استاد گله دارد
جمعه 26 آذر 1389 2:45 PM
عمرش از 6 دهه گذشته و همچنان سرزنده و شاداب است .او مرد آواز ايران است يا به قول معروف پهلوان آواز ايران است كه دل پري دارد;پر از درد از رابطه هاي ضدونقيض با او.بله صحبت از «محمدرضا شجريان »است ، اسطوره آواز سنتي ايران .
وي در جديدترين گفتگو با روزنامه (همشهري كه مي توان گفت در سال هاي اخير تا به حال گفتگويي با هيچ يك از مطبوعات ايران نداشته )گفته هاي جالبي بر زبان آورده است ;بخوانيد.
استاد از سال 1375 تاكنون در تهران و يا بهتر بگوييم در ايران كنسرتي اجرا نكرده است .او در اين باره مي گويد:«از سال 75 به بعد كنسرتهايم به بهانه هاي مختلف تعطيل شد، لذا تصميم گرفتم ديگر در ايران كنسرتي اجرا نكنم ;چون رفتاري كه با مردم تشنه و علاقه مند به اين هنر مي شود، بسيار توهين آميز است .براي نمونه در اين 25 سال يك سالن كنسرت كه مختص موسيقي باشد، در سرتاسر اين مملكت با اين همه ثروتي كه دارد، نساخته اند و به فكر ساختن آن نيستند.حتي ما و شنوندگان راضي شديم در سالن هاي غيراستاندارد مثل سالن هاي سرپوشيده ورزشي و يا نمايشگاهها كه نه از نظر صدا مناسبند، نه صندلي هاي راحتي دارند، نه مردم به راحتي مي توانند بليط تهيه كنند و از روي شماره ، صندلي خود را پيدا كنند و نه سرويس هاي مناسبي براي چندين ساعت معطلي مردم دارند، يك ديدار دوستانه و هنري داشته باشيم ، اما گويا مسئولين اين نوع گردهمايي ها را مطلقا دوست ندارند و به خواست اين مردم توجه نشان نمي دهند و ارزش نمي گذارند.آيا اين نمونه ها بهترين دليل توهين به اين مردم و هنر و هنرمند نيست ؟
به يك بهانه كنسرت را تعطيل مي كنند
استاد در ادامه مي گويد:«تازه اغلب پس از گذراندن همه مراحل مجوز كنسرت از وزارت ارشاد، نيروي انتظامي ، حراست ، اماكن و...يك بهانه اي مي تراشند و كنسرت را تعطيل مي كنند.گذشته از اين پليس راهنمايي و اداره ترافيك هم تعيين تكليف مي فرمايند كه چون ترافيك در اين منطقه متراكم مي شود، ما برگزاري كنسرت را تاييد نمي كنيم (خدا را شكر كه تا به حال تهران ما ترافيك متراكم به خود نديده است )و بعد از اين همه سنگ اندازي ها، اظهار وجود و حسادت ها و...پيش كشيده مي شود.اگر كنسرت تعطيل نشد، در لحظه ورود مردم به سالن ، حراست و انتظامات سالن نهايت بدرفتاري و تبعيض را اعمال مي كنند و مردم بيچاره كه با صبوري تمام و حرص خوردن و توهين شنيدن مي خواهند وارد سالن شوند، يك دفعه نيروي انتظامي وارد عمل مي شود و دستورات بايد زن و مردها از هم جدا باشند و غيره را اعمال مي كند و از ورود به سالن جلوگيري به عمل مي آورد و همان نظم نيم بند برگزاركنندگان را به هم مي زند و با جداكردن خانواده ها از هم ، مردم را دچار سردرگمي كرده و كسي ديگر نمي داند بايد كجا بنشيند، بله اين وصف مردم با مشكل جديدي روبه رو مي شوند و اختلافات بر سر جاي نشستن پيش مي آيد.
اغلب ديده مي شود افرادي هم كه براي شنيدن و ديدن كنسرت نيامده اند، بهترين موقعيت را براي عصباني كردن مردم بيچاره و بيزار كردن آنها از هر چه كنسرت هست ، پيش مي آورند.
حال از شما مي پرسم كدام آدم ساده لوح و خوش باوري را مي توانيد پيدا كنيد كه با ايجاد چنين اوضاعي براي برگزاري كنسرت ها به حسن نيت آقايان مسئولين شك نكند؟
در آخرين بار هم 5 شب براي كمك به كودكان سرطاني كنسرت داشتيم و با گذراندن تمام مراحل ;اعم از مجوز گرفتن و آماده كردن سالن ، چاپ پوستر و بليط و توزيع بليط، درست دو روز قبل از برنامه از اجراي آن جلوگيري كردند;به اين ترتيب شما توقع داريد من وجدان خودم ، همكارانم و مردم را نديده بگيرم و باز براي برگزاري كنسرت اقدام كنم ؟
من از خودم و وجدان هنري ام خجالت مي كشم و ديگر در كشور خودم با تمام اشتياق و گلايه اي كه مردم از من دارند، براي كنسرت اقدام نمي كنم ».
