سخنانی از گابریل گارسیا مارکز
دوشنبه 12 آبان 1393 5:32 PM
در15 سالگي آموختم كه مادران ازهمه بهتر ميدانند و گاهي اوقات پدران همينطور
در20 سالگي يادگرفتم كه كارخلاف فايده اي ندارد , حتي اگر با مهارت انجام شود
در 25 سالگي دانستم كه يك نوزاد مادررا ازداشتن يك روزهشت ساعته و پدررا از داشتن يك شب هشت ساعته محروم ميكند
در30 سالگي پي بردم كه قدرت , جاذبه مرداست و جاذبه , قدرت زن
در 35 سالگي متوجه شدم كه آينده چيزي نيست كه انسان به ارث ببرد , بلكه چيزي است كه خود ميسازد
در40 سالگي آموختم كه رمز خوشبخت زيستن , درآن نيست كه كاري كه دوست داريم انجام دهيم , بلكه در اين است كه كاري را كه انجام ميدهيم دوست داشته باشيم
در45 سالگي ياد گرفتم كه 10 درصد از زندگي چيزهائي است كه براي انسان اتفاق ميافتد و 90 درصد آن است كه چگونه واكنش نشان ميدهند.
در 50 سالگي پي بردم كه كتاب بهترين دوست انسان و پيروي كوركورانه بدترين دشمن وي است
در55 سالگي پي بردم كه تصميمات كوچك را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب
در 60 سالگي متوجه شدم كه بدون عشق ميتوان ايثار كرد ولي بدون ايثار هرگز نميتوان عشق ورزيد
در65 سالگي آموختم كه انسان براي لذت بردن ازعمري دراز , بايد بعداز خوردن آنچه لازم است , آنچه رانيز كه ميل دارد بخورد
در 70 سالگي يادگرفتم كه زندگي مساله دراختيارداشتن كارتهاي خوب نيست , بلكه خوب بازي كردن با كارتهاي بد است
در 75 سالگي دانستم كه انسان تا وقتي فكر كند نارس است , به رشد و كمال خود ادامه ميدهد و به محض آنكه گمان كرد رسيده شده است , دچارآفت ميشود
در80 سالگي پي بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترين لذت دنيااست
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.