يكي از راههاي رفع اختلاف و تفرقه زدايي بالابردن سطح معلومات مردم و زدودن جهل از ميان پيروان مذاهب مختلف و روشن ساختن آنان از عقائد، باورها، فقه و فتاواي انديشمندان يكديگر ميباشد. فرهنگيان، علماء و انديشمندان مسلمان و مؤمن بايد به اين وظيفة شرعي و انساني خود عمل كنندو مردم را از مباني مشترك و محكم(قرآن وسنت نبوي) آگاه كنند. امام علي(ع) در خطبة 166 نهج البلاغه، به اين نكته اشاره مي نمايد كه كسب علم و دانش و معرفت خدا، انسان را در تمام شؤن زندگي به سعادت مي رساند و بي اعتنايي به علم و معرفت خدا، موجب رشد طغيان، ظلم و ستم ميگردد. به همين جهت رهبران جامعه ، انديشمندان و فرهنگيان مؤمن و مسلمان بايد براي رسيدن به مقصود الهي، افكار مردم را روشن سازند .
2 - ترك هوا و هوس واجتناب از اموري مانند كينه توزي، بخل و حسادت
حضرت علي(ع) با بيان سرگذشت اقوام و ملل گذشته، علل و عوامل عزّت، عظمت و شوكت آنها و اسباب سقوط و شكست آنها را تحليل نموده و مسلمانان را به عبرت گيري و پيشرفت تشويق مينمايد . ايشان در خطبة 192 به اين موضوع اشاره نموده و ميفرمايد: «آنها از هر امري كه ستون فقراتشان را سست ميكرد اجتناب مي ورزيدند، اموري مانند كينه توزي، بخل، حسادت و رويگرداندن و دوري گزيدن از يكديگر و ...»
امام (ع) در مورد هوي و هوس ميفرمايد: «فرحم الله إمرأً نزع عن شهوته و قمع هواي نفسه .. رحمت خداوند بر كسي كه شهوت خودرا مغلوب و هواي نفس را سركوب كند .
ترك هوي و هوس و دور شدن از صفات رذيله و متخلق شدن به اخلاق نيكو و اسلامي، جامعة به وجود ميآورد كه مبتني بر فضائل اخلاقي ميباشد اگر چه افراد آن جامعه رفتار، كردار و آراء گوناگون داشته باشند ولي به واسطة همان فضائل آنها به يكديگر متمائل و مجذوب همديگر مي گردند . جامعة فضيلت مند، جامعة است كه عدالت بر آن حكمفرماست و افراد آن با وجود تساوي و توازن، به حقوق يكديگر تجاوز نميكنند و به جاي آن همگي به منزلة اعضاي يك بدن، هريك وظيفه و كار خاص خودرا انجام مي دهند و هدف كلّيِ جامعه را دنبال مي كنند به طوريكه هدفي جز هدف مشترك جامعه و كوشش برخلاف هدف جامعه برايشان متصوّر نيست .
3 – گذشت و بخشش افراد جامعه
يكي ديگر از راههاي تفرقه زدايي عفو، گذشت و بخشش افراد جامعه است . اميرالمؤمنين(ع)ميفرمايد: «بدان! كه هيچكس نيست كه نسبت به وحدت واتحاد از من حريصتر و انسش به آن بيشتر باشد ... سكوت چند سالة حضرت نمونة بارز اين سخن ميباشد امام در سيرة رفتاري و گفتاري خويش براي ايجاد وحدت مسلمين، از گذشت و بخشش استفاده نموده و نيز اين روش را براي پيروان خويش توصيه نموده است
4 - مبارزه با سياست استبدادي و استعماري
ضعف، عقب ماندگي و استضعاف امت اسلامي ، روي كار آمدن حكومتهاي استبدادي و سلطة استعمار نتيجة سياست شوم تفرقه بيانداز و حكومت كن و جدايي دين از سياست است براي مقابله و برخورد با اين سياستها بايد امت اسلامي را از مسائل سياسي روز و تحوّلات جهان بر اساس و مبناي قرآن و سنّت نبوي و سيرة اهلبيت پيامبر آگاه كرد.