من توافق نكردم
استاد شجريان چند سال پيش نامه اي به صدا و سيما نوشته بود و از مسئولين خواست كه ديگر آثارش را پخش نكنند، اين روند ادامه داشت تا اين كه از يكي ، دو سال پيش به دفعات ترانه هاي استاد پخش شد تا جايي كه شايعه شد پخش مجدد كارهاي استاد، حاصل توافقي تازه است .او در اين باره مي گويد:«من هرگز توافقي نكردم و با اصرار تمام همچنان بر سر نظرات سابقم نسبت به صدا و سيما باقي ام .
شما در هيچ جاي دنيا خصوصا در كشورهاي پيشرفته و متمدن نمي بينيد كه راديو و تلويزيون دولتي باشند;همگي خصوصي و آزادند و البته تابع قانون و طرفدار جدي ضوابط حقوقي مردم و هنرمندان و منعكس كننده نظرات ، انتقادات ، ايرادات و گاه شكايات مردم از عملكرد سازمان هاي دولتي ، وزارتخانه ها و حتي شخص رئيس جمهورند، اما صدا و سيما، همچنان كه از اسمش پيداست ، صددرصد دولتي است و در سياست و برنامه ريزي ها تابع است ، در مقابل و در كنار آن هم راديو و تلويزيوني كه خصوصي باشد و سليقه هاي ديگر و نظرات و انتقادات مفيد و سازنده ديگري درباره جزءبه جز امور مملكتي در هر زمينه را منعكس كند، مثل نشريه هاي آزاد، اجازه موجوديت و فعاليت نداشته و ندارد و بعد هم نخواهد داشت .از طرفي به گونه اي كه تا به حال ديده ايد و ديده ام در سوءاستفاده از نام ها و برنامه ها با تردستي براي اعتبار دادن به برنامه هايشان و به كرسي نشاندن نظرات و باورهاي خودشان ، جسارت را از حد تصور گذرانده اند.
با اين مختصر كه يك از هزار است ، آيا براي شما و ديگران كافي نيست كه به من حق بدهيد از اين سازمان و كارهايش شديدا انتقاد داشته باشم ؟ و از اين كه وقت و بي وقت ، به جا و نابه جا صدايم را، كه در تمام طول فعاليتم خوسته ام صداي سروش هاي وجدان خاك و مردمم باشد، اين گونه از اين ويترين رنگ و زبان و آوا و نوا بشنوم »؟
دوست دارم با جوانان كار كنم
استاد در قسمت هايي ديگر از حرفهايش مي گويد:«يكي از هدف هاي اصلي ام در زندگي و كار، كشف استعدادهاي موسيقي و كمك به آنها در رشد و شكوفايي استعدادهايشان بوده و هست ...
چنان كه در همين مدت چندين نوازنده و خواننده خوش استعداد را به جامعه موسيقي معرفي كرده ام .در برخي از كارهاي آينده ام ، با چند تن ديگر همكاري خواهم كرد، اما اين همكاري مستلزم آن است كه فرد، حرف و سخني براي گفتن داشته باشد».
يادم نمي آيد چند ترانه خوانده ام
فكر مي كنيد استاد چند ترانه خوانده و چند نوار روانه بازار كرده است ؟
«تعداد نوارهايي كه خوانده ام ، به قدري زياد است كه حساب آنها از دست خود من هم دررفته و حتي به برخي از آنها دسترسي ندارم .گمان مي كنم تمامي گوشه ها را خوانده ها باشم ، اگر هم گوشه اي را نخوانده باشم ، شايد چندان اهميتي نداشته باشد;چون هدف من در خواندن ، بيشتر اداي شعر و معني آن در قالب زيباترين وجه آوازي است و به دنبال رديف و دستگاه نيستم ، بلكه بيشتر به دنبال موسيقي كلام هستم ».
استاد در رابطه با اولين آلبوم پسرش ، همايون (نسيم وصال )مي گويد:«او بايد بيشتر دقت در انتخاب را تجربه كند;چرا كه در سايه همين تجربه هاست كه مي تواند مسير خاص خود را پيدا كرده و به پيش برود و در آينده نسبت به كارهاي اوليه اش ايرادي نداشته باشد».
