پاسخ به:نوحه و متن روضه شب هشتم محرم، حضرت علی اکبر علیه السلام
پنج شنبه 8 آبان 1393 1:38 PM
می زند نیش سکوتت به دل من، پسرم
لب گشا کُشت مرا خندۀ دشمن، پسرم
چشم خود واکن و یک بار دگر حرف بزن
از لب تشنه و سنگینی آهن، پسرم
بی تو از دیدۀ من قوّۀ بینایی رفت
در عوض دیدۀ دشمن شده روشن، پسرم
داغ مرگ پسرش را به دلش بگذارند
آنکه بگذاشته داغت بدل من، پسرم
پاره های تنت افتاده به هر سو گوئی
برگ گل ریخته در دامن گلشن، پسرم
کس ندیده است که از تیغ هزاران جلاد
اینهمه زخم رسد بر سرِ یک تن، پسرم
تو ذبیح منی و من تن صد چاک تو را
هدیه دادم به ره خالق ذُلمن، پسرم
نتوان گفت که از داغ تو بر من چه گذشت
هیچ کس نَبُوَد تاب شنیدن، پسرم
بود، حرف دل من ر لب میثم ز آنرو
سیل خون ریخته از دیده بدامن، سرم
(میثم)
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش