0

مبحث هفتاد و سوم طرح صالحین: حضرت زینب (س)؛ شخصیّت و نقش ایشان در نهضت حسینی

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث هفتاد و سوم طرح صالحین: حضرت زینب (س)؛ شخصیّت و نقش ایشان در نهضت حسینی
جمعه 23 آبان 1393  8:24 PM


نقل قول moradi92

**********بخش ششم سئوال با امتیاز ویژه**********

 


17. پس از تولد حضرت زینب (س) پیامبر اکرم (ص) به ایشان چه کنیه ای دادند؟


جایگاه حضرت زینب سلام اللّه علیها در روایات

جایگاه حضرت زینب سلام اللّه علیها در روایات 

زنان بزرگ تاریخ اسلام، جایگاه ویژه ای نزد اهل بیت علیهم السلام دارند. من یک روایت عرض کنم که جواب گوی خیلی از سؤالات است؛ مرحوم شیخ بهائی می نویسد: دختر امیر مؤمنان علیه السلام متولد شد. حضرت صدیقه طاهره سلام اللّه علیها دختر را در دامن علی علیه السلام گذاشت و گفت: نام این نوزاد را بگذار. امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند؛ «واللّه من در نام گذاری فرزندانم بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله پیشی نمی گیرم»؛ پیغمبر در سفر بودند، دو روز بعد که آمدند، حضرت زهرا سلام اللّه علیها بچه را به بابا دادند؛ آن گاه پیغمبر فرمودند: «واللّه در نام گذاری خودت و بچه هایت بر خدا پیشی نگرفتم.» جبرئیل وارد شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله لحظاتی با جبرئیل مشغول سخن شد و بعد از چندی پیغمبر صلی اللّه علیه و آله به فاطمه و علی علیه السلام رو کرده و گریه شدیدی نمودند و بعد چندین بار تکبیر گفتند. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها می فرمایند: «به پدرم گفتم: بابا چرا تکبیر می گویی؟» پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند: «به خاطر نامی که خدا برای این دختر قرار داد»؛ و گفتند: «زین اب»، که بر اثر کثرت استعمال به «زینب» معروف شد.

البته همان جا پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: «علی ، خودش زینت اهل دنیاست، اما این دختر به جایی می رسد که زینت پدر می شود.»

حضرت زهرا سلام اللّه علیها سپس می پرسند: «بابا جان، اگر این است، برای چه گریه می کنی؟» حضرت فرمودند: «از خدا اجازه گرفتم که به او کنیه بدهم.» فاطمه سلام اللّه علیها پرسید: «کنیه دخترمان چیست؟» پیغمبر در حالی که گریه می کرد، فرمود: «ام المصائب».

در ادبیات عرب، کسی که یک صفت عالی سرشار داشته باشد، آن صفت را به «اَب» یا «ام» می آورند؛ مثلاً ام الامامه، ام الکرم و .... برای مردم بسیار قابل توجه است که زینب کبری، از سوی خدا و با تقریر رسول خدا به «ام المصائب» مُکنات شده است.

یک قرینه بیاورم، در مورد حضرت زهرا سلام اللّه علیها بعد از رحلت پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله شعری داریم، که منسوب به حضرت است و همه نوشته اند:

«صُبَّت علیَّ مَصائب لَو انها

صُبَّت علی الاَیام صِرنَ لَیالیا»؛

یعنی مصائبی بر من ریخت، اگر بر روز روشن آفتابی می ریخت، بلافاصله به شب تار تبدیل می شد. این منتهای مصائب بوده، که تازه درطول 70 یا90 روز بر صدیقه زهرا سلام اللّه علیها واردشد، زیرا با وجود این، از هیچ یک از مورخان نشنیده ایم که به حضرت زهرا سلام اللّه علیها ام المصائب بگویند. حالا ببینید چه بر سر زینب کبری آمده و چه مصائبی را تحمل کرده است که خدا و پیغمبر به او کنیه «ام المصائب» داده اند.

وقتی پیغمبر این را فرمود، حضرت زهرا سلام اللّه علیها به پیغمبر عرض کردند: «اَبتا ما لِمَن بَکی عَلیها و علی مَصائِبها»؛ یعنی خدا چه مزدی می دهد به کسی که برای این زینب و مصائبش گریه کند؟

پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه وآله فرمودند: «مَن بَکی علیها و علی مصائبها کان له اَجرُ من بکی علی الحسن و الحسین»؛ کسی که بر زینب و مصیبتش گریه کند، برابر است با ثواب گریه بر امام حسن و امام حسین علیهم السلام؛ یعنی این جا گریه بر یک زن، مساوی با گریه بر دو مرد است، که «سیدا شباب اهل الجنة» هستند.

کتاب های بسیاری هم درباره حضرت زینب سلام اللّه علیها تدوین شده و همان طور که درباره امام حسین علیه السلام کتاب های مختلفی نوشته شده است، در مورد حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز کتاب های مختلفی وجود دارد؛ حتی اندیشمند مسیحی مصری درباره ایشان، کتاب نوشته است.

