پاسخ به:مبحث هفتاد و چهارم طرح صالحین: «فرهنگ مطالعه و کتابخوانی»
یک شنبه 25 آبان 1393 4:24 PM
راي ما موجب كمال خوش وقتي است كه با فرهنگي رشد كرده ايم كه در آن، آغازگر برنامه هاي رسالت پيامبرمان، امر به خواندن است. فرهنگي كه در آن، خداي متعال به قلم و حرمت آن سوگند ياد مي كند. فرهنگي كه معجزه جاودانه آخرين پيام آور الهي را يك كتاب قرار داده است و همين نشانه اهميت و ارجمندي كتاب و والايي نوشته هاي هدف دار است.
اصولامي توان گفت كه كتاب زيربناي تمدن بشري است. به ويژه در عصر حاضر كه روزگار دانش و تعقل و فرهنگ و تكنولوژي است، كتاب از بهترين وسايل ايجاد ارتباط و تفهيم و تفاهم به شمار مي رود. به بياني ديگر، حتي در روزگار راديو، تلويزيون، ماهواره، رايانه و اينترنت، هنوز هم كلام مكتوب يعني كتاب، وسيله بسيار خوب و ارزشمندي براي انتقال دانش ها، گسترش بينش ها، القاي مفاهيم و ارزش ها و توسعه فكري و فرهنگي جوامع به شمار مي رود.
درواقع، جامعه اي كه مي خواهد آزاد و آگاه زندگي كند، حتما بايد به پديده كتاب با چشم ديگري بنگرد. در چنين جامعه اي، هرگاه وفاقي مبتني بر رشد و توسعه بخواهد شكل بگيرد، مي بايد كتاب به عنوان يك عنصر اصلي و تاثيرگذار در آن مطرح باشد و والاترين جايگاه را در همه نهادهاي فردي و اجتماعي از آن خود سازد. به گونه اي كه هيچ كس، در هيچ جا، هيچ عذري براي كتاب نخواندن نداشته باشد. زيرا كتاب يكي از راه هاي كسب دانايي، توانايي و موفقيت است و آدمي را در فهم و درك درست و تميز راست از ناراست، مدد مي رساند.
دكتر رابرت ليندز؛ زندگي فردي را به مثلثي تشبيه كرده كه به سه ديوار محدود مي شود و اين ديوارها محدوديت هايي را در انجام خواسته هاي وي پديد مي آورد. او، يكي از اين ديوارها را فناپذيري آدمي دانسته و مي گويد اين ديوار، پيوسته ثابت و تغييرناپذير است، چرا كه مرگ همواره در انتظار همه ماست. وي دومين عامل محدودكننده را استعداد فطري- اعم از جسماني و عقلاني- برمي شمرد، اما اذعان مي كند كه عبور از اين ديوار، بسيار سخت و دشوار نيست. زيرا استعداد را تا حدودي مي توان بهبود بخشيد و افزايش داد. به عقيده او، سومين مانع، ديوار جهل و ناداني هاي انسان است، اما خوشبختانه اين ديوار، درهايي دارد كه مي توان آن ها را گشود و درحالي كه ميزان زمان و انرژي ما، نقش محدودكننده ما را ايفا مي كند، دانش و مهارت را محدوديتي نيست. چه آن كه مجموعه دانش بشري، همواره در دسترس همه كساني است كه توانايي خواندن كتاب را دارا هستند و به اين ترتيب مي بينيم كه كليد گذر از زندان محدوديت و ورود به دنيايي گسترده و ژرف، تملك كتاب ها و بهره وري از آن هاست.»
بر اين اساس مي توان گفت مطالعه، طلوع طليعه آگاهي و زندگاني است و تماس مداوم با روشنايي. مطالعه، كوچ از خزان تنهايي فرد، به سوي بهاران جامعه است. مطالعه خيزشي از اعماق ظلمت تا بلنداي نور است و كتاب، كاج بلند كرامت، كيوان آسمان معرفت، كاروان معاني ناب، كشتزار كمال و كيمياي زنده دلان است.
