0

متن نوحه، روضه شب دوم محرم ، ورود به كربلا

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:متن نوحه، روضه شب دوم محرم ، ورود به كربلا
یک شنبه 4 آبان 1393  8:20 AM

خیمه در گودی

امام حسین (علیه السّلام) دستور برپایی خیام را صادر می کنند ولی زینب (سلام الله علیها) متحیرانه چشم دوخته که چرا در درون دره خیمه ها را برپا می کنند. او شاهد جنگ های باب خویش امیرالمؤمنین در مقابل دشمنان دین بوده و از خیمه گاه آن دوران، تصاویر زنده ای به یاد دارد، از برادر می پرسد: پدرم همیشه خیمه را در مکان بلندی برپا می کرد، چه شده که شما خلاف او عمل می کنید.

امام می فرماید: خواهرم آن موقع در جنگ ها فتح و پیروزی وجود داشت، اما ما می دانیم که جنگ در نهایت به کشته شدن ما می انجامد، خواهرم اگر قدری صبر نمایی قضایا را خواهی فهمید ولی باید صبر و تحمل نمایی.

عقیله ی بنی هاشم ص 17

 

 

***************

جا نمانیم ...

 

آقاجان ما می خواهیم بیاییم به حرمت، همه ترس ما این است به حرم نرسیم، آخه مثل امروز بود لشکری از بنی اسد می خواست به کربلا بیاید برای یاری حسین (علیه السّلام)، حدود 90 نفر از کسانی که  حبیب آنها را دعوت به یاری کرده بود، اما وسط راه دشمن راه را بر آنها بست.

بحارالانوار ص 14 / 386 قصه کربلا ص 230

 

*****************

کاروان از دور داره می آید

یه کاروان از دور داره می آید، (زبانحال) می بینی، کمی نزدیک تر برویم، این رقیه (سلام الله علیها) است که روی شانه ی عباس (علیه السّلام) آرام گرفته، دست محبت بابا به سر بچه هاست، صدای علی اکبر (علیه السّلام) و گریه های علی اصغر (علیه السّلام) به گوش می رسد، صدای لایی لایی رباب به گوش می رسد، بچه ها دور حسین (علیه السّلام) حلقه زدند، بابا بابا می کنند، عباس (علیه السّلام) از حریم ولایت محافظت می کند، کسی جرأت ندارد به خیمه ها نزدیک شود ... 

گوش بده یه صدای غریبونه می آید:

بگو اکبر ببندد محمل من              که این صحرا نموده خون دل من

 

***********************
خاک کربلا

بر این خاک امام زمان (عج) سه تا سلام در زیارت ناحیه می دهد:

السلام علی ساکن تربت الزاکیه

السلام علی من جعل شفاء فی تربته

السلام علی خدا التریب و شیب الخضیب

می گفت کربلا بودم یه پیرمرد 70 ساله خیابون پشت قبله، تو کوچه پس کوچه ها مهر فروشی داشت، دیدم اهل دله، رفتم دیدنش، یه سؤال ازش کردم، گفتم این همه ساله دارند تربت کربلا درست می کنند مگه این خاک چقدر است، چرا تمام نمی شود، پیرمرد گفت: من بچه ی کربلام، 70 ساله دارم تو کربلا زندگی می کنم، هر سال سه بار این شهر گرد و غبار عجیبی می آد، یکی دو روز اینقدر زیاد است که همه جا رو خاک می گیره، عبارت او این طور بود سالی سه بار خدا خاک کربلا را از آسمون می فرسته ... .

******************

زائر کربلا

قبل از سیدالشهدا کربلا یه زائر داشته، امیرالمؤمنین رد می شدند، هانیه بن عروه نقل می کنند (مسجد کوفه دیدی چه ضریح قشنگی داره، کسی است که مسلم را نفروخت) رسیدند کربلا، میگه تا از اسب پیاده شد، دیدم غم همه ی صورت علی رو گرفت، دیدم آقا از اسب پایین اومد، آروم آروم نشست رو زمین، همه ی اصحاب جمع شدند، چی شده ؟ در این خاک چیزی گم کرده اید؟ خاک را برداشت و بو کرد، عین ابر بهار گریه می کنه، شروع کرد  نماز خواندن، الله اکبر نماز سراسرش گریه است، تا سرش را گذاشت رو خاک کربلا ... .

ای خاکِ کربلای تو مهر نماز من ...

وقتی سرش را بلند کرد، اشاره کرد به خاک، گفت خوش به حالت ای خاکِ کربلا! که گروهی از تو بدون حساب بهشت می روند، امام بلند شدن تو صحرا قدم زدن، نقطه نقطه را نشون دادن

اینجا خیمه ها را می زنند (کربلا رفته ها خاطراتشون زنده می شه)

اینجا گودال است، اینجا گریه کردند ... 

بار بگشایید اینجا کربلاست                      آب و خاکش با دل و جان آشناست

السلام ای سرزمین کربلا                                     السلام ای منزل خون خدا

کربلا گهواره ی اصغر تویی                                     مقتل عباس آب آور تویی

***********************

روز اول محرم

محرم همان ماهی است که اهل جاهلیت در این ماه ظلم و قتال را بر خود حرام کرده بودند اما این امت که ادعای پیروی از رسول الله را داشتند حرمت رسول الله را نگه نداشتند و با ذریه ی رسول الله به جنگ پرداختند.

روز اول محرم آن مرد خدمت امام رضا (علیه السّلام) آمد، آقا فرمودند: ای پسر شبیب آیا روزه ای ؟ گفت: نه . فرمود این روزی است که خدا دعای زکریا را مستجاب فرمود. به او از خزانه ی غیب فرزندی عطا کرد، زکریا از خدا خواست فرزندش مثل حسین (علیه السّلام) شهید بشود، فرمود محرم که می شود چشم ما از شدت گریه ورم می کند.

منتهی الامال  ج (1) ص 541

منبع:كتاب گلواژه های روضه

********************

 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها