حقيقتشب قدر
سه شنبه 17 شهریور 1388 6:37 PM
حقيقتشب قدر
معنا و ماهيتحقيقى شب قدر چيست؟
«قدر» در لغتبه معناى اندازه و اندازهگيرى است . (1) «تقدير» نيز به معناى اندازهگيرى و تعيين است . (2) اما معناى اصطلاحى «قدر» ، عبارت است از ويژگى هستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن (3) به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودى هر چيز، «قدر» نام دارد . (4)
بنابر ديدگاه حكمت الهى، در نظام آفرينش، هر چيزى اندازهاى خاص دارد و هيچ چيزى بىحساب و كتاب نيست . جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم رياضى تنظيم شده، گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارند .
استاد مطهرى در تعريف قدر مىفرمايد: «... قدر به معناى اندازه و تعيين است ... حوادث جهان ... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكانى و زمانى آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهى است» (5) . پس در يك كلام، «قدر» به معناى ويژگىهاى طبيعى و جسمانى چيزهاست كه شامل شكل حدود، طول، عرض و موقعيتهاى مكانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبيعى را در بر مىگيرد .
اين معنا از روايات استفاده مىشود; چنان كه در روايتى از امام رضا (ع) پرسيده شد: معناى قدر چيست؟ امام (ع) فرمود: «تقدير الشىء، طوله و عرضه» ; «اندازهگيرى هر چيز اعم از طول و عرض آن است» (6) و در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چيز اعم از طول وعرض و بقاى آن است» . (7)
بنابراين، معناى تقدير الهى اين است كه در جهان مادى، آفريدهها از حيث هستى و آثار و ويژگىهايشان محدودهاى خاص دارند . اين محدوده با امورى خاص مرتبط است; امورى كه علتها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستى، آثار و ويژگىهاى موجودات مادى نيز متفاوت است . هر موجود مادى به وسيله قالبهايى از داخل و خارج، اندازهگيرى و قالبگيرى مىشود . اين قالب، حدود، يعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكانى و زمانى و ساير عوارض و ويژگىهاى مادى آن به شمار مىآيد . پس معناى تقدير الهى در موجودات مادى، يعنى هدايت آنها به سوى مسير هستىشان است كه براى آنها مقدر گرديده است و در آن قالبگيرى شدهاند . (8)
اما تعبير فلسفى قدر، اصل عليت است . «اصل عليت همان پيوند ضرورى و قطعى حوادث با يكديگر و اين كه هر حادثهاى تحتم و قطعيت ضرورى و قطعى خود و نيز تقدر و خصوصيات وجودى خود را از امرى يا امورى مقدم بر خود گرفته است . (9) اصل عليت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زمانى و مكانى و ساير خصوصيات وجودىاش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستى ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودى و علل متقدمه او هست» . (10)
اما علل موجودات مادى تركيبى، فاعل و ماده و شرايط و عدم مانع است كه هر يك تاثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تاثيرها، قالب وجودى خاصى را شكل مىدهند . اگر تمام اين علل و شرايط و عدم مانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد كه از آن در متون دينى به «قضاى الهى» تعبير مىشود . اما هر موجودى با توجه به علل و شرايط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ويژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دينى از آن به «قدر الهى» تعبير مىشود .
با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقيقتشب قدر نيز ميسر مىشود . شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدير مىگردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازهگيرى مىشود .
به عبارت روشنتر، شب قدر يكى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است . طبق روايات ما، يكى از شبهاى نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر، بيست و سوم ماه مبارك رمضان، است . (11) در اين شب - كه شب نزول قرآن به شمار مىآيد - امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى كه در طول سال واقع مىشود، تقدير مىگردد . (12) شب قدر هميشه و هر سال تكرار مىشود . عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويى سرنوشتيك ساله بسيار مؤثر است . (13) در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشتخود و ديگران با خبر مىگردد . امام باقر (ع) مىفرمايد: «انه ينزل فى ليله القدر الى ولى الامر تفسير الامور سنه سنه، يؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا; در شب قدر بهولى امر (امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خويش و ديگر مردمان مامور به دستورهايى مىشود» . (14)
پس شب قدر شبى است كه:
1 . قرآن در آن نازل شده است .
2 . حوادث سال آينده در آن تقدير مىشود .
3 . اين حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهايى مىگردد . بنابراين، مىتوان گفتشب قدر، شب تقدير و شب اندازهگيرى و شب تعيين حوادث جهان ماده است . اين مطلب مطابق آيات قرآنى نيز مىباشد; زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» مىفرمايد: «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن» ; ماه رمضان كه در آن قرآننازل شده است» . طبق اين آيه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است . و در آيات 3 - 5 سوره مباركه دخان مىفرمايد: «انا انزلناه في ليله مباركه انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعى] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است . همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است .
پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن مىشود:
1 . قرآن در ماه رمضان نازل شده است .
2 . قرآن در شبى مبارك از شبهاى ماه مبارك رمضان نازل شده است .
3 . اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد .
4 . ويژگى خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است:
الف . نزول قرآن .
ب . هر امر حكيمى در آن شب مبارك جدا مىگردد .
اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است، شش ويژگى براى شب قدر مىشمارد:
الف . شب نزول قرآن است (انا انزلناه في ليله القدر) .
ب . اين شب، شبى ناشناخته است و اين ناشناختگى به دليل عظمت آن شب است (و ما ادراك ما ليله القدر) .
ج . شب قدر از هزار ماه بهتر است . (ليله القدر خير من الف شهر) .
د . در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل مىشوند (تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم) و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل مىشوند .
ه . اين نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (من كل امر) و اين نزول - كه مساوى با رحمتخاصه الهىبر مومنان شب زنده دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سلام هي حتى مطلع الفجر) .
و . شب قدر، شب تقدير و اندازهگيرى است; زيرا در اين سوره - كه تنها پنج آيه دارد - سه بار «ليله القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازهگيرى در آن شب خاص است . مرحوم كلينى در كافى از امام باقر (ع) نقل مىكند كه آن حضرت در جواب معناى آيه «انا انزلناه في ليله مباركه» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد مىشود . شبى كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است كه خداى تعالى دربارهاش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم; در آن شب هر، امرى با حكمت، متعين و ممتاز مىگردد» . آن گاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاى كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير مىشود; خير و شر، طاعت و معصيت و فرزندى كه قرار است متولد شود يا اجلى كه قرار است فرارسد يا رزقى كه قرار استبرسد و ...» . (15)
پىنوشت:
1 . قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى، ج5، ص 246 و 247
2 . همان، ص 248 .
3 . الميزان، سيد محمد حسين طباطبايى، ج12 ص 150 و 151 .
4 . همان، ج19، ص 101 .
5 . انسان و سرنوشت، شهيد مطهرى، ص 52 .
6 . المحاسن البرقى، ج1، ص 244 .
7 . بحار الانوار، ج5، ص 122 .
8 . الميزان، ج19، ص 101 - 103
9 . انسان و سرنوشت، ص 53
10 . همان، ص 55 و 56
11 . اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، تحقيق و تصحيح جواد قيومى اصفهانى، ج1، ص 312 و 313 و 374 و 375
12 . الكافى، كلينى، ج4، ص 157
13 . المراقبات، ملكى تبريزى، ص، 237 - 252
14 . الكافى، ج1، ص 248
15 . الميزان فى تفسير القرآن ج: 20 ص: 382; بحث روايى ذيل سوره مباركه قدر .
* سيد سعيد لواسانى
v