كتاب، گنجينه باران و بهاران است. كتاب، آغوش گسترده دانايي و مهر است. كتاب، تبسم روح، تباشير پگاه فرزانگي، تبرك انديشه هاي پويا، ائتلاف آب و آينه و آگاهي، ارغنون ارزش ها، بياض بينايي و بركه برزيگران روشنايي است.
هم از اين روي مي توان گفت جامعه اي كه انديشه پيشرفت و جهش و توسعه را در سر مي پروراند، به ناچار بايد در محضر كتاب زانو بزند و در جستجوي يافتن راه هاي كمال و سعادت و پويايي برآيد. بي گمان بالندگي فردي و اجتماعي در سايه تلاش و آگاهي و ايمان و عمل فراهم مي آيد و اين همه در پرتو كتاب هاي ارزشمند و مفيد در جان و انديشه انسان نفوذ و رسوخ مي كند.
كتاب خوب، بينايي و بصيريت آدمي را افزايش مي بخشد، او را متعادل و هوشمند و توانا بار مي آورد. دست و دل و انديشه اش را هم زمان مي پروراند و نظم و قانون و مشاركت و همدلي را در وجودش نهادينه مي سازد. بديهي است كه انسان اين گونه هرگاه در پرتو دانايي ها و آگاهي هاي حاصل از كتاب خواني به خردورزي، حسن تفاهم، احترام متقابل، نيك انديشي و عاقبت نگري و راستي و درستي و انصاف دست يابد و طهارت نفس و پاكيزگي درون و برون زينت افزاي وجودش شود و نيز هرگاه با خلاقيت و پايداري و در سايه بيداري و آگاهي ناشي از كتاب خواني به رفع نقايص خود و جامعه خويش بينديشد و تا آن جا كه توان دارد، در اين راه بكوشد، هم خويشتن خويش و هم جامعه خود را سمت و سويي مقدس مي بخشد و به حركت در مسير تلاش و رشد و پويش و بالندگي و توسعه و پيروزي هدايت مي كند.
بديهي است آراسته شدن همه شهروندان به چنين صفات زيبا، سازنده و تاثيرگذار در توسعه و پيشرفت، يكي از ثمرات كتاب خواني يعني كسب آگاهي هاي مادي و معنوي است. در حقيقت شهد همه فضيلت ها و معيار اصلي همه خوبي ها، پيوند «خود» با«خدا»ست كه حصول به اين مهم نيز در پرتو نورافشاني كتاب ميسر است.
در پايان، بايد توجه همگان را به اين نكته مهم نيز معطوف داشت كه خانواده ها در اين زمينه مسئوليت خطيري را برعهده دارند. پدران و مادران بايد بدانند كه وظيفه آنان در قبال فرزندان شان تنها به تامين غذا و پرورش جسماني آن ها محدود نمي شود، بلكه پرورش و تغذيه فكري كودكان و نوجوانان از اهم وظايف والدين و مربيان به شمار مي رود. به همين سبب؛ پدران، مادران و مربيان به عنوان الگوهاي رفتاري فرزندان، بايد خودشان اهل مطالعه باشند. هم خوب كتاب بخوانند و هم كتاب هاي خوب را مطالعه كنند و عملاآينده سازان جامعه را به كتاب خواني خلاقانه و انتقادي برانگيزانند.
بنابراين، همگان بايستي به انحاي گوناگون، به تقويت مسئله كتاب خواني و نشر و ترويج كتاب هاي ارزشمند، هدفدار و آرمان گرا مدد برسانند.
درواقع، اعتلاي فرهنگ كتاب خواني، پي ريزي بناي توسعه فرهنگي جامعه تلقي مي شود و در اين جهاد مقدس، همگان از خرد و كلان بايد شريك و سهيم باشند و براي اين سازندگي، رشد، توسعه و معنويت گرايي، از دل و جان مايه بگذارند.