در وصف استاد بنان
استاد غلام حسين داريوشي ، مشهور به «بنان »در سال 1290 در شهر تهران به دنيا آمد.او در خانه اي رشد كرد كه محل آمدوشد هنرمندان بزرگ بود.اولين كسي كه به استعداد موسيقيايي غلام حسين پي برد، «مرتضي ني داوود»;نوازنده بزرگ تار بود.او از پدر غلام حسين ، «بنان الدوله »خواست تا اجازه بدهد با وي موسيقي كار كند.پس بدين ترتيب غلام حسين در يازده سالگي ، اولين درس موسيقي را فرا گرفت .او بعدها فن تلفيق و طرز اداي شعر را از «ميرزاطاهر رسايي »آموخت و مدتي هم از «ناصر سيف »كسب فيض كرد.استعداد ذاتي ، پرورش در خانواده هنردوست و برخورداري از تعاليم صحيح موسيقي دست به دست هم دادند تا از بنان در عرصه موسيقي ايران هنرمندي توانا بسازند.
صداي بنان كوتاه و بم و داراي حالتي است كه براي ظرافتهاي آواز ايراني بسيار مناسب است .«روح ا...خالقي »كه در سال 1321 معاون اداره كل موسيقي كشور بود، از «عبدالعلي وزيري »شنيده بود كه بنان صداي خوشي دارد و «علي نقي وزيري »(برادر همسر اول بنان )هم اين موضوع را تاييد و بنان را به خالقي معرفي كرد.بنان به راديو رفته و با حضور استاد صبا و ويلون سحرآميز و لطيفش امتحان داد و پذيرفته شد.
وي پس از تاسيس انجمن موسيقي در سال 1323 و تاسيس هنرستان موسيقي در سال 1328 به دست روح ا...خالقي ، به فعاليت در اين دو مركز پرداخت .او از ابتدا تمايلي به اجراي تصنيف و ترانه نداشت و تنها آواز مي خواند، اما با تشويق خالقي كم كم به تصنيف و قطعات ضربي روي آورد و حاصلش آثار زيبايي شد كه در كارنامه پربارش ثبت شده است .
بايد افزود بنان در 27 آذر سال 1336 وقتي با اتومبيل شخصي اش در جاده كرج مشغول رانندگي بود، با كاميوني تصادف كرده و در اين حادثه چشم راست خود را از دست داد و به همين خاطر هميشه از عينك دودي استفاده مي كرد.
شهرام ناظري و اولين برنامه در 9 سالگي
«شهرام ناظري »در سال 1328 در كرمانشاه و در خانواده اي اهل موسيقي و هنر متولد شد.پدر وي كه صدايي لطيف و خوش داشت و از سبك قدما و خوانندگان آن ديار، به خصوص شادروان «شيخ حسين داوودي »، خواننده بزرگ بهره مند بود، فرزندش را تحت تعليم خود گرفت .شهرام ناظري در چنين محيطي پرورش يافت و اين محيط مناسب هنري موجب شد تا وي در سن 9 سالگي اولين برنامه هنري خود را در راديو كرمانشاه همراه با تار مرحوم «درويشي »، كه از نوازندگان خوب و مشهور كرمانشاه بود، اجرا كند.وي سپس در يازده سالگي در راديو و تلويزيون ايران چند برنامه پيرامون آواز ايراني اجرا كرده و براي پربارتر كردن و درك بيشتر موسيقي و ارائه آن ، ارتباط بيشتري با پسر عمويش «علي ناظري »و «درويش نعمت علي خان »خراباتي ، كه تاثير بزرگ و مهمي در آشنا شدن با موسيقي محلي كردي و درك آن داشت ، برقرار كرد.
علي رضا افتخاري
و آوازخواني از 12 سالگي
علي رضا افتخاري در سال 1335 در شهر اصفهان ديده به جهان گشود.وي از كودكي بسيار خوب و رسا مي خواند و در 12 سالگي به محضر استاد «تاج اصفهاني »رفته و مدتها افتخار شاگردي آن استاد بزرگ آواز ايران نصيبش شد و رديف هاي آوازي موسيقي سنتي و اصيل ايران را فرامي گرفت .
افتخاري پس از فوت تاج ، نزد استادان ديگري چون حسن كسايي ، جليل شهناز، دادبه و محمدرضا شجريان رفته و از ايشان در راه تحكيم آواز و گوشه ها و رديف هاي مختلف تعليم و كسب معلومات كرد، به طوري كه تحت تاثير شيوه دادبه و تا حدودي طاهرزاده قرار گرفت .او در سال 1357 در آزمون «باربد»موفق به دريافت جايزه اول شد و از همان سال همكاري خود را با راديو و در سال 1363 با تالار وحدت (رودكي )و مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران و وزارت ارشاد اسلامي آغاز كرد.
وي تاكنون در جشنواره ها و تالارهاي مختلف فرهنگي و هنري ايران و نيز در كشورهاي ديگر، اجراهاي موفقي داشته است .
افتخاري براي معرفي موسيقي سنتي ، سفرهايي به كشورهاي آلمان ، انگلستان ، يونان و ژاپن داشته است و با همكاري هنرمندان مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران و وزارت ارشاد اسلامي ، برنامه هايي اجرا كرده كه بااستقبال گرم مردم روبه رو شده است .