5 - دوستي و برادري ديني
امام(ع) دوستي و برادري را وسيلة ارتباط بين افراد جامعه دانسته و بر آن تأكيد زياد نموده اند از جمله در نامة 31 مي فرمايند: «به هنگام قطع رابطه از سوي برادرت، تو پيوند و هنگام قهر و دوريش، لطف و مهرباني و در برابر بخلش، بذل و بخشش و در زمان دوريش نزديكي نما، به هنگام سختگيريش نرمش و به هنگام جرمش قبول عذرداشته باش آنچنانكه گويا تو بندة او هستي و او صاحب نعمت تو است ...»
6 - پيوند دين و سياست
دين مقدس اسلام به هردو بعد زندگي بشر توجه داشته و بر پيوستگي ماده و معنا ، دنيا و آخرت مهر تأييد مي زند. دين اسلام هم آيين عبادت است و رحمت و هم آيين سياست است و شمشير. اين دين نمي تواند جدا از سياست باشد . نجات و سعادت بشر در دنيا و آخرت و برقراري قسط و عدالت اجتماعي جزء برنامه هاي اين دين ميباشد.
اصولاً هدف دين اسلام، برقراري حكومتي طبق سياست قسط و عدل، وحدت و برادري و برقراري جامعة فضيلتمند با صفات و فضائل اخلاقي ميباشد. سيد جمال الدين با تأكيد بر اينكه «ديانت عين سياست و سياست عين ديانت است»، مي گويد: «دين مطلقاً سلسلة انتظام هيئت اجتماعيه است و بدون دين هرگز اساس مدنيّت محكم نخواهد شد. انبياء به عنوان پيام آوران الهي و هاديان خلق ، عالي ترين مرتبة سياست را به خود اختصاص مي دهند. اين طبيعي است كه شرع به واسطه و با زبان و اعمال انبياء و اوصياء معني مي شود ومورد تفسير قرار مي گيرد. در انديشة سياسي امام خميني سياست همان هدايت ديني جامعه از طريق اصلاح خلق در بعد وسيع است .
نتيجه:با مراجعه به منابع اصيل اسلامي مانند قرآن، نهج البلاغه و همچنين بررسي تاريخ انبياء و اوليايخدا اين نكته روشن ميشود كه اسلام آيين وحدت است و پيام اسلام دعوت به وحدت ، اتفاق و برادري و پرهيز از اختلاف و تفرقة مسلمين است . وحدت مطلوب اسلام، وحدتي است كه در آن اسلام ناب محمدي(ص) حاكميّت داشته و ارزشهاي اسلامي زنده شده باشد . افراد جامعة اسلامي را به پيشرفت ، رفاه، قدرتمندي، استقلال و عدم وابستگي سياسي، فرهنگي و اقتصادي برساند .
اما تحقق نيافتن اتحاد، يگانگي و همگوني اهداف و منافع، اختلاف و پراكندگي را نصيب جامعه مي گرداند كه سر انجام جامعه به ضعف ، انحراف و انحطاط رو مي آورد. عامل اساسي و عمدة تحقق نيافتن يگانگي اهداف و منافع، پيروي از هوي و هوس و خواسته هاي نفساني است و شيطان نيز در اين ميان با وسوسه ها و اغواهاي خود به آتش شعله ور آن مي افزايد . علاوه بر خود محوري و هواپرستي عوامل ديگري نيز وجود دارد كه در پراكندگي و اختلاف جوامع مؤثر است از جمله دور شدن از اسلام ناب و قرآن، سياست استبدادي و استعماري، ايجاد مرز ميان دين و سياست ، قوميّت و ملّي گرايي، جهل و ناداني، و ....، راه درمان اين آفت و بلاي خانمانسوز را نيز مي توان در وحدت اسلامي، پذيرش همديگر، عفو و گذشت ، توجه به اهداف و مباني مشترك، بازگشت به قرآن و اصلاح تفكر ديني، بالا بردن سطح معلومات مردم و اصلاح عقائد و باورهاي مسلمانان جستجو كرد .