» همه بلاها وقتی به سراغ انسان میاید که غافل شود. «وَ رَأْسُ كُلِّ حِجَابٍ» همه جاهایی که انسان از خیر باز میماند، آن وقتی است که انسان غفلت میکند. پس غفلت گناه مادر و سرمنشأ گناهان است.
گاهی انسان با علمش غافل میشود و علم انسان برایش حجاب است. یعنی علم انسان مانند چراغ عمل میكند. شما در حیاط یک چراغ که روشن میکنید، به خاطر یک چراغ دیگر ستارهها را نمیبینید. آقا نه عقیده دارد و نه تسلیم است، میگوید: نخیر! من فوق لیسانس هستم. من حجة الاسلام هستم. گاهی علم حجاب است و گاهی هم مال و دارایی حجاب است. «یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»(همزه/3) به خاطر پول هایش گردن كشی میکند. «وَ بَنینَ شُهُوداً»(مدثر/13) چند تا پسر دارد و گردن كشی میکند. «ما أَظُنُّ أَنْ تَبیدَ هذِهِ أَبَداً»(كهف/35) به مزرعهاش ناز میکند. تمام اینهایی که آدم به آنها ناز میکند را قرآن محکوم میکند.
و فرمود: مراقب باشید كه هیچ شما را غافل نکند. درباره قرآن میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ»(یونس/8-7) کسانی که غافل شوند، جایگاه آدم غافل جهنم است. در جایی دیگر میفرماید که: «أُولئِكَ الَّذینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(نحل/108) کسانی که غافل شوند، «طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» آدم غافل دیگر فکرش را از دست میدهد و به قلبش مهر میخورد. یعنی دیگر حق را نمیبیند. «وَ سَمْعِهِمْ» آن تسلیم استآتتتت به گوشش مهر میخورد «وَ أَبْصارِهِمْ» به چشمش مهر میخورد. خلاصه غفلت مسئله خیلی مهم است.
- غفلت چیست؟
حدیث داریم: «الْغَفْلَةُ تَرْكُكَ الْمَسْجِدَ وَ طَاعَتُكَ الْمُفْسِدَ»(العددالقویة، ص52). غفلت این است که پایت از مراکز مذهبی جدا شود و رفیقت آدم فاسدی باشد.
با این تعابیر آدم راحت میفهمد كه ما آدم غافلی هستیم یا نه؟ هشیاریم یا بیداریم؟ میگوید: نشانه این که مادر باغ هستیم یا غافلیم، این است که رفیقمان کیست؟ از چه کسی پیروی میکنیم؟ رفیقت انقلابی یا ضد انقلاب است؟ حزب الهی یا طاغوتی است؟ جاهایی که میروی تو را پای ویدئو یا پای صحبت دانشمندان مینشانند؟ از رقاصی خوشت میاید یا از دانشمندان؟
دختر خانمی كه صحبتها را گوش میدهی، شماره تلفن چه کسانی در دفتر تلفنت هست؟ اگر در دفتر تلفنت، شماره تلفن اساتید دانشگاه و کسانی که شما را بالا میبرند بود، نشان میدهد كه هشیار و بیدار هستی و اگر شما تلفنهای اضطراری و بعد هم دوستان و آشنایان و فامیل و. . . بود و تلفن كسانی بود كه در پیشرفت شما تأثیری ندارند معلوم میشود كه چندان به هوش نیستی.
ما سه رقم جوان داریم:
1- یک جوان هست سیگار که به او دادند میکشد.
2- یک جوان هست كه سیگار نمیکشد.
3- یک جوان هست سعی میکند یک سیگاری را از سیگار کشیدن باز دارد.
پس آدمی که كه او را میبرند، آدمی که خودش را نگه میدارد و نمیتوانند او را ببند و آدمی که سعی میکند دیگران را تغییر دهید. آدمی هم که خیار میخورد سه رقم است. بعضیها پوستش را وسط خیابان پرت میکنند. میگوییم: «بابا یک مسلمان میافتد» میگوید: «چشمش را باز کند كه نیفتد» یک آدم هست پوست خیار را میاندازد داخل سطل زباله میاندازد. یک آدم هم هست كه وقتی پوست خیار را در خیابان میبیند، با پایش كنار میزند که یک مسلمان نیفتد. با این تفاسیر خیلی راحت میشود فهمیده چه جور آدمی هستیم.
- سیمای غافلین:
امیرالمؤمنین میفرماید که: «مَا لِی أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَیْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُیَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْیَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاء»(نهجالبلاغه، خطبه 108). چرا قیافههایی را میبینیم كه آدم هست، ولی روح انسانیت در آن نیست؟ «وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ» جسدی بی روح «وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَیْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُیَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْیَاءَ».
می گوید: شما چرا غافل هستید؟ تیپتان تیپ تحصیل کرده است، اما خیلی مایه علمی ندارید. کتابخانه خیلی کتاب دارد اما سواد ندارد. گذشته بر این ما بعضی جاها در مورد مسأله کتابخانه تأكید میكردیم، ولی کتابخانه که خواننده در آن نباشد باید گفت: «انبار کتاب»
هیچ پستی را نباید به غافلین داد. در قرآن میفرماید که: «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا» غافل نباید رهبر باشد. کسی که «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»(كهف/28) دنبال هوی و هوسش است «وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» کارهایش هم افراطی است، اجازه ندهید رهبر باشد.
