پاسخ به:مبحث هفتاد و دوم طرح صالحین: امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (علیه السّلام)
یک شنبه 11 آبان 1393 1:06 PM
كنارخیابان شریعتی چند موتور سوار دارند دختری را به زور سوار می كنند كه روحانی جوانی برای كمك به دخترك، به سمت آنان می رود.
شیشه نوشابه ای را خرد می كنند و چشم راست فرزاد را می درند...پزشك می گوید چشم او تخلیه می شود.
روحانی جوان قبل از بیهوشی می گوید" الحمدلله به قیمت یك چشم موفق شدیم ناموس مردم را نجات دهیم ".
چشم تو ، فدای همه چشم چرانهای شهر ...
فدای همه جوانهایی كه كنار كهف الشهدا با دوست دخترشان برف بازی می كنند !
فدای چشم هیز كارمندانی كه دنبال صید ارباب رجوع بی سرپرست و جوانند...
دوستان نظرتون چیه؟
شاید اگه این آقای روحانی تنها نبود و چند نفری هم به ایشان کمک میکردند، این صحنه دلخراش، درست نمیشد!!
کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!
اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!