یکی از نویسندگان تردست عرب، به نام «علی محمد علی دخیل» کتابی نوشته به نام «اعلام النساء»، یعنی «بزرگ زنان». کتاب هایش عموماً مفید است و درباره حضرت زینب سلام اللّه علیها هم کتابی نگاشته که انصافا کتاب هایش در این باره غوغا می کند.

زینب کبری و نماز شب

یک روایت از حضرت سجاد علیه السلام نقل شده که نشان می دهد، حضرت زینب سلام اللّه علیها از دیدگاه ائمه علیهم السلام چه جور شخصیتی است. همین یک سخن را ببینید، چقدر ما را اشباع می کند! حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم» «عمه جانم زینب در طول زندگی اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم»؛ یعنی حتی در وضعیت غم بار یازدهم محرم، که شب شام غریبان است.

چرا حضرت سجاد علیه السلام این قدر تأکید داشته است که گفته اند: شب یازدهم، نماز شب عمه اش زینب سلام اللّه علیها ترک نشد. علم امام سجاد علیه السلام به قدر فرش و عرش است. کتاب ها را نگاه کردم و با بزرگان هم صحبت کردم. در نوشتار یکی از بزرگان دیدم چیز عجیبی است درقدیم رسم بوده که وقتی جنگی بر پا می شده، در پایان جنگ، طرفی که جنگ را برده، خیمه ای برپا می کرد به نام «خیمه الجایزة»، و در آن به فرماندهان و قاتلان جایزه می دادند. عمر سعد غروب عاشورا این خیمه را تشکیل داد و به هرکسی که در جنگ کاری کرده بود. جایزه می داد. به یکی گفت: تو چه کردی؟ او گفت: من شریعه را بستم؛ به او جایزه داد، سپس به دیگری گفت تو چه کردی، پاسخ داد من دستان ابوالفضل را قطع کردم، دیگری گفت: سر مقدس امام حسین علیه السلام را بریدم؛ تا این که نوبت به حرمله رسید. عمر سعد پرسید: تو چه کردی؟ حرمله گفت: من کاری کردم که کسی در روزگار انجام نداده. گفت: من تیر به گلوی بچه شیرخوار تشنه کام و رنگ پریده ای که سرش روی شانه پدر بود، زدم. نقل کرده اند: عمر سعد بیش از همه به حرمله جایزه داد.

زینب کبری هم همان شب، خیمه نیمه سوخته ای تشکیل داد، از پاره سوخته های خیمه ها یک فرش تشکیل داد و برای حضرت زین العابدین علیه السلام، که عصر روز عاشورا پردردترین روزهایش بود، متکایی از رمل و شن درست کرد.

امام سجاد علیه السلام می فرماید: عمه ام در طول شب با پای برهنه در آن بیابان، تک تک بچه ها را صدا زد و سرشماری نمود؛ در زیر خار مغیلان دو شبحی را دید و جلوتر رفت و دید دو دختر دست به گردن هم، جان داده اند؛ به قول حجة الاسلام نیر تبریزی، رو کرد به مدینه و گفت:

صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین

که گریان دیده دشمن به حال زینب است امشب

یک نگاه هم به گودال قتلگاه امام حسین علیه السلام می کند و می گوید:

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

آن وقت امام سجاد علیه السلام می فرماید: آن شب هم نماز شب زینب ترک نشد.

حضرت زینب سلام اللّه علیها وقتی به مجلس ابن زیاد وارد شدند، سلام نکردند. ابن زیاد گفت: «من هذه متکبرة»؛ این زن متکبر کیست؟ امام سجاد علیه السلام می فرماید: «هذه عمتی زینب، اخت الحسین علیه السلام»؛ این عمه من زینب، خواهر حسین علیه السلام می باشد. برای این که ابن زیاد، جگر زینب را آتش بزند، گفت: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب گفت: اگر خدا کرد، «ما رأیت الا جمیلا»؛ من چیزی جز زیبایی ندیدم؛ حضرت کاری کرد که دیگر سخن ابن زیاد در آن جلسه، نگرفت و خنثی شد. ایشان هم چنین خطبه ای نیز در دروازه کوفه بیان فرمودند و کاری کردند که مردمی که دم دروازه نو نوارکرده بودند و نُقل و شیرینی پخش می کردند و عید گرفته بودند، همه جامه هایشان را درآوردند و عزا به پا کردند. کسی برای ابن زیاد خبر آورد و گفت: تا چند دقیقه دیگر، همه علیه تو می شورند. پرسید: چرا؟ گفت: مگر نمی دانی که زینب وقتی سخن می گوید، گویا علی علیه السلام به زبان آمده است؟! بعد گفتند: برای این که زینب سلام اللّه علیها ساکت شود، سر حسین علیه السلام را جلویش ببرید؛ یعنی آن ها هم می دانستند که همه چیز زینب سلام اللّه علیها با حسین علیه السلام است.

ادامه دارد .....

 

تشکرات از این پست
moradi92 omiddeymi1368 shirdel2 ria1365
دسترسی سریع به انجمن ها