به كشور چین رفته بودم. آنجا دانشجوهای کشورهای غرب زیاد هستند. اینها به یک سالن دعوت شدند و ما رفتیم برایشان صحبت کنیم. من گفتم به دلیل این آیه قرآن تمام رهبران کشورهای اسلامی وضعشان روشن میشود. چون متن وحی و متن قرآن است و هر مسلمانی آن را قبول دارد كه: «اطاعت نکن از کسی که قلبش از یاد خدا غافل است»
رؤسای جمهوری، شاهها و تمام کسانی که غافل هستند و در دنیا به دنبال پست و مقام و ریا هستند و از هوی و هوس خودشان تبعیت میکنند و کار هایشان هم افراطی است، یعنی کندرو تندرو متعادل نیستند، به گفته قرآن به درد رهبری نمیخورند.
آدمی که متعادل نیست و دنبال هوی هوس است و در مجموع غافل است، اصلا به درد منبر و رهبری نمیخورد. به دلیل این آیه تمام شاهها، تمام رئیس جمهورها وضعشان معلوم میشود. غفلت معیار رهبر شدن و رهبر نشدن است.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: اگر کسی میخواهد بداند غفلت چیست؟ این است که: «هَمُّهَا عَلَفُهَا»(نهجالبلاغه، نامه 45) بعضی انسانها مثل حیوانهایی هستند که همتشان، علفشان است. امروز روز خوشی بود، از صبح یک آبگوشت خوردیم. امروز روز نحسی است دو تا امتحان داریم. هر روزی كه 5 درس میخواند، میگوید نحس است و هر روزی چیزی میخورد میگوید روز خوشی است. این «هَمُّهَا عَلَفُهَا» است كه امیرالمؤمنین(ع) میفرماید.
در صحبتها میگوییم: «چه روزگاری داشتیم! عجب بهاری داشتیم! روغن خوب میخوردیم و. . . اما حالا باید در صف تخم مرغ باشیم، سیب زمینی کیلو چند بود و حالا کیلو چند است» بله عوضش حکومتش حکومت شاهنشاهی بود و خط، خط آمریکا بود. انقلاب که نشد كه سیب زمینی ارزان شود.
ما برای سه چیز انقلاب کردیم.
1- استقلال: یعنی رئیس جمهوری را خودمان تعیین کنیم آمریکا برای ما شاه تعیین نکند و مثل امیر کویت نباشیم که صدام ما را كنار بزند و آمریکا دوباره ما را سر كار بیاورد، الان امیر کویت مثل فتیله شده است. استقلال یعنی مسئولین خود را خودمان تعیین کنیم. خودمان وکیل تعیین کنیم. وکیل خودمان وزیر تعیین کند.
2- آزادی: یعنی خودمان برداریم و بگذاریم. خواستیم بگوییم «مرگ بر شاه» و خواستیم بگوییم «درود بر امام». آزادی یعنی آقابالاسر نداشته باشیم. در قراردادها بر ما حکومت نکنند که باید از این کشور فلان چیز را بخریم و باید از این کشور نخریم. این را که خریدی باید اینجا اعمال بکنی و. . . خواستیم كه هیچ کشوری باید و نباید به ما نگوید. حتی اول انقلاب گفتند مسلمانها ناشی هستند.
خدا شهید عزیز دکتر بهشتی را رحمت کند. میگفت: اگر ناشی هستیم، سه سال خراب میکنیم و بعد خوب میشویم. اگر مستشار آمریکایی باشیم تا آخر عمرمان ناشی هستیم. هر حزب سه سال خراب کند بعد از سه سال با تجربیات خود به سمت سازندگی پیش میرود. ما سه سال جریمه ناشی بودنمان را میدهیم، اما تا آخر عمر روی پای خودمان میایستیم. اگر خواسته باشیم سه سال جریمه ندهیم، باید تا آخر عمرمان مستشار آمریکایی داشته باشیم و سومین هدف ما رسیدن به «جمهوری اسلامی » بود. البته لپه و سیب زمینی و خیلی چیزها هم گران میشود و تورم، گرانی و رشوه هم شاید باشد. در مجموع یک سری عیبها هم هست.
بیایید سعی كنیم كه به گفته امیرالمؤمنین، «هَمُّهَا عَلَفُهَا» نباشیم. نگوییم چه روزگاری داشتیم، عجب بهاری داشتیم، روغن خوب میخوردیم و فلان چیز کیلو چند بود و. . . هدف ما از انقلاب این چیزها نبود.
خدا آیت الله طالقانی را رحمت کند. میگفت: اگر گربهای را در یک قفس بگذارند، هی پشت میلههای قفس «مو، مو» میكند. به گربه میگویند: «چه میخواهی؟ » میگوید: «می خواهم بیرون بروم» میگوییم: «اگر بیرون بیایی، در محاصره اقتصادی هستی. دیگر چیزی نیست كه بخوری. باید در کوچهها و خیابانها کاغذ و نایلون بخوری. کاغذ و نایلون هم گران شده و پیدا نمیشود. باید گرسنگی را تحمل كنی. » اما باز میگوید: «مو، مو» یعنی گربه ترجیح میدهد که آزاد شود، گرچه چیزی برای خوردن گیرش نیاید. آزادی برای او بهتر از این است که در قفس باشد و گوشت خوب هم برای خوردن داشته باشد.
روی گونی بنشینیم و آزاد باشیم بهتر از این است که روی قالی بنشینیم و از خود اراده نداشته باشیم.