0

متن روضه های مرحوم کافی

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن روضه های مرحوم کافی
دوشنبه 19 آبان 1393  4:56 PM

در خانه هم غریب بود

اگر بدانید چراغانی شب نیمه رمضان چقدر قلب فاطمه زهرا(س) را خوشحال کرد. مرحوم آقا سید علی اکبر تبریزی یکی از منبریهای معروف می گوید: یک ماه رمضان به تبریز رفتم. تا شب بیست و هفتم ماه رمضان پیش نیامد تا توسلی به امام حسن (ع)پیدا کنم. آن شب بعد از منبرم رفتم خانه خوابیدم. در عالم رویا بی بی فاطمه (ع) را دیدم. به حضرت زهرا (س) سلام کردم. دیدم حضرت زهرا (س) مکدرانه به من جواب داد. گفتم: بی بی جان! من از خودم خاطر جمع هستم، در نوکریم خیانت نکردم، صاف هستم. چرا من سلام می کنم و شما مکدرانه به من جواب می دهید؟ یک مرتبه خانم صدا زد: حاج شیخ! مگر حسن پسرم نیست؟ پیغمبر (ص)فرمود: هر چشمی که برای حسنم گریه کند فردای قیامت کور وارد محشر نمی شود. من می گویم: چرا این همه چراغانی کرده اید؟ به رفقا بگویید یکی از این چراغ ها را بردارند و به قبرستان بقیع،سر قبر امام حسن(ع) بروند. آی مدینه رفته ها! قبرش تاریک است. اسمش غریب است،خودش غریب است.

امام دوم و سبط رسول و پور بتول                که ذوالجلال بنامید از ازل حسنش

چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست     که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش .

 ای خدا! امام حسن (ع) را زهرش دادند. بمیرم آقا روزه بود. زنش زهر را داخل شربت ریخته بود و برای آقا آورد. همین که امام حسن (ع)مقداری از آن شربت را خورد،همین که از گلویش پایین رفت، زهر بر بدن مبارک آقا اثر کرد. آقا!من برایت بمیرم که در خانه ات هم غریب بودی.

« اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الزهراء و أبیها و بعلها و بنیها سیما الحجة یا الله»

 

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها